بهاره هدایت؛ مبارز خستگیناپذیر جنبش دانشجویی
بهاره هدایت فعال حقوق زنان و حقوق بشر است که حکم ۱۰ ساله حبس دارد و چندین بهار را تا امروز در زندان اوین گذرانده است. گناهاش چه بود؟ توجه به اخراج و نقض حقوق بشری دانشجویان و دانشگاهیان در ایران و اعتراض به آن از هر راه مسالمت آمیزی که برایش امکان داشته است.
بهاره در سازماندهی تظاهرات و اعتراضات دانشجویی برای دفاع از همکاران و اعضای علمی دانشگاهها کمک کرده است؛ در کنفرانسهای جهانی در مورد مسائل دانشجویان ایرانی از راه دور شرکت کرده و سخنرانی داشته است؛ و از وقتی عضو دفتر تحکیم وحدت، بزرگ ترین تشکل منتقد دانشجویی، شد عضو ساده نمانده و درخشیده است. او در چارچوب مبارزات زنان هم فعال بوده و نقش مهمی در داشته است
.
.
بهاره در آغاز بهار در ۱۶ فروردین ۱۳۶۰ متولد شده و از بیست سالگی وارد فعالیتهای دانشجویی شد. از زمان شروع فعالیت ۵ بار بازداشت شد درنهایت به حکم ده سال زندان رسید. در ۲۲ خرداد ۱۳۸۵ در تجمع اعتراضی زنان در میدان هفت تیر تهران شرکت کرد که آن تجمع در واقع آغاز شکلگیری کمپین یک میلیون امضا شد. نیروهای امنیتی به آن تجمع حمله کردند و شماری از شرکت کنندگان از جمله بهاره هدایت را بازداشت کردند. آن زمان حکم دو سال حبس تعلیقی به مدت پنج سال گرفت چون در "تجمع غیرقانونی" شرکت کرده بود. ۱۸ تیرماه ۱۳۸۶، در سالروز حمله به کوی دانشگاه تهران در ۱۸ تیر ۷۸ به همراه اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در مقابل دانشگاه امیرکبیر (پلی تکنیک تهران) دست به تحصن اعتراضی زد و دوباره بازداشت شد و یک ماه را در سلول انفرادی گذراند و بعد با وثیقه آزاد شد. در سال بعد دوبار به زندان رفت. ابتدا در تیرماه ۱۳۸۷ و سپس در اسفند ماه همان سال به جرم شرکت در تجمع آرام خانوادههای زندانیان سیاسی در مقابل اوین بازداشت شد.
وقتی تظاهرات و بحران پس از انتخابات مخدوش سال ۱۳۸۸ شروع شد، بهاره هدایت از کسانی بود که زیر نظر بود ولی علیرغم تلاشهای نیروهای امنیتی برای جلوگیری از ارتباط او با مخاطبان جهانی، هدایت ویدیوهایی به نشستهایی در اروپا در آبان و آذر ماه ۱۳۸۸ فرستاد و مثل همیشه با صراحت و قدرت به بیان خواستهای مدنی دانشجویان پرداخت. در نتیجه این پیامها و شرکت در تظاهرات مسالمتآمیز، قوه قضاییه ایران او را محکوم به تبلیغ علیه نظام، توهین به رییسجمهور و رهبری و اقدام علیه امنیت ملی کرد. در سال ۱۳۸۹ هدایت به نه سال و نیم حبس (که بعدا به ۱۰ سال تبدیل شد) محکوم شد. او از آن زمان تاکنون در زندان به سر میبرد.[۱]
سرخم نکردیم و ایستادهای
بهاره هدایت از نسل متولدشده پس از انقلاب است. در سال ۱۳۸۰ وارد دانشکده امور اقتصادی وابسته به وزارت اقتصاد و دارایی شد تا اقتصاد بخواند. کمیسیون زنان دفتر تحکیم وحدت دانشجویان را در سال ۱۳۸۴ پایهگذاری کرد و نخستین دبیر آن بود.[۲] در کنار ترویج مسائل دانشجویان و زنان و گزارش نقض حقوق بشر، بعدهامسئولیتش در تحکیم وحدت شامل سخنگوی این تشکل و اداره روابط عمومی آن نیز بود.
در شرایطی که بهاره هدایت سرسختانه فعالیت خویش را دنبال کرده، اقدامات تلافیجویانه حکومت به زندگی شخصیاش آسیب رسانده است. تنها چند ماه پس از ازدواج با همراه فعالش، امین احمدیان، عضو شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم وحدت، در ۲۳ تیر ۱۳۸۷ بازداشت شد و یک ماه را در سلول انفرادی به سر برد.[۳] بهاره از زمان بازداشت در دی ماه ۱۳۸۸ نامه های متعددی به همسرش و جنبش دانشجویی نوشته است. به مناسبت روز دانشجو در ۱۶ آذر سال ۱۳۸۹، او در پیامی سرشار از روحیه امید و مقاومت نوشت: «ساییده شدیم و نشکستیم و سر خم نکردیم. همچنان ایستادهایم، اگر چه با دلهای تنگ و بیقرار، نظارهگر تلاش مستبدان برای تاراج گلدانی هستیم که ما و گذشتگانمان برای پروردنش، خون دل به سینه فرو خوردهایم.»[۴] امین احمدیان پس از شرکت در مراسم خاکسپاری عزتالله سحابی، که هاله سحابی در آن کشته شد، و تعداد دیگری مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، بازداشت، ولی مدتی بعد در خرداد ۱۳۹۰ آزاد شد.[۵]
نگاه استراتژیک
بهاره هدایت در دوران فعالیتش هم برای زنان ایرانی و هم در اعتراض به آزار جامعه دانشگاهی کشور مبارزه کرده است. در سال ۱۳۸۲ به جنبش علیه حکم اعدام برای استاد اصلاحطلب دانشگاه، هاشم آغاجری پیوست. کسی که توسط بنیادگرایان در قوه قضاییه به خاطر توهین به اسلام محکوم شد.[۶] آغاجری که در مرداد ماه ۱۳۸۱ بازداشت شد در آبان همان سال در دادگاه غیرعلنی به اعدام محکوم شد. این حکم که واکنش محافظهکاران علیه رییسجمهور اصلاحطلب محمد خاتمی تلقی میشود، تجمعات بسیار بزرگی را در پی داشت که نمونه آن را ایران از تجمعات دانشجویی تیر ماه ۱۳۷۸ به خود ندیده بود.[۷] هزاران دانشجو در دانشگاههای تهران علیه حکم اعدام با تقاضای آزادی آغاجری و مقابله با شبه نظامیان تندرو ضمن تعطیلی کلاسهای درس دست به تجمعات اعتراضی زدند. بهاره هدایت بعدها در وصف آن اعتراضها نوشت: »دانشجویان با تظاهراتی گسترده و آرام در محیط دانشگاههایشان توانستند حکومت را مجبور به تعلیق این حکم کنند. ما در آن تظاهرات نه شیشهای شکستیم، نه ماشینی آتش زدیم، نه خیابان بستیم؛ تنها یک روز کلاسهایمان را تعطیل کردیم و چندین تجمع بزرگ در داخل دانشگاه ها ترتیب دادیم.»[۸]
درک بهاره هدایت از فعالیت اجتماعی درکی هدفمند و استراتژیک است. او درباره کمپین یک میلیون امضا در شهریور ۱۳۸۵ گفته است: «توجه به این نکته ضروری است که "جمع آوری یک میلیون امضا" هدف نیست، بلکه یک برنامه است برای مشارکت جمعی، ارتباط متقابل و ارتقاء سطح آگاهی و حساسیت عمومی و نیز تمرین دموکراتیک برای کنشگران زن.»[۹]
بهاره در ویدیویی که به مناسبت روز دانشجو در سال ۱۳۸۸به جمع دانشجویان گردآمده در دانشگاه دلف هلند فرستاد، خواستههای دانشجویان در ایران پس از انتخابات را این چنین اعلام کرد: «مطالبات دانشجویان منتقد در ایران، مطالبات بسیاری از مردم است، ما آزادی بیان و آزادی آکادمیک میخواهیم، ما میخواهیم اساتید مستقل در دانشگاه تدریس کنند، ما میخواهیم هر کس عقیده خود را آزادانه بیان کند و پس از بیان آن مورد تهدید و توبیخ قرار نگیرد... ما میخواهیم حوزه خصوصی افراد محترم شمرده شود، ما میخواهیم حذف سیستماتیک روشنفکران و دگراندیشان برچیده شود، ما میخواهیم تبعیض جنسیتی در دانشگاه و جامعه کاهش یابد، ما میخواهیم برگزاری انتخابات در کشور فقط برای حفظ موقعیت و ارتقاء پرستیژ بینالمللی حاکمان نباشد و نمایندگان واقعی مردم بتوانند آزادانه در انتخابات کاندیدا شوند و سلامت انتخابات تضمین شود.»[۱۰]
تقدیرهای بینالمللی
پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ موقعیت بهاره هدایت توجه بینالمللی بسیاری جلب کرد و او را به یکی از برجستهترین زندانیان سیاسی ایران مبدل ساخت. در فروردین ۱۳۹۰ به مناسبت جشن تولدش، کنشگران ایرانی کمپین «تولدت مبارک بهاره» را طراحی کردند که ویدیوهای تبریک فراوان به همراه حمایتهای گسترده آنلاین را در پی داشت. طوماری هم برای فراخوان آزادیاش امضا شد. در این کمپین گروههایی چون عفو بین الملل مشارکت کردند.
سال بعد در هنگام تولدش، یعنی در فروردین ۱۳۹۱، هدایت جایزهای از بنیاد سوئدی هارولد ادلستام دریافت کرد که به خاطر نقش او در جنبش دانشجویی و جنبش زنان به او اهدا شد. بنیاد ادلستام در بیانیه ای اعلام داشت: «بهاره هدایت با شجاعتی مثال زدنی و تعهد به عدالت به صورت فعال علیه نقض حقوق بشر در ایران کار کرده است. علیرغم تهدیدات جدی و خطرهایی از سوی نیروهای رژیم و ماموران اطلاعاتی، بارها زندگی و آزادی اش را با دفاع از حقوق بشر به خطر انداخته است.»[۱۱] در هیات داوران این جایزه، علاوه بر ریکاردو لاگوس رییسجمهور پیشین شیلی، لوییز آربور کمیسر عالی حقوق بشر سابق سازمان ملل متحد، بالتازار گارزون قاضی اسپانیایی، و شیرین عبادی حقوقدان و برنده جایزه نوبل ۲۰۰۳ حضور داشتند.[۱۲]
در سال ۲۰۱۰، اتحادیه دانشجویان اروپا بهاره هدایت را کاندیدای جایزه صلح دانشجویی اعلام کرد. این همان اتحادیهای بود که اجتماع دانشجویان دلف در هلند را برگزار کرده بود و بهاره در آن از راه دور شرکت کرد و ویدیویی که فرستاد از جمله موارد اتهامیاش در زمان دستگیری بود. اتحادیه در بیان دلایل نامزدی بهاره هدایت اعلام کرد: «در فضای سرکوبی که جامعه ایرانی در حال حاضر دارد اینکه زنی رهبری فعال در اتحادیه دانشجویی باشد یک چالش فوق العاده است. اما گسترش کار اتحادیه دانشجویان، آشکار ساختن دشواری های دانشجویان ایران و برقراری ارتباط با سازمانهای اروپایی بدون ترس از عواقب آن، نشانگر فداکاری شخصی برای حقوق دانشجویان زنان و حقوق بشر به عنوان اساس هر جامعهای در دنیا است.»[۱۳] این جایزه در نهایت به فعال کروات، دوسکو کوستیک، تعلق گرفت.
فعال حتی در زندان
بهاره هدایت در ۱۰ دی ۱۳۸۸ در خانهاش در تهران بازداشت شد. طبق گفته همسرش، آن دو تصمیم داشتند برای دوری از برخورد و سرکوب در تهران به مشهد بروند. اما نیروهای امنیتی خانهشان را زیر نظر داشتند. وقتی که میخواستند خانه را ترک کنند، توسط نیروها متوقف شدند وسایلشان را پیش از بازداشت هدایت به مدت سهساعت بازرسی کردند.[۱۴]
در بهمن ماه ۱۳۸۹ دادستان تهران، جعفری دولتآبادی ۱۶ اتهام بهاره هدایت را شامل تبلیغ علیه نظام، شرکت در تجمعات، ارتباط با رسانههای خارجی، توهین به محمود احمدی نژاد و رهبری و اقدام بر ضد منافع ملی اعلام کرد. در آن زمان، هدایت در بند ۲۰۹ زندان اوین در سلول انفرادی به سر میبرد.[۱۵] بعد از دو ماه بازجویی، او را به بند زنان اوین در اسفند ۱۳۸۹ منتقل کردند.[۱۶] در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ در دادگاه انقلاب تهران به نه سال و نیم حبس محکوم شد که دو سال آن شامل حکم تعلیقی پیشین میشد.
در ۱۶ آذر ۱۳۸۹ هدایت همراه با دو فعال دانشجویی زندانی یعنی مجید توکلی و مهدیه گلرو نامهای به همفکران دانشجو در خارج از کشور نوشتند و آنها را تشویق کردند که از آزادی بیانی که در خارج وجود دارد به نفع تلاشهای داخل استفاده کنند: «در حالی که اقتدارگرایان از هیچ تلاشی برای خاموش کردن صدای منتقدین و مخالفین فروگذار نمیکنند و فعالین سیاسی و مدنی را به شدت تحت فشار قرار دادهاند، آنان که دلشان با ایران و مردم ایران است و دستشان میرسد باید تلاش نمایند تا حساسیت جامعه جهانی را نسبت به نقض مداوم حقوق بشر و به خصوص نقض آزادیهای آکادمیک در دانشگاههای ایران و در مضیقه قرار دادن اساتید و دانشجویان مستقل برانگیزند. تا با حساسیت بینالمللی و فشار افکار عمومی قدری از شدت سرکوب در داخل کاسته شود.»[۱۷]
بهاره همچنین طی نامهای جداگانه به دانشجویان میگوید: «میانمان حصار افکندهاند، اما در این سر هنوز هوای آن همه یار دبستانی است که دست در دست هم خواندیم و یاد مشتهای گره کرده و فریادها است که از گلو برکشیدیم که عشق میان ما را هیچ خشت و آهن و سنگی دیوار نمیتواند بود. اندوه و تنهایی را به قلب من راهی نیست.»[۱۸]
قوه قضاییه ایران در واکنش به نامهها، اتهامات جدیدی را علیه هر سه آنها به عنوان «تبلیغ علیه نظام» مطرح کرد. به این ترتیب، شش ماه دیگر نیز به حکم هدایت افزوده شد و مجموع حبس او به ده سال افزایش یافت.[۱۹]
با وجود روحیه بالای بهاره، از نظر جسمی سختیهای زیادی در زندان برای او پیش آمده است. در آبان ماه ۱۳۸۹ او را به «بند متادون» اوین محل نگهداری معتادان به مواد مخدر و دیگر جرایم منتقل کردند. در زندان مبتلا به سنگ کیسه صفرا شد و نیاز به جراحی داشت اما نیروهای امنیتی از دادن مرخصی درمانی به او تا چندین ماه خودداری کردند. این موضوع موجب شد خانوادهاش اعلام کنند که او مورد درمان نامناسب در زندان قرار گرفته است.[۲۰] در آذر ماه هدایت و مهدیه گلرو در اعتراض به نداشتن حق ملاقات و انتقال به بند معتادان دست به اعتصاب غذا زدند که به انتقال هدایت به درمانگاه زندان انجامید. هدایت از ملاقاتهای منظم با همسرش و دیگر نزدیکانش برای چند ماه در آن زمان محروم شده بود. در آذر ۱۳۸۹، امین احمدیان گفت که او تنها بیست دقیقه در هفته در یک اتاقک شیشهای اجازه دارد همسرش را ببیند.[۲۱]
پس از آنکه تا یک سال و نیم به بهاره مرخصی اعطا نشد، در تیر ماه ۱۳۹۰ برای چهار روز زندان را ترک کرد. مرخصی بعدی او در مرداد ۱۳۹۱، دی ۱۳۹۱ و شهریور ۱۳۹۲ بود که به دلایل درمانی داده شد چرا که زندان در کنار کیسه صفرا باعث بیماری کلیوی هم شده بود.[۲۲] علاوه بر آن، امین احمدیان در مصاحبهای به تاریخ دیماه ۱۳۹۲ گفت: «بهاره مشکل مزمن زنانه دارد که به گفته پزشکان هر روز که بگذرد و درمان نشود، امکان مادر شدنش را از او میگیرد.»[۲۳] در میان این مرخصیها دی ماه ۱۳۹۱ بلندترین مرخصی او بوده و نیروهای امنیتی اجازه دادند که تا اواسط خرداد بیرون باشد. اما در جریان انتخابات ریاست جمهوری، او تعدادی دیگر از زندانیهای سیاسی برای ادامه حکمشان فراخوانده شدند.[۲۴] مرخصیهای دیگر او همه چند روزه بوده است.[۲۵] مرخصی بلند مدت او در دی ماه ۱۳۹۱ هم وقتی اعطا شد که خانوادهاش وثیقهای ۷۰۰ میلیون تومانی سپردند.[۲۶] اما او علیرغم زندان های مستمر به آینده امیدوار است: «این شب ها و روزهای کشدار، غمگین و سرد، یقینا روزی برای همیشه پر خواهند کشید... بدون شک فردای روشن را در کنار هم نفس خواهیم کشید... ما در دانشگاه و سرزمینی که آزاد و آزاد و آزاد است به آسمان آبی خواهیم رسید.... باور کنیم و آگاه و پر امید ایستاده بمانیم همچنان.»[۲۷]
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر