نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ شهریور ۲۹, دوشنبه

تفاخر زبانی


- علیرضا صرافی


بنام آنکه تن را نور جان داد
خرد را ترجمانی چون زبان داد
"همام تبریزی"

این رقم ناچیز در پاسخ به دوستانی که با به راه انداختن بحثهای شبه‌علمی، زبان خود
را ابزاری برای فخرفروشی و اثبات برتری بر دیگران کرده‌‌اند، نوشته شده است.

جوامع بشری همواره در حال دادوستد فرهنگی از همدیگرند، طبعا این دادوستد در میان
مللی که در نزدیکی و همسایگی همدیگر زندگی میکنند بیشتر بوده‌‌‌‌است.

ادبیات کلاسیک ترکی تحت تاثیر ادبیات درخشان فارسی هزاران هزار واژه و عبارت فارسی
اخذ کرده‌‌است و در زبان کنونی ترکان از اویغورستان چین گرفته تا آنادولی نیز
تعدادی لغات فارسی در زبان محاوره‌‌ای مردم رواج دارد.

در زبان فارسی نیز هزاران لغت ترکی و عربی وجود دارند، به‌خصوص لغات ترکی در زبان
محاوره‌ای فارسی فراوانی بیشتری دارند. اما لغات عربی هم در گفتار و هم در
نوشتارهای فارسی به وفور به‌‌کار برده می‌‌شوند، تا جاییکه گاه قریب 80 درصد واژگان
یک متن فارسی در متونی مانند فلسفه و حقوق را لغات عربی تشکیل می‌‌دهند.
زبان انگلیسی بیشترین تعداد واژگان را از زبانهای دیگر اخذ کرده و از این بابت در
میان زبانهای جهان در رده اول قرار دارد. اگر متولیان باهوش این زبان می‌‌خواستند
انگلیسی را محدود به واژه‌‌های صرفا انگلیسی کنند هرگز نمی‌‌توانستند این زبان را
به مرتبه بین‌‌المللی شدن برسانند.

انگلیسیها افتخار می‌‌کنند که توانسته‌‌اند دهها هزار لغت را از زبان لاتین،
فرانسه، آلمانی و اسپانیولی... تا زبان‌‌های شرقی چون عربی و ترکی و هندی تا حتی از
زبان‌‌های مهجور سرخپوستان آمریکای شمالی را در زبان خود استخدام کرده به غنای آن
افزوده و بتوانند در کلیه موضوعات بسیار پیچیده علمی (با دقتی که لازمه علوم است)
به غور و اندیشه بپردازند و نتایج تفکرات خود را نیز با استفاده از همین واژگان به
دقت در اختیار جهانیان قرار دهند.
ما زبان سره و خالص را تنها می‌‌توانیم در میان برخی قبایل بدوی جنگل‌‌های آمازون
پیدا کنیم، که با آن تنها می‌‌توان نیازهای روزمره درون قبیله‌‌ای را برآورده کرد.
اما متاسفانه کسانی پیدا می‌‌شوند که همواره از با تنگنظری به زبان نگاه می‌‌کنند،
برخی‌ها کلمات ترکی متداول در میان مردم فارسی‌‌زبان را به عنوان یادگاری از گویا
حمله ترکان (که انها را نیز بیگانه می‌‌انگارند) تلقی کرده، در عین حال با تفاخر هر
چه تمام ادعا می‌‌کنند که مثلا ترکان هزاران لغت از ما گرفته و در زبان خویش
استفاده می‌‌کنند و اگر فارسی نبود ترکان کدام "یار و دلدار مهربانی" داشتند.

در پاسخ به همین تفاخر عده‌‌ای نیز به همان شیوه نامطلوب به دفاع از زبان ترکی
برخواسته می‌‌خواهند "قاشق و بشقاب" را از سفره فارسها بردارند تا دیگر نتوانند یک
شکم سیر "دلمه" بخورند!
گروهی به عوض سیر در اندیشه‌‌های والای مولوی، بحث را به آنجا کشیده‌‌اند که آیا
مولوی ترک بود یا فارس! ـ

برای ما ترکها ابدا افتخاری ندارد که ثابت کنیم زبان مادری مولوی ترکی بوده یا
فارسی، آنچه افتخارآفرین است این است که اسلاف ترک ما (سلاجقه روم) اجازه دادند او
"حدیث عشق را به هرزبان که می‌دانست" بازگو کند، اگر پادشاه سلجوقی زبان فارسی را
در قونیه به عنوان زبان بیگانه ممنوع اعلام می‌‌کرد، به راحتی (و بدون انکه کسی
متوجه شود) بزرگترین جنایت فرهنگی را در حق بشریت انجام داده بود و ما را از
دستیابی به اندیشه‌‌های والای مولوی محروم کرده بود.

هیچ نظری موجود نیست: