نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ شهریور ۲۴, چهارشنبه

ژاله عالمتاج قائم مقامی.پيشکسوت فروغ و سيمين



بهزاد کاظمی



ژاله عالمتاج قائم مقامی! در جسارت فکر و انديشه پيش کسوت فروغ فرخزاد و سيمين بهبهانی است يک قرن پيش از اين ميزيسته است. ٢٢ سال پيش از پروين اعتصامی چشم به جهان گشوده بود. اما دريغا! بسيار کم ميشناسندش. آزاده زنی که در دورانی از زمان، و مکانی از جهان به دنيا آمد که دانش و آزادگی برای زن حاصلی جز رنج نميآورد، و او جان هوشياری که سر تسليم به زمانه خود را نداشت. از کجا و از کدامين روزنهای همه به هراسناکيها گشوده، جهانی ديگر را پاييده بود که اميد رهايی زن فردا را در آن خراب آباد که نه دشمن ، بلکه انکار زن بود، سرود
باکی از طوفان ندارم، ساحل از من دور نيست
تا نگويی گور توست اين سهمگين دريای من
زير دستم گو مبين ای مرد! کاندر وقت خويش
از فلک برتر شود اين بينوا بالای مـــن
کهنه شد افسانه ات ای آدم! آخر گوش کن
داستانی تازه ميخواند تو را حوای من
گر بخوانم قصه، گويی دعوی پيغمبری ست
زانچه در آيينه بيند ديده ی بينای من


اسفند ماه ١٢٦٢، در قصبه فراهان نوزاد دختری متولد شد، نواده پسری ميرزاابوالقاسم قائم مقام فراهانی ميشد، وزير دانشمند عباس ميرزا نايب السلطنه، معلم و مرشد ميرزا تقی خان اميرکبير! کسی که عباس ميرزا اولين اصلاحات منظم اداری در تاريخ ايران را به دانش و درايت او انجام داده بود. اين دختر را به پيروی از شأن و منزلت خاندانی عالم تاج نام نهادند و ژآله نامی ست که او بعدها برای امضای اشعار خود برگزيد تا شايد از گزندها مصون بماند ويا شايد ازسر بيزاری از اين معنا که خود يافته بود:
تاج عالم گر منم بيگفتگوی
خاک عالم بر سر عالم کنيد

چه کسی باور ميکند که صد سال پيش از اين، زنی در ايران، ازدواج ناخواسته را با تن فروشی برابر نهاده و آنرا سروده باشد؟!

ای ذخيره کامرانيهای مرد
/ چند بايد برده آسا زيستن؟
تن فروشی باشد اين يا ازدواج؟
/ جان سپاری باشد اين يا زيستن؟
و يا باز در جای ديگر:
مردسيما ناجوانمردی که ما را شوهر است
مر زنان را از هزاران مرد نامحرم تر است
آن که زن را بی رضای او به زور و زر خريد

هست نا محرم به معني، ور به صورت شوهر است

عالمتاج قائم مقامی مادر شاعر معاصر پژمان بختياری است و ديوان اشعارش ....هر آنچه که باقيمانده است ....توسط ايشان در سال 1345 به چاپ رسيده است.

يک سوال....
آيا او را ميشناختيد؟ و يا حتی اسمش را شنيده بوديد.؟
برای اکثر ما شعری که احساس زن بودن در آن آشکارا آمده باشد از فروغ فرخزاد است ولی در حقيقت ژاله قائم مقام پيش کسوت اين ابداع در شعر فارسی بوده است.
روانش شاد باد
< src="">
http://www.google.com/favicon.ico" class="qtl">


هیچ نظری موجود نیست: