یکم اردیبهشت ماه سالگرد آغاز برنامه انهدام فرهنگی رژیم آخوندی!
چهارشنبه, آوریل 20, 2016 - 04:50
در سایه برنامه انهدام فرهنگی که هواداران رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه نام آن را انقلاب فرهنگی گذاشته اند دانشگاه های ایران چراگاه هائی شدند که در آنها خرها عرعر می کردند و گاوها نشخوار می کردند و گوسپندان بع بع می کردند و ارزش دانشنامه های دانشگاه های ایران در پهنه جهانی به صفر رسید! آن هم زمانی که همگان می دیدند رژیم ولایت فقیه به دژخیمان و شکنجه گران گوش به فرمانش بی آن که حتی یک روز به دانشگاه رفته باشند در بیست و چهار ساعت دانشنامه دکترا و لیسانس می دهد!
آخوندیسم همواره از راه مردم فریبی و نا آگاه نگه داشتن مردم نان مفت می خورد! پس از انتحار اسلامی در سال ۱۳۵۷ و بازگشتن سرزمین ایران به هزار و چهارصد سال پیش و برنامه های رژیم برخاسته از گور ولایت فقیه برای کشورداری با فرهنگ و روش های زمان برده داری و شترچرانی، ناسازگاری دانشگاه های ایران و فرهیختگان دانشگاهی با آخوندیسم و خرافه های آخوندی پیاده شدن برنامه های رژیم ولایت فقیه را ناشدنی می کرد! و چون دانشگاهیان فرهیخته در راه مردم فریبی آخوندها از راه دین و نان مفت خوردن آنها سنگ اندازی می کردند یکی از برنامه های رژیم ولایت فقیه پاکسازی دانشگاه ها از دگراندیشان ناسازگار با آخوندیسم و جایگزین کردن چراگاه به جای دانشگاه بود! آخوندها به آسانی می توانستند مردم بی سواد کوچه و خیابان را با گفتن سخنانی درباره مردن فلان امام و فلان امام زاده و روضه خوانی و نوحه خوانی و مرثیه خوانی بگریانند و بفریبند و نان مفت بخورند اما فریب دانشگاهیان با این روش ها شدنی نبود!
از همه بدتر حجاب سیاهی و تباهی بود که آخوندها باز هم می توانستند مردم بی سواد کوچه و خیابان را با گفتن سخنانی درباره عفت و عصمت و محرم و نامحرم با خود هماواز کنند اما سخنان آخوندها درباره حجاب زنان شنونده ای در دانشگاه ها نداشتند! در دانشگاه های ایران پیش از انتحار اسلامی دختران بی حجاب و پسران دانشجو در کنار هم و در یک کلاس می نشستند و استادان زن بی حجاب به دانشجویان دختر و پسر درس می دادند و در استخرهای دانشگاه ها دانشجویان دختر و پسر نیمه برهنه با همدیگر شنا می کردند، دانشجویان دختر و پسر گاهی باهم دوست می شدند و دست در دست هم در چمنزارها و پیاده روهای دانشگاه ها باهم راه می رفتند و گفتگو می کردند و گاهی همدیگر را در آغوش می گرفتند و می بوسیدند و این کارها که در برابر چشم همگان انجام می شدند هیچ دردسری را هم در پی نداشتند چون در دانشگاه های ایران آخوندیسم جائی نداشت! با این روال روشن است که دانشگاهیان به یاوه سرائی های آخوندها درباره حجاب اسلامی پوزخند می زدند!
پیش از انتحار اسلامی کتاب های دانشمندان و اندیشمندانی که آخوندها آنها را کافر و بی دین و لامذهب می دانستند در دانشگاه ها درس داده می شدند، اندیشمندان و دانشمندانی مانند چارلز داروین زیست شناس و دانشمند نامدار انگلیسی و یا زیگموند فروید پزشک و دانشمند سرشناس اتریشی، کتابخانه های دانشگاه های ایران نیز پر از کتاب هائی بودند که آخوندها آنها را خلاف اسلام می دانستند! و با آن که رژیم پهلوی برای کمونیست ستیز بودن محمدرضا پهلوی در راه چاپ کتاب های کمونیستی سنگ اندازی می کرد اما حتی کتاب های کمونیستی مانند نوشته های کارل هاینریش مارکس فیلسوف نامدار آلمانی و ولادیمیر ایلیچ اولیانوف (لنین) و دیگر اندیشمندان کمونیست را نیز می شد در کتابخانه های دانشگاه ها یافت و پس از نابودی رژیم پهلوی بود که کتاب های کمونیستی سیل آسا به دانشگاه ها سرازیر شدند، آخوندها هر کتابی را هم که بوی کمونیسم می داد خلاف اسلام می دانستند!
از اینها گذشته بسیاری از کتاب هائی که در رشته های گوناگون علوم انسانی نوشته شده بودند مانند کتاب های فلسفی، ادبی، هنری، تاریخی و ..... را آخوندها خلاف اسلام می دانستند! آخوندها رمان های ماکسیم گورکی نویسنده سرشناس روس را کمونیستی و خلاف اسلام می دانستند و رمان های نویسندگان دیگری مانند اونوره دو بالزاک فرانسوی، چارلز دیکنز انگلیسی، هرمان هسه آلمانی، داستایوسکی روس و ..... را نیز خلاف اسلام می دانستند! نوشته های احمد کسروی تبریزی، صمد بهرنگی، غلامحسین ساعدی، ابراهیم پورداود، علی دشتی، صادق هدایت، محمدعلی جمالزاده و بسیاری از نویسندگان ایرانی را نیز آخوندها بی هیچ گفتگوئی خلاف اسلام می دانستند! تابلوهای هنری و پوسترهائی را هم که در آنها زنان برهنه و نیمه برهنه و بی حجاب دیده می شدند آخوندها ضد اسلامی و خلاف عفت و عصمت می دانستند! دانشگاه های ایران پیش از انتحار اسلامی سرشار از این کتاب ها و تابلوها و پوسترها بودند اما پس از انتحار اسلامی چنین چیزهائی با آخوندیسم همخوانی نداشتند!
★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★
برنامه انهدام فرهنگی که آخوندها نام آن را انقلاب فرهنگی گذاشته اند گام به گام پیاده شد، نخست روح الله خمینی سردمدار رژیم آخوندهائی که از راه دین نان مفت می خوردند در پیام نوروزیش در فروردین ماه سال ۱۳۵۹ گفت: ( ..... باید انقلاب اسلامی در تمام دانشگاه های سراسر ایران به وجود آید تا اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غربند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی!!! ..... ) پس از پیام نوروزی روح الله خمینی چماقداران و چاقوکشان و اراذل و اوباش هوادار آخوندیسم در شهرهای گوناگون با نام تظاهرات خودجوش مردمی! و برای هواداری از پرت و پلاهای روح الله خمینی هیاهو به راه انداخته و به دانشجویان دختر بی حجاب آزار رساندند و به استادان و دانشجویان وابسته به گروه های ضد رژیم توهین کردند و کتکشان زدند!
گام دیگر برای انهدام فرهنگی آن بود که هواداران روح الله خمینی در دانشگاه تبریز در روز پنجشنبه بیست و یکم فروردین ماه سال ۱۳۵۹ در دانشگاه تبریز درها و پنجره های اتاق ها و سالن هائی که در آنها دانشجویان و استادان ضد رژیم گرد هم می آمدند را شکستند و با عربده کشی و داد و فریاد و سر دادن شعارهائی مانند: (خمینی عزیزم / بگو که خون بریزم!) و لات بازی های دیگری از این دست آن اتاق ها و سالن ها را اشغال کردند و سپس استادان و دانشجویان را به زیر مشت و لگد گرفته و رکیک ترین و زشت ترین دشنام ها و ناسزاها را به دختران دانشجوی بی حجاب و استادان بی حجاب زن داده و کمدها را شکسته و کتاب ها و روزنامه های ضد رژیم را پاره کرده و سوزاندند!
در پی این رویدادها و پس از آمدن اکبر هاشمی رفسنجانی به دانشگاه تبریز در روز سه شنبه بیست و ششم فروردین ماه سال ۱۳۵۹ برنامه پرسش و پاسخ اکبر هاشمی رفسنجانی با دانشجویان و استادان دانشگاه تبریز به تشنج کشیده شد چون استادان و دانشجویان از لات بازی هائی که کسانی به نام اسلام در دانشگاه تبریز انجام داده بودند گلایه داشتند و خواستار رسیدگی به این پیشامدها بودند! اراذل و اوباش آخوندی که در جستجوی بهانه بودند با این دستاویز که: "دشمنان اسلام به آقای رفسنجانی در دانشگاه تبریز توهین کرده اند!" ساختمان مرکزی دانشگاه تبریز را اشغال کرده و گفتند تا زمانی که پاکسازی دانشجویان و استادان دانشگاه تبریز که مخالف آخوندیسم هستند انجام نشود از ساختمان مرکزی دانشگاه تبریز بیرون نخواهند رفت!
سپس چند دانشگاه دیگر را نیز در سراسر ایران چماقداران آخوندی با روشی همانند روش لات های تبریزی اشغال کردند و پس از چندی روشن شد که همه این کارها پیشاپیش برنامه ریزی شده بودند! برای نمونه در همان روزی که هواداران آخوندیسم ساختمان مرکزی دانشگاه تبریز را اشغال کردند در دانشگاه تهران نیز هواداران آخوندیسم گرد هم آمده و در سخنانی گفتند: ( ..... بدین وسیله ما دست نیاز به پیشگاه امت دراز کرده و از آنها می خواهیم برای تحقق این پیام امام که فرمودند باید انقلابی اساسی در تمام دانشگاه های سراسر ایران کرد به پا خیزند! ..... ) پیشگاه امت؟ کدام امت؟ امتی که هواداران آخوندیسم در دانشگاه تهران از آن سخن می گفتند و از آنها می خواستند به پا خیزند همان اراذل و اوباش و لات ها و لمپن ها و چاقوکشان و چماقداران هوادار آخوندیسم بودند نه چیز دیگر!
روز آدینه بیست و نهم فروردین ماه سال ۱۳۵۹ آخوند علی خامنه ای که در آن زمان امام جمعه تهران بود و پس از مرگ روح الله خمینی دیکتاتور ایران شد در نماز جمعه چنین گفت: ( ..... نظام دانشگاهی ما همان نظام دانشگاهی رژیم گذشته است! ..... حداقل انتظاری که ملت دارد این است که این دانشگاه لااقل زمینه رشد اندیشه های اسلامی را فراهم کند نه این که با آن مخالفت هم بکند! ..... دختر و پسر مسلمان دیگر نمی توانند این وضع را تحمل کنند! نمی توانند ببینند یک استاد مخالف و دشمن با اسلام سر کلاس درس به اسلام توهین می کند! ..... گروه هائی که در دانشگاه ها لانه کرده اند و علیه حکومت اسلامی در حال ضربه زدن هستند باید دانشگاه ها را تخلیه بکنند! ..... این تصمیم قاطعی است که رهنمودش را امام امت در پیام نوروزی دادند! ..... برادران و خواهران مسلمان، شما حق دارید ناراحت باشید که پرچم داس و چکش در دانشگاه بالا برود! ..... )
گام دیگر برای انهدام فرهنگی سخنان روح الله خمینی در روز آدینه بیست و نهم فروردین ماه سال ۱۳۵۹ و اطلاعیه شورای انقلاب اسلامی در همان روز پس از دیدارش با خمینی بود، در این روز روح الله خمینی که پس از رویدادهای دانشگاه تبریز بهانه به دستش افتاده بود در سخنانی گفت: ( ..... اساتیدی که در دانشگاه های ما هستند بسیاری از آنها در خدمت غرب هستند! جوان های ما را شستشوی مغزی می دهند! جوان های ما را تربیت فاسد می کنند! ..... ما می خواهیم که اگر ملت ما در مقابل کمونیسم ایستاد تمام دانشگاهیان ما هم در مقابل کمونیسم بایستند! ..... ما از حصر اقتصادی نمی ترسیم، ما از دخالت نظامی نمی ترسیم ..... ما از دانشگاهی می ترسیم که آن طور جوان های ما را تربیت کند که خدمت به کمونیسم کنند! ..... ) شورای انقلاب اسلامی هم مهلتی سه روزه به گروه های سیاسی برای بیرون رفتن از دانشگاه های سراسر ایران داد! در پی سخنان روح الله خمینی و اطلاعیه شورای انقلاب اسلامی درگیری های گسترده ای میان هواداران روح الله خمینی و مخالفان آخوندیسم در تهران و شهرهای دیگر رخ دادند!
درگیری های خونبار در روزهای آدینه بیست و نهم، شنبه سی ام و یکشنبه سی و یکم اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ در دانشگاه های ایران که زخمی شدن صدها تن در دانشگاه های شیراز و مشهد و شهرهای دیگر را در پی داشتند رخ دادند و در روز دوشنبه یکم اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ که پایان مهلت شورای انقلاب اسلامی بود درگیری ها به ویژه در دانشگاه تهران فزونی گرفتند و سرانجام سازمان های سیاسی ناچار شدند پس از زخمی شدن صدها تن و کشته شدن ده ها تن از وابستگان و هوادارانشان از دانشگاه ها بیرون بروند! شورای انقلاب اسلامی هم روز پنجشنبه پانزدهم خردادماه سال ۱۳۵۹ را پایان نیمسال دوم درسی در دانشگاه ها اعلام کرد و سپس همه دانشگاه ها در سرتاسر ایران بسته شدند و پس از بسته شدن دانشگاه ها در روز دوشنبه یکم اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ انهدام فرهنگی آغاز شد! از این روی روز دوشنبه یکم اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ را می توان آغاز برنامه انهدام فرهنگی رژیم آخوندی که هواداران این رژیم دوزخی نام آن را برنامه انقلاب فرهنگی گذاشته اند دانست!
★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★
پس از بسته شدن دانشگاه ها در روز دوشنبه یکم اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ و آغاز برنامه انهدام فرهنگی و پس از بگیر و ببندها و زد و خوردها و خونریزی ها و ددمنشی های فراوان، روز آدینه بیست و سوم خردادماه سال ۱۳۵۹ روح الله خمینی فرمان داد تا گروهی به نام "ستاد انقلاب فرهنگی" برپا شود تا خواسته های رژیم آخوندی را برای پیشبرد برنامه انهدام فرهنگی به انجام برساند! پس از چندی روح الله خمینی روز دوشنبه نوزدهم آذرماه سال ۱۳۶۳ در گروهی که "ستاد انقلاب فرهنگی" نام داشت دگرگونی هائی را به انجام رساند و نام "ستاد انقلاب فرهنگی" از روی این گروه برداشته شد و نام "شورای عالی انقلاب فرهنگی" به روی این گروه گذاشته شد! البته گردانندگان ستاد انقلاب فرهنگی که پس از چندی شورای عالی انقلاب فرهنگی نام گرفت در بسیاری از گندکاری هائی که برای پیاده شدن برنامه انهدام فرهنگی رژیم آخوندی انجام می شدند کاره ای نبودند و امام جمعه ها و آخوندهای دانه درشت فرمان می دادند که چه کاری باید انجام شود و یا نشود!
نخستین کاری که گردانندگان رژیم از گور برخاسته ولایت فقیه برای به انجام رساندن برنامه انهدام فرهنگی به انجام رساندند برکنار کردن و بیرون کردن همه دختران و زنان بی حجاب استاد و دانشجوئی بود که پرت و پلاهای آخوندهای مفت خور را درباره حجاب و عفاف و محرم و نامحرم نمی پذیرفتند و نمی خواستند پارچه پیچ شده و با حجاب سیاهی و تباهی به زنجیر کشیده شوند! سپس برکنار کردن، بازنشسته کردن زورکیوبیرون کردن همه استادان و دانشجویانی که به رژیم ولایت فقیه و خرافه های آخوندی باورمند نبودند انجام شدند! از اینها گذشته همه کسانی که می خواستند در دانشگاه ها کار کنند یا درس بخوانند باید پس از تفتیش عقاید دور و دراز در بخشی به نام "هسته گزینش" و پاسخ دادن به پرسش هائی درباره نماز و روزه و نجاست و طهارت و حلال و حرام و خرافه های نوشته شده در کتاب های آخوندی به دانشگاه ها راه می یافتند!
نوبت به کتاب ها و کتابخانه های دانشگاه ها رسید! کتاب هائی که آخوندها آنها را کمونیستی یا ضد اسلامی و یا خلاف شرع می دانستند از دانشگاه ها بیرون کشیده شده و به کارخانه های مقواسازی فرستاده شدند و هنگامی که انبارهای این کارخانه ها جائی برای نگه داشتن کتاب هائی که باید خمیر می شدند تا از آنها کارتن و مقوا ساخته شوند نداشتند کتاب ها سوزانده می شدند! در بسیاری از دانشگاه ها و دانشکده ها برای بررسی اسلامی بودن و یا اسلامی نبودن کتاب ها آخوندهای روضه خوان و نوحه خوان بی سوادی به کار گرفته می شدند که از کتاب های دانشگاهی سر درنمی آوردند و در هر کتابی که عکس یک زن بی حجاب را می دیدند می گفتند که این کتاب ضد اسلامی است و آن را به کارخانه های مقواسازی می فرستادند! با این روال کمیاب ترین و گران ترین کتاب ها، ماهنامه ها و بولتن ها که با هزینه کردن میلیاردها پول گردآوری آنها ده ها سال به درازا کشیده بود نابود شده و از میان رفتند!
در پی برنامه انهدام فرهنگی رژیم ولایت فقیه ده ها هزار تن از بهترین و برجسته ترین اندیشمندان، دانشمندان، استادان و تیزهوش ترین دانشجویان از دانشگاه های ایران بیرون انداخته شدند و چنین کسانی چون می دیدند که در دوزخی به نام ایران آخوند زده جائی برای آنها نیست به فرامرز و کشورهائی که به جای خرافه های آخوندی با خردورزی گردانده می شدند رفته و به کار گرفته شدند و به جای آن که به ایران و ایرانی سودرسانی کنند بهترین و بیشترین سودها را به آن کشورها رساندند! ارزش دانشنامه های دانشگاه های ایران آخوند زده در پهنه جهانی به صفر رسید! آن هم زمانی که همگان می دیدند رژیم ولایت فقیه به دژخیمان و شکنجه گران گوش به فرمانش بی آن که حتی یک روز به دانشگاه رفته باشند در بیست و چهار ساعت دانشنامه دکترا و لیسانس می دهد! و سرانجام در سایه برنامه انهدام فرهنگی که هواداران رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه نام آن را انقلاب فرهنگی گذاشته اند دانشگاه های ایران چراگاه هائی شدند که در آنها خرها عرعر می کردند و گاوها نشخوار می کردند و گوسپندان بع بع می کردند!
★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★