نوزدههم ماه مارس ٢٠١١
اقدام بازگرداندن جهان به سال ٢٠١٠ عملی ضد انقلابی است. بدنبال انقلابات مصر و تونس، بورژوازی جهانی مانده بود که با این موج چکارکند و چگونه از دامنه آن جلوگیری نماید. بالاخره جلسه آشکار و پنهان تشکیل دادند، آمدند و رفتند تا سوژه گیر آوردند. حمله نظامی دیشب حکومتهای آمریکا، فرانسه و بریتانیا به لیبی اقدام فکر شده بورژوازی جهانی در این رابطه است. این عین سوژه مهندسی افکار عمومی آوردن مردم جهان به پشت نظم نوین جهانی به بهانه " سلاح های کشتار جمعی" جنگ با صدام حسین است.
این حمله نظامی چند هدف از جمله بازسازی موقعیت تضعیف شده بلوک غرب بر رقبای جدید چین، روسیه و هند تعقیب میکند. و مهمتر از این، میخواهند مسیر انقلاب مردمی در سطح جهانی را عوض کنند. حکومتهای آمریکا، فرانسه، بریتانیا و ... در جریان انقلابات سال ٢٠١١حاشیه ای شده بودند. مردم انقلابی بدون دخالت ( رژیم چنج) این حکومتها، رژیم های مرتجع و همکاران اینها را یکی پس از دیگری تغییر دادند و اینها آچمز شدند. این اراده در ذهنیت مردم جهان بوجود آمده که مردم در هر کشوری اگر اراده کنند بدون آمریکا ... می توانند حکومت عوض کنند دارد به روانشناسی مردم تبدیل می شود. بورژوازی جهانی می خواهد این روند را قیچی کند و سفره را جلوی مردم رادیکال جمع نماید. اکنون در منفذ کیس لیبی دارند اجنده جدید جهان را به سناریوی کهنه ما قبل سال٢٠١١و پیش از انقلابات مصر و تونس بر می گردانند!
مساله " دفاع" از مردم لیبی بی مورد ترین مساله این قدرتها است که به آن فکر می کنند. اسرائیل ده ها بار علیه مردم فلسطین (جنساید) کرد و حمایت این دولتها را با خود داشت. مساله جنگ اینها با قذافی " دفاع" از مردم لیبی نیست، تماما برای برگرداندن صورت مساله مردم به پیش از انقلاب مصر و تونس است. این اقدام فکر شده بورژوازی جهانی جهت جلوگیری از عوض کردن حکومت ها به شکل انقلابی است. قذافی ده سال دیگر در حکومت بماند نمی تواند این اراده از مردم بازپس بگیرد که می توان حکومت ها را سرنگون کرد؛ اما دخالت نظامی اینها این تصویر را عوض می نماید. اگر شکل دادن به مذهب و محبوب کردن سمبلهای بورژوایی مانند ارتش و... محکوم است، دخالت نظامی اینها بطریق اولی ارتجاع تر و محکوم است.
انقلابات از پایه و بدون توسل به حکومتهای آمریکا، فرانسه، بریتانیا و... داشت به داده های امکان پذیر مردم جهان تبدیل می شد. اینها دارند این صورت مساله را به چیزی که خود دوست دارند مساله مردم کنند تغییر ماهیت دهند. این اقدام ضد انقلابی است. بازگرداندن جهان به سناریوهای مورد نظر امپریالیستها جهت جلوگیری از رشد رادیکالیسم و توقع به تغییر انقلابی و رشد دامنه انقلاب مردم به قبل از سال 2011. باید اجازه نداد این تصویر بوجود بیاید که مردم نمی توانند حکومت ها را بدون دخالت قدرتهای "دمکراسی" امپریالیستی تغییر بدهند. باید مانع شکل گیری مجدد این تصورشد که تنها با دخالت امریکا می توان کاری انجام داد و دخالتش توسط مردم به فال نیک گرفته شود.
کیس لیبی برای این حکومتهای سوژه مناسبی است: لیبی بنیه قوی ندارد به اینها جواب بدهد. 42 سال قذافی در حاکمیت است و این سوژه جاذبه خوبی برای تبلیغات عامه پسند در پنهان کردن هدف پشت این حرکت و برای اعاده هژمنی خود بر جهان دارد. سابقه سوسیالیسم (پوپولیستی) قذافی و متحد شوروی در زمان جنگ سرد را می توان به این (رسپی) اضافه کرد. چین و روسیه زیاد بدشان نمی آید حکومتهای آمریکا، فرانسه و بریتانیا در لیبی دخالت نمایند؛ چون سرنگونی حکومت لیبی به شکل انقلابی را دوست ندارند و از انقلاب مردم بیش از آمریکا، فرانسه و بریتانیا می ترسند.
جبهه جنگ مردم انقلابی لیبی با قذافی و مردم انقلابی هر کشور دیگری با حکومتهای مرتجع منطقه، تماما با جبهه جنگ حکومتهای آمریکا... از بیخ و بنیان متفاوت است. هدف اینها ایست کردن به انقلابات، ناامید کردن مردم در سلب اعتماد به قدرت خویش و ترساندن مردم از دخالت خارجی به شعله ورکردن جنگ داخلی و بین المللی است. بورژوازی جهانی در پی سناریوی هست که انقلاب کردن را چنان سنگین و پرهذینه برای مردم تمام کند که مردم عملا رغبت به آن نشان ندهند. باید به اندازه کافی درایت داشت که از طرفی به دام حکومتهای امپریالیستی نیفتاد و از طرف دیگر با مطالبات رادیکال موج انقلاب کارگری را خروشان تر و از انقلاب رهای بخش دست برنداشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر