آبادیهای دیروز؛ متروکههای امروز (بخش اول)
نافع باباصفری
مهاجرت لزوماً منفی نیست؛ اما وضعیت مهاجرت روستاییان ایران در طول چند دهه اخیر، راهی بوده است به «ترکستان»، نه فقط برای روستاییان بلکه برای تمام ملت ایران. تصمیمگیری روستانشینان برای مهاجرت، انتخابی عموماً عاقلانه بوده است چرا که برنامهریزان حکومتی، چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن هیچگاه نتوانستند تعادلی حداقلی در بین سرمایهگذاریهای شهر و روستا ایجاد کنند؛ و البته وضعیت متغیر جهان مدرن، تشدید ارتباطات و تحولات توسعهای ایران نیز کم تأثیر نبوده است.
مردمان روستا تولیدکنندگانی فعال و پُر بازده در زمینه کشاورزی و دامداری بودند و بیشتر نیازهای کشور را، حداقل در این دو بخش تأمین میکردند. اگرچه مفید بودن روستاییان برای کشور به قیمت زحمت فراوان، نابرخورداریهای بسیار و پیشداوریهای ارزشی «شهرنشینان» بود اما روستاییان از اینها چشمپوشی میکردند و به «مالکیت» زمینی که هیچوقت فکر نمیکردند مالکش شوند(قبل از اصلاحات ارضی) عشق میورزیدند و فکر میکردند برای همیشه در کنارش خواهند ماند. اما از اواخر دهه چهل به بعد، ایران برای روستاییان دیگر ایران قبلی نبود و «هر دم از این باغ بری» میرسید.
اواخر دهه سی، روستاها نزدیک به 70 درصد جمعیت ایران را تشکیل میدادند. اما در طول چند دهه اخیر، اصلاحات ارضی، انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی موجب تشدید مهاجرتهای روستاییان به شهرها شد به گونهای که جمعیت روستاییان در سال 1355 به 53 درصد؛ 1365 به 46 درصد؛ 1375 به 39 درصد؛ 1385 به 32 درصد و در سال 1390 به 29 درصد کاهش یافته است.
در ایران میانگین رشد شهرنشینی در طول نیم قرن گذشته دو برابر شده است. سنندج جایی است که این میزان رشد را کافی نمیداند و در طول این سالها رشد شهرنشینی آن چهار برابر شده است. آنچه این سیل جمعیتی را محقق کرد چیزی نبود جز ویرانی آبادیهای دیروز.
برنامهریزان متوجه شدند که به روستاییان بیتوجهی شده است؛ توسعه روستایی مورد بیمهری بوده است و پیشتر، ظرفیتهای تولید و توسعه روستایی را نادیده گرفتهاند و البته این بیتوجهی در نوار مرزی ایران پُر رنگتر بوده است و در مناطقی چون کردستان، «به دلایل امنیتی» قابل توجیهتر از همیشه! و نیز دریافتند که آنچه از این بیمهری برجای مانده است متروکههایی است که امروز میبینیم و چه بسا اگر آبادیهای کنونی را در نیابیم؛ به زودی متروکههای بیشتری خواهیم یافت.
آن چه بر این مملکت گذشت، برنامهریزان توسعه را بر آن داشت که ظرفیتهای توسعه روستایی را با نگاهی نو شناسایی کنند؛ چاره کار «راه نارفته» پیشینیان بود، و این شد که تأسیس دوباره «تعاونی تولید کشاورزی» را کلید آبادانی یافتند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر