۱۳۹۴ شهریور ۱۷, سهشنبه
سایت سازمان حقوق بشر ایران از اعدام محمود براتی، معلم زندانی و ۱۰ زندانی دیگر در زندان قزل حصار در صبح روز دوشنبه ۱۶ شهریور خبر داده است.
گزارشهای رسیده به رادیو فردا نیز اعدام آقای براتی را تایید میکنند.
سازمان عفو بینالملل، صبح روز دوشنبه در بیانیهای، خواستار توقف اجرای حکم اعدام محمود براتی شده بود.
سایت سازمان حقوق بشر ایران و عفو بینالملل، آقای براتی را معلمی معرفی کردهاند که بر اثر «شکنجه» و در «دادگاهی ناعادلانه» مجبور به اعتراف علیه خود شده بود.
این گزارشها حاکی از آن هستند که آقای براتی و محکومان دیگر در روزهای اخیر برای اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل شده بودند.
جرایم تمام این متهمان مرتبط با مواد مخدر بوده است.
سازمان حقوق بشر ایران نوشته که محمود براتی، معلم اهل تایباد بود که «به گفته نزدیکانش بیگناه» بوده است.
«او از ۹ سال پیش در زندان به سر برده و هیچ گونه ماده مخدری از وی کشف نشده بود. محمود براتی با اعتراف یک فروشنده مواد مخدر به اعدام محکوم شد که این فرد قبل از اعدام دو بار به صورت کتبی اعلام کرد که اعترافش دروغ بوده و تنها به این دلیل بود که فکر میکرد این معلم وی را لو داده است».
تاکنون بیش از صدهزار شهروند بریتانیا با امضای طوماری اینترنتی، خواستار دستگیری بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در جریان سفر قریب الوقوع وی به لندن شده اند.
طومار، خواستار بازداشت آقای نتانیاهو "تحت قوانین بین المللی"، به علت "ارتکاب جنایات جنگی" و "کشتار بیش از دو هزار غیرنظامی" در جریان تهاجم نظامی تابستان سال پیش به غزه شده است.
طبق قوانین بریتانیا، اگر یک طومار اینترنتی که در سایت رسمی دولت بریتانیا ثبت می شود بیش از صد هزار امضا داشته باشد، باید در مجلس عوام مورد بحث قرار بگیرد.
بر اساس قوانین این کشور، همچنین در صورتی که طوماری از سوی بیش از ده هزار شهروند امضا شده باشد، دولت موظف است که به طور رسمی به آن پاسخ بدهد.
به دنبال رسیدن تعداد امضاهای این طومار به ده هزار نفر، چندی پیش دولت بریتانیا در پاسخ به مطالبه امضاکنندگان اعلام کرد که "بنیامین نتانیاهو و سایر سران کشورهای خارجی که از بریتانیا دیدار می کنند از مصونیت قانونی برخوردارند و نمی توان آنها را دستگیر کرد".
در بیانیه دولت بریتانیا همچنین اعلام شده بود که دولت این کشور، حق "دفاع از خود" برای اسرائیل در "چارچوب قوانین بشردوستانه بین المللی" را به رسمیت می شناسد.
در جنگ ۵۰ روزه اسرائیل با گروههای فلسطینی غزه در تابستان سال پیش، ۲۱۸۹ فلسطینی کشته و ۱۱ هزار فلسطینی زخمی شدند که اغلب کشته شدگان و زخمی ها غیر نظامی بودند. در جریان این جنگ، در اسرائیل نیز ۶۷ سرباز و ۶ غیرنظامی کشته شدند.
تلفات زیاد غیرنظامیان فلسطینی در جریان این جنگ ۲۰۱۴، در رسانه های گروهی بریتانیا بازتاب گسترده ای داشت و به عقیده برخی ناظران، باعث تضعیف نسبی موقعیت دولت اسرائیل در سطح افکار عمومی شد.
در مهر ماه سال گذشته، نمایندگان مجلس عوام بریتانیا با ۲۷۴ رای موافق در مقابل ۱۲ رای مخالف، به شناسایی "کشور فلسطین" رای دادند که به عقیده برخی ناظران، فضای بعد از جنگ ۲۰۱۴ غزه در نتیجه این رای گیری بی تاثیر نبود. البته بسیاری از نمایندگان مجلس ۶۵۰ نفره بریتانیا نیز، در رای گیری شرکت نکرده یا در جلسه مجلس عوام غایب بودند.
با وجود این رای گیری، تصمیم نمایندگان قانونا برای دولت بریتانیا الزام آور نیست و این دولت می تواند طبق صلاحدید خود، در مورد شناسایی یا عدم شناسایی فلسطین به عنوان یک کشور مستقل تصمیم بگیرد.
نخست وزیر اسرائیل قرار است چهارشنبه آینده وارد لندن شود. وی در جریان این دیدار، با دیوید کامرون نخست وزیر بریتانیا دیدار و گفتگو خواهد کرد.
«شکنجه» معلولان با «غل و زنجیر و سگ» در یک مرکز نگهداری استان البرز
خبرگزاری مهر گزارش داده که یکی از مراکز نگهداری معلولان، چند ماه قبل به دلیل «اثبات شکنجه و اذیت و آزار» پلمب شده و والدین «تعداد زیادی» از این معلولان نیز از مدیر این مرکز شکایت کردهاند.
در این گزارش با اشاره به گفتههای والدین تعدادی از معلولان ذهنی و جسمی این مرکز و همچنین گزارش بازرسان، مواردی چون «ضرب و شتم»، «سگ درمانی» و «زنجیر درمانی» به عنوان نمونههایی از «شکنجه» معلولان در این مرکز ذکر شده است.
این خبرگزاری همچنین بدون ذکر نام، تصویر گزارش سازمان پزشکی استان البرز درباره «اصابت جسم سخت» و چندین مورد «خراشیدگی» در بدن یکی از این معلولان را منتشر کرده است.
براساس این گزارش، خانم صفایی، مادرخوانده یکی از معلولان به نام علی، در سال ۹۲ متوجه شده که فرزندخواندهاش را در این مرکز «کتک زدهاند» اما او نتوانسته «تخلفات رخ داده» را اثبات کند تا اینکه در نهایت مدیرکل بهزیستی استان البرز با مشاهده فیلمهای دوربین مداربسته نصب شده در این مرکز به «زنجیر کردن معلولان روی تخت و ضرب و شتم» آنها پی برده و این مرکز «چند ماه قبل» پلمب شده است.
خانم صفایی به نقل از فرزند معلولش که «قدرت تکلم دارد» گفت که «یک شب سگ به جانش انداختند و او از ترس فرار کرده و بعد کتفش در رفته است».
علی نیز که به گفته مادرخواندهاش «لب مرز است و هوشیاری خوبی دارد» گفت: «اسمش برفی بود. سگ بزرگ و سفید و دندانهایش را فراموش نمیکنم. خیلی ترسیده بودم. جرات نداشتند دست من را زنجیر ببندند اما برای بقیه را بستند. یکبار پرستار یادش رفته بود زنجیر را باز کند و بچهها تا ظهر دستانشان با زنجیر روی تخت بسته شده بود».
براساس این گزارش، یک روز یکی از کارکنان این مرکز «روی» یکی از معلولان «افتاده» بوده و میخواسته او را «خفه» کند.
والدین برخی از معلولان از سال ۹۰ متوجه «کبودی یا زخم» در بدن فرزندان خود شده بودند اما باورشان نمیشده که «این علایم بر اثر ضرب و شتم باشد».
در این گزارش به «بریدگی شدید روی شکم» یکی از معلولان «ذهنی و جسمی» ۲۰ ساله این مرکز به نام سینا اشاره شده و از آن به عنوان «آثار شکنجه» در این مرکز نام برده است.
وحید عبدالحسینی، پدر سینا، نیز به خبرگزاری مهر گفته که از سال ۹۲ متوجه «گاز گرفتگی، ضرب و شتم و کبودی» روی دست و بدن فرزندش شده است.
سینا چهار روز بعد از تعطیلی این مرکز در «کما» بوده است.
بر اساس این گزارش، این مرکز نگهداری از معلولان که در گزارش اشارهای به نام آن نشده، از سال ۷۹ با مجوز اداره بهزیستی استان البرز کار خود را آغاز کرده و سپس «با کمک خیرین و هزینههای دریافت شده از والدین» کار خود را توسعه داده و ۱۳۹ معلول را نگهداری میکرد.
با این حال آقای فرزین، از مدیران سابق این مرکز گفته است که بعد از پلمب این مرکز به جای ۱۳۹ نفر، ۱۲۵ معلول در این مرکز بودهاند «یعنی آمار فوتیها ارائه نشده» است.
به گفته آقای فرزین، این مرکز به صورت «غیر قانونی» به جای ۳۷۰ هزار تومان، ماهیانه ۵۰۰ هزار تومان بابت نگهداری هر معلول دریافت میکرده است.
خانم محمدی، روانشناسی که یک ماه با این مرکز همکاری کرده است، نیز به خبرگزاری مهر گفت: «یکبار برای تعمیرات، تختها را جمع کردند و بچهها مجبور بودند تمام روز ایستاده باشند و شب هم به سختی بخوابند. من خیلی اعتراض کردم اما پاسخی ندیدم برای همین استعفا دادم».
در همین حال «مادریار» این مرکز نیز گفته است که معلولان این مرکز تنها «نان خشک آب زده» میخوردند و گوشتها و مرغهای اهدایی «وارد آشپزخانه این مرکز نمیشد».
مقامات سازمان بهزیستی هنوز به گزارش خبرگزاری مهر واکنشی نشان ندادهاند.
مراکز خصوصی نگهداری معلولان با مجوز سازمان بهزیستی فعالیت میکنند.
به گزارش سایت سازمان بهزیستی کل کشور، در استان تهران و با مجوز سازمان بهزیستی، ۱۱ مرکز برای نگهداری معلولان ذهنی زیر ۱۴ سال و ۲۵ مرکز برای نگهداری معلولان ذهنی بالای ۱۴ سال فعالیت میکنند.
برخی از مراکز نگهداری معلولان در ایران نیز به صورت خیریه اداره میشوند و وبسایت خیریههای ایران نام بیش از ۱۴۰ موسسه خیریه نگهداری از معلولان را منتشر کرده است.
وجود «۱۵ هزار معتاد خیابانی در تهران»
روزنامه شهروند از وجود «۱۵ هزار معتاد خیابانی در تهران» خبر داده است که کمیته امداد به تنهایی «۳۰ هزار خانواده با سرپرست معتاد» را تحت پوشش خود دارد. به نوشته این روزنامه این آمارها در «نخستین جلسه قرارگاه آسیبهای اجتماعی» اعلام شده است که شامگاه یکشنبه با حضور «حسین هاشمی استاندار تهران، سردار حسین ساجدینیا فرمانده انتظامی تهران، انوشیروان محسنی بندپی رئیس سازمان بهزیستی، سیدپرویز فتاح رئیس کمیته امداد و میثم امرودی معاون اجتماعی شهرداری تهران» در محل استانداری تهران برگزار شده است.
روزنامه شهروند گزارش داده است که حسین ساجدینیا، فرمانده انتظامی تهران بزرگ، در حاشیه نشست قرارگاه ساماندهی آسیبهای اجتماعی استان تهران با بیان اینکه «حداکثر معتادان خیابانی در تهران ۱۵ هزار نفر برآورد میشود، از آمادگی پلیس برای جمعآوری معتادان خیابانی در کوتاهترین زمان ممکن» خبر داد اما گفت که «ظرفیت فعلی کمپهای بازپروری تهران نزدیک به ٣هزار نفر است که امیدواریم با افزایش این ظرفیت طی ماههای آینده، وضع مطلوبی را در بحث جمعآوری و نگهداری معتادان در سطح شهر تهران شاهد باشیم.»
میثم امرودی، معاون فرهنگی و اجتماعی شهردار تهران، نیز با اعلام اینکه «زنان ۵ درصد کارتنخوابهای پایتخت» را تشکیل میدهند، گفته است: «گاهی حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد معتادان جمعآوریشده از سطح شهر تهران، شهرستانی هستند که براساس تصمیم گرفته شده در قرارگاه ساماندهی آسیبهای اجتماعی، پس از جمعآوری این افراد، تلاش خواهد شد که به شهر خود بازگردند تا آمار واقعی معتادان متجاهر شهر تهران مشخص شود.»
این روزنامه از قول پرویز فتاح، رئیس کمیته امداد، هم نوشته است که «اکنون کمیته امداد ۳۰ هزار خانواده با سرپرست معتاد را تحت حمایت دارد.»
پرویز فتاح با تاکید براینکه «برخورد با اعتیاد و جمعآوری معتادان از وظایف کمیته امداد نیست و این وظیفه بر عهده ستاد مبارزه با موادمخدر است»، گفته که «کمیته امداد خود را نسبت به وضع خانواده معتادان و آسیبهایی که با آنها روبهرو هستند، مسئول میداند و در صورت اطلاع از وجود مشکلات مادی از قبیل فقر در خانوادههایی با سرپرست معتاد، پس از بررسیهای لازم، این خانوادهها را تحت پوشش قرار میدهد.»
روزنامه شهروند از قول حسین هاشمی استاندار تهران هم نوشته است که قرارگاه آسیبهای اجتماعی «تشکیل شده تا تمام دستگاهها و سازمانهای مرتبط با آسیبهای اجتماعی با داشتن حداکثر هماهنگی براساس قانون به انجام وظیفه بپردازند.»
استاندار تهران همچنین «ابراز امیدواری» کرده است که «بحث متکدیان شهر تهران در جلسه آتی این قرارگاه که با حضور نماینده قوه قضائیه مورد بررسی قرار گیرد.»
آوارگان سوری، همسایگان و شیوخ ثروتمند عرب
سوسن اولیاء
عبدالله کردی که همسر و دو فرزندش را در فاجعه عبور از دریا از دست داد، در روز خاکسپاری اعضای خانوادهاش گفت: «میخواهم دولتهای عربی سرنوشت ما را ببینند و کاری کنند تا جلوی تکرار چنین فجایعی گرفته شود.»
پیام عبدالله کردی پیش از همه متوجه کشورهای ثروتمند حوزه خلیج فارس بود. قطر، امارات متحده، بحرین، عمان، کویت و عربستان سعودی میتوانستند و میتوانند با سرمایههای هنگفتی که دارند، کمکی به «برادران دینی» خود بکنند. اما عفو بینالملل در بیانیهای مینویسد: «شش کشور حاشیه خلیج فارس، هیچ کمپ یا مرکزی برای پذیرش آوارگان سوری ندارند.»
هیچیک از این کشورها، کنوانسیون ژنو را امضا نکرده است. این کنوانسیون درسال ۱۹۵۱ کشورها را موظف کرده که آوارگان جنگی و افراد تحت پیگرد سیاسی را امان بدهند. اما آنها همان کاری را میکنند که قبلا هم کردهاند: پولی به عنوان اعانه میدهند.
کل این کشورها ۹۰۰ میلیون دلار برای کمک مالی به آوارگان سوری اختصاص دادهاند. تازه این مبلغ در مقایسه با کمک مالی سایر کشورها ناچیز است. به طور نمونه، امریکا چهار برابر این شش کشور به صندوق کمک به آوارگان سوری پرداخته است.
در مقایسه با اعانه یاد شده، بودجه نظامی عربستان سعودی در سال ۲۰۱۵ متجاوز از ۸۰ میلیارد دلار است که بالاترین بودجه نظامی در خاورمیانه به شمار میرود.
گاهی منافع سیاسی موجب کمکهای «بشردوستانه» میشوند. مثلا وقتی در سال ۲۰۱۱ پناهجویان لیبیایی به تونس رفتند، قطر در ساخت کمپهای اقامتی در تونس رکورد زد. علت امر البته همبستگی با آوارگان نبود بلکه نشان دادن مودت قطر با اخوانالمسلمین و سرمایهگذاری برای روابط آتی بود.
در نوار غزه هم وضعیت به همین منوال است. امیران و شیوخ کشورهای خلیج فارس به مناطق فلسطینی میروند؛ نه برای کمک به مردم بلکه برای تامین مالی حماس با میلیونها دلار پول. ۷۰درصد کوبانی در خلال محاصره و جنگ و گریز با داعش تخریب شده اما حتی یک دلار هم از سوی کشورهای ثروتمند عربی برای بازسازی آن اختصاص داده نشد. این رفتار نشاندهنده دوگانگی اخلاقی این کشورهاست.
کشورهای ثروتمند خلیج فارس مقرراتی برای صدور ویزا دارند و برای نیروی کار خارجی تسهیلاتی قائل میشوند اما این دردی را از جنگزدگان سوری یا عراقی دوا نمیکند زیرا نیروی کار آنها زیر بار همان شرایط بردهوار کارگران پاکستانی، هندی یا فیلیپینی در عربستان یا قطر نمیرود.
قطر و عربستان سعودی، به طور آشکار و پنهان، جانب داعش را به عنوان پرچمدار مبارزه با اسد در برابر گروههای سنی و شیعه و کرد گرفتهاند. داعش حالا میراث فرهنگی سوریه را نابود میکند. پیامی که متوجه داخل و خارج این کشور میشود و معنای آن این است که «ما به قلب فرهنگی سوریه زدهایم.»
در عوض کشورهای حوزه خلیج فارس در کمک مالی و نظامی به مخالفان بشار اسد به شدت فعالاند. به عبارت دیگر، این کشورها در حالی به سرنوشت آوارگان بیاعتنا هستند که خودشان جزئی از صورت مسئله جنگ داخلی در سوریه هستند.
قطر و عربستان از این هم میترسند که مبادا ورود انبوه آوارگان سوری به شیوع رادیکالیسم و اسلام ستیزهجو در کشورهایشان منجر شود.
آوارگان سوری از طریق کشورهای همسایه راحتتر میتوانند خود را به اروپا برسانند تا به کشورهای حوزه خلیج فارس. قشر متوسط سوریه با اوجگیری جنگ داخلی توانست دار و ندار خود را جمع کند و با خودرو رهسپار اردن، لبنان و ترکیه شود. اینجا دلالها و قاچاقچیها میتوانند آوارگانی را که دستشان به دهانشان میرسد با پول از مدیترانه رد کنند و به اروپا برسانند.
شبکه اطلاعاتی «مهاجران» اعلام میکند که تنها در پانزده سال گذشته حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در سراسر جهان به طور قاچاق وارد کشورهای دیگر شدهاند و این به معنای ۱۶ میلیارد یورو پول برای دلالهاست.
اردن، مصر، لبنان یا عراق ثروت چندانی ندارند اما به دلیل همسایگی و سادگی دسترسی میزبان میلیونها سوری شدهاند. لبنان به تنهایی یک میلیون و ۲۰۰هزار پناهجوی سوری را پذیرفته و این در حالی است که جمعیت خود این کشور چهار میلیون نفر بیشتر نیست.
ترکیه میزبان نزدیک دو میلیون آواره سوری است. این نوعی نگرانی را برای دستگاه دولتی ترکیه ایجاد میکند که اقلیت دیگری در کنار کردها در این کشور شکل بگیرد.
اردوغان، رئیس جمهور اسلامگرای ترکیه که متهم به حمایت تلویحی از «دولت اسلامی» است، ایران و روسیه را مسئول بحران پناهندگی در اروپا میخواند. داود اوغلو، نخست وزیر ترکیه اما همزمان به اروپا به خاطر سهم «اندک و مسخره» در پذیرش پناهندگان تاخته است.
در کشور کوچک لبنان از میان هر چهار نفر، یکی سوری است. اگر قرار باشد چنین وضعیتی در آلمان ایجاد شود، باید تعداد پناهجویان پذیرش شده سوری در این کشور به ۲۰ میلیون نفر برسد. همین نسبت اگر در اتریش رعایت شود، باید دو میلیون آواره سوری در اتریش اسکان یابند.
در اردن هم ۶۳۰ هزار آواره سوری زندگی میکنند. موج پناهندگی کنونی در اروپا در مقایسه با حضور چهار میلیون آواره سوری در کشورهای همسایه، مثال فیل و فنجان را به یاد میآورد.
همسایگان سوریه نیز خود را از سوی اروپا و سایر جهان، رها شده احساس میکنند. کمیساریای عالی کمک به آوارگان سازمان ملل میگوید رسیدگی به این میزان پناهجو درسال جاری به چهار میلیارد و ۵۰۰میلیون دلار نیاز دارد اما تا کنون تنها ۴۰درصد این میزان پرداخت شده است. با این کمبود بودجه، کمکهای پرداختی به لبنان محدود میشوند از جمله کمکهای مربوط به طرحهای آموزشی پناهجویان.
در حال حاضر ۷۵۰هزار پناهجوی سوری در سن مدرسه هستند اما همه آنها امکان تحصیل ندارند. بدین معنا، نسل کاملی که میتواند بعدا در بازسازی کشورش ادای سهم کند، از آموختن باز مانده است. آن دسته از سیاستمدارانی که امروز داد و فریاد میکنند که ظرفیت اروپا تکمیل است دستکم باید فکری به حال تامین مالی طرحهای اموزشی در لبنان، ترکیه و اردن بکنند.
هشتاد درصد سوریها در لبنان و اردن، فقیرتر از سایر جمعیت این کشورها هستند. یکی از دلایلی که موجب میشود بچههای آواره سوری در لبنان به مدرسه نروند، کمبود مدارس دولتی در این کشور است.
شبکههای اجتماعی جهان عرب، در ابراز خشم از سکوت و بیتفاوتی کشورهای ثروتمند خلیج فارس به سرنوشت آوارگان، تصویری از آیلان کوچولو را روی صحنهای از جلسات سران اتحادیه عرب مونتاژ کردهاند. این واکنشی است به سخن دبیر اتحادیه عرب که گفته معضل سوریه بزرگتر از آن است که بتوان کاری برای حل آن انجام داد. همچنین کارزاری تحت عنوان «شرمتان باد» خطاب به سران کشورهای خلیج فارس در شبکههای اجتماعی عربی شکل گرفته است.
اشتراک در:
پستها (Atom)