نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۱ دی ۸, جمعه

یک روز سولژنیتسین: کتابی که شوروی را تکان داد


یک روز سولژنیتسین: کتابی که شوروی را تکان داد

به روز شده:  19:26 گرينويچ - جمعه 28 دسامبر 2012 - 08 دی 1391

"یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ"، نوشته کلاسیک الکساندر سولژنیتسین، پنجاه سال پیش در همین ماه منتشر شد. این رُمان داستان ساده زندگی یک زندانیست که سعی می‌کند در گولاگ (اردوگاه‌های کار اجباری دوران حکومت استالین در شوروی) زنده بماند. این اثر حالا یکی از برجسته‌ترین کتاب‌های قرن بیستم قلمداد می‌شود.
"هوا هنوز تاریک بود، ولی نوری که به سبزی می‌زد شرق را روشن می‌کرد. نسیم سبک و گول‌زننده‌ای از همان جهت می‌وزید. هیچ موقعی به بدی لحظه‌ای نیست که اول صبح برای کار بیرون می‌روید. در تاریکی هوا و در سرما و یخبندان، با شکمی گرسنه، و تمام روز که در پیش روست. قدرت تکلم را از دست می‌دهید . . ."
در نوامبر ۱۹۶۲ یک داستان اتحاد شوروی را تکان داد. الکساندر سولژنیتسین، یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ شوخلوف، یک زندانی اردوگاه‌های کار اجباری را شرح می‌دهد.

گولاگ

• این نام از حرف اول کلمات نام نهادی تشکیل شده که این اردوگاه‌ها را اداره می‌کرد (اداره اصلی اردوگاه‌های کار و اصلاح)
• طبق برآوردها، بین سال‌های ۱۹۲۹ و ۱۹۵۳ حدود ۱۴ میلیون نفر در این اردوگاه‌ها زندانی شدند، و از میان آنها حدود یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر جانشان را از دست دادند
• بعد از مرگ استالین در سال ۱۹۵۳، اردوگاه‌ها رو به تعطیلی رفتند و در سال ۱۹۶۰ گولاگ رسما برچیده شد

ایوان دنیسوویچ یک شخصیت داستانی بود، اما میلیون‌ها نفر شبیه او وجود داشتند: شهروندان بی‌گناهی، مثل خود سولژنیتسین، که در جریان موج ترور دوران حکومت یوسف استالین به گولاگ فرستاده شده بودند.
سانسور و ترس مانع از انتشار حقایق مربوط به اردوگاه‌ها می‌شد، اما این داستان بالاخره به چاپ رسید. بعد از آن اتحاد شوروی دیگر نمی‌توانست مثل سابق باشد.
ویتالی کوروتیچ، نویسنده و روزنامه‌نگار، می‌گوید: "ما به هیچگونه اطلاعاتی دسترسی نداشتیم، و با کتاب او چشمانمان باز شدند."
او اضافه می‌کند که "حتی تصور زندگی در اردوگاه‌ها هم غیرممکن است. من کتاب را چند بار خواندم و فقط به این فکر می‌کردم که او چقدر شجاع بوده است. ما نویسندگان زیادی داشته ایم، اما هیچکدامشان به شجاعت او نبوده اند."
نیکیتا خروشچف، رهبر اتحاد شوروی حدود یک دهه بعد از مرگ استالین اجازه انتشار رمان سولژنیتسین را داد. او فکر می‌کرد مجوز دادن به کتابی درباره گولاگ به تضعیف کیش شخصیت استالین کمک می‌کند. اما بعد از انتشار این داستان، داستان‌های دیگری هم پشت سرش آمدند.
کوروتیچ می‌گوید: "بعد از انتشار کتاب دیگر نمی‌شد جلوی این روند را گرفت. بلافاصله کتاب‌های دیگری به‌صورت غیرقانونی چاپ شدند. بسیاری از کسانی که زندانی بودند، شرایط آن روزهای خود را روایت آوردند. در آن زمان کامپیوتر و چاپگر وجود نداشت. کتاب‌ها روی کاغذ سیگار چاپ می‌شد. این تنها راه تکثیر کتاب بود. تنها عامل نابودی اتحاد شوروی انتشار اطلاعات بود، و این موج با کتاب "یک روز" سولژنیتسین آغاز شد."
تام کورتنی در سال ۱۹۷۰ در فیلمی که از روی کتاب "یک روز" ساخته شد، نقش ایوان دنیسوویچ را بازی کرد

"طبق پرونده‌اش، شوخلوف به‌جرم خیانت به گولاگ فرستاده شده بود. او ضمن تحقیقات جرمش را پذیرفته بود. بله، او تسلیم شده بود تا بعد بتواند به کشورش خیانت کند. از یک اردوگاه اسرای جنگی آلمان به کشور برگشته بود تا مأموریتی را برای سرویس‌های اطلاعاتی آلمان اجرا کند. البته نه خود شوخلوف و نه بازجویش نمی‌توانستند تصور کنند مأموریت او چه بوده است. برای همین هم به همان کلمه "یک مأموریت" بسنده کردند. مأموران سرویس ضد جاسوسی او را تا حد مرگ کتک زده بودند. انتخاب آسانی پیش رویش بود: اعتراف‌نامه را امضا نکن و پالتوی چوبی را بپوش، یا امضا کن و کمی بیشتر زنده بمان . . ."
کمونیست‌های تندرو سعی کردند اوضاع را به حالت قبل برگردانند. نیکیتا خروشچف برکنار شد، روند استالین زدایی متوقف شد، و سولژنیتسین دستگیر و از کشور اخراج شد. اما این اقدامات هم اتحاد شوروی را نجات نداد. بعد از فروپاشی شوروی ابعاد جنایات استالین روشن شد.

الکساندر سولژنیتسین ۲۰۰۸ - ۱۹۱۸

• در جنگ جهانی دوم در ارتش سرخ خدمت کرد و نشان افتخار دریافت کرد
• در سال ۱۹۴۵ به‌خاطر نوشته‌های انتقادی‌اش درباره استالین به هشت سال کار اجباری محکوم شد
• از جمله کتاب‌های دیگر او می‌توان به ‘بخش سرطان’ و ‘مجمع‌الجزایر گولاگ’ (رمانی در سه جلد) اشاره کرد
• در سال ۱۹۷۰ جایزه نوبل ادبیات را برد
• در سال ۱۹۷۴ تابعیت شوروی از او سلب شد و از کشور اخراج شد
• تا سال ۱۹۹۴ در آمریکا زندگی کرد و در این سال به روسیه بازگشت

در حاشیه مسکو، آناتولی مورداشف ۱۳ گور دست‌جمعی را به من نشان داد که حدود یک کیلومتر امتداد دارند. آنچه که اینجا روی داده سال ها پنهان نگاه داشته شد. بین اوت ۱۹۳۷ و اکتبر ۱۹۳۸، مجموعا ۲۰۷۶۰ زندانی بدست پلیس مخفی استالین به این مکان آورده شده و اعدام شدند. به اهالی مناطق اطراف این محل گفته می‌شد صدای گلوله‌ها به‌خاطر تمرین تیراندازی است.
در میان اعدامی‌ها همه جور اتباع شوروی وجود داشتند: کارگران و دهقانان، دانشمندان و ورزشکاران، مهندسان و کارمندان ادارات. جرم آنها دشمنی با مردم اعلام می‌شد. البته این تنها یکی از قتلگاه‌های دوران استالین در سراسر اتحاد شوروی بود.
"عامل نابودی اتحاد شوروی انتشار اطلاعات بود، و این موج با کتاب "یک روز" سولژنیتسین آغاز شد "
ویتالی کوروتیچ
مورداشف به من گفت که روسیه حالا حقیقت را می‌داند و هیچگاه نباید اتفاقات گذشته را از یاد ببرد. اما روسیه همین حالا هم فراموش کردن گذشته را آغاز کرده است. برای صحبت با دانش‌آموزان ۱۶ ساله به مدرسه‌ای در مسکو رفتم. آنها هنوز در کلاس‌هایشان به دوران استالین نرسیده اند. کتاب یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ بخشی از برنامه درسی دانش‌آموزان است، اما تنها سه نفر از ۲۱ دانش‌آموز کلاس آن را خوانده اند. آن ها درباره استالین چه می‌دانند؟

یکی از آنها می‌گوید: "واقعا نمی‌توانم بگویم او را دوست دارم یا نه، چون چیز زیادی در موردش نمی‌دانم." دانش‌آموز دیگری می‌گوید: "در زمان استالین مردم مطمئن بودند که وقتی از دانشگاه بیرون می‌آیند، می‌توانند شغلی پیدا کنند و زندگی خود را بگردانند. اما این روزها مردم حتی همین اطمینان را هم ندارند، و معلوم نیست بتوانند کار پیدا کنند." دانش‌آموز سومی به من گفت: "من تقریبا مطمئنم استالین واقعا می‌خواست شوروی را به کشوری بزرگ و دارای نفوذ تبدیل کند. او فرد بزرگی بود، اما رنگ شخصیتش بیشتر تیره است."
گفتگوهایم با این دانش‌آموزان طوری بود که گویی درباره یک شخصیت تاریخی بسیار قدیمی صحبت می‌کنیم که قرن‌ها با زمان حال فاصله دارد؛ کسی مثل اولیور کرامول (حاکم بریتانیا در میانه قرن هفدهم) یا ایوان مخوف (تزار روسیه در قرن شانزدهم). اما از مرگ استالین کمتر از ۶۰ سال می‌گذرد. طبق یک نظرسنجی که اخیرا انجام شده، امروزه ۴۸ درصد روس‌ها معتقدند که استالین تأثیر مثبتی روی کشورشان داشته است، و تنها ۲۲ درصد تأثیر او را منفی می‌دانند.
برای یادبود زندانیانی که در "بوتوفو" اعدام شدند صلیبی در این مکان برپا شده است

از نظر ناتالیا دمیتریونا، بیوه سولژنیتسین، مسئوولیت اینکه روسیه از روبرو شدن با گذشته‌اش خودداری می‌کند، با رهبران دوران مدرن این کشور، از جمله میخائیل گورباچف و بوریس یلتسین است.
او می‌گوید: "آنها اصلا به استالین زدایی دست نزدند. در رده‌های عالی حکومتی هیچکس کمونیسم را جنایتکارنه نخواند، یا از استالین به‌عنوان حاکم ظالم و مستبدی که به جنگ با مردم خودش برخاست، یاد نکرد. حالا دیگر برای حرف زدن دیر است."
کوروتیچ می‌گوید: "بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، همه کشورهای اروپای شرقی سعی کردند سبک زندگی کمونیستی را کنار بگذارند. از لهستان و آلمان شرقی گرفته، تا جاهای دیگر. اما اینجا این طور نشد. ما به چیزی شبیه دادگاه نورنبرگ آلمان (دادگاهی که بعد از جنگ جهانی دوم سران آلمان نازی در آن محاکمه شدند) احتیاج داشتیم. تا زمانی که مثل کاری که سولژنیتسین پنجاه سال پیش انجام داد، درباره مسأله کمونیسم حرف نزنیم، مشکلمان سرجایش باقی می‌ماند. کشور ما همچنان شبیه دوران شوروی است؛ می‌خواهد بخشی از جامعه بشری باشد، اما از ارائه اطلاعات در مورد گذشته‌اش می‌ترسد."

هیچ نظری موجود نیست: