skip to main |
skip to sidebar
مهر «با طل شد»
برای پیشانی «یورو» آماده شده
یونگه ولت – ترجمه رضا نافعی
آیا «یورو» این پول واحد اروپا به آخر خط
رسیده است؟ تا کنون بیم آن می رفت که خروج کشورهای بحران زده پیرامونی سبب
فروپاشیدن یورو گردد. در آن کشورها این پول مشترک چند ملییتی مترادف است
با بیکاری بسیار گسترده و فروریختن نظام اجتماعی و اقتصادی. از دست رفتن
استقلال ملی این کشورها نیز کاملا آشکار است. سازمانهای ناشناس فوق ملی و
بسیار قدرتمند تکنوکرات هائی که با شیوه دموکراتیک انتخاب نشده اند، طبق
میل و اراده کنسرن ها، تقسیم ثروت از پائین به بالا را انجام می دهند و
نقشی را که نقش اساسی و بنیادین دولت است بدست گرفته اند.
از منظر توده های مردم «اروپای متحد »
مترادف است با دستمزدهای کم و درو کردن خدمات اجتماعی. جای شگفتی نیست که
طبق نظر خواهی موسسه نظرپرسی اتحادیه اروپا Eurobarometer در اسپانیا
اعتماد به یورو طی پنجسال گذشته از 65 در صد به 20 درصد کاهش یافته است و
در عین حال سوء ظن به یورو از 23 به 72 درصد افزایش یافته است.
در واقع موقعیت پروژه » یورو» بگونه ای
فزاینده تق ولق می شود. این پروژه که در اصل قرار بود نقش موتور سیاسی
برای اروپا را ایفا کند می بایستی اروپا را در موضعی قرار می داد که
بتواند از موضع برابر «چشم در چشم « با آمریکا بر تقسیم جهان بر اساس
علائق امپریالیستی گفتگو کند. ولی ساختار این یورو از همان آغاز بر اساس
برنامه ای نادرست استوار شد. البته پس از تولد یورو، در سالهای آغازین،
اقتصاد ها رشد کردند، اما بر پایه نا استوار کوهی از وام های فزاینده.
نخبگان اروپائی برای این پول ساختگی جشن هم می گرفتند، زیرا رقیبی برای
دلار شده بود که با تسلط بلامنازع خود بر جهان در عین حال پشتوانه پولی
جهان نیز بود. اما این پول که ویژه روزهای آفتابی بود در نخستین توفان
مالی – اقتصادی سالهای 2007، 2008 و 2009 نقاب از چهره اش فرو افتاد .
در این زمان بود که عواقب وخیمی که حاصل نقص خلقت پول مشترک برای همه بود
هم عیان شد هم قابل لمس.
برای نجات پروژه یورو ایجاد اتحادیه مالی
وسیع ضرورت یافت، گامی که همراه بود با چشم پوشی از استقلال ملی، از جمله
برای کشورهای بزرگ اروپائی. سیاست کاهش شدید بودجه ضرورت یافت تا میزان
بدهی هیچ کشوری بیش از سه درصد از تولید ناخالص ملی آن کشور نباشد، البته
زیر نظر مقامات اروپائی و با مراقبت شدید برلن از پس پرده. اما ابتکار
آلمان برای ایجاد اتحادیه مالی در جنگل علائق متفاوت کشورهای عضو اتحادیه
اروپا از حرکت بازماند. همزمان با آن خطر ورشکستگی دولت های بیشتری گسترش
یافت که می توانست به معنی پایان احتمالی حیات یورو باشد. از آنجا که
نخبگان حاضر نبودند پروژه خود را زیر سوال ببرند، عجولانه، بی آنکه نتیجه
نهائی تصمیمات خود را در نظر آورند، » بسته های نجات » گرانقیمت ساختند.
البته این بسته ها قادر به حل مسئله اساسی ساختار یورو نبودند ولی می
بایستی فرصتی ایجاد کنند تا شاید این امید واهی ثمری ببار آورد و موتور
اقتصاد دوباره روشن شود و بکار افتد.
بخش عمده وام های اضطراری را که » بسته
های کمک » خوانده میشد آلمان تضمین می کرد. تا کنون آلمان بین 750 تا 1300
میلیارد یورو ( بسته به شیوه محاسبه ) از مالیات دریافتی از مردم آلمان را
به گرو گذاشته است. این پول احتمالا برای همیشه از دست رفته است و در
آینده تضمین مبالغ بسیار سنگین تری بعهده آلمان گذاشته خواهد شد زیرا در
آغاز هفته گذشته مانوئل باروزو رئیس کمیسیون اروپا خود خواستار پایان دادن
به سیاست دستوری صرفه جوئی شد. او گفت این سیاست فاقد » حداقل پشتیبانی
سیاسی و اجتماعی است «. از این رو به مرز نهائی خود رسیده و دیگر قابل
ادامه نیست.
برغم هشدار آلمان که «نباید به سیاست
قدیمی وام گیری بازگشت» ( وزیرخاجه آلمان گیدو وستروله) ، دیگر جلو جنبش
تازه در این جهت را نمی توان گرفت. اسپانیا می خواهد در دوسال آینده بار
دیگر به وام گیری بیش از سه درصد از تولید ناخالص ملی روی آورد و حرکت های
مشابهی در همه جا مشاهده می شود. در حال حاضر برلن باید بیم آن داشته باشد
که باز دست آخر بخش عمده صورتحساب را بپردازد. با توجه به این پس زمینه
آنچه جلب توجه می کند این است که نه تنها در حزب جدید «ضد یورو» » بدیل
برای آلمان » بلکه در یکی از مراکز قدرت نخبگان آلمان در باره » نقشه ب»
یعنی در باره عقب نشینی منظم و خروج از جرگه یورو، فکر می شود. رئیس شورای
علمی وزارت دارائی آلمان، پرفسور کای کنراد » مهلتی که بطور متوسط برای
ادامه حیات یورو پیش بینی کرد چیزی در حدود5 سال است.
در عین حال ناظران خارجی مانند پرفسور
یانیس واروفاکیس به بوندس بانک ( آلمان) ایراد می گیرند که در اظهار نظری
که برای دیوانعالی دادگستری آلمان کرده تقریبا با صراحت خواستار پایان دادن
به آزمون یورو شده است. هدف بوندس بانک آنست که از این پس عملیات نجات
بانک مرکزی اروپا را نپذیرد و به این صورت مهر پایان را بر پیشانی یورو
بکوبد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر