دلالانی که با تلفن بازار ارز را به نوسان در میآورند
سال ها است که مجسمه «فردوسی» در میدان بزرگ تهران، «شاهنامه» به دست ایستاده و دلالان دلار به دست که با تلفن های خود رقم ها را جا به جا می کنند، را به نظاره نشسته است.
بازار طلا، سکه و ارز ایران همیشه کانون توجه سیاستمداران، مردم و رسانه های این کشور بوده است؛ بازاری که مدت طولانی است، آرامش به خود ندیده است و همراه با تلاطم های سیاسی بالاو پایین می رود. تاثیر هر شایعه کوچک بین المللی را اگر در بسیاری از جاها نمی توان به وضوح دید، اما به طور قطع نقطه عطف ظهور این شایعات را می توان بازار غیر رسمی ارز ایران دانست.
اخباری که مرتبط به نوسانات قیمت دلار بر روی سایت های خبری مخابره می شود، نه تنها توجه اقتصاددان ها، بازرگان ها، تاجران را به خود جلب می کند، بلکه از سوی مردم عادی که تاکنون به غیر از ریال، پول دیگری خرج نکرده اند، هم مورد توجه و پیگیری مستمر قرار می گیرد.
قیمت ارز در جامعه ایران و در زندگی روزمره مردم اهمیت زیادی دارد. می توان علت اصلی آن را، وابستگی نیازهای روزمره به واردات دانست. با رشد قیمت دلار در چند سال اخیر، قیمت کالاهای مختلف از روغن گرفته تا خودرو و مسکن، در ایران افزایش یافت و زندگی بسیاری را با سختی های فراوان همراه کرده است.
از اینرو پیگیری خبری های مربوط به ارز به قشر خاصی مختص نمی شود و حتی می توان گفت این موضوع، بحث اصلی مکالمه های روزمره مردم در مکان های عمومی، نشست های دوستانه و خانوادگی را تشکیل می دهد. همچنین بسیاری از طنزهای امروزی از این موضوع الهام گرفته اند. به طوری که بسیاری از افراد این طنز معروف را همواره به یاد خواهند داشت: «وضعیت مملکت الان طوری شده که اگه شما صبح که داری میری سرکار یه دلار بخری و برگشتنه بفروشیش حداقل کرایه تاکسیت درمیاد».
مرکز مشهود این نوسانات را می توان بازار فروش ارز در فاصله چهار راه استامبول تا میدان فردوسی تهران دانست. به زبان دیگر، میدان «فردوسی» که باید همگان را به یاد شعر، فرهنگ، ادب و ادبیات ایرانی بیاندازد، امروزه ایرانیان را به یاد طلا، سکه، دلار و گرانی می اندازد.
سال ها است که مجسمه «فردوسی» در میدان بزرگ تهران، «شاهنامه» به دست ایستاده و دلالان دلار به دست که با تلفن های خود رقم ها را جا به جا می کنند، را به نظاره نشسته است.
فروش دلار، یورو و پوند تنها محدود به صراف های این منطقه نمی شود. اگر از چهار راه استامبول به سمت میدان فردوسی قدم بزنید، جمعیت زیادی را می بینید که یا روی موتورها نشسته اند و یا در گوشه خیابان و میدان ایستاده اند، برخی از آن ها دسته های اسکناس در دست دارند و برخی دیگر دست در جیب هستند، این افراد بنا به شرایط گاهی فریاد می زنند «دلار، یورو، پوند» و گاهی زمزمه کنان با دیدن عابری سرگردان می گویند «دلار، یورو، پوند».
زمانی که نوسانات بازار ارز و سکه شدت می یابد، مرکز بازار غیر رسمی ارز ایران خود را مبرا از همه شایعات و خطرات می کند. صراف ها تابلوهایی را که نمایشگر قیمت ارز است، بر می دارند و به لاک خود فرو می روند تا آب ها از آسیاب بیافتد. مردمی که سفری در پیش دارند، یا نیاز ضروری به خرید ارز دارند، در این زمان نیازمندتر از همیشه به بازار سیاه ارز می شوند. دلالان که نفع و سود خود را نمی توانند نادیده بگیرند، برای کمک و رفع نیاز این مشتری های نیازمند تا جایی که توان دارند، قیمت را بالا می برند و بازار سیاه را سیاه تر از قبل می کنند.
رسانه ها فعال تر از قبل درباره بازار ارز می نویسند، خبرها از داخل ایران فراتر می رود و توجه رسانه های بین المللی را به خود جلب می کند. نیروهای حکومتی و امنیتی ایران که اوضاع را آشفته می بینند، دست به دستگیری عده ای دلال ارز و یا صراف هایی که قانون را رعایت نکرده اند، می زنندد. خبر دستگیری این افراد در رسانه ها پخش می شود. اما هیچ گاه خبر دقیقی از چگونگی تخلف های و مجازاتشان شنیده نمی شود. با دستگیری این افراد بازار ارز تکان زیادی نمی خورد و بار دیگر منتظر رویداد و شایعه سیاسی دیگر می شود تا بر حسب نوع رویداد بالا و پایین شود.
به تازگی، دلار ۳۷۰۰ تومانی زمان دولت محمود احمدی نژاد به نرخ حدود ۳۰۰۰ تومان رسیده است. پس از صحبت های حسن روحانی در سازمان ملل، دیدار با مقامات و روسای جمهوری کشور های جهان، مصاحبه های خبری با رسانه های مطرح کشور های غربی و در آخر تماس تلفنی ۲۰ دقیقه ای با باراک حسن اوباما رئیس جمهوری آمریکا همگان را امیدوار کرد که نرخ دلار آمریکا تا ۲۵۰۰ تومان کاهش می یابد، امری که محقق نشد و در همان مقطع زمانی رئیس کل بانک مرکزی ایران را وادار کرد تا در این زمینه صراحتا بگوید نرخ ۳۰۰۰ تومانی قیمت کف است و از این بیشتر با کاهش مواجه نخواهیم شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر