سلام دوستان،
به پیوست دو
نوشته در مورد کودکان پناهنده افغان در ترکیه و جنبش کشتزارهای عمومی را برایتان
ارسال میکنم.
موفق باشید
روشنک
برگرفته از سایت جمهوری
سکوت
با گذشت ده سال از حضور امریکا در افغانستان
با اشتراک ده ها کشور قدرتمند با مجهزترین ارتش و کماندوها نتوانسته اند کوچکترین
تغییر در امنیت کشور بوجود بیاورند متاسفم که این همه زحمت
و تلاش با مجهز ترین ارتشها برای حفظ امنیت افغانستان به هدر رفته است !.همه روزه تعدادی کثیری از
هموطنان افغان در سرتاسر کشور جان های شیرین شان را از دست میدهند. تعدادی زیادی
برای زنده ماندن دست و پنجه نرم میکنند و تعدادی دیگری مجبور به ترک خانه و زندگی
خویش گردیده و به کشور های غربی و همسایه پناه می آورند.
پناهجویان
افغانی مهاجر بدنیا نیامده اند، بلکه مهاجر ساخته شده و میشوند. کشورهای مشخص با
دخالت طولانی مدت خویش در امور افغانستان بیشتر از پیش در مهاجر ساختن و مجبور به
ترک خانه و دیارشان نقش بازی کرده و میکنند. واقعا اگر این کشورهای مشخص به جای دخالتهای طولانی مدت خود
دخالتهای کوتاه مدت می کردند الان وضعیت افغانستان این نبود که هست.!
مهاجرت برای افغان ها در 20 سال اخیر
یکی از مشکلات تغییرناپذیر بوده است. سه دهه جنگ و خونریزی در افغانستان شرایط
زندگی را سخت تر ساخته و به آمار مهاجرت افزوده است. این نا امنی ها هزاران افغان
را دربدر ساخته و مجبور به ترک کاشانه شان کرده است. به همین دلیل مبالغ زیادی از
پول را به قاچاقچیان پرداخت و مرگ را در پیش چشمان شان تجسم نموده راه قاچاق را
برای رسیدن به یک کشور امن انتخاب می نمایند.
افغانهای بسیاری چه قانونی چه غیرقانونی از فضای جنگی و
ناامنی میگریزند و خود را به کمیساریای عالی معرفی میکنند تا بتوانند به حداقل
حقوق اجتماعی برسند، اما دراین مسیر چه اتفاقی برای فرد می افتد که به یکباره از
تمامی رابطه های فردی و اجتماعی خود فاصله میگیرد. مطابق قوانین کمیساریای عالی
پناهندگان سازمان ملل متحد، هر پناهجوئی که به حیث پناهنده و یا پناهجو شناخته شده
باشد، سازمان و دولت که پناهنده در آن کشور تقاضای پناهندگی کرده است موظف است که
امکانات زندگی را برایشان فراهم سازند. اما شرایط پناهجویان در ترکیه طوری است که
یک پناهجو اجازه کاری ندارند، به خاطر امرار معاش خانواده خویش بطور غیرقانونی به
کارهای شاقه میپردازند اما در صورت شناسایی وی مجبور به پرداخت جریمه های سنگین
خواهد بود.
از طرف دیگر کمیساریای عالی نیز به
پناهجویان کمک مالی نشده و دولت ترکیه
آنها را معمولا در شهرهای کمتر
توسعه یافته رها می سازند که در این شهرها کار مناسبی برای پناهجویان گیر نمیآید.
این عوامل پناهجویان را جبرا وادار میسازند که دست بدامان سازمان های خیریه شوند و
برای ادامه زندگی شان گدایی کنند.
کمیساریای سازمان ملل در امور پناهندگان در ترکیه سیاست یک بام و دو
هوادارد، بر یک مھاجر دو قانون را پیاده می سازد برای یک پناھجو از یک ملیت خاص
مدت بررسی پرونده را بطور معمول 2 سال و برای یک پناھجوی دیگر از کشور و ملیت دیگر
مدت 5 تا 7 سال را درنظر می گیرد.
طبق قوانین دولت ترکیه پناھجویان حق
اجازه کار را دارد، امااین قانونی برای پناهجویان مهاجران و کارفرمایان بقدری
پیچیده و پرمصرف اند که از خیر گرفتن اجازه کاری برای یک پناهجو و یامهاجر می
گذرند و این تنها دلیلی است که همه پناهجویان در ترکیه بصورت غیرقانونی در بازار
کار ترکیه مشغولند و دولت ترکیه بخوبی از این موضوع آگاهند و از نیروی کار ارزان
مهاجران بیگانه و پناهجویان سود سرشار میبرند. این قوانین بصورت نوشته باقی مانده
و در عمل پناھجوئی وجود ندارد که کار قانونی در ترکیه انجام دھد.
چنین بی قانونی عامل اصلی سوءاستفاده
ھای کارفرماھای ترک از پناھجویانی است که مجبورند بار گذران مخارج زندگی را به
تنھایی به دوش بکشند. بارھا پناھجویان در محیط کاری کشته شده و آسیب دیده اند که
تنها در سال گذشته 13 پناهجوی افغان در محیط کاری جانشان را از دست داده اند.
پناھجو اگر شکایتی ھم به فرماندار یا پلیس شھر ارائه دھد باز به حقش نمیرسد چرا که
پلیس، پناھجو را مقصر اصلی دانسته زیرا مدرک قانونی برای کار کردن ندارد. به ھمین دلیل مشخص است که پناه جویان شرایط
بسیار سختی را از ھر لحاظ تجربه می کنند.
با توجه به مواجه شدن با مشکل بیکاری و عدم امرار معاش،
مسائل حقوقی، تاخیر درخواست پناهندگی، عدم اطمینان از روند اقامت در ترکیه، مشکلات
مرتبط با زندگی و مدت زمان طولانی در بررسی پرونده ها، محدودیت های اجتماعی و
فرهنگی دامنگیر شان شده و باعث میشود که اعضای خانواده پناهندگان مبتلا به انواع بیماری
خصوصا بیماری روانی شده و سر انجام دست به
خودکشی میزنند.
اخیرا یک دختر 17 ساله در شهر ارضروم
ترکیه دست به خودکشی زد که خوشبختانه با تلاش دکترها هنوز زنده است. چه زندگی که
در همه عمرش ناتوان از حرکت باشد و محتاج کسی دیگر. پدر این دختر نیز یک ماه بعد
از خودکشی دخترش، در آشپزخانه اش با کاردی رگش را بریده که اقدام به موقع خانواده
اش، از مرگ فوری نجات داده شد. خانواده وی علت خودکشی آنها را مشکلات روانی ناشی
از بی سرنوشتی آنها در ترکیه می دانند.
میلاد کودک 16 سال افغان در شهر
کارامان ترکیه خودش را حلقه آویز نموده و به زندگی اش خاتمه داد.
امروزه بيشتر محققين غربي خودكشي را
پديده اجتماعي پيچيده اي مي دانند كه با عوامل روانشناختي، بيولوژيك و اجتماعي در
ارتباط است. اعتقاد براينست كه خودكشي از احساس غيرقابل تحمل بودن زندگي توسط فرد
ناشي مي شود. اين افراد مرگ را تنها راه گريز از درد و مصيبت هاي فراوان،
بيماريهاي لاعلاج، شكست هاي عاطفي و... ميدانند. شخصي كه خودكشي ميكند، تنهايي و
نااميدي را تجربه كرده است. اين افراد تعارضات دوگانه اي دارند بين زندگي همراه
بااسترس بي پايان و عدم امكان هرگونه تغيير يا بهبود در شرايط زندگي. بطوركلي
نميتوان خودكشي را يك عمل تصادفي دانست، بلكه خودكشي نوعي رهايي از مشكلات و بحران
هايي است كه رنج بسيار زيادي را براي فرد ايجاد كرده است.
برای بهبود وضعیت روحی پناهجویان
افغان درترکیه هیچ سازمانی برنامۀ مشخصی
نداشته و همه سازمان ها پروژه های هنگفتی از سازمان گرفته و درعمل هیچ سودی برای
پناهجویان افغان نداشته است. در دنیای مجازی، سازمان های بسیاری در سطح دنیای
اینترنتی فعال هستند، اما آنچه که دنیای واقعی نشان میدهد و پناهجو می شناسد کمتر
سازمانی است که علناً به یاری پناهجویان شتافته باشد.
اخیر تیم هماهنگ کننده پناهجویان
افغان در ترکیه اقدام به اجرای برنامه های مختلف نموده که متاسفانه با مخالفت های
مقامات امنیتی ترکیه روبرو شده است. به این معنی که یک پناهجو در ترکیه باید از
تمام حقوق اساسی اش صرف نظر و حق اشتراک در هیچگونه فعالیت های فرهنگی و اجتماعی
را نداشته باشد.
این تیم در سال جاری دو بار برای یک
اعتراض مسالمت آمیز و یک بار برای اجرای
جشنواره کودکانه از مقامات امنیتی ترکیه اجازه خواسته است که نه تنها اجازه
برگزاری را نیافته است بلکه اعضای این تیم را نیز تهدید به دیپورت کرده و بعلاوه
در هفته اعتراض، سفر تمامی پناهجویان افغان خارج از شهرها را ممنوع اعلان کرده است.
پناهجویان افغان در ترکیه ادعا دارند
که : کمیساریای پناهندگان سازمان ملل باید قدم های قاطعی برای رفع مشکلات پناهجویان در
ترکیه بردارد یا پناهجویان افغان مقیم ترکیه که بطور قانونی در دفاتر کمیساریا ثبت
نام کرده اند، به کشور امن سومی فرستاده شوند یا پرونده های مهاجران را به سرعت
بررسی کنند، یا برای مهاجران اجازه کاری داده شود که دراین مدت طولانی دوره
پناهجویی بتوانند مشکلات خویش را حل سازند و برای خانواده خود مایحتاج زندگی را
فراهم سازند و امکانات تحصیلی فرزندانش را مهیا سازند، و یا اینکه دفاتر شان را
برای پناهجویان افغان در ترکیه ببندند تا پناهجویان افغان برای آینده شان شخصا
تصمیم بگیرند.
"کشتزارهای عمومی را دو باره ایجاد
کنیم"
پرتو، 22 می 2013
برگرفته از نوشتۀ "مگان کینچ و
ماری"، نشریۀ"بیسیک نیوز"، تورنتو(شمارۀ 31، ماه می و جون)
قیمت مواد غذایی بالا میرود ولی دستمزدها پایین
میاید، پولدارها غذاهایی با کیفیت بهتر و سالمتر را خریداری میکنند ولی طبقۀ پایین
مطرود شده عقب تر میروند و غذاهای ارزان با کیفیت پایین تر میخرند.
اول ماه
می سال گذشته، سازمان دهندگانِ محلیِ تأمین مواد غذایی با نام " ایجاد
کشتزارهای عمومی" خطر بازداشت را به جان خریده و با آگاهی از خطر بازداشت شدن
بوسیلۀ پلیس ، یک کشتزارمحلی عمومی را بنا گذاشتند . با همکاری و کار داوطلبانه، گروهی از مردم یک باغ عمومی کوچک بنا کردند تا بتوانند از محصولات رایگان وسالم آن استفاده
کنند و توجه عموم را به این مسئله جلب
کنند که : سیستم کنونی تولید و توزیع مواد
غذایی سود را مقدم بر نیاز مردم قرار میدهد
و خانواده های طبقۀ مزدبگیر مجبورند مواد غذایی با کیفیت پایین تر و قیمت
بالاتر خریداری کنند و این وضعیت سال به سال شدیدتر می شود.
طبق
گزارشِ سال گذشتۀ هیئت فرستادۀ سازمان ملل
پس از تحقیق و بررسی در مورد وضعیت غذایی
مردم کانادا ، از هر ده خانوادۀ کاناداییِ
دارای یک فرزند زیر 6 سال، یک
خانواده نمیتواند مواد غذایی روزانۀ خود را تأمین کند. این چنین شرایطی برای کشور
ثروتمندی مثل کانادا غیر قابل پذیرش است.
اکنون زمان آن رسیده که روشی اتخاذ شود که حق
تأمین غذا برای همگان فراهم شود نه فقط
برای توانمندان. عکس العمل دولت کانادا به جای بررسی و احیانا اقدامی در رفع این مشکل چنین بود: " هیئت فرستادۀ سازمان
ملل اطلاعات اشتباه دریافت داشته اند و
موضوع ضعیف و کوچک جلوه دادن کانادا در میان بوده است." به عنوان یک اعلان به جامعه مبنی بر غیر عادلانه بودن سیاست دولت در تأمین
مواد غذایی مورد نیاز مردم، سازماندهندگان
حرکت اجتماعیِ "ایجاد کشتزارهای مواد غذایی رایگان"، اولین باغ یا کشتزار عمومی را در زمین
"کوئینز پارک" که متعلق به پارلمان انتاریو است ایجاد کردند . سازماندهندگان این حرکت اجتماعی
امیدوارند که این ابتکار برای مردم انگیزه ای باشد تا خود ، حل مسئلۀ تأمین مواد
غذایی را در دست بگیرند و خودشان برای رفع این مشکل اقدام کنند.و تحت نظارت مردم
غذاهای سالم تری تولید شود.
مردم با کار داوطلبانه و همکاری با یکدیگر
کشتزار را ایجاد می کنند.
باغ ایجاد
شده در "کوئینز پارک" ثمر داد. در ماه سپتامبر درست زمان برداشت محصول،
شهرداری تورنتو دستور خراب کردن باغ را صادر کرد. "ریچارد اوبنز" مقام مدیریت پارکهای تورنتو در مصاحبه ای گفت
که ما دستور ویران کردن باغ را صادر کردیم
چون بدون اطلاع ادارۀ مربوطه بنا شده است و موقع خراب کردن باغ، ما نمی دانستیم با چه کسی باید تماس بگیریم .
جالب این که "کیدی برگر" یکی از سازماندهندگان این حرکت اظهار داشت :
"در زمانی که مأمورین باغ را خراب می کردند تابلویی که شماره تلفن های ما روی
آن نوشته شده بود در دست یکی از مأمورین
بود و اکنون به دروغ میگویند که هیج نشانی
از ما نداشتند." هنوز معلوم نیست که چرا شهرداری برای پنج ماه اقدامی نکرد و
گیاهان را به حال خود گذاشت تا رشد کنند و به ثمر برسند اما درست زمان برداشت
محصولات، قبل از اینکه مردم با شور و شوق
نتیجۀ زحمات خود را برداشت کنند، باغ و
محصولات آن را ویران کرد. ژاکوب کری مورلند"
یکی دیگر از سازماندهندگان ضمن ابراز تأسف از چنین موقعیتی گفت: " وقتی صف "فود
بانک"(مراکز توزیع غذای رایگان) طولانی تر میشود وقتی لیست انتظار برای
دریافت رایگان محصولات باغهای عمومی بیشتر میشود
وقتی قیمت مواد غذایی روزبه روز بالا می رود، این نشان می دهد که ما
بحران غذایی را در محله های مختلف داریم، و سیاستمداران (رهبران!!!!) به
این موضوع اهمیتی نمیدهند. بلکه آنها پشت میزهایشان قایم شده و دستور به ویرانی کشتزارهای مردمی میدهند.
" مزدبگیران برای تهیۀ وسایل مورد نیاز زندگی خود مجبورند نیروی کار خود را به هر قیمتی که خریدار (صاحبان وسایل تولید)
تعیین می کند، بفروشند. اما زمانی که کارگران، وسایل تولید را در دست گرفته و تولید مواد غذایی
و تأمین و مدیریت سرویسهای اجتماعی مثل مهد کودک ( نطفۀ ایجاد مهد کودکهای محلی در
بعضی محلات تورنتو در حال شکل گیری است و آدرس وب سایت آنها در نشریه و وب
سایت "بیسیک نیوز" موجود است.)
و امور بهداشتی را خود در دست بگیرند و وسایل مورد نیاز خود را مستقل از دولت
تأمین کنند دیگر مجبور به فروش نیروی کار خود نیستند.
به دستور
مقامات ،باغ و محصولات آن ویران می شود.
دولتمردان که بازوی قدرت سرمایه داران و صاحبان
وسایل تولید هستند باید چنین امکانی را از
صحنۀ زندگی مزدبگیران حذف کنند. بنا براین بدیهی است که باید دستور به ویرانی
باغهای مردمی بدهند. بعلاوه، مردم از این
طریق چگونگی ایجاد و ادارۀ تشکلات
اجتماعی را بدون نیاز به دفتر و دستک های دولتی تجربه می کنند. با یکدیگر
همفکری کرده و از اوضاع و احوال و مشکلات زندگی هم با خبر می شوند، در بستر یک
تلاش و همکاری جمعی ارتباطات رو در رو
بیشتر شده و تا اندازه ای از فردگرایی فاصله می گیرند. چنین تجربه های اجتماعی برای صاحبان وسایل تولید
خطرناک بوده و به همین علت دولتمردان بسیج
میشوند تا تصور چنین فضاهای انسانی را از اذهان عمومی پاک کنند. هدف صاحبان قدرت از ویران کردن باغهای عمومی نه
فقط نابودی درختان و محصولات بلکه هدف مهتر آنها تضعیف و نابودی توان فکری و مادی طبقۀ مزد بگیر است.
زمانی که در ایران نیز وضعیتی بسیار وخیم تر جریان دارد و اقشار کم درآمد
مجبور به خریداری محصولات غذایی و دارویی خطرناک و ناشناخته هستند، زمانی که کار
به جایی می رسد که رفسنجانی ، از عاملین مصائب اجتماعی، در دیدار با اعضای ستاد
انتخاباتی خود (چاپ شده در سهام نیوز 31 اردیبهشت) می گوید سموم دفع آفات که از
کشور چین وارد شده باعث از بین رفتن کشاورزی ما در سال گذشته و امسال شده، زمانی
که معصومه ابتکار، عامل دیگر حکومتی، به خانواده ها هشدار می دهد که برنج وارداتی از هند و پاکستان دارای سم
"ارسنیک" بوده و آن را مصرف نکنند، آیا زمان آن نرسیده که مردم، خود با
ایجاد کشتزارهایِ عمومیِ محلی اقدام به تولید محصولات غذایی و رفع نیازهای روزانۀ
خود مستقل از دولت شوند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر