نمی دانم این درد را چگونه باید بیان کرد . جوان بیگناهی را زندانی کنی آنهم زندان شهر مسجد سلیمان و بعد 15 سال حبس برای او بتراشید که مادر و همسر بیچاره اش مجبور باشند هر ماه این همه راه از تهران بکوبند و به دیدارش بروند و سر آخر در این جاده های نا امن ایران تصادف کنند و شاید تصادفانده شوند .
از اقای حسن روحانی و محمد خاتمی و سایر اصلاح طلبانی که مردم را به بهانه آزادی زندانیان سیاسی به پای صندوق رای کشاندند میخواهم عمامه خود را بالاتر بگذارند. من فقط نمیدانم اکنون به امیر رضا چه در زندان میرود وقتی خبر تصادف مادر و همسرش را بشنوند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر