آیا گورستان، شهر خاموش مردگانی
است که از لحظه مرگ، رابطهشان با جامعه زندگان گسسته میشود؟ یا اینکه
میشود ردپای سیاست، ایدئولوژی، آرمانها و ارزشهای حاکم بر جامعه زندگان
را در گورستان هم جُست؟
گورستان، انقلاب و مردگان موافق
تاریخ انقلاب ۵۷ از همان روز نخستین با گورستان بهشت زهرا پیوند خورده است.همان جایی که امروز در چند قدمی قطعات کشتهشدگان جنگ هشت ساله ایران و عراق قرار دارد، و حکومت آن را «گلزار شهدا» نامگذاری کرده است.
اگر با جغرافیای گورستان بهشتزهرا آشنا نباشید و یک روز جهت پرسهزنی به آنجا بروید، نمادهای شاخصی که شما را به «گلزار شهدا» میرسانند از سر در اصلی گورستان که با جمله آیتالله خمینی درباره شهداست تا عکسها و پلاکاردها و نواها، به قدری زیادند که لازم نیست زمان زیادی را صرف یافتن این بخش کنید.
این قطعاتِ آسانیاب، شاخص و در دسترس، آرامگاه بیش از سی هزار قربانی جنگ هشتساله ایران و عراق را تشکیل میدهند.
"حاکمیت که بخش مهمی از هویت و ایدئولوژی خود را مدیون سالهای جنگ بود، تمام توان خود را صرف یادآوری جنگ و قربانیان آن کرد. قطعات کشتهشدگان جنگ در گورستانهای شهرهای بزرگ سراسر کشور، به آبادترین بخش شهر مردگان تبدیل شد: از گلکاری و چراغانی گرفته تا پخش غذای نذری و گردهماییهای سالانه."
اگر مسیر قطعه بیست و چهار تا بیست و هفت را در پیش بگیرید، از طریق نوای نوحه، عکسها، پلاکاردها، موزه، مسجد و یادبودهایی که بر در و دیوار این قطعات و میدانها نصب شده است به تفاوت مهندسی و معنای این بخش در مقایسه با بخشهای دیگر گورستان پی خواهید برد.
جنگ ایران و عراق را شاید بتوان مهمترین و سرنوشتسازترین دوران برای حکومت نوپای انقلابی دانست.
تثبیت ایدئولوژی انقلابی و در راس آن شیعیگری و شهادتطلبی که تا امروز هم ادامه دارد، در این دوره آغاز شد.
بعد از پایان جنگ، رفته رفته زندگی جای مرگ را میان مردم پر میکرد. خاطره مرگ و جنگ در روان افسرده و مجروح جامعه جنگزده کم کم داشت با شعار نوسازی به فراموشی سپرده میشد.
اما حاکمیت که بخش مهمی از هویت و ایدئولوژی خود را مدیون سالهای جنگ بود، تمام توان خود را صرف یادآوری جنگ و قربانیان آن کرد.
قطعات کشتهشدگان جنگ در گورستانهای شهرهای بزرگ سراسر کشور، به آبادترین بخش شهر مردگان تبدیل شد: از گلکاری و چراغانی گرفته تا پخش غذای نذری و گردهماییهای سالانه.
از تبلیغات تلویزیونی و مستندهای مرتبط با قطعات شهدا گرفته تا داستانهای مرتبط با گورهای معطر و شفابخش شهدای شاخص و دیدارهای سالانه مقامات سیاسی از گلزار شهدا.
به مرور زمان نگرانی روزافزون فراموشی جنگ و قربانیان آن، پس ذهن حاکمیت باعث شد که مرزهای گورستان تا دانشگاهها و میادین و خیابانهای عمومی شهر گسترش پیدا کند.
مرز گورستان و شهر مخدوش شد و اماکن عمومی به محلی برای دفن شهدای گمنام تبدیل شدند.
در سالهای اخیر، علاوه بر طراحی ظاهری این قطعات، صفحات و دستگاههای جستجوگر آنلاین برای یافتن نام مدفونشدگان در گلزار شهدا هم طراحی شده است.
در گورستان، وضعیت کشتهشدگان حوادثی که به نحوی با ایدئولوژی سیاسی-مذهبی حاکمیت مرتبط بودهاند، تا حدی شبیه به وضعیت کشتهشدگان جنگ است.
به عنوان مثال، یادبود کشتهشدگان هفتم تیر ۶۰، یادبود کشتهشدگان واقعه کشتار مکه در سال ۶۶ ، کشتهشدگان موشکباران تهران در سال ۶۶ ، کشتهشدگان حادثه هواپیمای مسافربری ایران در سال ۶۷ همه با نشان تکریم و با هدف یادآوری به رهگذران گورستان طراحی شدهاند.
این گورها به راحتی قابل تشخیصاند. علاوه بر تصاویر و شعارها، از طراحی و مهندسی این قطعات و شکل و عناوین سنگقبرها به راحتی میشود به جایگاه و اهمیت سیاسی و ایدئولوژیک متوفیان پی برد.
"در شرق گورستان بهشت زهرا، قطعه شماره ۳۳ با حدود ۶۵۰ قبر قرار دارد. قطعهای که بر خلاف «گلزار شهدا» نه گلدان و شمع و مقبرهای در آن هست نه چندان نشان و اثری از مردگان بر گورها نقش بسته.از یادبود و پلاکارد و چراغانی بر در و دیوار آن هم خبری نیست. بیش از ۱۲۰ نفر از مدفونشدگان در این قطعه از مبارزان سیاسیای هستند که در زندانهای ساواک کشته شدند. بقیه هم از قربانیان اعدامهای تابستان ۶۷"
مردگان مخالف، محکوم به فراموشی
در شرق گورستان بهشت زهرا، قطعه شماره ۳۳ با حدود ۶۵۰ قبر قرار دارد. قطعهای که بر خلاف «گلزار شهدا» نه گلدان و شمع و مقبرهای در آن هست نه چندان نشان و اثری از مردگان بر گورها نقش بسته.از یادبود و پلاکارد و چراغانی بر در و دیوار آن هم خبری نیست. بیش از ۱۲۰ نفر از مدفونشدگان در این قطعه از مبارزان سیاسیای هستند که در زندانهای ساواک کشته شدند.بقیه هم از قربانیان اعدامهای تابستان ۶۷.
در سالهای اول انقلاب، زمانی که هنوز اعدامهای گسترده صورت نگرفته بود، این قطعه به دلیل سابقه سیاسی و مبارزاتی برخی متوفیان مورد خشم و نفرت انقلابی قرار نگرفته بود.
اما بعد از دفن تعدادی از اعدام شدگان سال ۶۷ در این قطعه، گورهای ترک خورده و شکسته در این قطعه بیشتر به چشم آمدند.
سال ۸۴ حکومت تصمیم گرفت بخشی از این قطعه را نوسازی کند و قبرهای مبارزان دوران ساواک را دو طبقه کند.
برخی از بازماندگان خانوادههای اعدامیان ۶۷، طرح «نوسازی» این قطعه را بهانهای برای از بین بردن کامل آن دانستند و آن را با طرح نوسازی به منظور از بین بردن گورستان خاوران مقایسه کردند.
وضعیت گورهای کشتهشدگان مخالف حکومت در شهرهای دیگر هم چندان متفاوت از بهشتزهرای تهران نیست.
قطعه دورافتاده و بینام و نشانی که در بهشترضای مشهد به نام «قطعه منافقین» معروف است، دچار وضعیتی به مراتب نابهنجارتر از قطعه ۳۳ است.
گورهای این قطعه را به سختی میشود تشخیص داد.
تنها بازماندگان متوفی هستند که آدرس دقیق محل دفن را هنوز به خاطر میآورند.
از گورهای روشنفکران و شاعران منتقدی چون احمد شاملو که تا به حال بارها توسط مخالفینشان شکسته شده است تا سنگ گورهای شکسته و ترکخورده برخی از معترضینی که جانشان را در اعتراضات بعد از انتخابات در سال ۸۸ از دست دادند، همه مخالفانی هستند که یادآوریشان توسط مردم برای قدرت حاکم در سالهای اخیر ناخوشایند بوده است.
"این جامعه زندگان است که شکل، وسعت، محتوا، زیباییشناسی و سیاستهای حاکم بر گورستان را تعریف میکند و به موقعیت و وضعیت مردگان معنا میبخشد."
تخریب مقبرههای برخی درویشان، از جمله مقبره درویش ناصر علی (اسدالله ایزدگشسب) در آرامگاه تخت فولاد اصفهان در سال ۸۷ و تخریب گورستان بهائیان سنندج در سال ۹۲ نمونه هایی از حذف مردگان مخالف بعد از انقلاب است.
همچنین پس از انقلاب تعداد بسیار زیادی از قربانیان اعدام های سیاسی جایی در گورستان های رسمی و مرکزی شهرها نداشتند.
برای نمونه می توان به گورستان خاوران در شرق تهران اشاره کرد که پیکر تعدادی از اعدامیان دهه شصت در آن به خاک سپرده شده است.
گورستان، آینه شهر زندگان
بسیاری از محققانی که گورستان را موضوع تحقیق خود قرار دادهاند، بر این عقیدهاند که گورستانها یکی از منابع مهم تحقیق برای شناختن امور جاری در جامعه زندگانند.برخی دیگر آنها را نه فقط آیکونهای مهم فرهنگی، که متونی چندلایه میدانند که مطالعهشان هم در فهم ایدئولوژی و باورهای فرد متوفی و نیز در فهم اجتماعی که متوفی به آن تعلق دارد، مهماند.
به این معنا گورستان قبل از این که در خدمت مردگان باشد، در خدمت جامعه زندگان است.
این جامعه زندگان است که شکل، وسعت، محتوا، زیباییشناسی و سیاستهای حاکم بر گورستان را تعریف میکند و به موقعیت و وضعیت مردگان معنا میبخشد.
جغرافیای مردگان موافق و مخالف در گورستان تا حد زیادی تحت تاثیر جایگاه و رابطهایست که بعد از مرگ با جامعه زندگان پیدا میکنند.
بعد از انقلاب ۵۷، سیاست نقش مهمی در مهندسی، زیباییشناسی و معنابخشی به گورستان و به طور کلی سیاستهای کفن و دفن در کشور داشته است.
پرسهزدن در گورستانهای اصلی ایران، راه خوبی برای مرور تاریخ سی و پنج ساله انقلاب و تغییر و تحولات اجتماعی و اقتصادی جامعه ایران است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر