پاسدار حاج حسين هدايتی؛ تراشکار جنوب تهران در لاليگا، سعيد قاسمینژاد – يوحنا نجدی
حسين هدايتی دولابی، سال ۱۳۴۲ در محله دولاب تهران واقع در جنوب شرقی پايتخت کشور متولد شد و دوران کودکی خود را در همين محله گذراند. در خانواده، بيش از هر فرد ديگری، به پدرش تکيه داشت آنچنانکه الفبای فعاليت اقتصادی را نيز خيلی زود در سنين نوجوانی از پدرش آموخت؛ هرچند ۲۲ ساله بود که پدرش از دنيا رفت.
دوران دبيرستان را در هنرستان گذراند و گفته میشود که يک بار بخاطر سر دادن شعارهايی در حمايت از انقلاب اسلامی و آيت الله خمينی از هنرستان اخراج شد و سرانجام بعد از چند روز به هنرستان بازگشت. بر اساس برخی شنيدهها، وی در سالهای منتهی به انقلاب سال ۱۳۵۷ در برخی از فعاليتهای انقلابی عليه حکومت محمدرضا پهلوی فعاليتهای محدودی داشت. اينکه اين ادعاها چقدر واقعی است و چه ميزان از جنس سابقه جعلی تراشيدن برای ورود بر حرم قدرت است چندان روشن نيست.
خودش میگويد که علاوه بر تحصيل در مدرسه و بعد هنرستان، ۳ ماه نيز درس طلبگی خواند اما از آنجا که با ماشين "بنز" به حوزه میرفت، روحانيون حوزه وی را از حضور در حوزه بازداشتند و به وی توصيه کردند که به جای تحصيل دروس حوزوی به تجارت بپردازد: «با بنز میرفتم و آيت الله مجتهدی میگفت طلبهای که با بنز بيايد هيچوقت آقای مطهری نمیشود. بايد با دوچرخه بيايی! میگفت اصلا تو به درد اقتصاد میخوری.» البته در شرايطی که طلبه های سابق از جنس هاشمی رفسنجانی هم اکنون بنز سوارند توصيه آيت الله مرحوم چندان هم دقيق به نظر نمی آيد. شايد آيت الله مرحوم که تشخيص داده بود هدايتی جوان نه در پی هدايت که در پی درست کردن سابقه عبا و عمامه برای استفاده در تجارت است گوش شاگرد را کشيده باشد که سابقه عبا و عمامه با همين سه ماه هم به دست می آيد و طلبه مذکور بهتر است پی آب و نان برود و سهم امام را هم فراموش نکند.
آنچنانکه می گويد تمام وابستگان و بويژه عموهايش از ثروتمندان محله به شمار میرفتند آنچنانکه حسين هدايتی نيز از شش – هفت سالگی با رويای پولدار شدن به خواب میرفت: «میگفتم خدايا ممکن است من هم وقتی بزرگ شدم پولدار شوم و مثلا سفره بيندازم برای تکيه محل و خرجی بدهم؟ يک روز به آرزوهايم رسيدم و ديدم همانها هم در مقابل من، خيلی کمترند. همانهايی که رسيدن به ثروتشان آرزويم بود.» اينکه اين سوابق "بچه پولداری" و "تازه به دوران نرسيده بودن" چقدر واقعی است و چقدر محصول تخيل خلاقانه هدايتی جای بحث دارد.
هدايتی می گويد که به خانواده و افراد فاميل اهميت میدهد آنچنانکه بعد از کسب ثروت افسانهای، هم اکنون بسياری از افراد فاميلش را در شرکتها و کارخانههای متعددش به کار گرفته است. از جمله آنها، زمانی که باشگاه فوتبال گهر درود را خريداری کرد، برادرش را در رأس اين باشگاه قرار داد و همچنين، يکی از پسرانش در اغلب فعاليتهای اقتصادی آقای هدايتی حضور چشمگيری دارد.
حسین هدایتی عضو سپاه پاسداران بود
هدايتی اما در سالهای جنگ ايران و عراق به عضويت سپاه پاسداران درآمد و با حضور در جبههها، در "لشگر ۲۷ محمد رسوال الله" مسئوليتهايی را برعهده گرفت. عضويت در "ناحيه مقاومت مالک اشتر" و همچنين مسئول پرسنلی "سپاه ناحيه ۱۰ تهران" که دفترش در خيابان خردمند تهران بود، از ديگر سمتهای آقای هدايتی در سپاه پاسداران به شمار میرفت.
علی رضا حاج حسينی، يکی از اعضای سپاه پاسداران و از همرزمان هدايتی در جبهه در گفتگو با وبسايت "بولتن نيوز"، نزديک به نهادهای امنيتی سپاه درباره هدايتی و نوع رفتارش در جبهه میگويد: «حسين در لشکر ۲۷ ظاهرا مسئوليتهايی داشت؛ البته حسين خيلی به قول ما مخفی کاری میکرد؛ خيلی تو دار بود؛ نحوه حرف زدنش بعضی موقعها حرصم را درمی آورد؛ مثلا با اينکه من از او بزرگتر و تقريبا پيشکسوتتر بودم وقتی میخواست حال و احوال بپرسد میگفت "حال ابوی خوب است؟"»
حاج حسينی درباره خلق و خوی متفاوت حسين هدايتی، وی را "بچه بسيار آرام"، "سخت کوش"، "بسيار سر به زير و افتاده" و "يک نوجوان مذهبی با اخلاق خاص خودش" معرفی میکند که «بيشتر توی خودش بود و کلاس خاص خودشو داشت.»
هدايتی اگرچه حضورش در سپاه پاسداران را با گفتن «مفتخر به کسوت پاسداری بودم»، تائيد میکند اما مدعی است که عضويت در سپاه، هيچ فرصت يا رانت خاصی را برای فعاليتهای اقتصادیاش ايجاد نکرد و تنها با "توکل به خدا" و "سعی و تلاش" خودش به اين ثروت رسيده است: «اگر يک مورد نامهنگاری يا يک مشارکت دولتی يا يک مناقصه بياوری که اعلام کند من تويش بودهام – حتی يک مورد - هر چه گفتيد قبول... همان زمان سپاه به همهمان عيدی میداد. مثلا ۲۵۰۰ تومان. من میرفتم سکه میگرفتم. اين چيزها برکت زندگیام بود.»
وی درباره خروجش از سپاه پاسداران میگويد: «وقتی از سپاه خارج شدم سردار دهقان فرمانده نيروی هوايی سپاه گفت "تو به درد اقتصاد میخوری".»
اما اين بچه منطقه جنوب شرقی تهران چگونه به يکی از مولتی ميلياردرها در ساختار اقتصادی جمهوری اسلامی تبديل شد؟
راه و رسم ثروتاندوزی: «هرچه دارم، از زمين و ملک دارم»
حسين هدايتی آنچنانکه خود مدعی است خيلی زود و از نوجوانی کسب و کار اقتصادی را از پدر فراگرفت؛ خودش میگويد که از کلاس ششم ابتدايی خرج تحصيلش را برعهده گرفته بود و چندی بعد، در حالی که تنها ۱۳ سال سن داشت، پدرش برای وی مغازهای راه انداخت تا حسين نوجوان به طور کلی از خانوادهاش استقلال اقتصادی پيدا کند.
به اين ترتيب، حسين هدايتی در سال ۱۳۵۸ زمانی که کلاس اول هنرستان بود، با سرمايه اوليه ۱۳ هزار تومان کارش را در مغازهاش آغاز کرد و با خريد دو دستگاه پرس، به توليد واشر و لولاهای کابينت میپرداخت: «يواش يواش کارم را گسترش دادم و رفتم توی کار توليد تزيينات پرده. بعدش يازده هزار متر سوله در شهرک صنعتی علیآباد خريدم.»
وی در اين مغازه چند نفر را نيز استخدام کرد و میگويد که يکی از آن کارگران، در حال حاضر خلبان هواپيمای ۷۴۷ در آسمان ايران است.
اين مغازه کوچک پرسکاری اما رفته رفته وی را به فکر راهاندازی يک کارخانه توليد تجهيزات پرده و ساختمان انداخت آنچنانکه در ۱۵ سالگی زمانی که در مقطع سوم راهنمايی تحصيل میکرد، شبها را با رويای مديريت چنين کارخانهای به صبح میرساند؛ رويايی که بعدها با راهاندازی کارخانه "استيل آذين" به واقعيت پيوست.
وی چنانکه می گويد سرانجام در سال ۱۳۵۸، در زمانی که قاعدتا ۱۶ ساله بوده است، کارخانه "استيلآذين" را راه اندازی کرد؛ کارخانهای که از همان ابتدا با سودآوری هنگفتی همراه شد و سنگ بنای ثروت بیحد و حصر هدايتی را بنا نهاد: «آن زمان که من ماهی ۵۰ هزار تومان درآمد داشتم بليت هوايی تهران ـ مشهد رفت و برگشت فقط ۶۰۰ تومان بود. کمتر از هزار تومان... زمين در دماوند و فيروزکوه متری ۱۰ تومان بود.»
سال ۱۳۶۵ اما وارد ساختمانسازی شد و مهمتر از آن، بخش زيادی از ثروتش را به خريد زمين و ملک در تهران و شهرستانها اختصاص داد: «سال ۶۵، يعنی ۲۷ سال پيش من يک زمين به مساحت صد هکتار در جاده خاوران خريدم يک ميليون تومان. الان قيمت همين زمين چقدر است؟ ۱۷ سال بعد زمين ديگری را به مساحت ۵۳۰ هکتار در لواسان خريدم دو ميليارد تومان. يعنی تقريبا متری ۴۰۰ تومان. الان زمين در لواسان متری ۱۰ ميليون تومان است.» به عبارتی هدايتی در بحبوحه جنگ و جبهه نيز حواسش به تجارت خودش بوده است.
هدايتی معتقد است که امروزه هرچه ثروت دارد، از "خريد ملک" دارد به طوری که طبق گفتههای خودش، تنها از خريد ملک و زمين و چند برابر شدن بهای آنها در کمتر از ده سال، به "صدها ميلياردتومان" ثروت رسيد: «۴۰۰ هکتار زمين در عسلويه خريدم ۷۰۰ ميليون تومان که ده سال پيش ارزشش به ۱۲۰ ميليارد تومان رسيده بود و حالا هزار ميليارد تومان هم برايش کم است. همين ويلايی که در لواسان دارم سال ۶۳ متری هزار تومان خريدم. الان زمين در لواسان متری ۱۲ ميليون تومان است يا خانهای که در آن زندگی میکنم در کمتر از ده سال ارزش آن از يک ميليارد و ۶۰۰ هزار ميليون به ۴۰ ميليارد تومان رسيده است.»
وی از اين رو میپرسد: «اگر تورم در کشور باعث شده املاک مردم گران شود، آيا اين اسمش رانتخواری است؟ آيا من کار خلافی انجام دادهام؟ تنها جرم من خريد ملک بوده است.»
هدايتی در توصيف دليل موفقيتاش در کسب چنين ثروتی و همچنين آشنايی با راه و رسم ثروت اندوزی بر "۳۵ سال کسب و کار" و همچنين "۲۲ سال" فعاليتش در عرصههای "کارخانه داری، کشاورزی و ساختمانسازی" تاکيد میکند: «به عنوان مثال، بزرگترين مجموعه پرورش ميگو را در ايران دارم. کارخانجات فولاد دارم. بخش عمده کارم متعلق به مرحوم پدرم بوده که مربوط به قبل از انقلاب است. به حول و قوه الهی و فضل خداوند، آدم خوش روزی هستم. در قرآن میفرمايد گروهی از شما را خوش روزی قرار داديم و فکر میکنم من آدم خوش روزی هستم.»
امروزه بعيد به نظر میرسد که فهرست دارايیهای بیشمار هدايتی تنها به جغرافيای ايران محدود باشد؛ آنچنانکه برخی گزارشها از برجسازی وی در دوبی، رياست چندين شرکت تجاری در کشورهای حاشيه خليج فارس و املاک و زمينهای متعدد در خاورميانه به عنوان شماری از دارايیهای هدايتی در خارج از کشور ياد میکنند.
هدايتی اما مدعی است که در خارج از کشور هيچگونه سرمايهگذاری انجام نداده است؛ "حتی يک ريال": «اينکه میگويند هدايتی در دبی برج دارد دروغ است. من حتی میتوانستم در خارج از ايران تيمداری کنم. برای خريد يک باشگاه و تيمداری در کشورهای انگليس، يونان، ترکيه و جمهوری چک حتی پای ميز مذاکره هم نشستيم. من میتوانستم تيم چارلتون انگليس را بخرم، اما به توصيه مراجع نظارتی اين کار را نکردم.»
برخی وبسايتهای خارجی، ثروت هدايتی را دست کم ۸ هزار ميليارد تومان يعنی تقريبا معادل با ۳ ماه يارانه پرداختی دولت به تمام مردم ايران تخمين زدهاند. درباره ثروت حاج حسين گفته میشود که موجودی تنها يکی از حسابهای بانکی وی بيش از ۱۱۰ ميليارد تومان است و ۵۰۰ ميليارد تومان نيز در بانکهای دوبی پسانداز کرده است.
با اين حال، تاکنون گزارشهای متعددی در خصوص بدهی سنگين آقای هدايتی به نظام بانکی کشور منتشر شده است؛ از جمله در مهرماه سال ۱۳۹۱ وبسايت "بازتاب" حتی از بازداشت حسين هدايتی به عنوان "يکی از بزرگترين بدهکاران به سيستم بانکی کشور" خبر داد و نوشت که مجموع بدهی وی به اين سيستم "حدود ۱۸۰ ميليارد تومان" است و اين در حالی است که فقط هفت ميليارد تومان وثيقه برای اين بدهی ارائه شده بود. "بازتاب" همچنين مدعی شده بود که آقای هدايتی به «پرداخت پولهای شبههناک به مداحان مشهور و فعاليتهای غيرقانونی اقتصادی، تحت پوشش مراسم مذهبی» متهم شده است.
حسین هدایتی
هدايتی تيرماه گذشته در گفتگو با روزنامه "جام جم"، متعلق به سازمان صدا و سيمای جمهوری اسلامی درباره ميزان دقيق بدهیهايش به سيستم بانکی کشور از خبرنگار اين روزنامه میخواهد که به جای طرح چنين پرسشی، رقم دقيق "ميزان وامهای دريافتی"اش از بانکها طی ده سال گذشته را از وی جويا شود: «اتفاقا همين آقای اميررضا خادم به من گفت میگويند شما يکی از بزرگترين بدهکاران بانکی کشور هستيد که من در جواب گفتم شما میتوانيد با زدن يک نامه به بانک مرکزی ميزان بدهیهای من را به سادهترين شکل ممکن استعلام کنيد. کل بدهیهای بانکی من زير صد ميليارد تومان است.»
در اين ميان اما وبسايت "انتخاب" با انتشار جزئيات دقيقتری از بدهیهای آقای هدايتی به نظام بانکی کشور، سر و صدای زيادی به پا کرد. "انتخاب" در گزارش خود مدعی شده بود که عمدهترين بدهی آقای هدايت به بانکهای "پارسيان"، "اقتصاد نوين" و "بانک ملی" است و در اين بين، بدهی وی تنها به بانک "پارسيان" تا تاريخ ۳۱ خردادماه سال ۱۳۹۲ رقمی بالغ بر ۵۰۰ ميليارد تومان است.
اين گزارش درباره نحوه بالا آمدن چنين بدهی سنگينی مینويسد که آقای هدايتی با پرداخت حداکثر ۲۵ درصد از ارزش ملک اقدام به نوشتن مبايعهنامه میکرد و بقيه ارزش ملک را به صورت قسطی و در قالب چکهای بلندمدت پرداخت میکرد و سپس، با نفوذی که در سيستم بانکی داشت پس از عقد مبايعهنامه بلافاصله آن ملک را در رهن بانک قرار میداد و بر اساس آن وامهای کلانی دريافت میکرد.
"انتخاب" همچنين درباره شيوه ديگر اقدامهای غيرقانونی هدايتی، از "فروش مجدد املاک در رهن بانک به افراد غير" خبر داده و نوشته بود که وی «بدون باز پرداخت اقساط، وامهای دريافتی را صرف خريد املاک جديد و ساير فعاليتهای تجاریاش میکند.»
اين وبسايت در ادامه افشاگریهای خود نوشته بود که حاج حسين نه تنها اقساط بانک مربوط به وامهای کلان دريافتیاش را پرداخت نمیکند، بلکه پس از سررسيد وام، با "اعمال نفوذ" و ساير "روشهای مخصوص به خود"، اقدام قانونی بانکها را (مثلا برای مصادره وثيقهها) به عقب میاندازد و بدين ترتيب، از فعاليت بانک در جهت مصادره اموال قبلی خود جلوگيری میکند.
اين وبسايت همچنين مدعی شده بود که آقای هدايتی به دليل اين نوع اقداماتش، در پی شکايت ادارات حقوقی بانکها تاکنون چندين بار بی سر و صدا بازداشت و بعد از مدتی آزاد شده است.
"انتخاب" مدعی شده بود که هدايتی با "سوء استفاده از فساد بانکی در دولت قبل" و با عناوينی چون «مشارکت مدنی، توليد، ضمانتنامه، ال سی و مضاربه از بانکهای پارسيان، اقتصاد نوين و ملی اقدام به ايجاد يک ثروت کلان کرده است» و نه تنها اين پولها را وارد سيستم توليد نکرده است بلکه با استفاده از همين پولها، به صورت قسطی ملک و املاک خريده است.
هدايتی اما تمامی تسهيلات و وامهايی که از بانکهای کشور دريافت کرده را "قانونی" توصيف کرده و درباره مکانيسم دريافت اين وامها چنين توضيح میدهد: «بر طبق مقررات جاری، برای احداث هر کارخانه ۲۰ درصد سرمايه را سرمايهگذار میتواند بياورد و ۸۰ درصد تسهيلات را دولت بدهد؛ اما در شرکت "نايبند" که بزرگترين توليدکننده ميگو است، ۸۰ درصد سرمايه را خودم آوردم و ۲۰ درصد هم وام گرفتهام.»
ويلای کلاردشت به ارزش ۶۰۰ ميليون تومان، ملک کوچه نيلوفر تهران به بهای ۷ ميليارد تومان، ملک کامرانيه به ارزش ۲/۳ ميليارد تومان و ملک موسوم به "آرش" در تهران به بهای ۸ ميليارد تومان به عنوان شماری از املاک آقای هدايتی معرفی شدند که از سوی وی به منظور اخذ وام برای يکی از شرکتهايش به نام "خليج نای بند" در رهن بانک پارسيان قرار گرفته بودند.
هدايتی در واکنش اما صراحتا و البته رندانه میگويد: «اگر کسی در اين ۳۵ سال يا مشخصا در هشت سال دولت احمدینژاد رانتخواری از من سراغ داشت تا الان ده بار پای من به زندان باز شده بود. الان هم میگويم اگر کسی مورد خلافی از من میداند به مراجع نظارتی گزارش دهد. چرا هيچ گزارشی موجود نيست؟»
وی با اشاره به تعداد کارخانهها و واحدهای توليدیاش، ميزان بدهیاش به سيستم بانکی کشور را "کاملا طبيعی" میداند: «من که ۱۴ ـ ۱۳ کارخانه دارم اگر به سيستم بانکی بدهکار باشم کاملا طبيعی است، اما هستند کسانی که چند برابر اين مبلغ بدهی دارند، بدون آنکه کارخانه يا توليد انبوهی داشته باشند.»
با اين حال، هدايتی ادعا میکند که وبسايتها در باره ميزان بدهی وی به سيستم بانکی کشور، "غلو" کردهاند: «از اين اتهامات زياد مطرح میشود که اتفاقا من هم به سادگی از کنار آنها نمیگذرم. به عنوان مثال من از همان سايتی که درباره بدهیهای بانکی من غلو کرده بود، شکايت کردم و حالا پس از صدور کيفر خواست از سوی دادگاه، آنها به دنبال جلب رضايت من هستند.»
به دنبال طرح و انتشار اينگونه شايعهها بود که تابستان سال ۱۳۹۱ زمزمههايی مبنی بر بازداشت حسين هدايتی در وبسايتهای خبری منتشر شد؛ اخبار ضد و نقيضی که البته هيچگاه به صورت رسمی تائيد نشد.
غلامحسين محسنی اژهای، "سخنگوی قوه قضائيه" و "دادستان کل کشور" روز شنبه ۲۴ مهرماه سال ۱۳۹۱ در يک نشست خبری در واکنش به سوالی درباره بازداشت حسين هدايتی گفت که تنها از "تشکيل پرونده" و "تحت تعقيب قرار گرفتن" هدايتی "مطلع" است اما از اينکه منجر به بازداشت وی شده يا خير اطلاعی ندارد.
غلامحسين محسنی اژهای، "سخنگوی قوه قضائيه" و "دادستان کل کشور" روز شنبه ۲۴ مهرماه سال ۱۳۹۱ در يک نشست خبری در واکنش به سوالی درباره بازداشت حسين هدايتی گفت که تنها از "تشکيل پرونده" و "تحت تعقيب قرار گرفتن" هدايتی "مطلع" است اما از اينکه منجر به بازداشت وی شده يا خير اطلاعی ندارد.
اژهای تنها تائيد کرد که مشکل آقای هدايتی يک "مشکل بانکی" است و از ارائه توضيحات بيشتر خودداری کرد.
حسين هدايتی اما به صورت مستقيم و غيرمستقيم در شرکتهای متعددی با هدفهای اقتصادی و تجاری متنوعی حضور دارد. بر اساس اطلاعات موجود در "روزنامه رسمی جمهوری اسلامی"، از جمله برخی از شرکتهای متعلق به آقای هدايتی میتوان به شرکت صنايع غذايی کرانه جنوب البرز، شرکت فرهنگی ورزشی گردآذين، شرکت فرآورده های لبنی گيلان شير، شرکت صنايع گالوانيزه فجر سپاهان، شرکت توليدی صنعتی افروز آذين تجارت،موسسه فرهنگی ورزشی اکباتان، شرکت سرمايه گذاری توصعه صنعت خاورساز، موسسه خيريه رهروان حضرت زهرای اطهر، شرکت سرمايه گذاری اتحاد شکوفه ايرانيان و مديا گستر رونا اشاره کرد.
سرک کشيدن به عرصه شهرت؛ از حسينيه و مهران مديری تا پرسپوليس و لاليگا
حسين هدايتی، در تمام گفتگوهايش سعی میکند چند ويژگی را درباره خودش برجسته سازد؛ از جمله آنها اينکه وی اغلب در تلاش است تا خود را فردی "مردمدار" نشان دهد و مهمتر از آن، تاکيد میکند که ثروتش را از راه "حلال" به دست آورده است.
در اين راستا، هدايتی میگويد که از دو چيز گريهاش میگيرد، يکی "مشاهده درد و رنج مردمی که برای دريافت کمکهای مادی" به وی مراجعه میکنند و ديگری "ذکر مصيبت اهل بيت". وی مدعی است که به "حلال و حرام بودن" درآمدهايش به شدت توجه میکند و در نوجوانی، زمانی که "اخلاق، اصول و احکام" میآموخت عبارت "الکاسب حبيب الله" را از يکی از استادهايش به نام آقای اتابکی فراگرفته است.
اين ميلياردر ايرانی در توصيف اهميت حلال و حرام در فعاليتهای اقتصادیاش میگويد: «گاهی درآمدهای خاص را که خيلی ازش مطمئنم، قرضالحسنه میدهم و اتفاقا چکهای قرضالحسنه را میدهم به کسی که يک دور ثواب گشته باشد در زندگی من. اتفاقا همين دريافتیهای قرضالحسنهام میرود زير دست خانوم.»
اين ميلياردر ايرانی در توصيف اهميت حلال و حرام در فعاليتهای اقتصادیاش میگويد: «گاهی درآمدهای خاص را که خيلی ازش مطمئنم، قرضالحسنه میدهم و اتفاقا چکهای قرضالحسنه را میدهم به کسی که يک دور ثواب گشته باشد در زندگی من. اتفاقا همين دريافتیهای قرضالحسنهام میرود زير دست خانوم.»
هدايتی البته دستی هم در ساخت حسينيه و مسجد دارد و در محافل روضه خوانی نيز حضور میيابد. وی دهه اول ماه محرم امسال را در مسجد ارک تهران، پای منبر مداح پرحاشيه تهران، منصور ارضی نشست.
ثروت هدايتی اما پای وی را به عرصههای ديگری نيز باز کرده است؛ ازجمله آنها: سينما. شهريورماه گذشته خبری مبنی بر سرمايهگذاری يک ميليارد تومانی هدايتی در پروژه سينمايی مهران مديری در رسانههای ايران منتشر شد. بر اساس اين گزارشها، قرار بود اين فيلم با عنوان "اين بچه مال کيه؟" به کارگردانی مهران مديری و تهيه کنندگی محمد کمالیپور ساخته شود؛ هرچند برخی اختلافنظرها به توقف اين پروژه انجاميد. به دنبال توقف اين پروژه سينمايی، هدايتی از مهران مديری خواست که يا اين پول را به وی بازگرداند و يا اجرای پروژه و ساخت فيلم را از سر گيرد.
اوايل آذرماه امسال نيز وبسايت رسمی استيل آذين، متعلق به آقای هدايتی از همکاری "هلدينگ استيل آذين ايرانيان" با داوود ميرباقری، کارگردان شناخته شده ايرانی برای ساخت سريالی به نام "ماه تی تی" خبر داد. از فريبرز عرب نيا به عنوان بازيگر اصلی اين سريال با درون مايه طنز اجتماعی-اساطيری نام برده میشود.
ميلياردر ۵۱ ساله تهرانی اما زمانی برای افکار عمومی "چهره" شد که در اواخر دهه ۱۳۸۰ با کمکهای کلانش به تيم فوتبال پرطرفدار پايتخت، پرسپوليس تهران به تيتر خبرها نشست؛ پرسپوليسی که البته همه کارهاش کسی نبود جز بچه محل حاج حسين؛ يعنی "علی پروين". اما هدايتی اساسا چرا در ورزش بیسر و سامان ايران پول خرج میکند؟ خودش که به اين سوال چنين پاسخ میدهد: «از اينکه میبينم يکعده جوان را شاد کرده و لبخندی بر لبهايشان نشاندهام احساس غرور میدهد بهم. فکر میکنم به مثابه يک کار خير، هزينه میکنم در ورزش. اين کار برای من درآمدزا نيست. همين انرژی مثبتشان برای من توليد ثروت میکند در بخش اقتصادی، کمک میکند.»
رقم نجومی کمکهای وی به تيم فوتبال پرسپوليس تهران خيلی زود هدايتی را از چهرهای صرفا اقتصادی و پشتپرده به فردی ورزشی و گاه محبوب در سکوهای تيم سرخپوش پايتخت تبديل کرد آنچنانکه گاه در کنار نام بازيکنان و ستارهها، نام هدايتی نيز در ميان شعارهای هواداران اين تيم شنيده میشد.
با اين حال، افول عصر پروين در پرسپوليس رفته رفته ستاره هدايتی را نيز در اين تيم به خاموشی کشاند تا اين عضو پيشين سپاه پاسداران به فکر تاسيس يک باشگاه خصوصی بيفتد: استيل آذين.
استيل آذين اما خيلی زود به شعبه دوم پرسپوليس تهران تبديل شد به طوری که بسياری از بازيکنان پرسپوليس روانه استيل آذين شدند و نه تنها علی پروين مديريت فنی آن را برعهده گرفت بلکه ستارههايی همچون علی کريمی و مهدی مهدوی کيا نيز لباس تيمی را بر تن کردند که تنها با پشتوانه چکهای شخصی حاج حسين سرپا مانده بود. نتيجه اما چيزی جز تکرار تلخ شکست نبود و استيل آذين با همه ستارههايش از ليگ برتر فوتبال ايران به دسته پايينتر سقوط کرد؛ آب نوشيدن علی کريمی در يکی از مسابقات اين تيم در ماه رمضان نيز بر حاشيههای اين تيم افزود و سرانجام حسين هدايتی رسما در فروردين ماه سال ۱۳۹۰ انحلال اين تيم را اعلام کرد.
با اين وجود اما هدايتی همچنان در سرتيتر خبر روزنامههای ورزشی باقی ماند و از آنها لقب "عابر بانک" دريافت کرد؛ هدايتی نه تنها اين لقب را نمیپسندد بلکه از اينکه به چنين صفتی موصوف شده، ابراز "تاسف" میکند: «متاسفم از اينکه مرا با اين القاب صدا میکنند. من هشت سال است به اين فوتبال آمدهام.... چرا مرا عابربانک میبينند؟ چطور يک شهروند میتواند پولش را از روی قلبش ببخشد (چون میگويند پول، از قلب بلند میشود) در حالی که خيلیها به مال دنيا وابستهاند و ما ثروتمند زياد داريم، اما آيا آنها نيز با چنين القابی مواجه میشوند؟ در حالی که میشود القاب بهتری هم داد.»
هدايتی اما چندی بعد امتياز يا سهام تيمهای ديگری که از بحران مالی رنج میبردند، همچون گهر درود و ملوان بندر انزلی را نيز خريداری کرد و به هواداران اين تيمها قول داد که نه تنها اين تيمها در مسابقات آسيايی خواهند درخشيد بلکه مجموعه ورزشی عظيمی را نيز برای اين باشگاهها راهاندازی خواهد کرد.
وعدههايی که نه تنها هيچ کدامشان عملی نشد بلکه گهر درود نيز به سرنوشت استيل آذين دچار شد و به دسته پايينتر سقوط کرد؛ ملوان انزلی نيز همچنان در همان گردابها دست و پا میزند؛ هر از گاهی نيز خبر شکايت بازيکنان، کادر فنی و عوامل اين تيمها از حاج حسين بابت عمل نکردن وی به تعهداتش در قبال آنها به گوش میرسد.
وعدههايی که نه تنها هيچ کدامشان عملی نشد بلکه گهر درود نيز به سرنوشت استيل آذين دچار شد و به دسته پايينتر سقوط کرد؛ ملوان انزلی نيز همچنان در همان گردابها دست و پا میزند؛ هر از گاهی نيز خبر شکايت بازيکنان، کادر فنی و عوامل اين تيمها از حاج حسين بابت عمل نکردن وی به تعهداتش در قبال آنها به گوش میرسد.
در تمام اين سالها نيز هر زمان که بحث خصوصیسازی باشگاه پرسپوليس مطرح شد، نام حسين هدايتی نيز به عنوان يکی از خريداران احتمالی آن به ميان آمد. در آخرين مورد، هدايتی در بهمن و اسفندماه سال گذشته طی پنج جلسه، مذاکراتی با اميررضا خادم، معاون وزير ورزش و جوانان در دولت حسن روحانی انجام داد و قرار بود که آقای هدايتی اين باشگاه را با پرداخت ۲۷ ميليارد تومان در اختيار خود گيرد. با اين حال، اين مذاکرات نه تنها به طور ناگهانی به شکست انجاميد بلکه سخنان مبهم آقای خادم مبنی بر اينکه آقای «هدايتی به دليل بدهی به شهرداری تهران از لحاظ قانونی نمیتواند مديرعامل پرسپوليس شود»، باعث شد تا حتی هدايتی از وی به دادگاه کارکنان دولت شکايت کند.
هدايتی میگويد که نه تنها به شهرداری تهران بدهکار نيست، بلکه صدها ميليارد تومان از آن طلبکار است: «من ۳۰ سال است که هم به شهرداری بدهکارم و هم طلبکار، چرا که فعاليتهای عمرانی زيادی دارم، کل بدهی من در بخش پيمانکاری به شهرداری ۹ ميليارد تومان است و اين موضوعی است که مسئولان شهرداری آن را میدانند اما در بخش ملکی بيش از ۴۰۰ ميليارد تومان از شهرداری طلبکار هستم.»
کمکهای هدايتی به تيمهای ورزشی البته تنها به فوتبال محدود نمیشود بلکه وی به مناسبتهای مختلف به فدراسيونهای وزنه برداری، کشتی، ووشو و حتی فوتبال ساحلی نيز پول پرداخت کرده است: «در سال ۹۲ به ۱۴ فدراسيون کمک کردهام آن زمان اواخر دولت دهم بود و به قول مسئولان کفگير آنها به ته ديگ خورده بود. فدراسيونها نيز با مشکلات زيادی مواجه بودند. من ۱۰ سال است که به فدراسيونها کمک میکنم و تنها در سال ۹۲ بيش از ۱۰ ميليارد تومان کمک کردهام.»
کمکهای هدايتی به تيمهای ورزشی البته تنها به فوتبال محدود نمیشود بلکه وی به مناسبتهای مختلف به فدراسيونهای وزنه برداری، کشتی، ووشو و حتی فوتبال ساحلی نيز پول پرداخت کرده است: «در سال ۹۲ به ۱۴ فدراسيون کمک کردهام آن زمان اواخر دولت دهم بود و به قول مسئولان کفگير آنها به ته ديگ خورده بود. فدراسيونها نيز با مشکلات زيادی مواجه بودند. من ۱۰ سال است که به فدراسيونها کمک میکنم و تنها در سال ۹۲ بيش از ۱۰ ميليارد تومان کمک کردهام.»
در آخرين نمونه از بلندپروازیهای ورزشی حاج حسين، اوائل پاييز امسال خبرهايی مبنی بر تصميم هدايتی برای خريد ۵۵ درصد از سهام باشگاه "ختافه" در لاليگای اسپانيا منتشر شد؛ ختافه بعد از رئال مادريد و اتلتيکو مادريد، سومين باشگاه مطرح شهر مادريد به شما میرود.
وی در گفتگو با نشريه ورزشی معتبر اسپانيا، "مارکا"، درباره انگيزهاش از خريد اين باشگاهگفت که تنها به خاطر "عشق به فوتبال و انرژی مثبتی که در آن است" میخواهد وارد فوتبال اسپانيا شود و همچنين تصميم دارد که از اين طريق، برای "کشور ايران، مردم مادريد و ايران" کاری انجام داده باشد.
گفته میشود که ارزش باشگاه ختافه چيزی در حدود ۹۰ ميليون يورو است و آقای هدايتی برای خريد ۵۵ درصد از سهام اين باشگاه احتمالا رقمی در حدود ۲۲۵ ميليارد تومان هزينه خواهد کرد. اين رقم با حساب دستمزد بازيکنان، کادر فنی و ساير هزينههای جانبی باشگاهداری به رقمی در حدود ۳۵۵ ميليارد تومان افزايش خواهد يافت. خريد يک تيم فوتبال توسط يکی از اعضای سابق سپاه پاسداران شباهت زيادی به خريد تيمهای فوتبال توسط ميلياردهای روسی سابقا عضو کی.جی.بی دارد؛ شباهتی که هدايتی چندان نسبت به آن بی ميل هم نيست.
دوری از وادی سياست؛ رازها و رمزها
حسين هدايتی، بیترديد شگردهای ثروتاندوزی در اقتصاد جمهوری اسلامی را به خوبی فراگرفته که چنين سرمايه هنگفتی را در ميانسالی به دست آورده است. نکته اما اينجاست که حاج حسين داستان ما، طی سه دهه کاسبی، يک نکته را آويزه گوش خود کرده و آن، تلاش برای پرهيز از همنشينی با سياسيون است. هدايتی به خوبی دريافته که در استبداد دينی جمهوری اسلامی، به ستاره بخت سياستمداران نمیتوان دل بست آنچنانکه قدرتمندترين سياستمداران اين نظام، از علی اکبرهاشمی رفسنجانی و سيدمحمد خاتمی تا حتی محمود احمدینژاد اينک "مامور امريکايی"، "سران فتنه" و عضوی از "جريان انحرافی" لقب گرفته و کم و بيش از آشيانه قدرت سياسی در جمهوری اسلامی، طرد شدهاند.
هدايتی اما به هر ترتيب تاکنون موفق شده تا از تبديل شدن به "شهرام جزايری دوم" و "بابک زنجانی ثانی" دوری کند؛ چون به خوبی دريافته که سپهر سياسی جمهوری اسلامی حتی برای قديمیترين سياسيون آن نيز آنچنان ناشناخته و پيشبينیناپذير است کهگاه به جای صندلی رياست جمهوری، به حصر خانگی گرفتار میشوند. هم از اين روست که هدايتی، وادی سياست را به سياسيون سپرد، آنچنانکه سالها پيشتر نيز با سلام و صلوات از سپاهيان و همرزمان سابقش فاصله گرفت و تنها به هر راه و روشی فکر کرد که به هر ترتيب، ريالی بر ثروتش بيافزايد.
هدايتی اما به هر ترتيب تاکنون موفق شده تا از تبديل شدن به "شهرام جزايری دوم" و "بابک زنجانی ثانی" دوری کند؛ چون به خوبی دريافته که سپهر سياسی جمهوری اسلامی حتی برای قديمیترين سياسيون آن نيز آنچنان ناشناخته و پيشبينیناپذير است کهگاه به جای صندلی رياست جمهوری، به حصر خانگی گرفتار میشوند. هم از اين روست که هدايتی، وادی سياست را به سياسيون سپرد، آنچنانکه سالها پيشتر نيز با سلام و صلوات از سپاهيان و همرزمان سابقش فاصله گرفت و تنها به هر راه و روشی فکر کرد که به هر ترتيب، ريالی بر ثروتش بيافزايد.
حاج حسين اما تازه اول راه است؛ از جنوب شهر تهران تا قلب مادريد اگرچه راهی طولانی پيموده است اما بیترديد همچنان با همان رويای کودکیاش، يعنی کسب ثروت بيشتر، به خواب میرود؛ آنچنانکه وقتی از وی میپرسند که «شما ديشب راحت خوابيديد؟» پاسخ میدهد: «الحمدالله؛ راحت راحت.»
ـــــــــــــــــــــ
سعيد قاسمی نژاد دانشجوی دکترا و مدرس فايننس در سيتی يونيورسيتی نيويورک و محقق بنياد دفاع از دموکراسيها در واشنگتن دی سی است. يوحنا نجدی مدير تحقيقات در مرکز مطالعات ليبراليسم و عضو شورای مرکزی دانشجويان و دانش آموختگان ليبرال ايران است.
سعيد قاسمی نژاد دانشجوی دکترا و مدرس فايننس در سيتی يونيورسيتی نيويورک و محقق بنياد دفاع از دموکراسيها در واشنگتن دی سی است. يوحنا نجدی مدير تحقيقات در مرکز مطالعات ليبراليسم و عضو شورای مرکزی دانشجويان و دانش آموختگان ليبرال ايران است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر