جایزه «واسیل استوس» انجمن «پن نیو انگلند»، هر ساله به نویسندگانی اهدا میشود که به خاطر ابراز عقاید خود مورد آزار و تعقیب قرار میگیرند.
انجمن پن (قلم) آمریکا در سایت رسمی خود درباره اهدای این جایزه به ستار بهشتی نوشته است: «ستار بهشتی در سال ۲۰۱۲ بر اثر شکنجه توسط پلیس فتای ایران کشته شد. مرگ وی خشم و اعتراض جامعه بینالمللی را در پی داشت و به نمادی برای منتقدان ایرانی و دفاع از آزادی بیان در سراسر جهان بدل شد.» انجمن پن نیوانگلند در ادامه مینویسد: «در روز ۳۰ آوریل(۱۰ اردیبهشت) ما جایزه واسیل استوس برای آزادی قلم در سال ۲۰۱۵ را به بهشتی اهدا میکنیم. اهدای این جایزه ادای احترام به او و دیگر نویسندگان منتقد ایرانی است که شجاعتی به یادماندنی در مقابل سانسور، سرکوب و مرگ از خود نشان میدهند.»
به گزارش «سحام» متن نامه گوهر عشقی که در سالگرد تولد ستار بهشتی خطاب به مردم، رسانهها و مجامع حقوق بشری صادر شده، به شرح زیر است:
در تابستان گرم، سردى فضا را احاطه کرده است، گویى یخبندان بر فضاى زندگى ما حاکم شده. چند سالى است که فرزند و پرستارم را از من ستاندند و هیچکس هم جوابگوى ما نشد که به کدامین گناه فرزندم را ظرف چهار روز گرفتند، زیر شکنجه کشتند و قاتل وى را رها نمودند. گرچه شاید قاتل حقیقى فرزندم هرگز شناسایی نشود.
طى این زمان افراد و گروههایى خود را به ما رساندند، یارى کردند و مرهمى بر این دل رنجور شدند. دیگر ناى نوشتن باقینمانده، گوشى براى شنیدن نیست و سوالهاى ما همه بىجواب ماندهاند. مگر نه اینکه اهل وعظ از حرمتداری سادات میگفتند؟ جاى سوال است حکومتى که رهبر آن از سادات است و ادعاى حرمتدارى سادات را دارد، چگونه روى به «سادات کشى» آوردهاست؟ مگر نه اینکه بنیانگذار جمهورى اسلامى، حکومت مستضعفان را برپا نمود؟ پس مستضعف کشى براى چه؟ بهراستى چگونه بیگناهى را که از خاندان سیادت بود، به جرم حقگویى ظرف چهار روز آنهم در روز عید غدیر، «عید سادات»، زیر شکنجه کشتند و باز بر منابر خود نشستهاند و حرمتدارى سادات را موعظه میکنند؟ در مراسم چهلم فرزندمان چهها که بر سر ما نیاوردند و الفاظى که در شان خویش و خاندانشان بود را بر ما حواله نمودند…
سوال ما بىپاسخ بود؛ چرا که اگر قرار بود جوابى دهند، یقینا مادر سعید زینالى پس از هجده سال مقدم بر پاسخ بود. اگر جوابى داشتند مادر سهرابها و نداها و دیگران را جوابى میدادند. اما نه تنها جوابى نبود بلکه ظالمانهتر، خانوادههاى آنان را تحت فشار و ظلم بیشتر قرار دادند. شک ندارم که این گفتار نیز مصداق همان سخن «نرود میخ آهنین بر سنگ» است.
انجمن پن (قلم) آمریکا در سایت رسمی خود درباره اهدای این جایزه به ستار بهشتی نوشته است: «ستار بهشتی در سال ۲۰۱۲ بر اثر شکنجه توسط پلیس فتای ایران کشته شد. مرگ وی خشم و اعتراض جامعه بینالمللی را در پی داشت و به نمادی برای منتقدان ایرانی و دفاع از آزادی بیان در سراسر جهان بدل شد.» انجمن پن نیوانگلند در ادامه مینویسد: «در روز ۳۰ آوریل(۱۰ اردیبهشت) ما جایزه واسیل استوس برای آزادی قلم در سال ۲۰۱۵ را به بهشتی اهدا میکنیم. اهدای این جایزه ادای احترام به او و دیگر نویسندگان منتقد ایرانی است که شجاعتی به یادماندنی در مقابل سانسور، سرکوب و مرگ از خود نشان میدهند.»
به گزارش «سحام» متن نامه گوهر عشقی که در سالگرد تولد ستار بهشتی خطاب به مردم، رسانهها و مجامع حقوق بشری صادر شده، به شرح زیر است:
در تابستان گرم، سردى فضا را احاطه کرده است، گویى یخبندان بر فضاى زندگى ما حاکم شده. چند سالى است که فرزند و پرستارم را از من ستاندند و هیچکس هم جوابگوى ما نشد که به کدامین گناه فرزندم را ظرف چهار روز گرفتند، زیر شکنجه کشتند و قاتل وى را رها نمودند. گرچه شاید قاتل حقیقى فرزندم هرگز شناسایی نشود.
طى این زمان افراد و گروههایى خود را به ما رساندند، یارى کردند و مرهمى بر این دل رنجور شدند. دیگر ناى نوشتن باقینمانده، گوشى براى شنیدن نیست و سوالهاى ما همه بىجواب ماندهاند. مگر نه اینکه اهل وعظ از حرمتداری سادات میگفتند؟ جاى سوال است حکومتى که رهبر آن از سادات است و ادعاى حرمتدارى سادات را دارد، چگونه روى به «سادات کشى» آوردهاست؟ مگر نه اینکه بنیانگذار جمهورى اسلامى، حکومت مستضعفان را برپا نمود؟ پس مستضعف کشى براى چه؟ بهراستى چگونه بیگناهى را که از خاندان سیادت بود، به جرم حقگویى ظرف چهار روز آنهم در روز عید غدیر، «عید سادات»، زیر شکنجه کشتند و باز بر منابر خود نشستهاند و حرمتدارى سادات را موعظه میکنند؟ در مراسم چهلم فرزندمان چهها که بر سر ما نیاوردند و الفاظى که در شان خویش و خاندانشان بود را بر ما حواله نمودند…
سوال ما بىپاسخ بود؛ چرا که اگر قرار بود جوابى دهند، یقینا مادر سعید زینالى پس از هجده سال مقدم بر پاسخ بود. اگر جوابى داشتند مادر سهرابها و نداها و دیگران را جوابى میدادند. اما نه تنها جوابى نبود بلکه ظالمانهتر، خانوادههاى آنان را تحت فشار و ظلم بیشتر قرار دادند. شک ندارم که این گفتار نیز مصداق همان سخن «نرود میخ آهنین بر سنگ» است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر