محمد مسعود روزنامه نگار معاصر و مشهور تاریخ مطبوعات ایران در سال ۱۲۸۰ ه.ش در شهر قم بهدنیا آمد. او پس از اتمام آموزش دوره ابتدایی، تحصیلات خود را در یکی از مدارس حوزههای علمیه قم ادامه میدهد. چندی بعد به تهران میآید و در بازار به کارگری میپردازد. پس از مدتی در یک چاپخانه مشغول به کار شده، همزمان با کارصحافی و چاپ، با روزنامهنویسی آشنا میشود. او که از سال 1306 هجری شمسی کار مطبوعاتی خود را از روزنامه اطلاعات و با نام مستعار «م – دهاتی» آغاز کرده بود پس از آن، سایر آثار خود را در روزنامهها و نشریاتی همچون تهران مصور، قانون، شرقی، شفق سرخ، آیینه ایران و... منتشر میکند.
محمد مسعود در سال 1314ه.ش به درخواست محمدعلی جمالزاده از علی اکبر داور وزیر دادگستری وقت و سفارش او به علی اصغر حکمت وزیر معارف و اوقاف، برای تحصیل در رشته روزنامه نگاری و مطالعه در مطبوعات عازم اروپا میشود. ابتدا به فرانسه و سپس به بلژیک میرود و تا سال 1317 ه.ش و به مدت 4 سال در آموزشگاه عالی روزنامه نگاری بروکسل مشغول تحصیل و با مدرک فوق لیسانس در رشته روزنامه نگاری فارغالتحصیل میشود. پس از مدتی در روزنامه «لاگازت» بلژیک مشغول به کار میشود و چندی بعد به علت نشر مقالاتی درباره سوسیالیسم در روزنامه مذکور به تهران احضارمی گردد و به اتهام اعتقاد و ترویج افکار سوسیالیستی، پس از بازگشت به ایران به دلیل داشتن پرونده، در اخذ امتیاز نشریه ناکام میماند و از چاپ مطالب و مقالات او در روزنامهها و نشریهها جلوگیری میشود و به جهت محدودیتهای کاری در حوزه روزنامه نگاری، برای امرار معاش به تجارت روی میآورد. در این هنگام نامهای به محمود جم نخست وزیر وقت مینویسد و با سفارش جم به وزارت معارف، کاری در اداره انطباعات (اداره نظارت و سانسور مطبوعات) به او پیشنهاد میشود ولی مسعود آن کار را نمیپذیرد.
پس از شهریور 1320ه.ش و تغییر و تحولاتی که در کشور اتفاق افتاد، فضای سیاسی کشور این اجازه را به او میدهد که در سال1321 ه.ش تقاضای اخذ امتیاز روزنامه «مرد آزاد» را به یاد علیاکبر داور، برای خود کند اما قانون مطبوعات این اجازه را به او نمیدهد و مسعود یکبار دیگر و این بار با نام «مرد امروز» تقاضای خود را تکرار کرده و سرانجام در اوایل سال ۱۳۲۱ ه.ش امتیاز روزنامه «مرد امروز» را دریافت کرده و نخستین شماره آن را در روز پنجشنبه 29 مرداد 1321 ه.ش منتشر میکند.
مسعود در طول عمر کوتاه خود مطالب و مقالات بسیاری نوشت اما در زمینه نگارش و نشر کتاب، تنها میتوان به چند جلد اشاره کرد. او «تفریحات شب» را درسال ۱۳۱۱ ه.ش نوشت و در روزنامه شفق سرخ به مدیریت و سردبیری یدالله تویسرکانی منتشر کرد.این اثر ابتدا به صورت پاورقی و سپس به صورت کتاب منتشر میشود. او «در تلاش معاش» را در سال ۱۳۱۲ ه.ش «اشرف مخلوقات» در سال ۱۳۱۳ ه.ش «گلهایی که در جهنم میروید» در سال ۱۳۲۲ ه.ش و «بهار عمر» را که جلد دوم «گلهایی که در جهنم میروید» بود در سال ۱۳۲۴ ه.ش منتشر میکند. محمد مسعود در 9 آذر سال 1323 ه.ش با همکاری تعدادی از روزنامه نگاران اقدام به تأسیس «جبهه استقلال» جهت دفاع از منافع کشور کرده و در سال 1326 ه.ش با تشکیل سازمانی به نام «سازمان مقاومت ملی» فعالیت حزبی و مبارزاتی خود را به طور علنی آغاز میکند.
٭٭٭
از«م – دهاتی» تا «مرد امروز»
روزنامه «مرد امروز» روزنامهای مستقل با خط مشی متفاوت و رویکرد، سیاسی، اجتماعی و انتقادی در روز پنجشنبه 29 مرداد 1321 ه. ش. به صورت هفتگی و با صاحب امتیازی و مدیر مسئولی محمد مسعود، سردبیری ع. فرمانفرمائیان، مدیریت داخلی نصرالله شیفته که بعدها به سردبیری میرسد، پرویز لادبن(مفسر سیاسی و مترجم)، دکتر حسین بنایی (نقاش وکاریکاتوریست)، ظریفیان (عکاس)، ابوالفضل آل بویه، اسماعیل پوروالی و دکتر سید حسین فاطمی در 10 صفحه در چاپخانه خودکار ایران و با قیمت تکشماره 2 ریال منتشر شد. در سالهای بعد صفحات روزنامه به دوازده، چهارده و شانزده صفحه هم میرسد و بهای تکشماره آن نیز به پنج و هشت ریال افزایش مییابد.
لوگوی مرد امروز که تلفیقی از دو خط نستعلیق و خط گرافیکی بود در پیشانی صفحه اول روزنامه درج میشد. شماره اول روزنامه فاقد آگهی بود اما بتدریج و با اشتهار روزنامه و اینکه نرخ چاپ آگهیها در مرد امروز چند برابر سایر نشریات میشود، با این حال مطالب بسیاری از صفحات روزنامه، جای خود را به آگهیهای ریز و درشت میدهد.
همچنین در صفحه آخر نخستین شماره روزنامه، فرم تقاضای اشتراک و نظر خواهی با این مضمون بهچشم میخورد: «از خوانندگان محترم تقاضا میشود هر عیب و نقصی از حیث فرم روزنامه و مطالب آن بهنظرشان میرسد، به دفتر این اداره تذکر داده و با کمک در رفع نواقص بر کارکنان این مؤسسه منت گذارند.»
بهای اشتراک: سالانه 100 ریال. ششماهه 50 ریال. قیمت اعلانات صفحه دهم 4 ریال. سایر صفحات به غیر از صفحه اول 2 ریال. تعرفه اشتراک نیز در سالهای بعد افزایش مییابد و در شمارههای پایانی، نرخ اشتراک 25 شماره به 125 ریال میرسد.
لوایح و مقالات در صورت درج نشدن عیناً مسترد میشود و در شمارههای بعد، به دلیل استفاده از اخبار، مطالب و مقالات مرد امروز در تعدادی از روزنامهها و نشریات، نقل مندرجات این روزنامه در سایر مطبوعات ممنوع میشود.
محل اداره: خیابان شاه آباد، کوچه گیو، شرکت سهامی امروز قید شده و پس از مدتی به ساختمانی درنبش کوچه خندان (بین لاله زار وفردوسی) و در سالهای پایانی به خیابان فردوسی انتقال مییابد.
محمد مسعود در سرمقاله نخستین شماره، با عنوان«مرام ما» درباره اصول سیاست داخلی و خارجی روزنامه «مرد امروز» مینویسد:
«هدف اصلی ما در روزنامه نگاری در درجه اول یک چیز و آن اصلاح اوضاع اقتصادی عمومی کشور است. ما معتقدیم که بهبودی وضع مادی مردم در درجه اول اهمیت قرار گرفته و سایر مسائل اجتماعی فرع این اصل مهم است. ما معتقدیم که شخص گرسنه خداپرست و... وطن خواه نمیتواند باشد. ما معتقدیم که خدا پرستی شخص گرسنه برای گله از خدا و شاه شناسی او از روی بیم و امید و وطن خواهی او دروغ محض است. ما معتقدیم که اخلاق و معرفت و هرگونه فضایل و کمالاتی که برای انسان قائل شویم فرع حیات و زندگی او تابع داشتن وسایل زندگی و سیری شکم است.... ما معتقدیم تا وقتی که یکنفر گرسنه درسراسر کشور یافت میشود کلمات وحدت ملی، تعاون و همکاری، مساوات و برادری، گفتههای مهمل و افسانه و خالی از هرگونه حقیقت و معنی است.
اینک ما به یاری خدا تصمیم گرفته ایم تا آخرین حد امکان در راه وصول به این هدف، صمیمانه کوشش کنیم و وقت و قوای خود را در راه بهبودی وضع زندگی و توسعه معاش هموطنان خود مصروف نماییم.
برای وصول به این هدف، به عقیده ما در درجه اول باید اصول مفت خوری از بین برود و طفیلیهای جامعه محو و معدوم شوند و در درجه دوم باید در تولید ثروت و ایجاد مواد و لوازم زندگی سعی وافی بهعمل آمده با تشکیلات منظم و اصول صحیحی ریشه فقر و تنگدستی که سر منشأ تمام مفاسد و معایب است از بیخ و بن کنده شود...»
این روزنامه همچنین درصفحه اول شماره نخست خود، تصویر نمادین شش نفر از مردان سیاسی رجال وقت ایران را در هیبت پزشک و با گوشی طبابت به چاپ میرساند که بر بالین بیماری که نماد ایران است، ایستادهاند و در داخل تصویر مینویسد: «این مریض با خاکشیر و گلگاوزبان معالجه نمیشود! این مریض عمل جراحی لازم دارد!»
در شماره دوم مورخ روز پنجشنبه 5 شهریور ماه سال 1321 ه.ش روزنامه، آگهی تشکیل سازمان مالی روزنامه مرد امروز در صفحه دوم منتشر میشودکه نشان میدهد محمد مسعود به تنهایی اقدام به سرمایه گذاری و راهاندازی مرد امروز نکرده است.» روزنامه «مرد امروز» به سرمایه شرکت سهامی امروز طبع و نشر میشود. شرکت سهامی امروز شرکتی است که در تاریخ 29 دی ماه 1320 ه.ش تأسیس شده، تحت شماره 1373 به ثبت رسیده و دارای دویست وده هزار ریال سرمایه است.
لحن آتشین «مرد امروز»
روزنامه «مرد امروز» با چاپ اخبار و مطالب انتقادی و لحن ویژه و خاص خود بسرعت تبدیل به روزنامهای پیشرو میشود. مرد امروز بامداد هر شنبه منتشر میشد و تا پیش از غروب آفتاب، تمام ۳۰ هزار نسخه آنکه در آن دوران، حیرت آور بود، به فروش میرفت و آنهایی که موفق به خرید آن نشده بودند حتی حاضر بودند تا ۱۰ برابر بیشتر هم آن را خریداری کنند. مرد امروز در پنج سال و پنج ماه و بیست وهفت روز عمر پرفراز و نشیب خود ۱۳۸ شماره انتشار مییابد و آنچنان از اقبال عمومی برخوردار میشود که عنوان پرتیراژترین روزنامه کشور در کنار لوگوی آن به چاپ میرسد. روزنامه محمد مسعود، روزگار مسعود را ناآرام میکند او در طول نزدیک به شش سال روزنامه نگاری در مرد امروز، نیمی از این زمان را یا بهصورت مخفی زندگی کرده یا متواری و یا دستگیر و زندانی میشود. طی این مدت روزنامه مرد امروز تنها میتواند شماره مسلسل و پیاپی خود را به شماره 138 برساند. مابقی ایام، روزنامه یا درحال تعطیل و توقیف بوده یا با همکاری و همراهی و استفاده از نام روزنامههای دیگر منتشر میشود. کوتاه ترین مدت توقیف آن ۳ روز و طولانی ترین آن ۶ ماه به طول میکشد.
مرد امروز بیش از ۵۰ بار از سوی دولت و حکومت نظامی وقت توقیف میشود که بیست و هفت بار زمان توقیف طولانی بوده، 3 بار با شکایت سفارت شوروی در ایران، 2 بار به درخواست سفارت انگلیس و یک بار توسط امریکاییها و به دستور دولت توقیف میشود. با وجود این طبق قانون نانوشته آن سالها یک یا چند روز بعد از توقیف با استفاده از نام روزنامهای دیگر بدون چاپ لوگویروزنامه مزبور و چاپ لوگوی مرد امروز درصفحه اول و متن ذیل آنکه «توقیف است» منتشر میشود. روزنامههای حلاج به صاحب امتیازی حسن حلاج، ندای آزادی به صاحب امتیازی علی آزادی فرازی، خروش آسمانی به صاحب امتیازی علی اصغر قهاری و... از جمله این نشریات بودند. نخستین توقیف مرد امروز به دلیل انتشار مقالهای علیه بانک ملی ایران و اعتراض به افزایش نشر اسکناس بود که «ابوالحسن ابتهاج» رئیس بانک ملی از دولت خواستار صدور ابلاغ توقیف مرد امروز میشود و آخرین توقیف به خاطر آن بود که مسعود در روز ۲۵ مهرماه سال ۱۳۲۶ ه.ش، زمانی که احمد قوام (قوام السلطنه) نخست وزیر بود، در مخالفت با طرح واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی، از مخفیگاه خود و در حالی که روزنامه در توقیف موقت بود، درصفحه اول روزنامه شماره ۱۲۷ مرد امروز با چاپ سند محضری امضا شده و با استناد به قانون ۶۱ مجازات عمومی، مقالهای تحت عنوان «یک میلیون ریال برای اعدام قوام السلطنه» در ستیز با سیاستهای او مینویسد: «من یک میلیون ریال جایزه از بین بردن قوام السلطنه را به خود یا وارث معدوم کننده او میپردازم و این پول از فروش خانه خواهد بود، خانهای که شش سال است از دست جنایتکاران شش شب در آن استراحت نکرده ام، خانهای که مثل جان خودم، اگر در سایه آزادی و عدالت و قانون حفظ نشود، یک پول سیاه ارزش نخواهد داشت.» روز بعد مجلس رأی به طرح واگذاری امتیاز نمیدهد و کابینه قوام سقوط میکند.
مرد امروز یازده شماره دیگر با محمد مسعود منتشر و با مرگ او آخرین شماره آن روز شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۲۶ ه.ش به چاپ میرسد.
دوره دوم چاپ مرد امروز با سردبیری نصرالله شیفته و تحت نظر هیأت تحریریه در تاریخ شنبه 15خرداد سال 1327ه.ش و با شماره مسلسل 139 به صورت هفتگی در 10صفحه با قیمت 5ریال منتشر میشود. در صفحه اول این روزنامه عکسی از مرحوم محمد مسعود و سنگ مزار وی و تیتری تحت عنوان «مسعود کشته شد! ما این مبارزه مقدس را ادامه میدهیم» به چشم میخورد. در صفحه دوم این نشریه، هیأت تحریریه در مورد هدف از انتشار دوباره مرد امروز مینویسد: «بعد از قتل فجیع مسعود و خاموشی این چراغ فروزنده عدهای از دوستان و پیروان مکتب مسعود که علاقهمند به آرامش روح مسعود و اخذ نتیجه از زحمات چندین ساله روزنامه نگاری آن مرحوم بودند بعد از سه ماه و اندی دور هم جمع شده و تصمیم گرفتند برای بقای نام مسعود و تجلیل روش آن مرحوم در اصول روزنامه نگاری روزنامه مرد امروز را با همان سبک و روش سابق انتشار دهند.
مرد یا نامرد امروز
محمد مسعود، نویسنده، محقق و منتقد دهه 20 و 30، مدیر روزنامه «مرد امروز»روزنامه نگاری بزرگ در تاریخ معاصر ایران و چهره جنجالی مطبوعات در عصر پهلوی -یکی از بحرانی ترین ادوار سیاسی ایران- اقدام به چاپ یکی از پرتیراژترین و بحث انگیز ترین روزنامههای عصر خود کرد. روزنامه نگاری ناشناخته که مرموز زیست و مرموز مرد. هنوز هم با گذشت سالها، عدهای او را یک روزنامه نگار میهن پرست و جسور میدانند و عدهای دیگر معتقدند که مسعود چهره دیگری داشت.
«نصرالله شیفته» سردبیر مرد امروز و نویسنده کتاب زندگینامه و مبارزات سیاسی محمد مسعود مینویسد: «مسعود از لحاظ زندگی خصوصی مردی بسیار آرام، میانهرو، صرفهجو، ملایم، بیآزار، مؤدب، مهربان و درویشمسلک و بسیار سریعالانتقال بود... حتی در مذاکرات و صحبتهای خصوصی با نخستوزیران، وزیران و... از به کار بردن القاب... خودداری میکرد همواره آنها را با کلمه شما خطاب میکرد. محمد مسعود را میتوان خشم و فریاد طبقه محروم جامعه آن روز دانست که از قلم و زبان وی چون سیلی خروشان جاری میشد... طی شش سال روزنامهنگاری بیش از سه سال آن یا مخفی میزیست یا فراری بود... همین که احساس میکرد در خطر توقیف است با شهامت و سرعت بینظیری از خانه میگریخت و مأموران حکومت نظامی در خانهای خالی از مسعود روبهرو میشدند... یکی از شانسهای استثنایی مسعود آن بود که به لحاظ شهامت خاصی که در افشای دزدیها و فساد مقامات بالا داشت از سوی وطنپرستان و خوانندگان علاقهمند، اسرار و اسناد و مدارک فراوانی از دزدیها و فساد سازمانها و ادارات در اختیارش قرار میگرفت. اما از سوی دیگر عدهای از افراد نزدیک به محمد مسعود، چهره متفاوتی از او ترسیم میکنند.
قاتل محمد مسعود، حزب توده یا دربار شاه
محمد مسعود صاحب امتیاز، مدیر و ناشر روزنامه «مرد امروز» در شب پنجشنبه 22 بهمن 1326 ه.ش مطابق با یازدهم فوریه سال 1948میلادی پس از بستن صفحات روزنامه و هنگام خروج از چاپخانه مظاهری در تهران، (خیابان اکباتان) پشت فرمان اتومبیل خود هدف 2 گلوله قرار گرفته و به قتل میرسد.
پس از ترور مسعود، روزنامه «مرد امروز» درشماره 138 روزشنبه 24 بهمن ماه با چاپ عکسی از مسعود درحال سخنرانی و با تیتر «محمد مسعود را پریشب ساعت 10 کشتند» مینویسد: «محمد مسعود با ریختن خون خود به جوانان ایرانی درس شجاعت و میهن پرستی داد. مسعود میگفت آخرالامر کشته خواهم شد ولی دست از مبارزه برنخواهم داشت.» در آخرین شماره «مرد امروز» به شرح واقعه ترور میپردازد و در صفحه دوم با چاپ تصویری از صاحب امتیاز و مدیر مقتول، خبر از تعطیلی روزنامه میدهد: «خواننده عزیز روزنامه مرد امروز دیگر منتشر نمیشود. مسعود میگفت اگر من کشته شوم صد هزار خواننده با ایمان مرد امروز هرکدام محمد مسعود خواهند بود. بنابر این دشمنان زیان خواهند دید. خواننده عزیز و با وفا، خیلی متأسفیم که اعلام داریم با خاموش شدن شمع حیات محمد مسعود صاحب امتیاز و مدیر و رئیس هیأت تحریریه مرد امروز به دست عناصر پلید، انتشار مرد امروز که دوره آن بهترین شاهد مبارزه محمد مسعود و سازمان وی با دستگاه هیأت حاکمه و عناصر فاسد است میگردد...»
در صفحه پانزدهم آخرین شماره همچنین اطلاعیه روزنامه نگاران مطبوعات تهران به نمایندگی عموم مطبوعات ایران، خبر مرگ محمد مسعود به اطلاع عموم میرسد. همچنین برنامه تشییع جنازه و اطلاعیه برگزاری مجلس ختم در روز یکشنبه 25 بهمن ماه در مسجد مجد از طرف نویسندگان و مدیران جراید و مراسم هفتمین روز مورخ چهارشنبه 28 بهمن در آرامگاه ابدی او و همچنین آگهی دعوت به تسویه حساب نمایندگان و مشترکان مرد امروز با دفتر روزنامه به چاپ میرسد وبدین ترتیب مرد امروز برای دورهای کوتاه تعطیل میشود.
بیش از 800 روزنامه و مجله در تهران و شهرستانها، مدت دو ماه، بیش از 3000 مقاله و سرمقاله در سوگ مدیر مسئول مرد امروز نوشتند. ترور مسعود حتی در مطبوعات امریکا، فرانسه، انگلیس و... نیز بازتاب گستردهای داشت.
پیکر محمد مسعود درساعت 10صبح روزشنبه 24 بهمن ماه از بیمارستان شفا به محل انجمن روزنامه نگاران تهران در خیابان منوچهری منتقل وساعت 3 بعد ازظهر همان روز توسط رجال و طبقات مختلف مردم اعم از شخصیتهای سیاسی، وکلای مجلس، روزنامه نگاران و 200 هزار نفر از مردم پایتخت تشییع و با اتومبیلی سیاه پوش که به گل تزئین شده بود به سمت گورستان ظهیر الدوله حرکت میکند و در ساعت 4 بعد از ظهر به خاک سپرده میشود.
پس از قتل مسعود مردم و مطبوعات افراد و احزاب سیاسی را عامل یا آمر این ترور معرفی میکنند. در این میان دربار و شخص شاه، اشرف پهلوی، سپهبد علی رزم آرا، احزاب داخلی و مخصوصاً حزب توده و... به عنوان متهمان درجه اول معرفی و چند نفر نیز در این باره دستگیر و زندانی میشوند. دوازده روز قبل از ترور مسعود، روزنامه مرد امروز در شماره ۱۳۷ مورخ دهم بهمن ماه۱۳۲۶ ه.ش با چاپ تصویری از اشرف پهلوی بهدلیل خرید پالتو پوست گرانقیمت به مبلغ یک میلیون و پانصدهزار ریال حمله کرده بود و بعدها معلوم شد آن پالتو را اشرف نخریده و در دیدار از کاخ کرملین از جانب استالین هدیه گرفته است. اشرف پهلوی در کتاب «من و برادرم» به این ماجرا اشاره میکند: «قبل از آنکه روسیه را ترک کنم، استالین یک کت عالی پوست خز برای من هدیه فرستاد. این هدیه خیلی در روزنامهها سرو صدا راهانداخت ومن هنوز از پوشیدن این کت که یادگار نخستین مأموریت سیاسی خارجی من است، لذت میبرم.» همین امر و موارد ماضیه، باعث دشمنی و کینه شخصی اشرف پهلوی از محمد مسعود شد.
گروهی دیگر ترور محمد مسعود را مربوط به سندی دال بر ارتباط سپهبد علی رزمآرا ریاست ستاد ارتش با سروان خسرو روزبه و حزب توده میدانند که روزبه تحویل محمد مسعود میدهد تا آن را در روزنامه مرد امروز چاپ کند.
از سوی دیگر به خاطر مخالفتهای علنی، مقالات و حملات شدید مسعود و مرد امروز به حزب توده و اتهام وابستگی سران آن به شوروی و افشای سرسپردگی برخی احزاب سیاسی داخلی با طیفهای مختلف تفکراتی و عناصر وابسته به کشورهای امریکا، انگلستان و... دشمنان داخلی و خارجی بسیاری داشت. اما با وجود این ، افراد و احزاب سیاسی با چاپ مقالات، بیانیهها و اطلاعیههای مختلف، این ترور را محکوم میکنند.
حکومت وقت و دربار دستور رسیدگی به قتل مسعود را صادر میکنند. مأموران پیگیری پرونده چند نفر مظنون را دستگیر میکنند.
پرونده دو هزارصفحهای ترورمحمد مسعود به مدت 9 سال و پنج ماه در دادگستری راکد میماند. طی این سالها مقامات مسئول پیگیری پرونده از جمله دادستان تهران (مهدی پیراسته)، بازپرس پرونده، رئیس شهربانی(سرتیپ صفاری)، رئیس اداره آگاهی (سرهنگ آصفی) بنا به دلایل گوناگون از مقام خود استعفا میدهند و متهمان نیز به مرور زمان از سوی شهربانی و رزمآرا که رئیس ستاد ارتش بود آزاد میشوند. اما با دستگیری خسرو روزبه در ۱۵تیرماه سال ۱۳۳۶ و پس از بازجوییهای متعدد در زندان قزل قلعه، وی به ایجاد یک کمیته 8 نفره ترور، به سرپرستی خود و عضویت حسام لنکرانی، منوچهر رزمخواه، سیف الله همایون فرخ، سروان ابوالحسن عباسی، ناصر صارمی، ابراهیم پرمان و صفیه حاتمی اعتراف میکند. در اعترافات روزبه قاتل اصلی مسعود، سروان ابوالحسن عباسی معرفی میشود و بجز حسام لنکرانی که قبلاً دستگیر و آزاد شده بود، سایر اعضا به اتهام همدستی توسط شهربانی دستگیر میشوند. پرونده ترور محمد مسعود دوباره مفتوح میشود، اما پس از مدتی تعدادی از اعضای کمیته آزاد میشوند و پرونده بار دیگر برای همیشه بسته میشود.
با قتل محمد مسعود توسط حزب توده، دربار یا هرشخص دیگری، پرونده روزنامهای بسته میشود که در تاریخ دویست ساله مطبوعات ایران، نمیتوان به آسانی از کنار نام آن گذشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر