نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۴ مرداد ۷, چهارشنبه

در همین حال، خبرگزاری مهر، با انتشار تصاویری، نوشت: «جمعی از دانشجویان معترض به سفر لوران فابیوس، وزیر امور خارجه فرانسه به تهران، صبح امروز چهارشنبه مقابل درب فرودگاه مهرآباد تهران تجمع کردند.»
اما این‌طور که از تصاویر منتشرشده توسط این خبرگزاری برمی‌آید، این تجمع با برخورد نیروهای انتظامی مواجه شده و پلاکاردها و بنرهای آن‌ها جمع‌آوری شده است.
خبرگزاری فرانسه نیز با انتشار گزارشی از تجمع اعتراضی دانشجویان، از بازداشت یک نفر پیش از پرتاب تخم‌مرغ به سمت ماشین فابیوس خبر داده است.
به نوشته این خبرگزاری، در پی سفر لوران فابیوس وزیر خارجه فرانسه به ایران، تعدادی از معترضین این سفر در مقابل فرودگاه مهرآباد تجمع کردند. به گفته این افراد که خود را «دانشجو» معرفی می‌کنند، در پی درگیری با پلیس ضد شورش، پلیس به آنها حمله و آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده است. این برخوردها به گفته این معترضین، به بازداشت ۵ تن از آنان منجر شده است.
همچنین اکران یک فیلم مستند پیرامون رابطه لوران فابیوس و ایدز نیز توسط پلیس امنیت ایران لغو شده است.
این افراد مدعی هستند که لوران فابیوس یکی از عوامل ارسال خون‌های آلوده به ایدز در دهه ۶۰ خورشیدی از یک کمپانی فرانسوی به ایران بوده است.
لوران فابیوس نخست وزیر وقت فرانسه طی یک پروسه قضایی در دادگاه‌های فرانسه از دخالت در ارسال خون‌های آلوده به چند کشور دنیا از جمله آلمان، عربستان، عراق و ایران، بی‌گناه اعلام شد. این در حالی است که وزیر بهداشت وقت فرانسه مجرم شناخته شد.

سرمقاله فابیوس در روزنامه «ایران»: «اقدام مشترک برای یک جهان امن‌تر»

روز گذشته نیز، روزنامه رسمی دولت، «ایران»، در اقدامی بی‌سابقه و یک روز پیش از سفر فابیوس، سرمقاله خود را به انتشار مطلبی به قلم او اختصاص داد. فابیوس در این سرمقاله با عنوان «اقدام مشترک برای یک جهان امن‌تر» نوشته است: «پس از چند سال مذاکره دشوار اما سازنده، بزودی به دعوت همتایم محمدجواد ظریف به تهران می‌روم و از این سفر خوشحال هستم. فرانسویان همیشه مجذوب ایران و بویژه میراث این فرهنگ کهن و سهم این کشور در تاریخ علم و اندیشه بوده‌اند. دانشجویان ایرانی نیز برای ما شگفتی‌آفرین‌اند؛ آنها چهره ایران در دانشگاه‌های فرانسه‌اند و خوش می‌درخشند. امروز شرایط برای بهبود و ارتقای سطح تبادلات دو کشور مهیا شده است».
========
صادرات خون‌های ‌آلوده زمانی اتفاق افتاد که لوران فابیوس مقام نخست وزیری جمهوری فرانسه را در اختیار داشت. فابیوس، وزیر امور اجتماعی و وزیر بهداشت کابینه‌اش به دادگاه احضار شدند و در نهایت، دادگاه لوران فابیوس و وزیر امور اجتماعی را از تمامی اتهامات مبرا کرد اما وزیر بهداشت فرانسه را به دلیل اهمال، مقصر شناخت.
چه‌گونه مشهدی‌ها ورشکست شدند؟
فرخنده پورباقر- شهروندخبرنگار، مشهد
خیابان «هاشمیه» در بلوار «وکیل آباد» مشهد از نقاط خوش آب و هوا و گران‎قیمت این شهر است. در هر دو طرف خیابان به طور میانگین تقریبا در هر 10 متر یک مغازه بنگاه معاملات املاکی وجود دارد که یادآور دوران رونق بازار مسکن مشهد و به ویژه در بلوار وکیل آباد است.
اما «الان دیگر این جا مثل خانه ارواح شده است»؛ این را «محمد» می گوید. 47 ساله است، چهارشانه و تنومند با ته ریشی که تقریبا همه‌اش سفید شده اند: «بازار مسکن، بازار همه چیز؛ اقتصاد مشهد خوابیده. در کل تیرماه من تنها یک معامله فروش انجام دادم. حسابی تو سر قیمت ها خورده. دو سال پیش خانه بود که متری 5 میلیون تومان معامله می کردم ولی الان به زور با متری 5/3  میلیون مشتری برای مورد مشابه پیدا می شود. پول همه مردم قبضه شده است. کسی دیگر آهی در بساط ندارد که بخواهد معامله کند.»
فاجعه اقتصادی در مشهد از دی ماه سال گذشته آغاز شد؛ زمانی که دادستان شهر دستور توقف خرید و فروش سهام «پدیده» را صادر کرد. قیمت این سهام که درابتدای فروردین 91، 4هزار تومان بود، در جهشی خیره کننده، دو سال بعد به 20 هزار تومان رسید.
پس از دستور دادستانی، شهروندانی که میلیون ها و برخی میلیاردها تومان از نقدینگی خود را با رویاهای شیرین در پدیده سرمایه گذاری کرده و سهام های این شرکت را خریده بودند، راهی دفاتر این شرکت شدند تا سهام را پس دهند و پول های خود را پس بگیرند.
«رجب»، راننده تاکسی 65 ساله ای که در خط «آزادشهر» به «میدان سعدی» کار می کند و از جمله مال باختگان است، تا امروز هیچ پولی پس نگرفته است و امیدی هم ندارد پولی به او بازگردانده شود.
او بازنشسته اداره برق است و به پیشنهاد باجناقش که سود سرشاری از خرید و فروش سهام پدیده به جیب زده بود، مجاب می شود تا خانه خود در «بلوار امامت» را بفروشد و با بخشی از آن خانه ای رهن و باقی را در بازار پدیده سرمایه گذاری کند: «200 میلیون پولم رفته است؛ هست و نیستم. خانه به نام زنم بود و خیلی پی گیر است که آن را پس بگیرد. تازه اگر به سهام دی ماه حساب کنیم، می شود 500، 600 میلیون تومان. من خیلی به زنم دلداری می دهم که پول برمی گردد خانم جان؛ خانه خوب می خریم؛ الان که قیمت ها هم پایین است، ماشین شاسی بلند می خریم... . ولی ته دلم فکر نکنم پولی برگردد. 30 سال 6 صبح بیدار شدم که بعدش استراحت کنم اما حالا تازه خدا با ما شوخی اش گرفته و همان خانه ای که داشتیم هم از پایمان بیرون کشیدند. دختر کوچکم الان دانشجو است؛ سال آخر پزشکی همین دانشگاه آزاد مشهد. باور کنید اگر پول‎مان را ندهند، شهریه ندارم بدهم. لباس هم نمی توانم برایش بخرم.»
«ابوذر» صاحب یک بوتیک در پاساژ «قسطنطنیه»، در قلب خیابان «احمدآباد» می گوید میزان فروش او در هفت ماه اخیر، حدود یک سوم شده است: «من نمی دانم چه بلایی بود. شهر نفرین شده اصلا. همه کاسبی ها خوابیده. شما خودت ببین، الان ساعت هفت عصرِ شب جمعه، تایم شلوغی مثلا، قسطن (قسطنطیه) این قدر خلوت است. آن زمان که دلار شده بود 3هزار و 600 هم کسب و کار ما این طوری نبود.»
زمستان سال گذشته برخی رسانه های داخلی اعلام کرده بودند شرکت پدیده 94 هزار میلیارد تومان بدهی دارد. تعداد سهام داران نامشخص است اما وقتی شما در مشهد به صورت تصادفی با افراد با سن ها وجنسیت مختلف و طبقه تحصیلی متفاوت صحبت می کنید، آماری که دست تان می آید، این است که شاید از هر سه نفر بزرگ سال، یک نفر در این شهر پول خود را از دست داده است.
ماجرا فقط محدود به پدیده نیست؛ «بانک میزان» هم اعلام ورشکستگی کرده، «بانک فرشتگان» گفته است در کوتاه مدت قادر نیست پول مشتریانی که می خواهند حساب خود را ببندند پرداخت کند، «گروه تبرک» نیز که با تقلید از پدیده، سهام بسیاری عرضه کرد، می گوید پول نقدی در بساط ندارد.
«ملیسا» و «علیرضا» را در یک میهمانی دیدم؛ هر دو دندان‎پزشک هستند و از خانواده هایی نسبتا متمول. پس از عروسی در ابتدای سال گذشته ، تمام طلاها، سکه های بهار آزادی و شاباش هایی که در مراسم عروسی هدیه می گیرند را نقد می کنند و در بانک میزان می گذارند تا از سود ماهانه 30 درصدی آن بهره مند شوند؛ 400 میلیون تومان: «به ما گفته اند ماهی دو میلیون تومان می دهیم. یعنی من بدون حساب سود، بخواهم اصل پول را بگیرم ، 200 ماه طول می کشد. هم‎چین مملکت بی صاحابی داریم ما.»
«علیرضا» می گوید باوجود هشدار های قبلی عمویش، تصمیم گرفته اند میزان را به دلیل پرداخت سود بالا انتخاب کنند و حالا رویشان نمی شود به خانواده های خود بگویند پول ها این طور بر باد رفته اند.
ملیسا می گوید هر روز در کلینیک دندان پزشکی دانشگاه فردوسی به این فکر می کند که چه طور آن همه پول یک باره نیست شدند: «یهو این قدر عصبی می‌شم که خدا می‎دونه. باور کن چند بار باعث شده تمرکزم از دست بره و بی حسی رو جای دیگه تزریق کنم مثلا! یا اصلا یادم بره قرار بوده چی‎کار کنم رو دندونای مریض!»
با این حال، به نظر نمی آید پایه های زندگی این زوج جوان به لرزه در آمده باشد. اما برای بعضی ها مانند «معصومه» 62 ساله که مستمری بگیر است، همسرش را از دست داده و شش سال است تنها زندگی می کند، سرمایه گذاری در بانک فرشتگان، دیگر نهاد ورشکسته مالی در مشهد، به کابوسی واقعی بدل شده است: «مادر جان! هر روز می روم بانک، جواب سر بالا می دهند؛ یک روز می گویند باید با رییس بانک حرف بزنید، یک روز می گویند با "آرمان" و "فردوسی" یکی شده اند و رفتند زیر نظر بانک مرکزی و... . فقط پول ما را نمی دهند. من 700 هزار تومان از مستمری شوهرم می گیرم. زمینی را پارسال فروختم که بچه هایم سهم خود را برداشتند، سهم من را هم برابر دادند. آن را گذاشتم در بانک. گول خوردم و در بانک مطمئن نگذاشتم. حالا این طور اسیر شدم.»
«یاسمن» برای یک شرکت توزیع دارو به عنوان بازاریاب روزی 10 ساعت کار می کند و تقریبا در تمامی موسسه های بده‎کار به جز فرشتگان سرمایه گذاری کرده است: «20 میلیون سهم تبرک خریدم، 25 میلیون پدیده، 20 تومان هم در میزان داشتم.»
یاسمن می گوید: «تقریبا هیچ شبی راحت نخوابیدم. خوابم نمی بَرَد و مدام اضطراب دارم. رفتم تبرک، می‌گویند حواله رب گوجه بهت می دهیم، خب من رب می خواهم چه کار کنم؟ البته دلال های خودشان هستند که رب را بخرند؛ مثلا 20 میلیون سهم دارم، 24 میلیون رب می دهند، بعد دلال ها به 15 میلیون می خرند. صبر می کنم ببینم چه می شود.»
گروه پدیده در ماه بهمن به خریداران خود پیشنهاد کرد در قبال واگذاری سهام‌، پول خود را در قالب یک فقره چک به تاریخ هفت ماه دیگر دریافت کنند.
«مجید» مهندس عمران که پنج سال اخیر را به عنوان مهندس ناظر در پروژه های خرد ساختمان سازی مشغول بوده و حالا یک سال است در آژانس تاکسی‎رانی شهری کار می کند، می گوید پسر دایی اش چک گرفته و موعد آن شهریور است: «من منتظرم ببینم چک آن ها پاس می شود یا نه. چون گفتم باز با سهام می شود یک کاری کرد اما چک اگر پاس نشود، دست ما به جایی بند نیست.»
حالا خیلی ها نفس ها را در سینه حبس کرده اند تا ببینند آیا پدیده قادر خواهد بود ماه آینده از پس پرداخت اولین بازپرداخت برآید یا نه. اگر حساب های پدیده باز هم خالی باشد، احتمال بالایی وجود دارد که باز هم تجمع های اعتراضی سهام داران از سر گرفته شود؛ این بار احتمالا با ناامیدی و خشم بیش تر.
یک استاد علوم اجتماعی در «دانشگاه فردوسی» مشهد اوضاع اجتماعی در شهر را بسیار متشنج توصیف می کند:«مردم در حجم بسیار بالایی درگیر منازعات مالی شده اند. این وضعیت به لحاظ تاریخی سابقه ندارد که در یک مقطع کوتاه، تعداد زیادی از شهروندان یک شهر با کلاه ‌برداری مالی روبه رو شوند. یعنی مدام این احساس بد به اشتراک گذاشته می شود. از سوی دیگر، این جمعیت به شدت احساس بی پناهی می کند؛ یعنی احساس نمی کند دولت یا قوه قضاییه به فکر آن ها است یا نهادی قصد دارد دِینِ این بنگاه های مالی را عهده دار شود و پول مردم را پس دهد. اساسا بحث مسکوت است و هیچ کدام از مقامات دیگر در مورد آن حرف نمی زنند. این فضا مدام به پژمردگی شهروندان دامن می زند. نقدینگی که از دست رفته است هیچ، سرمایه های روانی مردم نیز روز به روز کم و کم تر می شود. خب چه طور ممکن است پویایی در اقتصاد و بازار را از چنین مردمی انتظار داشته باشیم؟»
رییس یکی از شعبه های «بانک پارسیان» امیدی ندارد این وضعیت در کوتاه مدت و بدون مداخله دولت بهبود پیدا کند: «پدیده حتی اگر قصد پرداخت هم داشته باشد، چنین پولی ندارد. اموالش هم به شدت بی ارزش هستند؛ پس پولی در میان مدت در کار نخواهد بود. نقدینگی مردم هم که دست این ها است، پس عملا بازار مسکن هم خوابیده است. بازار مسکن در مشهد مثل خیلی از شهرهای دیگر و حتی کشورهای دیگر بازار مادر است؛ یعنی رکود آن باعث یک رکود همه جانبه در اقتصاد می شود. اگر اراده از سوی دولت نباشد که وارد این ماجرا شود، لطمه های اقتصادی ادامه پیدا خواهد کرد. بدون کمک دولت، چشم اندازی برای بهبود اوضاع شهر وجود ندارد. از همه بدتر این است که بی اعتمادی وحشتناکی در میان مردم حاکم شده است و همه به هم بدبین شده اند. هر کسی فکر می کند هر لحظه ممکن است کلاهش برداشته شود. محافظه کاری اقتصادی چند برابر شده، در حالی که اقتصاد آزاد میانه ای با محافظه کاری ندارد و این موضوع برایش مانند سم مار کبری، کشنده است.»
به هر کجای شهر که سر بزنیم، پژمردگی اقتصادی دیده می شود. از تسبیح و فیروزه فروشان خیابان امام رضا در جوار حرم امام هشتم شیعیان گرفته تا فروشنده ریش تراش های برقی «براون» در «مرکز خرید الماس شرق»، از فروشندگان محصولات «سونی» و «سامسونگ» در «خیابان سعدی» تا رستوران دارهای منطقه ییلاقی «شاندیز»، همگی معتقدند رکود در شهر بی‎داد می کند. آشکارا می توان دید مردم مشهد که روزگاری به بذله گویی و شوخی های مکرر مشهور بودند، کم حرف و غمگین شده اند و احساس ورشکستگی می کنند؛ ورشکستگی اقتصادی و اجتماعی.

چرا خامنه ای از این همه وقاحت ابائی ندارد؟٬ محمدعلی مهرآسا

محمدعلی مهرآسا
خامنه ای دزد است و برای همین است که دزدیهای پیروان را در نظام حاکمش می پوشاند و از دیگران نیز می خواهد خفه شوند؛ و جراید هم مختلسین و دزدان را ندیده بگیرند و حکم حکومتی را اجرا کنند. این دیگر کمال وقاحت این مرد را می نمایاند که در برابر چشم و شعور مردم ایران و حتا دنیا می گوید دنبال دزدیها و اختلاسها را نگیرید و فتیله چراغش را پائین بکشید. یعنی میزان بیشرفی به این غایت تا کنون جزو نوادر بوده است.
آیا آقای خامنه ای که قبای زعامت و رهبری شیعیان جهان را حدود 26 سال است به امر دوستان و مریدان ایرانی اش مطابق قامتش دوخته اند، اهل روزنامه خواندن و یا نگاه کردن به سایتهای اینترنتی نیست که چنین خونسرد از کنار هرگونه نقد و ایراد بر رفتار و کردار خود بی خیال می گذرد و توجهی به این همه فجایع و فساد موجود در جامعه ی ایران ندارد.
او به این همه دزدی و ارتشا که زیردستان و هوادانش انجام می دهند با نظر صمیمانه و دوستی می نگرد و انگار این همه ثروت نفت به باد نرفته است. آیا این زعیم دست ساز هاشمی رفسنجانی متوجه نیست سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات و قوه قضای حکومت هر کس را که کوچکترین ایراد از حکومت بگیرد به زندان می افکنند؟ آیا در اطراف و دستگاه حکومتش کسی یافت نمی شود که این همه تباهی را به گوش و دید او برساند این کور و ناشنوای خود خواسته را از جریان و ماوقع آگاه سازد؟ به قول خواجه شیراز:
«به ملازمان سلطان که رساند این دعا را که به شکر پادشاهی زنظر مران گدا را»
سایت کلمه که مربوط به اصلاحطلبان رژیم اسلامی است تیتر زده است:
«مخالفت رهبری با تحقیق و تفحص مجلس از بنیان تعاون ناجا/ سرداران متخلف در حاشیه امن»
و ادامه می دهد:
«رهبری به نمایندگان مجلس اجازه نداده است در مورد فساد در بنیاد تعاون ناجا تحقیق و تفحص کنند. آیت الله خامنه ای مایل نیست علت واقعی برکناری احمدی مقدم فاش شود. ظاهرا این هم از حوزه های ممنوعه ای است که قرار است کش داده نشود؛ همچون موضوع بورسیه های غیر قانونی و بسیاری از موارد فسادآمیز دیگر دوره احمدی نژاد؛ که رهبری تمایل به باز شدن پرونده آنها در پیش چشم مردم ندارد. و در این موارد دستور اکید داده است که موضوع را کِش ندهید!»
زمانی که من در یک مقاله ام نوشتم:«این همه آوازها از شه(خامنه ای) بود» و شرح دادم که چگونه اختلاسها و دزدیها همه زیر نظر خود حضرتش و با اذن قطعی او به انجام می رسد، شاید برخی از هموطنان موضوع را در حد شایعه و یا اغراق تصور و برآورد کردند. اما اکنون، این سایت مروط به بخشی از حاکمیّت است که دست رهبر را رو می کند. هرچند پیشتر نیز در سایتی خواندم که حضرت آقای سید علی خامنه ای که با آن عمامه سیاه سه کیلو گرمی خود را از اولاد محمد پیامبر اسلام معرفی می کند، دستور داده بود نسبت به بورسیه های داده شده به دوستان و حامیان «احمدی نژاد» کوتاه بیائید و در این باره دیگر سخن نگوئید. یعنی آن پولهای مفت نوش جان دزدان بیت المال و گوارایشان باد. خامنه ای سخنران و واعظی قدرتمند است و من مطمئنم در پیش از انقلاب در مجالس روضه خوانی و سخنرانی های دینی بیشتر سخنش در مورد دزدان بیت المال زمان محمد رضا شاه بوده و آن کارها را از نظر شرعی حرام اعلام کرده و شاه کشور را برای آن محکوم کرده است. به همین دلیل هم به زندان افتاد. اما اکنون گویا دزدی و ارتشا و فساد اخلاق در دین اسلام مباح و روا شده و دیگر قبحی ندارد. به نظر می رسد محتوای قرآن تغییر کرده است. چون سهم بیشتر دزدی و پاچه ورمالی توسط عمامه بر سران به انجام میرسد. به همین دلیل حضرت رهبر نه تنهاهیچ واکنشی به این همه دزدی و ارتشا و فساد که در جامعه رایج شده است ندارد، بل وکیل مدافع دزدان و رشوه خواران و مفسدین شده و توجهی به رویه و عمق جامعه ندارد و انگار فردی عادی و دور از سیاست و بیطرف است.
بی هیچ تردیدی هم اکنون خامنه ای ثروتمند ترین فرد ایرانی و یکی از ثروتمندان جهان است که چندین میلیارد دلار و یورو و پاند انگلیسی در حسابهای متعدد خود و پسرهایش در بانکهای اروپا خوابیده است. هموطنانی که به ایران می روند و برمی گردند تعریف می کنند که هر اتومبیل نوی که در ایران فروخته می شود، خریدار مجبور است غیر از بهای اتوموبیل، یک میلیون تومان هم به حساب رهبر در بانگ بریزد و رسیدش را به فروشنده بدهد. درایران نیز سه یا چهار کارخانه اتومویل سازی مرتب مشغول ساختن و تولید و فروختن اتوموبیل است و مقداری هم از خارج وارد می شود. اگر در سال تنها 6 هزار اتومبیل فروخته شود، رقمی حدود شش میلیارد تومان هرسال در این مدت 26 سال به خزانه شخصی حضرت خلیفه رفته است. این غیر از حق و حسابی است که دزدهای بیت المال به عنوان رشوه کارشان به رهبر تقدیم می کنند؛ و یا بازاریهای دزد و حریص به عنوان خمس و حق شرعی به دامنش می ریزند.
چنین است آخوندی که دوستانش تعریف می کنند پیش از انقلاب و در زمان شاه با گرفتن دو تومان برای روضه خوانی در مجالسی که خانمهای متعصب قشری برای مرگ امامانشان ترتیب می دادند شرکت می کرد، اکنون یکی از عمده میلیاردرهای جهان با پول دلار و پاند است؛ البته چنین ثروتمند تازه به دوران رسیده ای باید اولاد پیامبر اسلام باشد. زیرا آن حضرت نیز علاوه بر بالا کشیدن تمام ثروت همسرش خدیجه که 15 سال از خودش بزرگتر بود، با آوردن آیتی در کتابش، یک پنجم غنائم بی شماری که در جهاد و جنگهای متعددش به دست می آمد نصیب خود می کرد و خزانه ای پر و پیمان داشت و هر آنچه راجع به جوع و خرما خوردن می گویند همه ساخته و پرداخته ذهن باورمندان شیفته ای است که سر در قدم او دارند.
خامنه ای دزد است و برای همین است که دزدیهای پیروان را در نظام حاکمش می پوشاند و از دیگران نیز می خواهد خفه شوند؛ و جراید هم مختلسین و دزدان را ندیده بگیرند و حکم حکومتی را اجرا کنند. این دیگر کمال وقاحت این مرد را می نمایاند که در برابر چشم و شعور مردم ایران و حتا دنیا می گوید دنبال دزدیها و اختلاسها را نگیرید و فتیله چراغش را پائین بکشید. یعنی میزان بیشرفی به این غایت تا کنون جزو نوادر بوده است.
به حقیقت سوگند ایران کنونی در درازای تاریخش از نظر دزدی و اختلاس و رشوه خواری و فساد و فحشا بی نظیر است. در هیچ عصر و زمانه ئی میهن ما چنین در فساد و تباهی غرق نبوده است؛ و اخلاق عمومی هیچگاه چنین به مذلت ننشسته است. و این از برکت آئینی است که اسلام نام دارد و زعمای کشور به غلط تصور می کنند همین روند، قانون اساسی کشور شده است. مقدار دزدی و اختلاس در هیچ یک از کشور جهان سومی چنین ارقامی نجومی و بزرگ نیست. زیرا در کشورهای دموکرات اصولاً چنین بی شرافتی ئی مطرح نیست و کشور های ضعیف نیز پول نفت ندارند.

اعراب نیز شیخند و همه چیز متعلق به آنان است. اما دستکم آنها مردم را راضی و سیر نگه می دارند. و سهم مردم را نیز می دهند. اما در میهن ما«آیت الله اش» دزد است و دستور می دهد که از فساد و دزدی و اختلاس سخنی به میان نیاورند؛ پیشانی کپره بسته ها از فرط نماز خواندن و سجده کردن، می دزدند و اختلاس می کنند؛ قاضی دزد و رشوه خوار است؛ و کارمندان دولت و بانکها و شرکتها نیز به تبعیّت جامعه چاره ای جز اختلاس و ارتشا ندارند. در این میان تنها معلمان و فرهنگیان هستند که وامانده اند و دستشان به هیچ دم گاوی بند نیست و فقیرترین قشر اجتماعند؛ و در همان ردیف کارگران قرار می گیرند.
مطالب زیر را آقای عیسی سحرخیز که ده ها سال جزو نظام بود و به اصلاحطلب مشهور شد و این اواخر به زندان هم رفت و پس از رهائی از زندان به بیرون از وطن فراری شده است، در روی فیس بوک نوشته است:
«رشوه ٣٠ هزار ریالی ناظران ساخت مسکن مهر برای تایید هر یک متر بنا، وصول نشدن شش گونی چک در مناطق آزاد، سرقت شش کشتی، باز هم در مناطق آزاد، واگذاری رایگان 20 هکتار از اراضی منطقه آزاد قشم، تخلف ٩ هزار میلیارد تومانی در فرودگاه قدیم قشم، تخلف چهار هزار میلیارد تومانی در بندر درگهان، افشای مدارک جعلی مقامات ارشد دولتی، تخلف در سه هزار بورسیه دانشگاهی و در نهایت گم شدن یک دکل نفتی. این‌ها همه لیستی از تخلفاتی است که در دوران فعالیت دولت پاك دستي كه نزديكترين رابطه فكري و عملي را با رهبري داشته است روی داده است»
پس می بینید او هم اقرار می کند که دزد اصلی مقام معظم رهبری است؛ از سوی دیگر دستگاه قضائی ایران یک دزدخانه به تمام معنی است؛ آن گونه که دزدهای جامعه ی اداری همه آزادند ولی وکلای مدافعی که از جوانان مخالف سیاست حکومت در دادگاه دفاع می کنند، در بند و زنجیر زندانند! آری وکیل مدافع زندانی می شد و دزد بیت المال راحت و آسوده می زید. و به قول زنده یاد «پروین اعتصامی»
برد دزدی را سوی قاضی عسس خلق بسیاری روان از پیش و پس
گفت قاضی کاین خطا کاری چه بود دزد گفت از مردم آزاری چه سود؟
گفت هان برگوی شغل خویشتن گفت هستم همچو قاضی راهزن
گفت آن زرها که بردستی کجاست گفت در همیان تلبیس شماست
سرانجام بعد از چند بیت در بیان صفات دزد بودن قاضی، دزد می گوید:
دزدی پنهان و پیدا کار توست مال دزدی جمله در انبار توست
تو قلم بر حکم داور می بری من زدیوار و تو از در می بری
......
دزد زر بستند و دزد دین رهید شحنه ما را دید و قاضی را ندید
......
حاجت ار ما را زراه راست بُرد دیو قاضی را به هرجا خواست بُرد
در همین زمینه، امام جمعه یزد در خطبه نماز جمعه گفته است: «باید دفن اخلاق را اعلام کرد»
آیت الله امجد نیز فرموده است: «تقوا در جامعه ما خیلی کمرنگ شده است. ما باعث شده ایم که جوانانمان دینگریز شوند. جامعه ما فلج شده است. افراد با تقوا در جامعه زیاد هستند، اما جامعه رنگ تقوا ندارد. این همه دروغ، تهمت و افترا نشان بی تقوائی است»
اما خامنه‌ای در دیدار با جمعی از دانشجویان گفته است: «هدف تحریم‌ها مسئله‌ی هسته‌ای و حقوق بشر نیست. مسئله فراتر از اینهاست. می‌گویند جوان ایرانی افسرده است؛ این یک دروغ محض و خباثت‌آمیزی است. به‌هیچ‌ وجه نگذارید افرادی که کلیدهای کار دستشان است به تشکل‌های انقلابی دانشجویی فشار وارد کنند. اینکه برای ایجاد نشاط در دانشگاه کنسرت و اردوی مختلط برگزار شود کار غلطی است. هر دو وزیر محترم مورد اعتماد ما هستند ولی مراقب زیردستان خود باشند»
خباثت و وقاحت و قباحت را بنگرید که رهبر خیلی خیلی فرزانه رژیم می خواهد دانشجویان رشته های پزشکی، داروسازی، دندان پزشکی و مهندسی و علوم مرتب روضه و قرآن بخوانند و به موسیقی گوش ندهند و در اردوهای دانشجوئی شرکت نکنند. علیرغم این گفته های مزخرف، باز می گوید دانشجویان ما افسرده نیستند و این ادعا غلط را تکرار می کند. آخر وقتی جوان به موسیقی که خوراک روح است گوش ندهد، چگونه افسرده نمی شود. آیا وقاحت از این بیشتر می شود و اصولاً چنین کشور و اجتماعی جای زندگی است؟؟
کالیفرنیا دکتر محمد علی مهرآسا 26/72015

یک مقام مسئول در وزارت نیرو با بیان اینکه ۱۲ استان کشور در تنش شدید آبی قرار دارند، گفت: مخازن ۱۶۰ سد بزرگ مخزنی کشور نصف شده است.

به گزارش خبرگزاری مهر، رضا راعی‌عزآبادی با بیان اینکه از ابتدای سال آبی جاری تا به امروز ۲۶.۲ میلیارد مترمکعب آب وارد سدها شده است، گفت: در حالی‌ که در همین تاریخ در سال گذشته ۳۰.۱۱ میلیارد مترمکعب ورودی سدهای کشور بوده است.
مدیرکل دفتر مطالعات پایه منابع آب اظهارداشت: نزدیک به ۱۶۰ سد مخزنی عمده در کشور داریم که وظایف تامین آب شرب، بهداشت، کشاورزی و صنعت کشور را به عهده دارند که هم‌اکنون نیمی از ظرفیت مخازن این سدها خالی است.
راعی عزآبادی ادامه داد: ۴ استان وضعیت مناسبی از نظر منابع آب ندارند و در گروه استان‌های کم‌آب قرار می‌گیرند که این استان‌ها شامل بوشهر، فارس، گلستان و هرمزگان است.
وی با بیان اینکه یکی از کارهای دفتر مطالعاتی منابع آب کشور تحقیق و مطالعه وضعیت بارش در استان‌های مختلف است، بیان داشت: ۵ استان از ابتدای سال آبی تا امروز بیشترین بارش را داشته‌اند که شامل استان گیلان با یک هزار و ۶۸ میلیمتر، مازندران ۶۰۶ میلیمتر، چهارمحال و بختیاری ۶۶۸ میلیمتر، لرستان ۴۷۲ میلیمتر و کهگیلویه و بویراحمد ۴۱۹ میلیمتر بوده اند.
وی اضافه کرد: استان‌هایی که کمتر از ۱۰۰ میلیمتر بارندگی شده شامل، استان‌های خراسان جنوبی با ۹۸ میلیمتر، هرمزگان با ۷۰ میلیمتر، سمنان با ۹۴ میلیمتر، ‌سیستان و بلوچستان با ۷۶ میلیمتر و استان یزد با ۹۶ میلیمتر است و ۵ استانی هستند که کمترین میزان بارندگی را داشته‌اند و این به‌ خاطر طبیعت منطقه است، زیرا بیشتر این استان‌ها در ایران مرکزی و جنوب کشور یا در ناحیه کویری هستند.
این مقام مسئول در وزارت نیرو با بیان این مطلب که از بین ۳۱ استان کشور، ‌۱۲ استان نسبت به سال گذشته افزایش بارندگی داشته‌اند و ۱۹ استان با کاهش بارندگی روبرو بودند، گفت: مردم و مسئولان بدانند افزایش نسبی بارندگی در این ۱۲ استان به این معنی نیست که وضعیت آب این مناطق خوب است و هر طور که بخواهیم می‌توانیم مصرف کنیم، بلکه باید با نگاه قناعت که یکی از خصوصیات خوب ما ایرانیان است، نسبت به مصرف آب در شرب و بهداشت و صنعت و کشاورزی استفاده کنیم تا ماه باقیمانده تابستان را به‌خوبی سپری کنیم و دچار مشکل و بحران نشویم.
وی از ۴ استان که از نظر منابع آب وضعیت مناسبی ندارند و در گروه استان‌های کم‌آب قرار می‌گیرند یاد کرد و افزود: این استان‌ها شامل بوشهر، فارس، گلستان و هرمزگان است. این مقام مسئول در وزارت نیرو ادامه داد: ۱۲ استان نیز با تنش شدید آبی روبرو هستند که در این خصوص می‌توان به استان‌های یزد، ایلام، خراسان جنوبی، خوزستان، زنجان، سیستان و بلوچستان، قزوین، قم، کرمان، کرمانشاه، کهگیلویه و بویراحمد و همدان اشاره کرد.
راعی عزآبادی گفت: ۱۵ استان بقیه جزو استان‌هایی هستند که در تنش آبی قرار دارند. این مقام مسئول در وزارت نیرو دسته‌بندی استان‌ها را بر اساس پارامترهایی دانست که از سوی دفتر مطالعات پایه منابع آب در نظر گرفته شده ادامه داد: این پارامترها عبارتند از وضعیت ذخایر منابع آبی زیرزمینی، وضعیت ذخایر سدها در حال حاضر، وضعیت میزان بارندگی کشور، وضعیت میزان تبخیر، وضعیت جریان آب‌های سطحی و وضعیت منابع و مصارف که از همه مهم تر وضعیت مصرف است که با کمک اطلاعاتی که روزانه و ماهیانه در اختیار داریم، استان‌ها را در این شش دسته تقسیم‌بندی می‌کنیم.

«تاق‌بستان» مجموعه‌ای از سنگ‌نگاره‌های دوران ساسانی است که شامل دو تاق و یک کتیبه می‌شود. همچنین در سمت راست این مجموعه تاریخی کاخی قاجاری وجود داشته که بعدا تخریب شده و اکنون تنها پلکانی از آن باقی است

قصه غم‌انگیز تاق‌بستان ر

8-52.jpg
عصرهای تابستان مردم شهر بار و بنه‌شان را جمع می‌کنند، زنبیل و چای و شامی سبک برمی‌دارند و هوای دل‌انگیز و خنک چنارها و کاجستان تاق‌بستان و حوالی‌اش را تنفس می‌کنند. قبل‌ترها کنار دریاچه بزرگ تاق‌بستان هم یکی از تفرجگاه‌های شهر بود و قایق‌رانی روی بسترش هم یکی از تفریح‌های مردم.
اما هیچ‌چیز آنطور که بود، نمانده است؛ حالا تاق‌بستان دیگر آن نظم قبل را ندارد، از قایق‌سواری که دیگر خبری نیست، دریاچه کوچک شده و کم‌عمق، چنارها هم کم شده و سنگفرش‌ها و ردیف چراغ برق‌های کنار آن هم که دیگر نیست. پیش‌ترها کنار چنار هفتصد ساله بساط فروش لباس‌های کردی بچه‌گانه برپا بود، اما حالا دیگر چنار رفته آن بالاها و ریشه‌هایش با خاک فاصله دارد.
نقاشی تاق‌بستان - اوایل دوران قاجار
همه این تغییرات نتیجه پروژه‌ای بود که سال 90 کلنگ خورد، این طرح به روایت مسئولان اجرایی آن، طرحی 15 ساله بود که با در نظر گرفتن جزئیات و حساسیت‌های این بنای تاریخی قرار بود در کنار حفاظت از سنگ نگاره‌ها، تاق‌بستان را به اصالت تاریخی‌اش بازگرداند و در نهایت محوطه تاریخی تاق‌بستان را به فهرست میراث جهانی یونسکو وارد کند. اما متاسفانه روند اجرای این طرح، پایان قصه تاق‌بستان را به گونه‌ای متفاوت رقم زد.
«تاق‌بستان» مجموعه‌ای از سنگ‌نگاره‌های دوران ساسانی است که شامل دو تاق و یک کتیبه می‌شود. همچنین در سمت راست این مجموعه تاریخی کاخی قاجاری وجود داشته که بعدا تخریب شده و اکنون تنها پلکانی از آن باقی است؛ کنار این محوطه تاریخی یک دریاچه‌ و چشمه و مجموعه‌ای از درختانِ چنار کهنسال و یک چنار 700 ساله هم قرار دارد.
در گذشته تاق‌ها بالاتر از سطح زمین بوده‌اند، اما در دوران قاجار یک معمار فرانسوی با الهام از معماری اروپا و سبک گوتیک تغییراتی در محصوطه تاریخی تاق‌بستان ایجاد می‌کند، کف این مجموعه تاریخی سنگ‌فرش می‌شود و با کف‌سازی، ارتفاع کف با تاق‌ها یکسان می‌شود و دریاچه از محوطه تاریخی و چشمه جدا می‌شود.
بعد از اینکه بحث ثبت جهانی یونسکو مطرح شد، در سال 91 مسئولان وقت سازمان میراث فرهنگی، برگرداندن محوطه تاریخی تاق‌بستان به شکل اصلی را لازمه ثبت جهانی آن اعلام کردند و پروژه‌ای را برای ایجاد تغییرات در تاق‌بستان آغاز کردند، پروژه‌ای که در اجرا هرگز حساسیت‌های تاق‌بستان را به عنوان یک بنای تاریخی در نظر نگرفت و با آن مانند یک سازه معمولی برخورد کرد و به صورت کاملا غیراصولی اجرا شد. در این پروژه به جای باستان‌شناسان و کارشناسان مرمت، کارگران معمولی کار را بر عهده داشتند.
انتشار عکس‌هایی از اجرای این پروژه به صورت غیراصولی، شکستن سنگ‌های مقابل تاق‌ها با چکش بادی و خاکبرداری با بیل مکانیکی اعتراض بسیاری از کارشناسان و دوست‌داران میراث فرهنگی را به دنبال داشت که البته نتوانست جلو ادامه یافتن پروژه را بگیرد. همچنین در روندِ ساخت و ساز این محوطه، بسیاری از درختان کهنسال از جای خود کنده شدند و مدت‌ها ریشه‌های درخت 700 ساله تاق‌بستان بیرون از خاک بود. با آنکه یکی از اهداف مهم اجرای این پروژه، جلوگیری از نفوذ آب به تاق‌ها بود، اما هیچ اقدامی در این جهت صورت نگرفت.
تاق‌بستان و کاخی که دیگر نیست
بعد از پایان این طرح، از دریاچه بزرگ تاق‌بستان که امکان گشت و تفریح با قایق موتوری بر آن برای مردم فراهم بود، دریاچه‌ای کوچک و کم عمق ماند. همچنین بخشی از محوطه سنگ‌فرش شده هم که به نمایش کوزه‌های قدیمی، سنگ‌قبرهای گورستان تاریخی تاق‌بستان، ستون‌ها و سرستون‌هایی از سازه‌های تاریخی شهر کرمانشاه اختصاص داشت هم خراب شد و اشیاء به جای دیگری منتقل شدند و این بخش بدون زیرسازی خاصی به دریاچه تبدیل شد. همچنین با حفر زمین در مقابل تاق‌ها، حوضچه‌ای ایجاد شد که به نظر می‌رسد آب آن باعث نم‌کشیدن بیشتر تاق بزرگ شده است.
با وجود تمام تغییرات ایجاد شده، این طرح نتوانست تاق‌بستان را جهانی کند، زیرا اداره اوقاف پروژه‌ای را برای نوسازی امام‌زاده ابراهیم که در روستای تاق‌بستان و پشت تاق‌های تاریخی تاق‌بستان قرار دارد، اجرا کرد. پروژه‌ای که مسئولان معتقد بودند موجب بهتر معرفی شدن تاق‌بستان می‌شود. اما با تغییر گنبد امام‏زاده و قرار دادن گنبد بلندتر، تاق‌بستان از ثبت جهانی باز ماند. موضوعی که اگرچه سازمان میراث فرهنگی می‌گوید در حال رایزنی برای حل و فصل آن است، اما هنوز راه به جایی نبرده است. به غیر از گنبد بلند امام‌زاده ابراهیم، ردیف کبابی‌های مقابل تاق‌بستان هم موضوع مسأله‌دار دیگری است که در واقع میراث فرهنگی بدون حل وضعیت تملک آن‌ها شروع به ایجاد تغییرات در آن کرد، گویا دست تاق‌بستان از همه‌جا کوتاه بود.
این روزها هم خشک شدن چشمه و دریاچه 1700 ساله تاق‌بستان، آن را خبرساز کرده، چشمه بخشنده آخرین آب‌های در دستش را بخشیده و حالا خشک شده که متخصصان می‌گویند پدیده‌ای زمین‌شناختی است و دلیل آن خشکسالی است که علاوه بر چشمه تاق‌بستان، دامن سراب نیلوفر، سراب یاوری و دیگر رودخانه‌های کرمانشاه را گرفته است.
اما مسأله تنها خشک شدن چشمه نیست؛ آب دریاچه کناری و دریاچه مقابل تاق‌ها هم خشک شده و مقابل تاق‌ها که بایستید، بیشتر از زیبایی حجاری‌ها تنها آبی به کف رسیده می‌بینید و بوی لجن و ماهی مرده و به مشام و صدای قور قور قورباغه‌ها به گوش می‌رسد و اینها دیگر نتیجه خشک‌سالی نیست، نتیجه رها کردن آب بر روی زمینی است که هیچ زیرسازی برای آن انجام نشده است و نتیجه پروژه‌ای است که بدون کار کارشناسی و انجام بررسی‌های لازم شتاب‌زده انجام شده است.
آزاده شمس
محوطه تاق‌بستان، محل نگهداری اشیا تاریخی
تاق‌بستان قبل از ایجاد تغییرات
قایق‌رانی بر دریاچه تاق‌بستان، قبل از ایجاد تغییرات
قایق‌رانی بر دریاچه تاق‌بستان، قبل از ایجاد تغییرات
محوطه تاق‌بستان قبل از تغییر
ساخت و ساز غیر اصولی در تاق‌بستان
خاکبرداری با بیل مکانیکی
محوطه تاریخی تاق‌بستان بعد از تغییرات ایجاد شده
رهاسازی آب مقابل تاق‌ها - عکس بعد از تغییرات ایجاد شده گرفته شده است
نم‌زدگی تاق‌ها همچنان پابرجاست
خشک شدن دریاچه‌ای که هیچ زیرسازی ندارد
دریاچه اصلی تاق‌بستان، لجن‌گرفته و روبه خشکی
مسیر خشک شده چشمه 1700 ساله
دریاچه‌های ایجاد شده رو به خشکی‌اند
کمی آب به مقابل تاق‌ها برگشته، اما لجن‌گرفته و پر از قورباغه است



به نقل از دیلی میل، "احسان الصکر" جوان سوری بود که روز گذشته در دیرالزور" توسط عناصر داعش گردن زده شد و برای یک روز پیکرش در همانجا به صلیب کشیده شد؛ داعش اتهام این جوان را کفرگویی عنوان کرده است.

 گروه تروریستی داعش کنترل بخش اعظم استان دیرالزور سوریه را در اختیار دارد و قوانین خود را در این مناطق اجرا می کند. این استان از زمان اشغال به دست داعش تاکنون شاهد اعدام صدها تن از اهالی خود به دست این گروه تروریستی بوده است و داعش به صورت هفتگی چندین نفر از اهالی آن را در ملاء عام اعدام می کند.

(تصاویر) اعدام جوان سوری در

(تصاویر) اعدام جوان سوری در

(تصاویر) اعدام جوان سوری در

(تصاویر) اعدام جوان سوری در

(تصاویر) اعدام جوان سوری در

(تصاویر) اعدام جوان سوری در


پروفسور کردوانی پدر کویر شناسی ایران خطاب به مدیران حکومتی گفت :
" چرا نمیفهمید دیگر آب نیست؟!؟ "
مرتب مرا به کنفرانس دعوت میکنند , اما نمیروم چون دیگر فایده ای ندارد و کار از سمینار و کنفرانس گذشته است !
دشتهای کشور نشست کرده و بخاطر "توهم تولید همه چیز توسط خودمان !"
در سراسر کشور کارخانه های پر مصرف صنعتی ساخته ایم که تکنولوژی ندارند و فقط
آب را حرام میکنند.
بطور مثال سطح آب در جهرم ٥٧٠ متر،
در رفسنجان ٤٥٠ متر و در شهریار ٣٠٠ متر پایین رفته است!!!!
در جلسه دوم اما حرفها بسیار شدیدالحن تر بود.
محسن رنانی استاد دانشگاه علنا " نظام را به خیانت " متهم کرد.
او در این جلسه هشدار داد تا 5 سال آینده در ایران " جنگ بین استانها و شهر ها بر سر آب "
علنی خواهد شد ،او گفت بحران آب ایران را خواهد بلعید.
امروز " میدان واقعی جنگ " در
" حوزه آب " است.
آمریکا و
هسته ای و
عربستان و
یمن تهدید دراز مدت نیست،
این بحران آب است که واقعا " امنیت ملی ایران " را تهدید کرده است !
رنانی ادامه داد:
مردم ایران فرهنگ مصرف درست آب را بلد بوده‌اند، چرا که توانسته‌اند " سه هزار سال "
با "اقلیم خشک و کم‌ آب ایران " کنار بیایند
اما این بحرانی که اکنون در حوزه آب پدیدار شده و گرفتار آن شده ایم، ناشی از
" حکمرانی غلط در این 30 سال " بوده است و سیاستمداران با خطاهای فاحش ما را به بحران رسانده اند و حالا هم انگشت اتهام را به سوی جامعه دراز کرده‌اند.
رنانی گفت: جنگ پراکنده آب در ایران هم اکنون به گونه "خزنده و آرام "شروع شده و
فقط اخبار آن منتشر نمی‌شود. در حال حاضر " این جنگ " به صورت پراکنده رخ می‌دهد اما تا
پنج سال آینده
شاهد جنگ فراگیر آب در داخل شهرها و بین مناطق و استانها خواهیم بود.
به گفته وی، این آن خطری است که "امنیت ما را تهدید می‌کند
و سیاستمداران چشم خود را به روی آن بسته اند
📢 !!!!!!
ایران تشنه است .
.فقط یک لیوان آب کمتر مصرف کنیم تا روزی 17000000لیتر اب ذخیره شود.
این مطلب را به اشتراک بگذارید. 
💧💀💧
ورود ﺍﯾﺮﺍﻥ به هشتمين سال خشکسالى (مخصوصا بوشهر و استانهاى همجوار استان بوشهر. و نواحى جنوب شرق و شرق کشور )طبق گفته هاى ناسا ايران از 8سال پيش وارد دوره30سال خشکسالى شده است...😔
ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻭ ﮐﻞ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ
ﻧﺒﺎﺷﯿﻢ،
ﺗﺎ ۱۰ﺳﺎﻝ ﺁﺗﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ،
ﮐﺎﻣﻼ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ!
ﻃﺒﻖ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﻧﺎﺳﺎ ﺷﺪﺕ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺣﺪﯼ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﮐﻞ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﻣﺤﺾ ﻣﺤﺼﻮﻻﺕ ﺯﺭﺍﻋﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.
ﺍﮔﺮ ﺗﺪﺍﺑﯿﺮ ﺟﺪﯼ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻧﺸﻮﺩ ﺑﮕﻔﺘﻪ ﻧﺎﺳﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﺸﻮﺭ ﻧﯿﻤﻪ ﺧﺸﮏ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮐﺸﻮﺭ ﺧﺸﮏ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ!!!
ﻣﺜﻞ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﻣﻐﻮﻟﺴﺘﺎﻥ!
ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﺑﺎﺭﺵ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﻫﺮﺳﺎﻝ 
۸۰۰ ﻣﯿﻠﯿﻤﺘﺮ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺖ ﻧﺮﻣﺎﻝ ۲۵۰ ﻣﯿﻠﯿﻤﺘﺮ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ.
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺗﺒﺨﯿﺮ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ 
۴ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺼﺮﻑ ﺁﺏ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﺎﺭﺑﺮﺍﻥ ﺧﺎﻧﮕﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ۲ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ!
ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻓﺎﺟﻌﻪ !
ﮐﻤﯽ ﺑﻬﺶ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ.
ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺍﯾﻨﮑﻪ فقط ﺑﺎ انجام 
۲۵ % ﺻﺮﻓﻪ ﺟﻮﯾﯽ، ﺍﺯ این ﺑﺤﺮﺍﻥ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ!
ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺭﺍ ﺟﺪﯼ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ!
ﻣﻮﻗﻊ ﺷﺴﺘﻦ ﻇﺮﻑ،
ﺣﻤﺎﻡ،
ﻟﺒﺎﺱ،
مسوﺍﮎ،
ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ،
ﻭﺿﻮ
و ...
ﺑﻪ ﺍﺭﺯﺵ
ﺁﺏ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ!
ﺑﺎ ﺁﺏ ﺑﺎﺯﯼ ﻧﮑﻨﯿﻢ!
ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ!
ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻃﺮﺡ ﻭ ﺻﺮﻓﻪ ﺟﻮﯾﯽ ﺭﺍ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﯿﻢ!
ﺁﺏ ﻣﺎﯾﻪ ﺣﯿﺎﺕ ﺍﺳﺖ.

بیست و هفتمین سالگرد صدور فتوای کشتار زندانیان سیاسی (۱۳۶۷) پژواک صدای شاهدانی که بار حقیقت را به دوش کشیدند



برای بزرگنمائی روی تصویر کلیک کنید


بیست و هفتمین سالگرد صدور فتوای کشتار زندانیان سیاسی (۱۳۶۷)
 
پژواک صدای شاهدانی که بار حقیقت را به دوش کشیدند 


بیست و هفت سال پیش در چنین روزی آیت‌الله روح‌الله خمینی فتوایی صادر کرد که بر اساس آن چندین هزار زندانی سیاسی که پیش از آن محاکمه و به تحمل حبس محکوم شده بودند، به دلیل پایبندی به عقاید سیاسی‌شان و صرفا به جرم داشتن این عقاید، مخفیانه به دار آویخته شدند. این جنایت دولتی سالها مسکوت گذاشته شد و ناشناخته ماند تا زمانی که به همت بازماندگان قربانیان و زندانیان سیاسی که شاهد این کشتار بودند حقایق به‌تدریج آشکار شد.

دفاع از حقیقت و مستند کردن وقایع، اولین و اصلی‌ترین گام در مبارزه با شر در طول تاریخ بوده است. پافشاری بر بیان حقیقت و تشویق جامعه به مواجهه با موارد نقض سازمان‌یافته حقوق بشر، راه را بر فراموشی آنها می‌بندد و فرصت تکرار دوباره این فجایع را از بین‌ می‌برد و زمینه را برای اجرای عدالت و آشتی ملی فراهم ‌می‌سازد. در برخی از موارد، ابراز علنی و عمومی حقیقت این فرصت را در اختیار ناقضان حقوق بشر قرار داده است تا با اعتراف به اعمال و انگیزه‌‌های خود، به واکاوی زمینه‌‌های بروز این فجایع کمک کنند و از امکان عفو در قبال بیان حقیقت برخوردار شوند. شهادت قربانیان، شاهدان و بستگان آنها و جلب توجه افکار عمومی، بخش مهمی از فرآیند حقیقت‌جویی، مستندسازی و اجرای عدالت در مواجهه با نقض سازمان‌‌یافته حقوق بشر است.

«بنیاد عبدالرحمن برومند» که فعالیت اصلی‌‌اش ثبت موارد نقض حق حیات توسط جمهوری اسلامی ایران است، از بدو تشکیل در سال ۱۳۷۰، به مستند کردن پروندۀ قربانیان این کشتار پرداخت. در آستانۀ بیستمین سالگرد این کشتار، مقامات جمهوری اسلامی برای حذف آثار جرم به تخریب گورهای جمعی در خاوران پرداختند و با این کار حتی امید اینکه روزی پیکر قربانیان به خانواده‌هایشان تحویل داده شود تا بتوانند مراسم تدفین و عزاداری برگزار کنند از بین رفت.

تخریب گورهای جمعی در خاوران بنیاد را بر آن داشت که با رجوع به یک حقوقدان برجسته،  قدمی دیگر در راه مبارزه با فراموشی و دفاع از حق قربانیان بردارد. آرشیوهای بنیاد در اختیار «جفری رابرتسون*» کارشناس برجسته حقوق بشر و متخصص جنایت علیه بشریت قرار گرفت و از او درخواست شد که در مورد این جنایت تحقیق کند و یک تحلیل حقوقی در وصف آن تدوین نماید. مسئولان بنیاد معتقد بودند که تعریف و تحلیل این جنایت شرط لازم دادخواهی در این قضیه است. به  کمک منیره برادران و ایرج مصداقی، دو زندانی سیاسی که نقش کلیدی در افشای حقیقت داشته‌اند، جفری رابرتسون موفق شد که علاوه بر مرور اسناد و مدارک بنیاد با سی تن از زندانیان سیاسی که از این کشتار جان به در برده بودند مصاحبه کند و بر اساس مطالعات و تحقیقات خود گزارشی تهیه کند.

طراحی سودابه اردوان، یکی از زندانیان زندان اوین. ترکیبی از بخشهای مختلف زندان، شامل کریدورهای بازجویی، »آموزشگاه،« و بندهای ٢١٦ و ٣٢٥، برگرفته از کتاب او با نام خاطرات زندانبنیاد گزارش رابرتسون، تحقیقی در بارۀ کشتار زندانیان سیاسی ایران در سال ۱۳۶۷، را در سال  ۱۳۹۰ به دو زبان انگلیسی و فارسی منتشر کرد. در این گزارش جفری رابرتسون کشتار ۶۷ را بدون تردید مصداق یک جنایت علیه بشریت دانسته و حتی بحثی در مورد نسل کشی در رابطه با این جنایت مطرح کرده است. در آبان ماه همان سال با همکاری جفری رابرتسون، «مرکز تحقیقات عدالت دوران گذار» دانشگاه آکسفورد و «بنیاد عبدالرحمن برومند»، سمپوزیومی تحت عنوان "کشتار زندانیان سیاسی ایران در سال ۱۳۶۷:  در جستجوی عدالت" در این دانشگاه برگزار شد. برای نخستین بار بازماندگان، کارشناسان  برجسته حقوق بین‌الملل، دانشگاهیان و فعالان حقوق بشر گرد هم آمدند تا درباره بیان حقایق  گفتگو کنند و راه‌های حقوقی و سیاسی ممکن را برای دادخواهی بازماندگان کشتار ۶۷  مورد بررسی قرار دهند. دیگر برای آمران این جنایت علیه بشریت مقدور نبود که حقیقت را نفی کنند و منکر این جنایت شوند. از آن پس کشتار ۶۷ مبدل به یکی از نمونه‌های جنایت علیه بشریت در نیمه دوم قرن بیستم شد و موضوع بحث حقوقدانان در سطح جهانی.

از همان ابتدا به‌نظر می‌رسید که «کشتار زندانیان سیاسی ایران در سال ١٣٦٧: گزارش یک تحقیق» به ضمیمه‌ای نیاز دارد تا مجموعه شواهدی که مبنای اظهارنظر حقوقی «جفری رابرتسون»، مبنی ‌بر جنایت علیه بشریت شمردن این کشتار، بوده ‌است در دسترس جامعۀ حقوقی بین‌المللی و دادگاه افکار عمومی جهان قرار گیرد. از این رو که، چنانچه جنایتی علیه بشریت رخ دهد، این مساله نه فقط به قربانیان و کشوری که این جنایت در مرزهای آن رخ داده است، بلکه از آن مهم‌تر به کل جامعۀ جهانی مربوط می‌شود. زیرا اگر و آنگاه که حکومتی درخواست دادخواهی قربانیانی را برای آشکار کردن حقیقت، اجرای عدالت و جبران خسارت نشنیده بگیرد، جامعۀ جهانی تنها مرجع نهایی برای دادخواهی آن قربانیان خواهد بود. همین انگیزه اولیه برای ارائه شواهد و مدارک به چاپ مجلدی همراه با گزارش رابرتسون انجامید. این مجلد به زبان انگلیسی، به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی، تحت عنوان «کشتار زندانیان سیاسی ایران، ۱۳۶۷: ضمیمه - روایت بازماندگان و اظهارات مسئولان» منتشرشد و امسال به مناسبت بیست و هفتمین سالگرد صدور فتوا برای ارتکاب جنایت علیه بشریت، نسخۀ فارسی «کشتار زندانیان سیاسی ایران، ۱۳۶۷: ضمیمه - روایت بازماندگان و اظهارات مسئولان» منتشر و در اختیار عموم قرار می‌گیرد.

آنچه در بخش اظهارات شاهدان آورده‌ایم درواقع نسخۀ ویراسته و گاه خلاصه شده سی گواهی است که «جفری رابرتسون» در این تحقیق بررسی کرده است. این بخش فقط مختص اظهارات زندانیان سیاسی پیشین نیست که از این کشتار جان سالم به‌دربرده‌اند، بلکه اظهارات بستگان، والدین و همسرانی را نیز دربرمی‌گیرد که تنها به دلیل تلاش برای کسب اطلاع‌ درباره وضعیت عزیزان‌شان، قربانی رفتاری وحشتناک و توهین‌آمیز شدند. بیست و سه مورد از اظهارات مقامات رسمی که به ‌ترتیب زمانی در لابه‌لای شهادتنامه گواهان گنجانده شده‌اند، صرفا گزیده‌ای است از آنچه که برای تحقیق در اختیار جفری رابرتسون قرار گرفته بود. برای خوانندگانی که ممکن است با تاریخ معاصر ایران آشنایی کمتری داشته باشند، به پیوست، گاه‌شمار مختصری از رویدادهای سیاسی، واژه‌نامه و فهرستی از احزاب سیاسی و فرقه‌های مذهبی‌ای که به گواهی شاهدان مربوط می‌شوند آمده ‌است.

«بنیاد عبدالرحمن برومند» با بزرگداشت یاد قربانیان این جنایت بار دیگر صمیمانه از بازماندگان این کشتار که با بازگو کردن حقایق، نه تنها یاد قربانیان را حفظ می‌کنند بلکه قدمی مؤثر در راه اجرای عدالت برمی دارند، قدردانی می کند.


بنیاد عبدالرحمن برومند
واشنگتن
۶ مرداد ۱۳۹۴
 

* «جفری رابرتسون» نخستین رئیس دادگاه استیناف دیوان بین‌المللی کیفری سازمان ملل در سیرالئون بود که در سال ۱۳۸۷ از سوی دبیر کل سازمان ملل متحد به عنوان یکی از حقوقدانان برجسته شورای حقوقی سازمان ملل برگزیده شد.