نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ تیر ۷, دوشنبه

ايلنا به بهانه سالروز بمباران شيميايي روزگار مصدومان را روايت مي‌كند/



جانبازي كه دست ندارد كسي برايش قاشق مي‌گيرد، جانباري كه پا ندارد چرخ‌هاي ويلچر پايش مي‌شوند، جانباز قطع نخاعي را كسي اين‌ دست و آن دست مي‌كند و لباس تنش مي‌كند، اما هيچ‌كس نمي‌تواند به‌جاي جانباز شيميايي نفس بكشد.

ليلا هفتم تير 1366 سيزده ساله بود‏‌، بمب كه به خانه‌هاي شهر فرود آمد با خواهرش به پشت‌بام مي‌دويد تا ببيند چند خانه خراب شده و بمب چقدر خسارت زده است، هميشه همين كار را مي‌كنند از سال 1359، نوزده روز بعد از شروع جنگ كه براي اولين‌بار سردشت بمباران مي‌شود، همين كار را مي‌كنند، پس از هر بمباران براي تخمين خسارت به پشت بام مي‌روند، اين بار اما مي‌بيند ابري زمين را فرا گرفته، فكر مي‌كنند كه چه خوب اين بار خيلي خسارت نداشته، نيم ساعتي آن بالا مي‌مانند تا كساني را مي‌بينند با ماسك‌هايي كه تنها توي فيلم‌هاي جنگي ديده‌اند پايين مي‌دوند مادرشان مي‌گويد همه دارند به زيرزمين مي‌روند آنها زيرزمين ندارند به زيرزمين همسايه مي‌روند خانواده‌هاي ديگري هم آن جا هستند همه از بوي سير حرف مي‌زنند و اينكه اين يك بمب معمولي نبوده است همه از چيزي صحبت مي‌كنند به نام بمب شيميايي، ليلا نمي‌داند بمب شيميايي چيست، مادرش هم نمي‌داند، در جمع مردم تنها در اين حد مي‌دانند كه چيز خطرناكي است و ممكن است آدم بميرد همانطور كه به بمب شيميايي و مردم و آن ابر روي زمين فكر مي‌كند پدر سراسيمه وارد مي‌شود آنها را پشت يك وانت آبي سوار مي‌كند و از وسط ابر سفيد و درميان خانه‌ها و سرفه‌ها و زجه‌ها از شهر خارج مي‌كند. شب پدر با مردي قوي هيكل كه چشمانش كاسه خون است و هي سرفه مي‌كند به آنها مي‌پيوندد . تشت بزرگي مي‌آورند مرد آنقدر سرفه مي‌كند و خون بالا مي‌آورد كه مي‌ميرد، ليلا مي‌بيند كه مرد مي‌ميرد.
فرداي آن روز به سردشت باز مي‌گردند كودك خواهرش لباس مي‌خواهد غذا مي‌خواهد در حياط خانه ميوه‌هاي درخت چشمك مي‌زند، ‌ليلا ميوه اي مي‌چيند تا ترس و استرس 24 ساعت قبل را با آن ببلعد، ‌ميوه را آب مي‌زندو مي‌خورد از همان شب خارش گلويش آغاز مي‌شود، هيچ‌كس به او نگفته بود كه از حالا به بعد، همه چيز سردشت آلوده است.
***

از يك طرف آگاهي نداشتن مردم از نحوه رو‌به‌رو شدن با بمب شيميايي و عدم اطلاع‌رساني براي اين مردم خسارات جبران‌ناپذيري به بار آورد، جانباز 41 درصدي كه دست چپش بالش آخرين ساعت زندگي برادرش بود و حالا 23 سال است كه شدت عارضه پوستي كه در اثر برخورد با بدن برادري كه گاز خردل مستقيم به پوستش نشسته بوده از كار افتاده است شاهدي به اين است كه كاهلي در آگاهي دادن چه بر سر مردم اين شهر آورد.
از طرف ديگر عدم اطلاع‌رساني عمومي و كم‌كاري وسايل ارتباط جمعي از ابتدا باعث مظلوم واقع شدن سردشت شده تا جايي كه هنوز كساني هستند اين شهر را كه مي‌تواند نمادي باشد به ظلمي كه برايران توسط دولت صدام حسين واقع شد، نشناسند.
نماينده انجمن حمايت از حقوق مصدومان شيميايي سردشت در تهران در اين باره به خبرنگار ايلنا مي‌گويد: بمباران شيميايي سردشت همچون بمباران هسته‌اي هيروشيما بود گرچه هيروشيما بزرگ‌تر است و حجم بمباران وسيع‌تر بود اما بايد به اين نكته توجه كرد كه هيروشيما در دهه 40 بمباران شد كه كسي در دنيا مدعي حقوق بشر نبود، اما در دهه 80 كه سردشت بمباران شد «حقوق بشر» صحبت داغ مجامع بين‌المللي بود.
رحيم كريمي‌واحد مي‌افزايد: با اين همه وقتي روزنامه‌ها را در آن دوره ورق مي‌زنيم در فاصله ده تا بيست روز پس از هفتم تير رسانه‌ها به موضوع سردشت مي‌پردازند.
اما بعد با حادثه قرباني شدن حجاج ايراني در مكه، مثل هميشه كه وقتي در ايران موضوعي پيش مي‌آيد موضوع گذشته فراموش مي‌شود، ‌رسانه‌ها سردشت را فراموش كردند تا صدمين سال‌روز آن كه فقط در كيهان يا اطلاعات يك مقاله كوچك درباره آن نوشته شد.
در پي اين‌گونه كاهلي‌ها، بي توجهي‌ها و تبعيض‌ها مردم سردشت سال‌هاست دنبال پاسخ اين سوال هستند كه چرا مسوولين مملكت فاجعه سردشت را دنبال نكردند؟
آيا واقعا مسوولان دركي از مسايل جانبازان شيميايي دارند؟

بي‌توجهي به سردشت ادامه داشت، هزينه‌هاي زياد درمان عوارض گاز خردل كمر مردم را شكسته بود، در هر كوچه‌اي كه مي‌رفتي صداي سرفه خشك را مي‌شنيدي، ‌وقتي كنار چند نفر از مردم سردشت بودي، حتما نفس كشيدن يكي از آنها با خس‌خس بود، پدر سرفه مي‌كرد، مي‌مرد، ‌مادر آنقدر خودش را خاراند تا مرد، خواهر با چشم كورش به عزاي پدر و مادر نشست اما كسي به داد اين مردم نرسيد تا خودشان دست به كار شدند، ‌تا سال 1380 كه انجمن دفاع از حقوق مصدمان شيميايي سردشت تاسيس شد، حدود 90 نفر تحت پوشش بنياد شهيد قرار گرفتند.
نايب‌رئيس انجمن دفاع از حقوق مصدمان شيميايي سردشت مي‌گويد: اگر ما روي سردشت تاكيد داريم به اين خاطر نيست كه خود ما اهل آن‌جاييم، تنها به اين دليل است كه عكس‌ها و فيلم‌هاي بسياري فاجعه سردشت را تاييد مي‌كند و از آن جايي كه اين اتفاق در فضايي غير نظامي افتاده است مي‌تواند به عنوان سمبل تاثيرگذاري به افكار عمومي معرفي شود.
رحيم كريمي‌واحد مي‌گويد: در هر صورتي و در هر جاي دنيا چنين اتفاقي جنايت است اما سوال ما اين است كه از سال 1361 كه براي اولين‌بار ايران مورد حمله بمب‌هاي شيميايي قرار گرفت تا كنون مسوولان چه كرده‌اند؟ جز اين است كه اكنون با گذشت سال‌ها تازه قانوني در مجلس به تصويب رسيده براي حمايت از جانبازان شيميايي.
او به مصاحبه يك جانباز شيميايي با خبرنگار خارجي اشاره مي‌كند و از قول آن جانباز مي‌گويد: جانبازي كه دست ندارد كسي برايش قاشق مي‌گيرد و غذا دهنش مي‌‌گذارد، جانباري كه پا ندارد روي ويلچر مي‌نشيند و چرخ‌هاي ويلچر پايش مي‌شوند، جانباز قطع نخاعي را كسي اين‌ دست و آن دست مي‌كند و لباس تنش مي‌كند، اما هيچ‌كس نمي‌تواند به‌جاي جانباز شيمياي نفس بكشد.
كريمي‌واحد مي‌افزايد: اما آيا واقعا كسي هست كه به مصدومان شيميايي اين گونه نگاه كند؟ ما مصدوم شيميايي داريم كه چون بايد خلطش را مرتب از دهان خارج كند در اجتماع حاضر نمي‌شود ومي گويد، خجالت مي‌كشم كسي بود كه تنها در خانه چون نتوانسته بود خود را به دستگاه اكسيژن برساند شهيد شده بود گرچه هيچ وقت از طرف بنياد شهيد، «شهيد» شناخته نشد آيا واقعا مسوولان دركي از مسايل جانبازان شيميايي دارند؟
كلينيكي بدون پزشك متخصص، شهري بدون دارو

اين بي‌توجهي زندگي بسياري از مصدومان شيميايي سردشت را تحت تاثير قرار مي‌دهد گاهي حتي در اين تاثير پاي مرگ و زندگي در ميان است از جمله مي‌توان به وضعيت درمان اشاره كرد.
بيش از 15 سال پيش مقام‌معظم رهبري طرح مي‌دهند مبني بر احداث و تجهيز كلينك تخصصي مصدمان شيميايي، قرار مي‌شود اين كلينيك مجهزترين و تخصصي‌ترين كلينك در خاورميانه باشد. نزديك به 3 سال است ساختمان اين مركز تمام شده اما هيچ كارايي براي مصدومان شيميايي سردشت ندارد زيرا نه پزشك متخصص دارد و نه داروهاي مورد نياز مصدومان شيميايي، تاجايي كه حتي از طبقه دوم كلينيك به عنوان ساختمان اداري استفاده مي‌شود.
صالح عزيزپور‏، رئيس هيات مديره انجمن دفاع از حقوق مصدومان شيميايي سردشت در اين‌باره مي‌گويد: براي كشوري كه ميليارد، ميليارد پول خرج مي‌كند، دست كم 1600 جانبازي كه خودشان شناسايي كرده‌اند آنقدر ارزش ندارند كه برايشان يك پزشك متخصص در بيمارستان مستقر كنند، نه تنها اين ساختمان را براي رفاه مصدومان شيميايي تجهيز نكرده‌اند بلكه كار هم سخت تر شده است زيرا بيمارستان داخل شهر را هم به بيرون از شهر منتقل كرده‌اند.
او مي‌افزايد: مشكل تامين دارو صددرصد است داروهاي لازم مصدومان شيميايي را معمولا داروخانه‌هاي داخل شهر ندارند و مردم بايد از اروميه آن را تهيه كنند و وقتي ما پيگيري مي‌كنيم وزارت بهداشت مي‌گويد مسووليت آن با بنياد شهيد است و بنياد شهيد، وزارت بهداشت را مسوول آن مي‌داند.
علي‌رغم آنچه مردم و نماينده انجمن درباره نبود امكانات درماني، مخصوصا درمانهاي تخصصي در سردشت مي‌گويند وخاطراتي تلخي كه به خاطر اين كمبودها تعريف مي‌كنند.
سيدمحمد ميرهاشمي رئيس مركز مصدوميت شيميايي بنياد شهيد مي‌گويد: براي اين مركز درماني تجهيزات فرستاده شده و زير نظر بنياد شهيد شهرستان عمل مي‌كند همچنين تامين دارو توسط كارشناس دارويي انجام مي‌شود .
او مي‌افزايد: پيشنهاد اين بود كه اين كلينيك تخصصي حفظ شود، اما مشكلاتي بوجود آمد بنياد شهيد در حال‌حاضر به سيستم خريد خدمتي پزشك متخصص مي‌آورد اما هرگز بدين معنا نيست كه كلينيك تعطيل شود.
وي همچنين مي‌افرايد: عمده‌ترين دلايلي كه مصدومان به خاطر آن به پزشك مراجعه مي‌كنند اول ريه، بعد چشم و بعد پوست است.
رئيس مركز مصدوميت شيميايي بنياد شهيد، قصه مرگ يك مصدوم را در بيمارستاني در اروميه به‌دليل دير ‌رسيدن در شرايطي كه از سردشت با بيمارستان اروميه هماهنگ شده بود، اما مسوولان بيمارستان به‌جاي انتقال او به بخش ريه، او را چهارساعت در بخش اورژانس متوقف مي‌كنند،را در حاليكه سر زبان‌هاي بسياري از مردم سردشت نقل مي‌شود تكذيب مي‌كند و مي‌گويد : در چند سال گذشته تنها يك مورد مرگ اين‌چنيني داشتيم كه آن هم با درصد كم جانبازي بود و علت مرگ سكته قلبي اعلام شده بود.
در سردشت بايد دنبال آن‌هايي بگردي كه شيميايي نيستند

در سردشت از هر كسي سراغ بگيري اگر خودش مصدوم شيميايي نباشد، دست‌كم مي‌تواند چند مصدوم شيميايي معرفي كرده و از چندين شهيد نام ببرد.
بمب شيميايي كه با آن سردشت بمباران شد، «گاز خردل كثيف» ناميده مي‌شود،گازي كه مخلوطي است از خردل و گاز ارسنيك،مخلوط مسمومي كه ماندگاري بيشتري در فضا دارد، به همين دليل افرادي كه توسط آن آلوده مي‌شونداين يعني، كساني كه در آن دو-سه روز اول در شهر بوده‌اند حتما آلوده شده‌اند و كساني كه در همان روزها به مردم كمك كرده‌اند، حتما آلوده شده‌اند.
فرداي بمباران شيميايي سردشت وزارت كشور وقت، آماري را به سازمان ملل اعلام مي‌كند كه طي آن تعداد مصدومان شيميايي سردشت 4 هزار و پانصد نفر خوانده شده است و آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني خطيب جمعه تهران آمار مصدومان شيميايي سردشت را 8 هزار و 25 نفر خوانده است.
با تمام اين تفاسير به گفته ، اسعد اردلان، مشاور بين‌الملل انجمن‌، هنوز مهمترين نقطه اختلاف بين اين انجمن به عنوان نماينده مردم سردشت و بنياد شهيد به عنوان نماينده دولت، ميزان پوشش قربانيان و مصدومان بمباران شيميايي سردشت توسط بنياد شهيد است كه آمار آن با اختلاف فاحشي با واقعيت هزار و 600 نفر است. كه تنها 450 نفرشان جانباز 25 درصد به بالا شناخته شده‌اند كه از بنياد شهيد حقوق هم مي‌گيرند.
مردم هم از كميسيون‌هاي پزشكي كه تاكنون برگزار شده شكايت دارند، ليلا مي‌گويد: در اولين دوره‌اي كه كميسيون پزشكي بنياد شهيد تشكيل شد و دكتر تاعبي رئيس آن بود، مرا جانباز 25 درصد تشخيص دادند، اما دقيقا سال بعد پس از شركت در يك كميسيون پزشكي ديگر، گفتند: سالمي و سال بعد از آن باز با من تماس گرفتند كه به بقيته‌الله تهران مراجعه كنم و از آنها يك اسكن بگيرم، براي گرفتن اين اسكن يك هفته دويدم و بعد از دريافت آن را اروميه تحويل دادم، گفتند: برو زنگ مي‌زنيم، ديگر نزديك 5 سال مي‌گذرد اما هنوز زنگ نزدند.
رحيم كريمي‌واحد، نايب‌رئيس انجمن حمايت از حقوق مصدومان شيميايي سردشت، معتقد است، نحوه شناسايي مصدومان در سردشت به طور كل غلط است، وي مي‌گويد: در شهري مثل سردشت نبايد دنبال جانباز گشت، بايد فرض را بر اين گرفت كه همه جانباز هستند و دنبال انسان سالم گشت.
وي با اشاره به اينكه در دور اول كميسيون پزشكي كه با گذشت 17 سال از فاجعه براي تشخيص ميزان جانبازي آثار آن بر روي چشم، ريه و پوست مطالعه مي‌شد، پزشكان در 2 روز نزديك 1600 نفر را معاينه كردند در حالت طبيعي اين معاينه پس از 17 سال احتمال خطاي بالايي دارد چه رسد با سرعت اين پزشكان كه مردم سردشت به طنز مي‌گويند، اسمشان بايد در كتاب گينس ثبت شود.
كريمي‌واحد همچنين با بيان اينكه عوارض گاز خردل هرگز كمتر نمي‌شود، گفت: با اين حال با تغيير دادن نرم كسي كه سال 1382 20 درصد جانباز شناخته مي‌شد سال 1383 سالم شناخته شد.
وي در پاسخ به خبرنگار ايلنا درباره توجيه بنياد شهيد براي سختگيري‌هايش كه دوري جستن از سوءاستفاده‌گري‌هاست گفت: اين درست نيست به اين دليل كه امكان دارد كسي سوءاستفاده كند حق من را بگيرند..
نماينده انجمن حمايت از حقوق مصدومان شيميايي در سردشت گفت: وقتي انتهاي تاريخ ثبت‌نام را به بهانه مستضعفين باز گذاشتند، اعضاي انجمن مخالفت كردند و وقتي در اولين دوره برگزاري كميسيون كسي بود با مدرك باليني و صورت‌سانحه كه مورد تاييد قرار نگرفت و كساني هم بودند كه اصلا توي سردشت نبودند و گواهي جانبازي گرفتند (من اسم 5 نفرشان را به مسوولين گفته‌ام) اما اين موضوع كه در ميان مردم دهان به دهان شد، سبب شد، سيلي از مردم به ثبت‌نام‌كنندگان بپيوندد، پس مسوولان خودشان سبب اين اتفاق شدند.
سروش، رئيس پژوهشكده جانبازان بنياد شهيد و رئيس انجمن حمايت از قربانيان شيميايي نيز در اين‌باره به خبرنگار ايلنا گفت: سيستم‌هاي كميسيون پزشكي آدم‌هاي دقيق و باسوادي هستند و اگر موردي باشد، حاصل خلاءهاي قانوني و مشكلات مدارك پزشكي است كه بايد براساس آن تصميم‌گيري شود.
ايران بايد در دادگاه عراق طرح دعوا مي‌كرد

مردم سردشت فكر مي‌كنند، اين شهر مي‌توانست نمادي باشد براي ظلم‌هايي كه به مردم ايران رفت و نمايانگر هشت سال بمباران بر شهرهاي ايران باشد، اين شهر در عرصه بين‌المللي هم به خاطر كم‌كاري دولت ايران مورد بي‌مهري قرار مي‌گرفت.
اسعد اردلان، مشاور امور بين‌الملل انجمن دفاع از حقوق مصدومان شيميايي سردشت در اين‌باره مي‌گويد: سازمان منع استفاده از سلاح‌هاي شيميايي 12 سال پيش در هلند تاسيس شده است كه انجمن به عنوان اولين قدم توانست دو كرسي از آن را به عنوان عضو ناظر بگيرد، در سال‌هاي اخير كه فعاليت تشكل‌هاي مردمي تقويت شده، اعتلافي از سازمان‌هاي بين‌المللي براي منع سلاح‌هاي شيميايي تشكيل شده است كه در آن ايران يكي از هشت نفر كميته اجرايي است.
وي درباره هدف اين اعتلاف‌ها مي‌گويد: اين انجمن‌ها مي‌خواهند تلاش كنند اگر جنگي اتفاق بيفتد، هيچ ترسي از كاربرد سلاح‌هاي شيميايي وجود نداشته باشد.
وي همچنين از طرف انجمن و مردم سردشت گله مي‌كند و مي‌گويد: دولت ايران براي تقويت رواني شهروندان سردشت هم كه بود بايد در اين دادگاه طرح دعوا مي‌كرد، ضمن اينكه تا پيش از سال 2005 هر كشوري كه عراق عليه آن اقدام كرده بود مي‌توانست طرح دعوا كند. اما پس از سال 2005 و با تغيير قانون تنها كشورهاي عربي مي‌توانند از عراق غرامت بگيرند و اين به ضرر ايران شد.
رحيم كريمي‌واحد، نايب‌رئيس انجمن حمايت از حقوق مصدومان شيميايي نيز در اين‌باره مي‌گويد: اعضاي انجمن سردشت همان‌طور كه توانستند در دادگاه فروشنده سلاح‌هاي شيميايي به عراق، نام ايران و سردشت را مطرح كنند و اولين گروه حقوقي را به ايران و سردشت بياورند و اولين حكم دادگاه‌هاي اروپايي را به نفع ايران بگيرند، اگر وزارت كشور همكاري كرده بود، مي‌توانست در دادگاه عراق هم به نفع ايران حكم بگيرد.
وي ادامه داد: اگر دليل ايران براي گذشتن از حق شهروندانش تغيير دولت عراق بوده بايد بگوييم دولت‌هاي جنگ جهاني دوم هم تغيير كرده اما ما اكنون دنبال خسارتيم، ضمن اينكه ما مي‌توانستيم براي دلخوشي مردم دادگاه را تا آخر پيگيري كنيم و وقتي عليه عراق حكم گرفتيم، آن را به دولت مربوط ببخشيم.
وي تاكيد كرد: قانوني وجود دارد مبني بر اينكه وقتي دولتي جابه‌جا مي‌شود دولت جايگزين بايد تعهدهاي دولت پيش را انجام دهد.
وي افزود: سردشت اكنون مثل يك موزه زنده است و ما هرچه مسائل آن را به تعويق بياندازيم، اين سندهاي زنده يكي‌يكي شهيد مي‌شوند.
وي همچنين تصريح كرد: در دادگاه عراق انجمن تمام مراحل را با موفقيت طي كرد اما در دادگاه نهايي معرفي وزارت امور خارجه لازم بود كه ما آن را نداشتيم و هنوز هم به ما شده‌اند.
كريمي واحد گفت: ما تنها از مسوولين مي‌خواهيم ما را شناسايي كنند و به ما معرفي‌نامه بدهند، بقيه راه را خودمان بلديم.
خانه‌اي كه براي ثبت در سازمان‌ها دست به دست مي‌شود

ليلا از خانه‌اي مي‌گويد كه در ميان شهر مانده، خانه ابراهيمي، خانه‌اي كه بمب روي آن افتاده و حالا هر كسي وارد خانه مي‌شود با سرفه از آن خارج مي‌شود، خانه‌اي كه هفتم تير 1366 را ياد مردم سردشت مي‌اندازد و مردم با تمام وجود دوست دارند، آن خانه به همان صورت بماند.
رئيس هيات‌مديره انجمن دفاع از حقوق جانبازان شيميايي، عزيزپور، درباره اين خانه مي‌گويد: مردم دوست دارند اين خانه به عنوان سند جنايتي كه عليه‌شان روا شد بماند، در اروپا حتي اگر تيري به ديواري خورده باشد اجازه نمي‌دهند به ديوار دست بزنند و صاحب آن تنها مي‌تواند داخل منزل را تغيير دهد، اما در ايران ما همچنان براي نگه‌داشتن خانه در حال رايزني هستيم.
نايب‌رئيس انجمن، رحيم كريمي‌واحد با اشاره به اينكه اين خانه تنها خانه‌اي است كه از آن زمان عكس و فيلم هم دارد مي‌گويد: متولي اصلي اينچنين موضوعاتي بنياد حفظ و انتشار ارزش‌هاي دفاع مقدس است كه ما در نامه‌اي به سردار باقرزاده رئيس بنياد، خريد آن را پيشنهاد كرديم، سردار باقرزاده استقبال كرد و نامه‌اي براي دفتر بنياد در اروميه فرستاد، از آنجا نامه‌اي به استانداري برديم و استانداري نامه‌اي به فرمانداري نوشت و فرماندار هم به شهردار سردشت نوشت، كه خانه را بخرد، اما شهرداري حتي حقوق كارمندان خود را نمي‌پردازد، چگونه مي‌تواند اين خانه را بخرد؟
***

ليلا حالا 36 سال دارد، دختر 6 ساله‌اش چند سال پيش در ناحيه پا تومور مي‌گيرد وقتي دكترها از ليلا سابقه خانوادگي اين بيماري را مي‌پرسند، ليلا مي‌گويد: نه تا جايي كه من مي‌دانم همه سالم بودند بعد به ذهنش مي‌رسد بگويد ساكن سردشت است؛ دكتر مي‌گويد: قطعا اثرات شيميايي در دختر بي‌تاثير نيست.
ليلا مي‌گويد: تمام مشكلاتي كه وجود دارد يك طرف قضيه است و مشكل رواني كه تمام مردم سردشت با آن دست به گريبان هستند. طرف ديگر قضيه، ترسي كه صداي هواپيما در ما به وجود مي‌آورد، آستانه تحملمان كه چقدر پايين آمده و پرخاشگري و افسردگي، چيزهايي است كه حتي اگر عوارض جسمي شيميايي شدن روزي خوب شود، در ميان مردم سردشت پايان نمي‌يابد.
گزارش: تارا بنياد

هیچ نظری موجود نیست: