نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ اسفند ۱, یکشنبه

25 بهمن وپی آمدهای آن


تقی روزبه

حضورگسترده مردم در25 بهمن رژيم را غافلگير،مضطرب وخشمگين ساخت.شايد کسی نتواند اظهارنظرقاطعی درموردتعدادشرکت کنندگان بکند،اما اجماع گزارشات پيرامون گستردگيآن، محتوای قاطع مطالبات مطرح شده وعکس العمل هائی که ازهرسو-بويژه رژيم-برانگيخته، اين روز را به روز مهمی درتقويم رويدادهای جنبش اعتراضی تبديل کرده است.دراينجا نگاهی داريم به مهم ترين دلايل آن:
-چنانکه می دانيم بدليل گستردگی سرکوب وتاکتيک اصلی رژيم برای جلوگيری ازشکل گيری تظاهرات متمرکزوسراسري، تجمعات گوناگونی درنقاط مختلف(ونه فقط درتهران بلکه هم چنين درچندين شهرستان) تشکيل گرديد.حتی خبرگزاری دولت ازرقم سرجمع ده هزارمعترض سخن به ميان آورد.پيام های بيسيمی و محرمانه مبادله شده درميان نيروهای انتظامی تعدادشرکت کنندگان يکی ازاين تجعات متعدد را حدود شش هزارتن برآوردمی کند.علاوه براين تناقض بين ادعاهای تبليغاتی رژيم مبنی بر وجودچندصدنفرباعکس العمل غيرعادی رژيم اعم ازدامنه بسيج نيروها ودامنه خشم رژيم،بخوبی برملاکننده ماهيت دوگانه رفتاررژيم ودروغ پردازی های آن است.درواقع اينهمه هياهووخشم وجنون برانگيخته شده،عليرغم ادعاهای ظاهری اش مبنی براينکه خبری نبوده است، بدان دليل صورت می گيرد که رژيم برای مقابله باواقعيتی که حاضربه اذعانش نيست،نيازمند بسيج نيروهای خوداست. تعداد گزارش های ويدئوئی وغيرويدئوئی درمورد حضورگسترده مردم درخيابانها وسراسرپياده ها رو، حاکی است از حضورچندصدهزارنفری مردم بوده است.
-فقط گستردگی شرکت کنندگان منشأ خشم ونگرانی رژيم نبوده است.بلکه بيش ازآن مشاهده نشانه هائی مهم ازبی خاصيت شدن حربه سرکوب نيزدخيل درآن هست.اهميت اين تجمع بزرگ ازآنجاست که درپی َنسق گيری ازمردم وجوانان واجرای يک دوره طولانی سرکوب سنگين،اعدام وبگيروبه بندهای گسترده ای که درآن جرم سنگ پراکنی ونفس حضوردرخيابان معادل محاربه با نظام عنوان شده،صورت گرفته است. واگر درنظربگيريم که حربه سرکوب وايجاد رعب مهمترين ابزاررژيم برای کنترل وخاموش کردن جنبش به شمارمی رود،بروزنشانه هائی درکند شدن آن فاجعه ای است درحد آغاز يک پايان. رژيم درچهارچوب چنين سياستی بامشاهده بی خاصت شدن داروی بکارگرفته، دربرابرافزايش دوزسرکوب قرارگرفته است.واين درشرايطی است که درجهان کنونی سرکوب مستقيم وگسترده به عنوان ابزارعمده بقا يک حکومت با دشواری های روزافزون و عظيمی مواجه است که اعتبارچنين سياستی را بزيرسؤال می برد. درهرحال وقتی تعدادهرچه بيشتری ازمردم به بی اثرشدن عنصرسرکوب پی می برند ،بهمان اندازه به روحيه مبارزجوئی وريسک پذيری افزوده شده وخطر تسخيردوباره خيابانها جدی می شود.
- محتوای قاطع شعارها وآماج قراردادن کانون اصلی قدرت-اصل ولايت فقيه- وبکارگيری شيوه های قاطع ترمقابله بروشنی خصلت ساختارشکن وعزم به زيرکشيدن جمهوری اسلامی را به نمايش گذاشت. حضورمجدد مردم درخيابان آشکارامبين يک نافرمانی مدنی-اجتماعی بودکه عليرغم منع رسمی وهشدارهای رژيم صورت گرفت وتمرين خوبی برای نبردهای آتی بود.تجربه انقلاب بهمن وبطوراخص تجربه مردم مصر(درموردناديده گرفتن فرمان منع عبوومرور)برای نسل جديد حاوی اين درس گرانبها بوده است که بدون زيرپاگذاشتن بايد ونبايدهای رژيم،امکان يک مبارزه قاطع وتعيين کننده عليه استبدادناممکن است.
واقعيت تلخی که دراين رابطه شاهدش بوديم،تصميم به ارتکاب جنايت توسط جنايتکاران حاکم بود.آنها وقتی حضوربی مهابای جمعيت را مشاهده کردند برآن شدند تابرای زهرچشم گرفتن ازمردم وبرخ کشيدن هزينه مقاومت، آن را به خون بکشند.
-تاکتيک رژيم دراين رابطه باتوجه به شرايط منطقه و جهان اقدام به ارتکاب محدود جنايت وافکندن مسئوليت آن به دوش خود معترضان بودتاباصطلا با يک تيرچند نشان زده باشد. باوقاحت بی مانندی که فقط ازدست نظامی به غايط منحط وفاسد هم چون جمهوری اسلامی برمی آيد،بافراربه جلو مسؤليت جنايت خود را به گردن مخالفين(وبرخی گروهای برانداز)می اندازدتا ضمنا شرايط را برای سرکوب مخالفين و اعمال خشونت های بيشتربعدی هموارکند.درحقيقت جعل کارت بسيجی برای يک دانشجوی ترورشده و مخالف ومبادرت به معرکه گيری های مشمئزکنده ای هم چون "شهيددزدی" و برگزاری مراسم تدفين ونظايرآن، نفشه شوم تنظيم کنندگان کندذهن اين سناريور را به نمايش می گذارد که خوشبختانه تاهمين جاهم با هوشياری معترضين وازجمله دانشجويان مبارز دانشگاه هنر ئوطئه هايشان خنثی شده و لقمه درگلويش گيرکرده است.
-نمی توان انکارکرد که دراصل اين قاطعيت بدنه جنبش است که اصلاح طلبان و"رهبران نمادين جنبش سبز" را وادارساخته است که برای حفظ موقعيت دشوار خود، درعمل،تاحدمعينی ازشعارها وبرنامه ها وظرفيت های رسمی ومعطوف به چهارچوب نظام فراتررفته وبرشعارهای سرنگون طلبانه جنبش و بسترتاکتيکی جدا ازمراسم رسمی رژيم ونافرمانی مدنی-اجتماعی مردم صحه بگذارند. گرچه،چه اطلاعيه جبهه مشارکت قبل از25 بهمن وچه اطلاعيه داده شده پس ازراه پيمائی توسط موسوی تلاشی بود برای تعديل آن رويکرد و درراستای تأکيد برمواضع رسمی .
6-دقيقا يکی ازعوامل مهم عربده وخط ونشان کشيدن های جناح حاکم نسبت به مخالفين خود، عبورازهمين خط قرمزهابود که رژيم آن را برکروبی وموسوی هرگز نخواهدبخشيد.طوفانی ازتهديد وآژيستاسيون برای دستگيری ومحاکمه وحتی اعدام موسوی وکروبی ومفسدفی الارض خواند آنها و يا تهديد به خلع لباس خاتمی وموارد مشابه نشاندهنده آن است که رژيم درطی اين چندروزگذشته تاچه حد درگيراتخاذ تصميم نهائی برای خاموش کردن به اصطلاح صدای سران فتنه- که به زعم آنها همراهی باشمنان خارجی بوده وسبب تشويق مردم به حضوردرصحنه گرديد �بوده است.هنوزهم نمی توان از عملياتی کردن تصميم نهائی خود برای بازداشت ومحاکمه آنها سخن گفت.بنظرمی رسد عليرغم همه خط ونشان کشيدن ها، هنوزهم رژيم نگران پی آمدهای محتمل اقدام خود است وبنظرمی رسد آنگونه که رئيس قوه قضائيه درآخرين واکنش رژيم اعلام داشته ،نظام(ورهبری) هنوززمان کنونی را برای دستگيری وزندان ومحاکمه به مصلحت نظام نمی داند. برطبق همين تصميم واکنش ها معلوم می گردد که آنها براين نظرشده اند که فعلا اجازه فعاليت وبقول خودشان اعلاميه پراکنی به آنها ندهند. معنای اين تصميم چيزی جزحصرخانگی وکنترل همه جانبه رفت وآمدها وقطع ارتباطات آنها نخواهد بود.
-علاوه براين شاهد بازخورد سريع اعتراضات 25 بهمن دردورن حاکميت نيزهستيم که حاکی ازتشديد تضادهای درونی وورود آن به فازجديدی ازمنازعات درون جناحی است پخش شعارهائی مرگ بررفسنجانی ازصداوسيما برای اولين بار وبرگزاری تحصن دربرابرمنزل او وتهديد به خلع مسؤليت درترييونهای مختلف وياهشدارمجلس به وی درمورد ضرورت داشتن بصيرت ونيز به تعطيل کشاندن کلاس های وحيد خراسانی و...همه همه نشان ميدهندکه رژيم درآستانه مبادرت به يک جراحی دردناک درونی برای يک دست کردن صفوف خويش است .ازآنجاکه اين شتربه دم درب نزديک ترين عناصرازرده بنيان گذاران وخوديها رسيده است، اقدام به آن هم دردناک تروخونين تراست وهم با پی آمدهای نامعلومی که معلوم نيست تاچه حد قابل کنترل باشد. بخصوص با توجه به برخی گزارشات مبنی بر انتقال اين تضادها به درون ارگانهای سرکوب وعدم مقابله برخی ازعناصر اين ارگانها بامردم،بخصوص با توجه به شعارها ودعوت مردم ازآنها برای اجتناب از روياروئی با تظاهرکنندگان درصحنه عمل، باتوجه به تجربه مصروتونس ،خطرخارج شدن اوضاع ازکنترل بازهم بيشترمی شود. درهرحال حفظ انسجام ازطريق خود خواری يعنی حذف لايه به لايه طبقه سياسی حاکم-راهی که رژيم برای بقاء خود برگزيده است- نه فقط به معنی شکننده ترشدن کليت آن وبخشی ازفرايند فروپاشی است،بلکه هم چنين موجب بازتوليد و سربازکردن سريع تضادها درهمان محدوده تنگ ترشده است.
-بی ترديد ازديگردستاوردهای تظاهرات 25 بهمن همبستگی مبارزات مردم ايران ومنطقه است. جای پای تحولات منطقه وتأثيرمثت برآن برشعارهای داده شده و درتقويت روحيه مبارزاتي،بروشنی درتظاهرات 25 بهمن مشاهده می شود.بديهی است که گسترش اين همبستگی متقابل می تواند موقعيت اسلام سياسی را چه درداخل ايران وچه درمنطقه تحت فشارقراربدهد وباين ترتيب يکی ديگرازابزارهای مهم تبليغاتی رژيم را فلج کند.درهمان حال ميزان ودامنه فشاربه رژيم درمقياس جهانی هم روبافزايش است.
-برطبق اخبارمنتشرشده، دستگاه های امنيتی 1500 نفر را دستگيرکرده وطبق گفته مقامات قضائی-امنيتی اين تعداد هم چنان درحال گسترش است.تجمع صدها خانواده درمقابل زندان اوين که رژيم آنها را نيزتهديد به بازداشت کرده است، بيان گرهمين واقعيت است. دراين رابطه تداوم وتشديد مبارزه برای کندکردن ونهايتا ازکارانداختن حربه سرکوب وآزادکردن زندانيان ازطريق تداوم و گسترش کارزارهای جهانی وافزايش فشاربررژيم، هم چنان ازنخستين اولويت هاست.
2011-02-18 29-11-89 تقی روزبه
http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com
29 بهمن 1389   

هیچ نظری موجود نیست: