کودکان متکدی تهران چند فروخته می شوند؟
جام جم : در کوچه پس کوچههای محله دروازهغار که قدم میزنیم متوجه میشویم که اصلا حال و هوای خوبی ندارد ؛ جایی که یکی از قدیمی ترین محلههای تهران است حالا شده پاتوق مواد فروشان و معتادانی که گاهی در حال چرت زدن هستند و گاهی در حال کشیدن مواد. در گوشهای هم ساقیها و مواد فروشان در حال کاسبی هستند اما در این میان کودکان مظلومی به چشم میخورند که در دنیای کودکانه خود مشغول بازی هستند و به سادگی نمیشود از کنار آنها گذشت ، کودکانی که صدای فریادشان به گوش هیچ کس نمیرسد و از کودکی خود فقط کارکردن را یاد گرفتهاند به اینها کودکان کار میگویند، همان کودکانی که حتما پشت چراغ قرمزها، داخل اتوبوسها و مترو با بستههای آدامس، جوراب، فال و بسیاری از جنسهای کم ارزش دیدهایم.
خانواده این کودکان که به اصطلاح به آنها غربتی می گویند اگر بتوانند از صبح تا شب در سطح شهر پخش می شوند و دستفروشی و گدایی می کنند، اگر هم نتوانند و معتاد باشند بچه های خود را به متکدی ها اجاره می دهند تا پول مواد خود را بدست آورند و هیچ نظارتی بر تربیت کودکان خود ندارند و مسلما این کودکان، فرهنگ و تربیت را از معتادان و خلافکاران این منطقه می آموزند.
خرید و فروش یا اجاره کودکان
این کودکان وقتی به سن 12 -13 سالگی میرسند به اجبار پدر و مادر معتاد خود باید بروند و کارکنند وتا پدر ومادر با خیال راحت موادبکشند اما یکی از مشکلات غیر قابل تحمل این است که سوء استفاده های دیگری هم از این کودکان می شود. این که پول فرزندانشان از چه راهی بدست می آورند مهم نیست مهم بساط شان است که باید به راه باشد.
این کودکان بر اساس جنس، تجربه و سنی که دارند تعییت قیمت می شوند و از صد هزار تومان تا پنج میلیون تومان خرید و فروش می شوند.
پدر و مادر این کودکان را به فامیل یا باندهای متکدی اجاره می دهند تا برای آنها کار کنند. این کودکان باید تا آخر شب مقدار مشخصی پول به خانه ببرند و گرنه به اجبار تن به کارهای دیگری می دهند.
امیر حسین ، 13 ساله، ساکن این محل می گوید: من باید روزی چهل هزار تومان کار کنم و برای پدرم ببرم و گرنه کتک می خورم و اجازه ندارم به خانه بروم.
جام جم : در کوچه پس کوچههای محله دروازهغار که قدم میزنیم متوجه میشویم که اصلا حال و هوای خوبی ندارد ؛ جایی که یکی از قدیمی ترین محلههای تهران است حالا شده پاتوق مواد فروشان و معتادانی که گاهی در حال چرت زدن هستند و گاهی در حال کشیدن مواد. در گوشهای هم ساقیها و مواد فروشان در حال کاسبی هستند اما در این میان کودکان مظلومی به چشم میخورند که در دنیای کودکانه خود مشغول بازی هستند و به سادگی نمیشود از کنار آنها گذشت ، کودکانی که صدای فریادشان به گوش هیچ کس نمیرسد و از کودکی خود فقط کارکردن را یاد گرفتهاند به اینها کودکان کار میگویند، همان کودکانی که حتما پشت چراغ قرمزها، داخل اتوبوسها و مترو با بستههای آدامس، جوراب، فال و بسیاری از جنسهای کم ارزش دیدهایم.
خانواده این کودکان که به اصطلاح به آنها غربتی می گویند اگر بتوانند از صبح تا شب در سطح شهر پخش می شوند و دستفروشی و گدایی می کنند، اگر هم نتوانند و معتاد باشند بچه های خود را به متکدی ها اجاره می دهند تا پول مواد خود را بدست آورند و هیچ نظارتی بر تربیت کودکان خود ندارند و مسلما این کودکان، فرهنگ و تربیت را از معتادان و خلافکاران این منطقه می آموزند.
خرید و فروش یا اجاره کودکان
این کودکان وقتی به سن 12 -13 سالگی میرسند به اجبار پدر و مادر معتاد خود باید بروند و کارکنند وتا پدر ومادر با خیال راحت موادبکشند اما یکی از مشکلات غیر قابل تحمل این است که سوء استفاده های دیگری هم از این کودکان می شود. این که پول فرزندانشان از چه راهی بدست می آورند مهم نیست مهم بساط شان است که باید به راه باشد.
این کودکان بر اساس جنس، تجربه و سنی که دارند تعییت قیمت می شوند و از صد هزار تومان تا پنج میلیون تومان خرید و فروش می شوند.
پدر و مادر این کودکان را به فامیل یا باندهای متکدی اجاره می دهند تا برای آنها کار کنند. این کودکان باید تا آخر شب مقدار مشخصی پول به خانه ببرند و گرنه به اجبار تن به کارهای دیگری می دهند.
امیر حسین ، 13 ساله، ساکن این محل می گوید: من باید روزی چهل هزار تومان کار کنم و برای پدرم ببرم و گرنه کتک می خورم و اجازه ندارم به خانه بروم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر