سینمای آتشافروز: فیلمهایی که به تنش سیاسی دامن زدند
روز جمعه اف بی آی اعلام کرد که کرۀ شمالی در هک کردن کامپیوترهای شرکت سونی، تهیهکننده فیلم "مصاحبه"، نقش داشته است. این مسأله یک بار دیگر یادآور شد رابطه سینما و سیاست چه رابطهای تنگاتنگ و پیچیدهای است.
"مصاحبه" یک کمدی دربارۀ ترور خیالی رهبر کرۀ شمالی، کیم جونگ اون، است، فیلمی که ساخته شدنش از مدتها پیش موضوع مناقشه بود و حالا این حمله سایبری باعث لغو نمایش آن در سینماهای آمریکا شد.
صنعت سینمای آمریکا در این شرایط که سرمایهای چند میلیون دلاری را بر بادرفته میبیند در حال فشار آوردن به کاخ سفید است تا واکنشی رسمی به این عمل کره شمالی نشان دهد.
بیشتر بخوانید: تازه ترین تحولات؛ انتقاد اوباما از سونی
حتی اگر واقعاً اعتراضی رسمی صورت بگیرد، این اولین باری نخواهد بود که سینما، سیاستمداران را وادار به واکنش میکند. فیلمهای زیر نمونههایی مشهورند از فیلمها و کشورهایی که در آنها آشوب به پا کردند:
آمریکا: همشهری کین
شاید مشهورترین نمونه جنگهای رسانهای که یک فیلم به راه انداخت، اثر کلاسیک اورسن ولز، همشهری کینباشد که از زندگی غول رسانههای آمریکا، ویلیام راندولف هِرْست، الهام گرفته شده بود. این فیلم نه تنها موضوع بعضی از بیرحمانهترین انتقادهای رسانهای قرار گرفت، بلکه سرمایهگذاران، سیاستمداران و حتی اف بی آی را وارد بازی رسانهای کرد.
هرست که با خبر شده بود رابطه خصوصی و نامشروعش با ستارۀ سینما، ماریون دیویس، موضوع بخشی از فیلم است، تمام توانش را برای جلوگیری از نمایش آن به کار بست:
پیشنهاد رقمی نزدیک به یک میلیون دلار (بیشتر از هزینه تولید فیلم) به استودیوی تهیهکنندهاش داد تا نسخه اصلی فیلم سوزانده شود؛ اورسن ولز را در روزنامههای زنجیرهایاش به کمونیست بودن و هرزه بودن متهم کرد؛ هالیوود را تهدید کرد که در صورت نمایش فیلم رسواییهای اخلاقی ستارگان سینما را در روزنامههایش برملا کند. اما هیچکدام از این فشارها موثر واقع نشد و فیلم بالاخره به نمایش درآمد.
آلمان: اعترافات یک جاسوس نازی
در ۱۹۳۹، دو سال قبل از اعلام جنگ آمریکا به آلمان و متحدانش، استودیوی هالیوودی برادران وارنر فیلمی ساخت به نام اعترافات یک جاسوس نازی که سفارت آلمان در واشنگتن را وادار به واکنش کرد. واقعیت این است که در این دوره با وجود همدلی با بریتانیا و دیگر کشورهای درگیر در جنگ و با وجود این که صاحبان استودیوها تقریباً بدون استثنا یهودی بودند، هیچ اشاره مستقیمی به نازیها در فیلمهای هالیوود دیده نمیشود.
دلیل عمدۀ آن این بود که هالیوود نمیخواست بازار آلمان و کشورهای تحت نفوذش را از دست بدهد. هنوز دعوا بر سر اعترافات یک جاسوس نازی به نتیجه روشنی نرسیده بود که نماینده برادران وارنر در برلین به قتل رسید و کمی بعد نمایش فیلمهای آمریکایی در قلمروهای تحت تصرف آلمان ممنوع شد.
اسپانیا: راههای افتخار
طبیعی است در کشورهایی با حاکمیت سیاسی خودکامه یا نظامی، معمولاً آن دسته از آثار سینمایی که با دیکتاتوری یا جنون نظامیگری سر و کار دارند با واکنش تند روبرو شده یا بعضاً منع شوند.
مثلاً شاهکار ضدجنگ استنلی کوبریک، راههای افتخار (۱۹۵۷)، در اسپانیای دورۀ ژنرال فرانکو ممنوع شد و طبیعی است که قبل از آندیکتاتور بزرگ چارلی چاپلین جنجالی عظیم در اروپا به پا کرد. (فراموش نکنیم که این فیلم پیش از ورود آمریکا به جنگ ساخته شد.)
فرانسه: نبرد الجزیره
وقتی جیله پونتهکوروو نبرد الجزیره (۱۹۶۶) را دربارۀ اشغال الجزایر توسط فرانسه و نبردهای آزادیبخش مردم آن کشور ساخت، دولت فرانسه سریعاً واکنش نشان داد و نمایش فیلم را منع کرد.
با وجود اینکه پونتهکوروو بارها عنوان کرد که هدفش ساخت فیلمی بیطرفانه و روایتی تاریخی بوده، ۵ سال طول کشید تا دولت فرانسه بالاخره اجازۀ نمایش فیلم را بدهد.
ترکیه: قطار سریعالسیر نیمهشب و راه
در ترکیه نمایش فیلم آمریکایی قطار سریعالسیر نیمهشب (۱۹۷۸)، که تصویری هولناک از وضعیت زندانهای ترکیه میداد، ممنوع شد و تا سال ۱۹۹۲ به نمایش درنیامد. اگرچه در سال ۲۰۰۴، الیور استون، فیلمنامهنویس اسکاری فیلم بابت نوشتن آن از مردم ترکیه عذرخواهی کرد.
یک نمونۀ دیگر یک فیلمساز زندانی سیاسی، ییلماز گونی، بود که فیلم راه (۱۹۸۲) را با فرستادن دستورالعملهایش به بیرون زندان و از راه دور ساخت. این فیلم که با سرمایۀ سوییسی ساخته شد نخل طلای کن را برد و بار دیگر باعث ناخشنودی مقامات ترکیه شد.
ایران: از علف تا آرگو
مادام که سینمای آمریکا و جامعه ایران مدنظر باشد، به نظر میرسد حتی آن زمانی که سینمای آمریکا قصد رنجاندن ایرانیها را نداشته، ناخواسته باعث رنجش خاطر شده است. مثلاً اثر کلاسیک سینمای مستند آمریکا،علف (۱۹۲۵)، توسط روشنفکران ایرانی مورد انتقاد قرار گرفت. این فیلم که دربارۀ کوچ زمستانی و پرماجرای ایل بختیاری است تصویری تأثیرگذار از استقامت و بردباری میدهد، اما احتمالاً مردمانِ پابرهنه در برفِ فیلم چندان به مذاق کشوری که شیفتۀ ترقی و مدرنیزه شدن بود خوش نیامد، به همین خاطر فیلم در نسخه کامل آمریکاییاش در ایران به نمایش درنیامد.
بعد از انقلاب ۱۳۵۷ و به خصوص بعد از ماجرای گروگانگیری، بهانهای وجود داشت تا بعضی فیلمهای آمریکایی بتوانند تصویری منفی از ایران ترسیم کنند. اما اگر نسبت تعداد این فیلمها (از جمله بدون دخترم هرگز، بر بالهای عقاب،۳۰۰) را به کل فیلمهای تولید شده در سینما آمریکا در نظر بگیریم رقمی است ناچیز و حتی اگر آن را با تصویر ناخوشایند سینمای آمریکا از همسایهاش مکزیک، یا رقیب دوره جنگ سرد، شوروی سابق، مقایسه کنیم، تقریباً میشود ادعا کرد که اصطکاک سینمای آمریکا با ایران اندک بوده است.
در عین حال درست است که هیچکدام از فیلمهای ضدمکزیکی یا ضدروسی برنده اسکار بهترین فیلم سال نشدند و این واقعیت که آرگو (۲۰۱۲) نه تنها برنده اسکار بهترین فیلم سال شد، بلکه این خبر را همسر رییس جمهور از داخل کاخ سفید اعلام کرد به ظن و بیاعتمادی سیاسی/سینمایی بین دو کشور افزود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر