تقصیر این یهودی است
حسن داعی
همزمان با سفر احمدی نژاد به نیویورک و اظهارات آشتی جویانه وی در رابطه با آمریکا، تریتا پارسی، سازمان نایاک و متحدانش در لابی مماشات، دهها مقاله و گزارش منتشر کرده و از مقامات آمریکا درخواست نموده اند که سیاست "تعامل" با جمهوری اسلامی و مذاکرات بین دو کشور را دوباره در دستور کار خود قرار دهند.
طبیعی است که هر ناظر بیطرف که مذاکرات بی نتیجه اوباما با جمهوری اسلامی، از نیمه سال 2008 تا جولای 2010 را به یاد داشته باشد، بخوبی میداند که علیرغم پیشنهادات سخاوتمندانه اروپا و آمریکا، این رژیم ولایت فقیه بود که به همه این پیشنهادات جواب رد داد و سرانجام در تابستان 2010، شورای امنیت، اروپا و آمریکا بطور همزمان، تحریم های جدید و سختگیرانه تری علیه ایران به تصویب رساندند.
اما مثل همیشه، از نظر تریتا پارسی، گناه شکست مذاکرات بین اوباما با جمهوری اسلامی روی دوش اسرائیل است زیرا آنچنانکه وی در مقاله جدیدش نوشته، اوباما را مجبور کرد که بجای صبر و حوصله در مذاکرات، به ایران ضرب الاجل بدهد و در نتیجه، پس از دو سال (که از نظر تریتا پارسی بسیار کم است)، اوباما مجبور شد تا سیاست دیکته شده تل آویو را به اجرا گذاشته و شکست مذاکرات را اعلام کند. (1)
اگرچه بازی "تقصیر اسرائیل است" همواره یکی از پایه های اصلی کارزار تبلیغاتی تریتا پارسی برای توجیه سیاست مماشات با جمهوری اسلامی بوده است، اما وی در مقاله جدید خود گام جدیدی برداشته و با چاپ عکسی از یک یهودی که درحال نجوا در گوش اوباما است، پیام نهفته در نوشته های سابق خود با گرایش "یهود ستیزانه" را بطور آشکار در معرض دید همگان قرار میدهد که گویا یهودیان در حال دستور دادن به رئیس جمهور آمریکا و مقامات این کشورند. به زبان دیگر، تریتا پارسی پرده را کنار زده و این بار یهودیان (و نه فقط اسرائیل) را مورد هدف قرار میدهد.
من در مقالات و گزارشات مختلف به کارزار گسترده لابی مماشات برای بی گناه جلوه دادن رژیم ایران و انداختن تقصیر به گردن لابی اسرائیل و یهودیانی که گویا جهان را در کنترل خویش دارند اشاره کرده ام که هموطنان میتوانند مقالاتی که در زیر فهرست شده را مطالعه نمایند.
یادداشت ها:
1- پارسی در مقاله جدید خود میگوید که کاندیداهای حزب جمهوریخواه با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری سعی میکنند تا "تهدید ایران" را دوباره مطرح کنند و بدین ترتیب، اوباما را به خاطر کوتاهی در مقابله باجمهوری اسلامی بی اعتبار کنند. از نظر پارسی، دلیل اصلی کارزار جمهوریخواهان به اسرائیل مربوط میشود و آنان سعی میکنند تا اوباما را رئیس جمهوری جلوه دهند که نگرانی های امنیتی اسرائیل را مورد توجه قرار نمیدهد. پارسی در مقاله خود به مذاکرات اوباما با جمهوری اسلامی نگاه میکند و شکست آنرا نتیجه فشار اسرائیل میداند. بنابراین، از نظر پارسی، مطرح شدن چالش ایران و یا سیاست واشنگتن در رابطه با ایران و همچنین شکست سیاست مماشات، همگی یک ریشه اصلی دارد و آن دولت اسرائیل و لابی آن در آمریکاست.
"As the Republican presidential hopefuls turn their criticism toward President Obama and not each other, Iran will likely be one of the few foreign policy issues the Republicans will pursue. Though their campaigns will center on the economy, there are four factors that will drive the GOP to make Iran one of its main foreign policy issues....
Which brings us to the fourth factor, which permeates all the others: Israel. Beyond dividing the Democrats and portraying Obama as weak, focusing on Iran also enables the Republicans to cast Obama as insensitive to Israel. From the very outset, Israel opposed Obama's diplomacy with Iran."
The failure in US-Iran negotiation: " Once Obama took office, Israel consistently pushed back against his engagement policy by calling for artificial deadlines for diplomacy, by pushing for sanctions before talks had begun and by setting unreachable objectives for the diplomacy. Though Obama eventually adopted the line on Iran favored by Israel..."
این اولین بار نیست که تریتا پارسی مطرح شدن موضوع جمهوری اسلامی و تهدید آن برای آمریکا و سیاست های این کشور را نتیجه فشار اسرائیل میداند. وی این امر را در باره همه روسای جمهور سابق آمریکا تعمیم میدهد. وی در کتاب خود به دوران بیل کلینتون نگاه میکند و انتخاب سیاست مهار دو گانه از طرف آمریکا را نتیجه مستقیم فشار اسرائیل میداند:
Parsi's bookThe US bowed to Israel and adopted the policy to isolate Iran
• Israel wanted the United States to put Iran under economic and political siege. Shimon Peres’s New Middle East and the American policy of Dual Containment that went into effect in 1993 after more than a year of Israeli pressure would all but write Iran’s isolation into law. (181)
• By October 1994, Washington started to adopt the Israeli line on Iran. In response to Israeli pressure—and not to Iranian actions—Washington’s rhetoric on Iran began to mirror Israel’s talking points.85
• Washington started to adopt the Israeli line on Iran. In response to Israeli pressure—and not to Iranian actions—Washington’s rhetoric on Iran began to mirror Israel’s talking points… Washington’s recycling of Israel’s argument back to Tel Aviv reflected the success of Rabin and Peres’s campaign against Iran. Washington’s turnaround was a direct result of Israel’s pressure. (p. 185)
• There was a feeling in Israel that because of the end of the Cold War, relations with the U.S. were cooling and we needed some new glue for the alliance,” Inbar said. “And the new glue . . . was radical Islam. And Iran was radical Islam.” It didn’t take long before the new glue started to stick. Only a few months into Clinton’s first term—and only eight months after the Rabin-Peres government embarked on a campaign to isolate Iran—Washington adopted the policy of Dual Containment. (170)
• Israel was now a spoiler of the US-Iran dialogue that both Presidents Clinton and Khatami sought. A thaw in US-Iran ties could have significantly advanced US national interests at this time, but the Israeli-Iranian rivalry effectively sabotaged the opportunity. The powerful pro-Israeli lobby, headed by the American Israel Public Affairs Committee, made a US-Iran rapprochement politically impossible
· گزارش کامل به زبان انگلیسی درباره کارزار تریتا پارسی و لابی مماشات برای مقصر جلوه دادن اسرائیل و برداشتن فشار از روی جمهوری اسلامی و مروری بر کتاب تریتا پارسی
· مجموعه گزارشات تحت عنوان: "ما ایرانیان، اسرائیل و یهود ستیزی"
بخشی از این مقاله که در مورد تریتا پارسی و کارزار ضد اسرائیلی وی است:
دایرة المعارف مبارزه با اسرائیل
دستگاه تبلیغی و ایدئولوژیک رژیم ایران در مورد اسرائیل قبل از هرچیز نافی منافع ما ایرانیان، بر علیه مصالح مردم منطقه و بطور ویژه بلای جان مردم فلسطین است. وظیفه ما، شناخت این مجموعه فکری و تبلیغی است و شاید یکی از بهترین راهها برای ورود به این بحث، نگاهی به فعالیت های تریتا پارسی و متحدان وی در آمریکاست که در طول سیزده سال گذشته، اسرائیل و لابی این کشور در آمریکا را بعنوان دشمن ایران و ایرانیان معرفی کرده و هدف اصلی خویش را نیز مقابله با آن قرار داده اند. این در حالی است که دشمن اصلی ما ایرانیان چه در ایران و چه در آمریکا، چیزی بجز رژیم حاکم بر کشورمان نبوده است. تریتا پارسی، از اسرائیل تصویری ارائه میدهد که در نهایت با تصویریکه ملایان از اسرائیل عرضه میکنند مو به مو مطابقت میکند. در این نگاه، اسرائیل همان نیروی مخوف و قدرتمندی است که کنگره آمریکا و کاخ سفید را در کنترل خویش گرفته است و آنانرا مجبور میکند تا برخلاف مصالح آمریکا، به دشمنی با ایران روی آورند. بهمان ترتیب که رژیم ایران با شیطان سازی از اسرائیل تلاش میکند تا سیاست خارجی خود یعنی صدور ارتجاع و تروریسم به کشورهای منطقه را به پیش ببرد، بهمان ترتیب نیز تریتا پارسی با معرفی لابی اسرائیل بعنوان دشمن ایران و ایرانیان، راه را برای لابی خود در آمریکا و برداشتن فشار از روی رژیم ایران هموار میکند.
مجموعه نظرات تریتا پارسی و کارزار تبلیغی لابی طرفدار رژیم در کتاب وی بنام»همبستگی نامطمئن«(Treacherous Alliance) منعکس گردیده است. این کتاب داستانی است با سه شخصیت اصلی: اولین شخصیت اسرائیل است که همان گناهگار اصلی و ریشه همه خصومت ها و مشکلات منطقه و دلیل اصلی دشمنی آمریکا با ایران است. شخصیت دوم این کتاب آمریکاست که بدون قدرت تصمیم گیری، اسیر خواسته ها و زورگوئی های لابی اسرائیل قرار میگیرد و بر خلاف منافع آمریکا، بجای دوستی با جمهوری اسلامی به خصومت با کشورمان می پردازد و دست دوستی دراز شده از طرف ایران را از ترس اسرائیل پس میزند. و سرانجام شخصیت سوم کتاب جمهوری اسلامی است که با ادامه یک سیاست خارجی ملی و پراگماتیست، در پی کسب جایگاه مشروع خویش در منطقه است اما اسرائیل که حاضر به تقسیم هژمونی خویش در منطقه با هیچ کشوری نیست، با فشار و تهدید بدنبال منزوی کردن ایران و محروم کردن کشورمان از حقوق طبیعی اش میباشد.
کتاب تریتا پارسی مانند دائرة المعارفی است که تمامی وجوه و فرایندهای دستگاه تبلیغی رژیم ایران را با زبان مدرن و امروزی توجیه کرده است. با نگاهی به این کتاب میتوان درک درستی از این کارزار فریب و جعل حقیقت بدست آورد و در نتیجه میتوان مخرج مشترک خود با رژیم ایران را در این حیطه بازشناخت تا در قدم بعد بتوان این رسوبات واپسگرایانه "یهود ستیزی" را از خود زدود و از هرآنچه که ما را ناخواسته به دستگاه فکری ملایان نزدیک میسازد دوری گزید.
منبع: ایرانیان لابی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر