این سخن را روی در خاصان و عام است. خصوصاً آنکه خاص الخواص است و آنانکه در پایگاه کار فرمایند تا چه پیش آید.او در هرچه فرماید و کند مصلحت مردمان نگاهدارد تا به صلاح آید آنچه به افراط و تفریط بگشته است آخر در این روزگار چه بسیارند آنها که سودشان در زیان خلق است و سلامتشان موقوف بیماری مردمانی از جنس ماست.( اینجا)در یاد داشت اخیری که ایشان نگاشته است امید به توبه و رستگاری دیگران را درقالب شعری بیان نموده است. روی این سخن با چه کسانیست با هنرمندانی که همراه خواستها و حیات فرهنگی جامعه خودند؟ یا او سوار برموج جدید راه افتاده تا با تمسک به افکار تند روانی که در خفا آنها را مورد تمسخر قرار می دهد برای ابقا، یا دور بودن از خطر بازرسی سابقه ریاستش و مشکلات متعددی که برخلاف دوره پاک قبل از خود فراهم آورده است، ریاست پیشین فرهنگستان را نشانه رود؟ چنین نگاشتنی شائبه وعده ای در پس پرده را برای مخاطبین مطلع فراهم می آورد و نیز اینکه بر ایشان چه امری موجه و مشتبه شده که در مسند قضاوت برای دیگران، خط و رسم فلاح ورستگاری و توبه ترسیم می نمایند وبه هر قیمتی برای باقی ماندن ، آسمان را به ریسمان می بافند :
«شما به فتنه گری کام خویش می جوییدواما بعد:
اگر به نیت احیاست یک قیام بس است
خدای را به آغوش خلق باز آیید
فلاح و توبه مهیاست والسلام بس است »
او در ادامه علت این گونه سخن گفتنش را هم شرح داده است که بیطرف بودن در دعوای بین دو گروه مسلمان باطل است و وارد شدن به این منش را هم مطابق رفتار امام حسین دانسته است! ( اینجا)
آنچه بایسته وشایسته بود نه به اندک ، که به کرّات گفته ونوشته شده است، این نگاشته نیز جز روشنگری، سودایی در سر ندارد واز باب معرفت مردم پرسش هایی را مطرح می کند. باشد که ان شا الله میزان، عمل و این امانت به اهلش واگذار شود.
یک: آقای علی معلم فرهنگستان را در اوج پویایی و موفقیت در حالی تحویل گرفت که مرجعی صاحب اعتبار در فضای هنری کشور بود. درآن زمان هم نیروهایش با تجربه بودند و هم ساختمان هایش تازه و نوساز بود. مدیریت جدید مدیران و نیروهای با تجربه اش را تار و مار کرد و بجای شان کسانی گمارد که نه شان علمی و نه نسبتی با فرهنگستان هنر داشتند. از همین روی، عمر مدیرانی که منصوب شدند چند ماهی بیش نمی پائید و بطور مکرر یکی بعد از دیگری، یا عزل شده و یا اخراج می شدند. از همین روی کارکنان فرهنگستان هنر دریافتند که متاسفانه رویه کاری ایشان، مبتنی بر شک و تهمت اتهام به طرق مختلف به همه نیروها حتی آن هاییست که چندی قبل تر توسط خود با انواع القاب و تعاریف ستوده شده بوده یا منصوب شده بودند. پیامد چنین رویکردی ایجاد فضای بدبینی و نفاق گونه حاضر بر فرهنگستان است که بر هنرمندان و کارمندان فضایی تنگ و نا مناسب فراهم آورده است. عدم تمایل بسیاری از هنرمندان به ارتباط با فرهنگستان یا کاهش تعاملات فضای هنری از فرهنگستان نیز ما حصل چنین شرایطی ست.
- در باره ساختمانها مشکل به گونه ای دیگر خود را نشان می دهد سوال اینجاست که با مرکز فرهنگی و هنری آسمان در زعفرانیه چه رفتاری شد؟ چه ضرورتی داشت که سالن ها، گالریها و همچنین تاسیسات گرانبهای این مرکز را به بهانه تغییر کاربری تخریب و تبدیل به ویرانه کرده و میلیاردها تومان پول بیت المال بدون علت خرج شود و سرانجام در زیانی آشکار ناچار شوند مجددا باز با خرجی کلان آن ها را به حالت اولیه اش برگردانند. اینهمه موجب چهار سال تعطیلی و تخریب سرمایه هنگفت این ساختمان ها شد. سوای این زیان مالی آیا چهار سال تعطیلی برنامه های این مرکز فرهنگی ، خود خسارت کمی نیست؟!
- پس از انتخاب ایشان به ریاست فرهنگستان هنر مجوز تعطیلی دو موسسه مهم صبا و موسسه انتشارت متن توسط جناب آقای علی معلم صادر شد اما به اصرار معدود مدیران قدیمی، از این تصمیم شبهه برانگیز، صرف نظر گردید. اگر عملکرد همین دو موسسه باقی مانده از سالهای پیشین است نبود که امروز فرهنگستان چه چیزی برای عرضه داشت؟
دوم: قراردادهای عجیب با هزینه ها و ارقام هنگفت که هر پژوهشگر هنری می داند که این ارقام برای چنین پژوهشهایی دارای مشکل می باشد و نیز قرارداد هایی ما بین مسئولین منصوب علی معلم با فرهنگستان از جمله معاونت پژوهشی علی معلم در سال ۹۱ که در حین انجام وظیفه بیش از یک میلیارد تومان آنهم بدون ناظر علمی قرارداد بسته بود. سوای اصل این قرار داد، چه کار گروه و چه کارشناسی ، ضرورت چنین پژوهشی را تجویز کرده بود که اکنون کتابهایش در انبار است و خریداری ندارند( نمونه آن در اسناد زیر قابل مشاهده است).
از این موارد کم نیستند که قراردادهای باارقام کلان بدون کارشناسی یا کارشناسی شبههناک صورت گرفته است که اسناد آن همگی در دست است و بخشی از آنهم البته ازسیستم شبکه داخلی فرهنگستان به طرز عجیبی پاک شده است.
سوم: ایشان که امروز دم از بیداری و حضور هنرمندان می زنند چرا همین هنرمندان را با خانه خودشان یعنی فرهنگستان هنر بیگانه کرده اند؟ آیا به دستور ایشان نبود که گروههای تخصصی با همه اهمیت و جایگاهی که داشتند تعطیل شد؟ بنابرهمین وضعیت است که برخلاف سالهای شکوفایی و نام آوری فرهنگستان تا کنون حتی یک جلسه اعضای پیوسته که متشکل از نخبگان و بزرگان هنر این کشور هستند تشکیل نشده است.
چهارم: پنج مجله تخصصی و نام آور فرهنگستان تعطیل شد و آقای علی معلم در صحبتی عجیب در ابتدای مدیریت شان گفته بودند خمیر کردن مجلات منتشره بهتر از انتشار آنهاست. این در حالیست که به باور متخصصین و اندیشمندان هنری هر پنج مجله دارای کیفیت ویژه تخصصی بودند و موجب اشتیاق فراوان اساتید و دانشجویان هنری در تولیدات فکری و عملکردی هنری می شدند، ایشان که چنین حکمی صادر کرده اند لابد جایگزین بهتری در نظر گرفته بودند . پس چرا از آن زمان تا کنون یک مجله تخصصی منتشر نشده است ؟
پنجم: به دستور آقای علی معلم هزینه های زیادی صرف ساختن یک استودیو در طبقه پنجم ساختمان ستادی و مرکزی فرهنگستان شده است. براستی چه ضرورتی وجود داشت که چنین مرکزی با این همه هزینه در ساختمانی که مناسب این کار نبود ساخته شود و بعدهم بلا استفاده بماند. آیا برای ضبط کردن چند برنامه از آقای علی معلم ، صرف اینهمه هزینه روا بود ؟
ششم: تمام برنامه های منظم بین المللی مانند دو سالانه های عکس و پوستر، کاریکاتور، خوشنویسی و… تعطیل و همچنین تمام همایش های علمی و پژوهشی بین المللی نیز در کنار همایش های ملی سراسری مانند مکتب اصفهان ، مکتب شیراز که موجب نشاطی چشمگیر در بین هنرمندان و فضاهای علمی هنری بود به امر علی معلم که اعتقادی به هیچ گونه از این فعالیت ها نداشت تعطیل گردید. در حالی این امر صورت گرفت که فقط برای همایش مکتب اول تهران ( قاجار) قریب به دویست کتاب در حوزه های مختلف تعریف و پاره ای از آنها در دست اجرا و پنجاه جلد آماده چاپ بودند.
هفتم : یکی از دلایل اعتبار یک مرکز فرهنگی هنری به گنجینه علمی و آثار هنریست که از آن خود دارد. گنجینه فرهنگستان هنر در دوره ریاست مهندس موسوی با حسن نظر ایشان و مدیریت عالی منابع حقیقتاً محدود مالی با خرید آثار متعددی از هنرمندان گذشته و معاصر، تبدیل به یکی از غنی ترین گنجینه های معتبر در سطح بین المللی شد، اما دوره ریاست جدید با توجه به اینکه بودجه بیشتری در اختیار داشته که بر حسب ارقام و اعداد تقریبا یک و نیم برابر بودجه های قبلی بوده است ، نه تنها هیچ اثری به این گنجینه اضافه نشد بلکه معاون و مشاور ایشان در بازدید از این گنجینه که شامل آثاری از هنرمندان نامدار و با جایگاه بلند داخلی و بین المللی قرن اخیرند گفته بود این آثار بی ارزش هستند و پیشنهاد فروش آنها را داده بودند.
این پرسش ها و بسیار پرسشهای دیگر همچنان پا برجاست. اهالی فرهنگ و هنر، بیش از اینکه به چنین نامه هایی توجه کنند به عملکرد و کردار افراد می نگرند آنها دوره سرشار از فعالیت و سرزندگی پیشین را با این دوره مقایسه کرده و از خود می پرسند چرا در ۴ ساله اخیر مرجعیت علمی فرهنگستان هنر به حد یک فرهنگسرا تنزل پیدا کرده است .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر