جنبشِ نان" درمفهوم سیاسیاش، جنبشی باخواستِ تامین نیازهای اقتصادی و برقراری عدالت اقتصادیست. جنبش دیماه 1996 درآغاز"جنبش نان" بود که بتدریج توامان با جنبش سیاسیِ آزادیخواهانه ادامه یافته است.
Tue 6 02 2018
مسعود نقره کار
در تاریخ میهنمان اعتراض ها و شورش ها و بلواهائی نیز به طوراخص و به خاطر کمبود ویا نبودِ نان، ویا فقدان کیفیت قابل قبول نان ِمصرفی برپا شده اند که نام "شورش و بلوای نان" برآنها گذاشته اند. نان درتغذیه مردم میهنمان به عنوان "قوت لایموت" نقشی پایه ای داشتهاست، وکمبود و نبود آن نشان ازبی توجهی به نیازهای اولیه مردم و بیانگرمشکل اقتصادی و اجتماعیای اساسی بودهاست. شورش ها و بلوا های نان بی تردید در پیوند با" جنبش نان"، که به آن اشاره شد، قرارمی گیرند.
از شاخصههای اعتراض ها و"بلواها و شورش های نان" حضور گسترده زنان ساکن درمناطق فقیرو زحمتکش نشین به عنوان پیشگامان این حرکت دراکثراعتراض ها بوده است. خواست و خصلتِ این نوع حرکت ها ویژگیهای اجتماعی و طبقاتی زنان شرکت کننده در جنبشهای گوناگونِ و متنوعِ عدالت طلبانه و آزادیخواهانه را نیز نشان داده اند.
"درﻃﻮل ﻋﺼﺮ ﻧﺎﺻﺮی72ﺑﺎر ﻗﺤﻄﻲ و ﮔﺮاﻧﻲ درﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺨﺘﻠﻒ روی داد. درﻧﺘﻴﺠﺔ اﻳﻦ وﺿﻌﻴﺖ47 ﺑﺎرﺑﻠﻮا و ﺷﻮرش ﺷﻬﺮﻫﺎي ﻣﻮرد ﻧﻈﺮرا ﻓﺮاﮔﺮﻓﺖ و 23 ﻧﻔﺮازﺣﻜﺎم و دﻳﻮاﻧﻴﺎن درراﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻧﺎﺗﻮاﻧﻲ و ﺳﻮء ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ در ﺑﺤﺮان ﻧﺎن از ﻛـﺎر ﺑﺮﻛﻨـﺎرشدند، اما ﻋﻮاﻣﻞ اﺻﻠﻲ ﺑﺮوز ﮔﺮاﻧﻲ و ﻗﺤﻄﻲ ازﺑﻴن ﻧﺮﻓﺖ و ﻫﻤﻮاره ﺟﺎﻣﻌـﻪ را در لبه ﭘﺮﺗﮕﺎه ﻗﺤﻄﻲ ﻧﮕﻪ ﻣﻲ داﺷﺖ.ﻏﻠﻪ اﺻﻠﻲترین و ﻣﻬﻢ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﺤﺼﻮل اﻗﺘﺼﺎد ﻛﺸﻮر و مهم ﺗﺮﻳﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﮔﺮدش ﻧﻘﺪﻳﻨﮕﻲ در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻮد، ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﺒﺐ اﻓﺰاﻳﺶ ﻗﻴﻤﺖ آن ﻣﻮﺟﺐ اﻓﺰاﻳﺶ ﺛﺮوت دو ﮔﺮوه اﺻـﻠﻲ ﺻـﺎﺣﺒﺎن ﺳـﺮﻣﺎﻳﻪ، ﻣﻼﻛﺎن و ﺗﺠﺎر ﻣﻲ ﺷﺪ. ازﻫﻤﻴﻦ رو اﺣﺘﻜﺎرﻏﻠﻪ ازﺳﻮی اﻳﻦ دو ﮔﺮوه ﭘﺪﻳـﺪهاي ﺑـﻮد ﻛـﻪ ﻫﻴﭻ ﮔﺎه ﺣﺘﻲ دراوج ﻗﺤﻄﻲ ﻫﺎی ﻫﻮﻟﻨﺎﻛﻲ ﻫﻤﭽﻮن ﻗﺤﻄﻲ بزرگ سال 1288 ﻛﻨﺎر ﮔﺬاﺷﺘﻪ نشد و...دراﻳﻦ ﻣﻴﺎن، ﺷﻴﺮاز ﺑﺎ 16ﺑﺎر ﺑﺮﭘﺎﻳﻲ ﺑﻠﻮا ﭘﻴﺸﮕﺎم اﻋﺘﺮاض ﺑﻪ ﮔﺮاﻧﻲ و ﻗﺤﻄﻲ بوده اﺳـﺖ، ﭘﺲ ازآن ﺗﻬﺮان با 11 بار، ﻛﺮﻣﺎن، اﺻﻔﻬﺎن و ﺗﺒﺮﻳﺰ4 بار ﺑﻮﺷﻬﺮ و ﻗﺰوﻳﻦ 2 ﺑـﺎر و درﻣﺸـﻬﺪ، رﺷﺖ، ﻳﺰد و اردﺑﻴﻞ ﻳﻚ ﺑﺎر، ﺑﻠﻮاي ﻧﺎن اﺗﻔﺎق اﻓﺘﺎده اﺳﺖ. ﺟﺎﻟﺐ اﻳﻨﻜﻪ ﻓﺎرس، ﻳﻜﻲ ازﻏﻠﻪ ﺧﻴﺰﺗـﺮﻳﻦ ﻣﻨـﺎﻃﻖ ﻛﺸـﻮر، ﺑـﻴﺶ از ﻧﻘـﺎط دﻳﮕـﺮ ﺷـﺎﻫﺪ ﺑﻠﻮاﻫﺎي ﻧﺎن ﺑﻮده اﺳﺖ و..."(1)
1
" اول ماه مارس سال 1861(1275 قمری) ، وقتی ناصرالدین شاه پس از چند روزی که به قصد شکار به جاجرود رفته بود، باز می گشت، حدود شش هزار زن چادری، در حالی که مانند مراسم عزا به روبندهای خود گل زده بودند جلوی محافظان و فراشان ناصری را گرفتند. شاه دستورحرکت به کاخ را داد و فراشها مجبور شدند با خشونت زنان را کنار زنند. زنان با سنگ و چوب بر قدرت شلاق فراشان فائق آمدند و کالسکه سلطان صاحبقران درانبوه زنان معترض گیرکرد.
زنان به کالسکه نزدیک شدند و اعتراض خود را بیان کردند، هاینریش بروگش، خاورشناس و سفیر وقت پروس در ایران نقل می کند که زنان فریاد میزدند که ما و بچههایمان گرسنهایم و چند روز است که نان پیدا نکردهایم و به جای نان آشغال و کثافت خوردهایم. ناصرالدین شاه قاجار که سخت نگران شده بود تنها توانست با وعده رسیدگی فوری به شکایت زنان راه را برای خود باز کند تا کالسکه به سرعت به درون قصر وارد شود، اما همراهان شاه که به دنبال کالسکه سلطنتی در حرکت بودند این شانس را نداشتند که از دست زنان به سلامت بگذرند، در این میان وضعیت کامران میرزا که وزیر جنگ و فرزند شاه بود ازهمه بدتربه پایان رسید.معروف بود که کامران میرزا انبارهای بزرگی مملو از گندم دارد و در این انبارها را بسته است که قحطی شود و گندم خود را گرانتر بفروشد. همین شهرت کافی بود که زنان تهران وزیر جنگ دربار را از اسبش به زمین بیاندازند و او را مفصل کتک بزنند. وزیر جنگ توانست با سر و صورت خونین به دربار باز گردد. همراهان شاه و فراشان که وضع پذیرایی بانوان را از وزیر جنگ دیدند، فرار از میدان اعتراض را بر قرار ترجیح دادند.
روز بعد آتشی که زنان تهران درانداخته بودند شعلهی بیشتری گرفت، جمع بسیاری از مردان و زنان به سوی ارک سلطنتی راه افتادند، فراشان نتوانستند مانع از ورودشان به کاخ شوند، دراین روز نیز زنان در صف نخست اعتراض بودند. مردم حالا در میدان بزرگ وسط ارک بودند و اعتراض خود را فریاد میزدند تا مگر به گوش صاحبقران برسد. نتیجهی اعتراض اعدام محمد خان کلانتر تهران به دستور شاه درملاعام و دستوراتی برای پایین آوردن قیمت نان بود." (2)
2
نام زینب معروف به زینب پاشا (زینب باجی، بیبیشاه زینب، دهباشی زینب و ائل قیزی) با شورش نان در تبریز و قیام علیه واگذاری امتیاز فروش تنباکو گره خورده است.
تابستان ۱۲۷۰ زینب پاشا در ناآرامیهای تبریز نقش مهمی به عهده داشت. در جریان نهضت تنباکو بعد از بسته شدن بازار تبریز، مأموران با ارعاب و فشار دوباره دکانها را باز میکنند. گفته میشود زینب پاشا که عادت داشت دو گوشه چادر را به کمر ببندند همراه عدهای دیگر از زنان با چوب و چماق وارد بازار میشوند و دکانها را میبندند. در منابع مختلف گفته شده که در جریان درگیریها چند زن کشته شدند.
در جریان احتکار گندم وغلات توسط ثروتمندان و کارگزاران قاجار درتبریز که موجب گرسنگی و قحطی شده بود، زینب پاشا و گروهاش محتکران را شناسایی میکردند و به انبارهای آنها حمله برده و گندم و غلات را بین گرسنگان تقسیم میکردند. روزی در جمع تبریزیها که از شرایط ناراضی بودند حاضر میشود و خطاب به جمع میگوید: "اگر شما مردان جراُت ندارید جزای ستم پیشگان را کف دستشان بگذارید، اگر میترسید که دست دزدان وغارتگران را از مال و ناموس و وطن خود کوتاه کنید، چادر ما زنان را سرتان کنید و در کنج خانه بنشینید و دم از مردی و مردانگی نزنید، ما جای شما با ستمکاران میجنگیم."(3)
زینب پاشا علاوه بر ساماندهی اعتراض خیابانی به انبارهای غله از جمله انبار والی آذربایجان حمله کرد و گندم و آرد انبارها را بین گرسنگان توزیع کرد.درشورش نان در زمان ناصرالدین شاه زنان زیادی نقش آفرین و فرمانده اعتراضها بودند، از جمله انیسالدوله در دربار ناصرالدینشاه و زنی دیگر به نام 'رستمه' در زنجان. هنوزهم در تبریز وقتی میخواهند زنی با اقتدار را مثال بزنند میگویند "مثل دهباشی زینب یا زینب پاشا" باش.!
زینب پاشا در محله فقیرنشین و حاشیهای "عمو زین الدین" تبریززاده شد. پدر وی شیخ سلیمان از مردان تهی دست تبریز بود. "وی زنی تنومند و قوی هیکل بود که در دورهای که بیشتر زنان در تبریز روبند به صورت خود داشتند، با صورتی باز و بدون رو بند رفت و آمد می کرد. فعالیتهای وی تا زمامداری مظفرالدین شاه و روزگار مبارزه برای مشروطه در طی حوادث گوناگون ادامه یافت. برخی از منابع از فعالیت صدها زن در اطراف وی خبر دادهاند. علاوه بر این زنان، زینب چند یار وفادار و هم آرمان داشت که هسته اصلی گروه وی را تشکیل میدادند که: "یوز باشی خاور، نایب کلثوم، فاطمه نساء، آتلی شاه به بیم، سلطان بیگم، جانی بیگم، خیرالنساء و ماه بیگم" نام داشتند. بیشتر زنان مبارز و یاران اصلی زینب از محله عمو زین الدین تبریز بودند. محل گردهمایـی و سازماندهی این زنان جلوی مسجد محله عمو زین الدین ذکر شده است.
ظاهر شدن زنان و اعتراض آنان در آن دوره از تاریخ ایران، جوش و خروش زیادی در بین مردان برمیانگیخت و آنان را موظف به حمایت و همراهی با زنان میکرد. "هر مرد وظیفه داشته که شئونات زنان را که در میان جامعه احترام فوق العاده داشته اند، ولو با فدا کردن جان خود، حفظ نماید. وقتی عدهای زن در بازار ظاهر میشدند، احساسات مردان شعله ور گشته، به پا میخاستند و مانع را از میان برمیداشتند. این غلیان وقتی به اوج میرسید که زنی لچک خود را به نشانه استمداد به طرف مردان پرتاب میکرد."
"سخنرانی های آتشین زینب و شخصیت كاریزماتیك وی در فرهنگ و تاریخ آذربایجان به گونهای تأثیرگذار و ماندگار شده كه حتی در مثلها و اشعار فولكلورِ مردم این دیار نیز جای گرفته است. شاعران مرد، اشعاری در تمجید از وی سرودند. میرزا فرخ شرح قیام زینب در جریان بستن بازار در اعتراض به گرسنگی و گرانی و حمله به خانه قائم مقام، والی آذربایجان را در شعری 22 بیتی به نظم درآورده و در پایان با تأکید بر شهامت و جسارت زینب، اشاره میکند که در این روز این حقیر (خود شاعر) ازترس ازمنزل خارج نشدم. برخی آخرین تحرک زینب را حمله به خانه های نظام العلما و علاء الملک و ثقه الدوله ازمحتکران تبریز و مصادره اموال آن ها در ربیع الثانی 1316 ق. می دانند.
در برخی از منابع تاریخی آمده که وی در اواخر عمر به همراه تعدادی از یارانش قصد سفر به کربلا داشت که هنگام عبور از مرز، کاروان آنها مورد آزار و اذیت سربازان عثمانی قرار گرفت. "با وجود آن که زینب سن بالایی داشت، اما به همراه یارانش مقاومت کردند و وارد خاک عراق شدند. متأسفانه از آن به بعد از سرنوشت وی و بازگشتش به ایران یا ماندن در عراق اطلاعی در دست نیست.(4)
3
دربلوای نان و شایعهی احتمال قحطی دراواخر شهریور 1304 هزاران زن از محلههای جنوب شهر تهران، به ویژه از چاله میدان که شایع بود زنان متهور و شجاعی دارد ، به خیابان ریختند و با شعار "ما نان میخواهیم" به طرف مجلس رفتند." روز پنج شنبه دوم مهر ماه چندین هزارزن به طرف مجلس هجوم بردند.
زنان شیر دل با چوب و با مشت/ هجوم آور به مجلس پشت در پشت.
اکثر وکلایی که مورد تهدید زنان قرار گرفته بودند در صدد فرار برآمدند.
دختر حاجی کلانتر که نفوذ زیادی درمحله چاله میدان داشت، چادرنماز خود را به کمر بسته با چوب نیم سوزی به جلو افتاده و چندین هزار زن پشت سرش به طرف مجلس روانه گردیدند...آن ها به مجلس هجوم برده و شروع به شکستن در و پنجرهها نمودند.(5)
4
" یکسال پس از اشغال نظامی ایران توسط متفقین، کمبود نان در تهران ( و تعدادی از شهرها همچون کرمانشاه، نجفآباد، زنجان، سنندج، تبریز، داراب، رشت، قزوین، ملایر، اراک و گلپایگان...) شورشی مردمی را رقم زد. مردم مثل همیشه به نانوایی میرفتند و قوت غالبشان را از شاطرها میگرفتند. با این حال، چند وقتی بود که نان کیفیت سابق را نداشت. نانواییها نانی را دست مردم میرساندند که مخلوطی ازخاک اره، خرده شیشه، سنگ و کلوخ داشتند. مدت زیادی نگذشت که مردم خشم و غضبشان را با شورش و تظاهرات و در نهایت حمله به مجلس شورای ملی نشان دادند و با شعار" ما نان میخواهیم" اعتراضشان را به نام بلوای نان در تاریخ معاصر ایران به ثبت رساندند.
سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۲ شمسی یکی از پیچیدهترین مقاطع تاریخ معاصر ایران است. سالهایی که سقوط حکومت رضاشاه کنش و واکنشهای گوناگونی را به دنبال آورد و فضای کشور را در مدت زمان کوتاهی به کلی دگرگون کرد. متفقین درسوم شهریور ۱۳۲۰ به ایران تجاوز کردند و بدون هیچ مقدمه، اخطار یا اعلان قبلی خاک ایران را به اشغال درآوردند. ایران درمواجهه با مشکل قحطی و کمبود نان قرارگرفت.
روز ۱۷ آذر سال ۱۳۲۱ دانشآموزان مدارس تهران طبق قرار قبلی مدارس را تعطیل کرده و به طرف مجلس رهسپار شوند. آنان با شعار "ما نان میخواهیم" به راه افتادند و در جلوی در اصلی مجلس در میدان بهارستان تجمع کردند. ظرف مدت اندکی عده زیادی به این جمعیت پیوستند و به مغازهها و ساختمانهای مجلس هجوم آوردند و به غارت مغازهها و شکستن و تخریب اماکن عمومی پرداختند. شماری از مردم نیز عازم خانه قوام شدند و آنجا را غارت کردند. در ساعتهای اولیه نیروهای انتظامی برای متفرق کردن جمعیت تلاشی نکردند ولی با وخامت اوضاع در ساعتهای پایانی روز وارد عمل شدند و به تیراندازی هوایی دست زدند. شورش سه روز به طول انجامید و هر روز شدیدتر میشد. مردم با شعارهایی چون "نان و پنیر و پونه، قوام گشنمونه"، "قوام فراری شده، سوار گاری شده" در خیابانها حرکت میکردند. با گسترش اعتراضات به تدریج شهر از دست قوای نظامی خارج میشد.
در جریان این غائله شاه از قوام خواسته بود استعفا دهد، اما قوام نپذیرفت و گفته بود من اعادۀ نظم خواهم کرد و تا مجلس به من رای عدم اعتماد ندهد، استعفا نخواهم کرد. هرچند دولت قوام در آن مقطع سقوط نکرد اما بالاخره فعالیتهای شاه و دربار و دیگر مخالفان موثر افتاد و قوامالسلطنه در ۲۴ بهمن ۱۳۲۱ شمسی ناچار به استعفا شد. برخی دست دربار را در آنچه بلوای نان خوانده شد پررنگ میدانند." و بلوای نان را نمایش نبرد قدرت شاه و قوام دانسته اند.(6)
***
منابع:
1- ﺗﺄﺛﻴﺮﺑﻠﻮاﻫﺎي ﻧﺎن ﺑﺮرواﺑﻂ ﺣﻜﻮﻣﺖ و ﻣﺮدم درﻋﺼﺮ ﻧﺎﺻری، دارﻳﻮش رﺣﻤﺎﻧﻴﺎن و ﻣﻬﺪي ﻣﻴﺮﻛﻴﺎیی، تحقیقات ﺗﺎرﻳﺦ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، پژوﻫﺸﮕﺎه ﻋﻠﻮم اﻧﺴﺎﻧﻲ و ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت فرهگی سال ﺳﻮم، ﺷﻤﺎره دوم،
زﻣﺴﺘﺎن، پائیز1392 صص97 - 65
http://www.ensani.ir/storage/Files/20140423104746-9733-28.pdf
2- سایت فرارو، تاریخ ایرانی : فهیمه السادات آقامیری-بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
3- نوشین احمدی خراسانی، نشریه بایا
4- ابراهیم، تیموری، تحریم تنباکو، اولین مقاومت منفی در ایران، تهران، کتابخانه سقراط، 1328، ص ۲۳
- فریدون آدمیت، شورش بر امتیازنامه رژی، تحلیل سیاسی، تهران 1360، ص 13
- دلریش بشری، زن دردوره قاجار، چاپ اول، تهران، ۱۳۷5، صص 161-158
- زهرا میرزائی پری، زینب پاشا، پیشتاز بیداری زنان مشروطه خواه در تبریز، گنجینه اسناد، تابستان 1385، شماره 62، ص 99
- کریم، طاهرزاده بهزاد، قیام آذربایجان درانقلاب مشروطیت ایران، 1363،ص 8
- مهرداد خوشكارمقدم، زنان تاریخ ساز، زینب پاشا، اسطوره مقاومت زن ایرانی، "تارنمای مگ ایران" 6/2/1385
- زینب پاشا، پیشتاز بیداری زن درعصر بیدادی قاجار - نوشته دكتر سیروس برادران شكوهی ، محقق و استاد سابق گروه تاریخ دانشگاه تبریز
- زینب پاشا، زن اسطوره ای آذربایجان، نوشته علی كریمی/ شیرزنی به نام زینب پاشا، نوشته علیرضا مددیان
5- حسین کوهی کرمانی، غوغای جمهوری، تهران، بی تا، ص 79
- حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، جلد دوم و سوم ، مؤسسه امیرکبیر، 1357
6- حسین مکی ، تاریخ بیست ساله ایران/ یرواند آبراهامیان، ایران بین دوانقلاب / و منبع شماره 2
زنان دربزنگاه
از بازار تبریز تا چاله میدان تهرانTue 6 02 2018
مسعود نقره کار
در تاریخ میهنمان اعتراض ها و شورش ها و بلواهائی نیز به طوراخص و به خاطر کمبود ویا نبودِ نان، ویا فقدان کیفیت قابل قبول نان ِمصرفی برپا شده اند که نام "شورش و بلوای نان" برآنها گذاشته اند. نان درتغذیه مردم میهنمان به عنوان "قوت لایموت" نقشی پایه ای داشتهاست، وکمبود و نبود آن نشان ازبی توجهی به نیازهای اولیه مردم و بیانگرمشکل اقتصادی و اجتماعیای اساسی بودهاست. شورش ها و بلوا های نان بی تردید در پیوند با" جنبش نان"، که به آن اشاره شد، قرارمی گیرند.
از شاخصههای اعتراض ها و"بلواها و شورش های نان" حضور گسترده زنان ساکن درمناطق فقیرو زحمتکش نشین به عنوان پیشگامان این حرکت دراکثراعتراض ها بوده است. خواست و خصلتِ این نوع حرکت ها ویژگیهای اجتماعی و طبقاتی زنان شرکت کننده در جنبشهای گوناگونِ و متنوعِ عدالت طلبانه و آزادیخواهانه را نیز نشان داده اند.
"درﻃﻮل ﻋﺼﺮ ﻧﺎﺻﺮی72ﺑﺎر ﻗﺤﻄﻲ و ﮔﺮاﻧﻲ درﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺨﺘﻠﻒ روی داد. درﻧﺘﻴﺠﺔ اﻳﻦ وﺿﻌﻴﺖ47 ﺑﺎرﺑﻠﻮا و ﺷﻮرش ﺷﻬﺮﻫﺎي ﻣﻮرد ﻧﻈﺮرا ﻓﺮاﮔﺮﻓﺖ و 23 ﻧﻔﺮازﺣﻜﺎم و دﻳﻮاﻧﻴﺎن درراﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻧﺎﺗﻮاﻧﻲ و ﺳﻮء ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ در ﺑﺤﺮان ﻧﺎن از ﻛـﺎر ﺑﺮﻛﻨـﺎرشدند، اما ﻋﻮاﻣﻞ اﺻﻠﻲ ﺑﺮوز ﮔﺮاﻧﻲ و ﻗﺤﻄﻲ ازﺑﻴن ﻧﺮﻓﺖ و ﻫﻤﻮاره ﺟﺎﻣﻌـﻪ را در لبه ﭘﺮﺗﮕﺎه ﻗﺤﻄﻲ ﻧﮕﻪ ﻣﻲ داﺷﺖ.ﻏﻠﻪ اﺻﻠﻲترین و ﻣﻬﻢ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﺤﺼﻮل اﻗﺘﺼﺎد ﻛﺸﻮر و مهم ﺗﺮﻳﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﮔﺮدش ﻧﻘﺪﻳﻨﮕﻲ در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻮد، ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﺒﺐ اﻓﺰاﻳﺶ ﻗﻴﻤﺖ آن ﻣﻮﺟﺐ اﻓﺰاﻳﺶ ﺛﺮوت دو ﮔﺮوه اﺻـﻠﻲ ﺻـﺎﺣﺒﺎن ﺳـﺮﻣﺎﻳﻪ، ﻣﻼﻛﺎن و ﺗﺠﺎر ﻣﻲ ﺷﺪ. ازﻫﻤﻴﻦ رو اﺣﺘﻜﺎرﻏﻠﻪ ازﺳﻮی اﻳﻦ دو ﮔﺮوه ﭘﺪﻳـﺪهاي ﺑـﻮد ﻛـﻪ ﻫﻴﭻ ﮔﺎه ﺣﺘﻲ دراوج ﻗﺤﻄﻲ ﻫﺎی ﻫﻮﻟﻨﺎﻛﻲ ﻫﻤﭽﻮن ﻗﺤﻄﻲ بزرگ سال 1288 ﻛﻨﺎر ﮔﺬاﺷﺘﻪ نشد و...دراﻳﻦ ﻣﻴﺎن، ﺷﻴﺮاز ﺑﺎ 16ﺑﺎر ﺑﺮﭘﺎﻳﻲ ﺑﻠﻮا ﭘﻴﺸﮕﺎم اﻋﺘﺮاض ﺑﻪ ﮔﺮاﻧﻲ و ﻗﺤﻄﻲ بوده اﺳـﺖ، ﭘﺲ ازآن ﺗﻬﺮان با 11 بار، ﻛﺮﻣﺎن، اﺻﻔﻬﺎن و ﺗﺒﺮﻳﺰ4 بار ﺑﻮﺷﻬﺮ و ﻗﺰوﻳﻦ 2 ﺑـﺎر و درﻣﺸـﻬﺪ، رﺷﺖ، ﻳﺰد و اردﺑﻴﻞ ﻳﻚ ﺑﺎر، ﺑﻠﻮاي ﻧﺎن اﺗﻔﺎق اﻓﺘﺎده اﺳﺖ. ﺟﺎﻟﺐ اﻳﻨﻜﻪ ﻓﺎرس، ﻳﻜﻲ ازﻏﻠﻪ ﺧﻴﺰﺗـﺮﻳﻦ ﻣﻨـﺎﻃﻖ ﻛﺸـﻮر، ﺑـﻴﺶ از ﻧﻘـﺎط دﻳﮕـﺮ ﺷـﺎﻫﺪ ﺑﻠﻮاﻫﺎي ﻧﺎن ﺑﻮده اﺳﺖ و..."(1)
1
" اول ماه مارس سال 1861(1275 قمری) ، وقتی ناصرالدین شاه پس از چند روزی که به قصد شکار به جاجرود رفته بود، باز می گشت، حدود شش هزار زن چادری، در حالی که مانند مراسم عزا به روبندهای خود گل زده بودند جلوی محافظان و فراشان ناصری را گرفتند. شاه دستورحرکت به کاخ را داد و فراشها مجبور شدند با خشونت زنان را کنار زنند. زنان با سنگ و چوب بر قدرت شلاق فراشان فائق آمدند و کالسکه سلطان صاحبقران درانبوه زنان معترض گیرکرد.
زنان به کالسکه نزدیک شدند و اعتراض خود را بیان کردند، هاینریش بروگش، خاورشناس و سفیر وقت پروس در ایران نقل می کند که زنان فریاد میزدند که ما و بچههایمان گرسنهایم و چند روز است که نان پیدا نکردهایم و به جای نان آشغال و کثافت خوردهایم. ناصرالدین شاه قاجار که سخت نگران شده بود تنها توانست با وعده رسیدگی فوری به شکایت زنان راه را برای خود باز کند تا کالسکه به سرعت به درون قصر وارد شود، اما همراهان شاه که به دنبال کالسکه سلطنتی در حرکت بودند این شانس را نداشتند که از دست زنان به سلامت بگذرند، در این میان وضعیت کامران میرزا که وزیر جنگ و فرزند شاه بود ازهمه بدتربه پایان رسید.معروف بود که کامران میرزا انبارهای بزرگی مملو از گندم دارد و در این انبارها را بسته است که قحطی شود و گندم خود را گرانتر بفروشد. همین شهرت کافی بود که زنان تهران وزیر جنگ دربار را از اسبش به زمین بیاندازند و او را مفصل کتک بزنند. وزیر جنگ توانست با سر و صورت خونین به دربار باز گردد. همراهان شاه و فراشان که وضع پذیرایی بانوان را از وزیر جنگ دیدند، فرار از میدان اعتراض را بر قرار ترجیح دادند.
روز بعد آتشی که زنان تهران درانداخته بودند شعلهی بیشتری گرفت، جمع بسیاری از مردان و زنان به سوی ارک سلطنتی راه افتادند، فراشان نتوانستند مانع از ورودشان به کاخ شوند، دراین روز نیز زنان در صف نخست اعتراض بودند. مردم حالا در میدان بزرگ وسط ارک بودند و اعتراض خود را فریاد میزدند تا مگر به گوش صاحبقران برسد. نتیجهی اعتراض اعدام محمد خان کلانتر تهران به دستور شاه درملاعام و دستوراتی برای پایین آوردن قیمت نان بود." (2)
2
نام زینب معروف به زینب پاشا (زینب باجی، بیبیشاه زینب، دهباشی زینب و ائل قیزی) با شورش نان در تبریز و قیام علیه واگذاری امتیاز فروش تنباکو گره خورده است.
تابستان ۱۲۷۰ زینب پاشا در ناآرامیهای تبریز نقش مهمی به عهده داشت. در جریان نهضت تنباکو بعد از بسته شدن بازار تبریز، مأموران با ارعاب و فشار دوباره دکانها را باز میکنند. گفته میشود زینب پاشا که عادت داشت دو گوشه چادر را به کمر ببندند همراه عدهای دیگر از زنان با چوب و چماق وارد بازار میشوند و دکانها را میبندند. در منابع مختلف گفته شده که در جریان درگیریها چند زن کشته شدند.
در جریان احتکار گندم وغلات توسط ثروتمندان و کارگزاران قاجار درتبریز که موجب گرسنگی و قحطی شده بود، زینب پاشا و گروهاش محتکران را شناسایی میکردند و به انبارهای آنها حمله برده و گندم و غلات را بین گرسنگان تقسیم میکردند. روزی در جمع تبریزیها که از شرایط ناراضی بودند حاضر میشود و خطاب به جمع میگوید: "اگر شما مردان جراُت ندارید جزای ستم پیشگان را کف دستشان بگذارید، اگر میترسید که دست دزدان وغارتگران را از مال و ناموس و وطن خود کوتاه کنید، چادر ما زنان را سرتان کنید و در کنج خانه بنشینید و دم از مردی و مردانگی نزنید، ما جای شما با ستمکاران میجنگیم."(3)
زینب پاشا علاوه بر ساماندهی اعتراض خیابانی به انبارهای غله از جمله انبار والی آذربایجان حمله کرد و گندم و آرد انبارها را بین گرسنگان توزیع کرد.درشورش نان در زمان ناصرالدین شاه زنان زیادی نقش آفرین و فرمانده اعتراضها بودند، از جمله انیسالدوله در دربار ناصرالدینشاه و زنی دیگر به نام 'رستمه' در زنجان. هنوزهم در تبریز وقتی میخواهند زنی با اقتدار را مثال بزنند میگویند "مثل دهباشی زینب یا زینب پاشا" باش.!
زینب پاشا در محله فقیرنشین و حاشیهای "عمو زین الدین" تبریززاده شد. پدر وی شیخ سلیمان از مردان تهی دست تبریز بود. "وی زنی تنومند و قوی هیکل بود که در دورهای که بیشتر زنان در تبریز روبند به صورت خود داشتند، با صورتی باز و بدون رو بند رفت و آمد می کرد. فعالیتهای وی تا زمامداری مظفرالدین شاه و روزگار مبارزه برای مشروطه در طی حوادث گوناگون ادامه یافت. برخی از منابع از فعالیت صدها زن در اطراف وی خبر دادهاند. علاوه بر این زنان، زینب چند یار وفادار و هم آرمان داشت که هسته اصلی گروه وی را تشکیل میدادند که: "یوز باشی خاور، نایب کلثوم، فاطمه نساء، آتلی شاه به بیم، سلطان بیگم، جانی بیگم، خیرالنساء و ماه بیگم" نام داشتند. بیشتر زنان مبارز و یاران اصلی زینب از محله عمو زین الدین تبریز بودند. محل گردهمایـی و سازماندهی این زنان جلوی مسجد محله عمو زین الدین ذکر شده است.
ظاهر شدن زنان و اعتراض آنان در آن دوره از تاریخ ایران، جوش و خروش زیادی در بین مردان برمیانگیخت و آنان را موظف به حمایت و همراهی با زنان میکرد. "هر مرد وظیفه داشته که شئونات زنان را که در میان جامعه احترام فوق العاده داشته اند، ولو با فدا کردن جان خود، حفظ نماید. وقتی عدهای زن در بازار ظاهر میشدند، احساسات مردان شعله ور گشته، به پا میخاستند و مانع را از میان برمیداشتند. این غلیان وقتی به اوج میرسید که زنی لچک خود را به نشانه استمداد به طرف مردان پرتاب میکرد."
"سخنرانی های آتشین زینب و شخصیت كاریزماتیك وی در فرهنگ و تاریخ آذربایجان به گونهای تأثیرگذار و ماندگار شده كه حتی در مثلها و اشعار فولكلورِ مردم این دیار نیز جای گرفته است. شاعران مرد، اشعاری در تمجید از وی سرودند. میرزا فرخ شرح قیام زینب در جریان بستن بازار در اعتراض به گرسنگی و گرانی و حمله به خانه قائم مقام، والی آذربایجان را در شعری 22 بیتی به نظم درآورده و در پایان با تأکید بر شهامت و جسارت زینب، اشاره میکند که در این روز این حقیر (خود شاعر) ازترس ازمنزل خارج نشدم. برخی آخرین تحرک زینب را حمله به خانه های نظام العلما و علاء الملک و ثقه الدوله ازمحتکران تبریز و مصادره اموال آن ها در ربیع الثانی 1316 ق. می دانند.
در برخی از منابع تاریخی آمده که وی در اواخر عمر به همراه تعدادی از یارانش قصد سفر به کربلا داشت که هنگام عبور از مرز، کاروان آنها مورد آزار و اذیت سربازان عثمانی قرار گرفت. "با وجود آن که زینب سن بالایی داشت، اما به همراه یارانش مقاومت کردند و وارد خاک عراق شدند. متأسفانه از آن به بعد از سرنوشت وی و بازگشتش به ایران یا ماندن در عراق اطلاعی در دست نیست.(4)
3
دربلوای نان و شایعهی احتمال قحطی دراواخر شهریور 1304 هزاران زن از محلههای جنوب شهر تهران، به ویژه از چاله میدان که شایع بود زنان متهور و شجاعی دارد ، به خیابان ریختند و با شعار "ما نان میخواهیم" به طرف مجلس رفتند." روز پنج شنبه دوم مهر ماه چندین هزارزن به طرف مجلس هجوم بردند.
زنان شیر دل با چوب و با مشت/ هجوم آور به مجلس پشت در پشت.
اکثر وکلایی که مورد تهدید زنان قرار گرفته بودند در صدد فرار برآمدند.
دختر حاجی کلانتر که نفوذ زیادی درمحله چاله میدان داشت، چادرنماز خود را به کمر بسته با چوب نیم سوزی به جلو افتاده و چندین هزار زن پشت سرش به طرف مجلس روانه گردیدند...آن ها به مجلس هجوم برده و شروع به شکستن در و پنجرهها نمودند.(5)
4
" یکسال پس از اشغال نظامی ایران توسط متفقین، کمبود نان در تهران ( و تعدادی از شهرها همچون کرمانشاه، نجفآباد، زنجان، سنندج، تبریز، داراب، رشت، قزوین، ملایر، اراک و گلپایگان...) شورشی مردمی را رقم زد. مردم مثل همیشه به نانوایی میرفتند و قوت غالبشان را از شاطرها میگرفتند. با این حال، چند وقتی بود که نان کیفیت سابق را نداشت. نانواییها نانی را دست مردم میرساندند که مخلوطی ازخاک اره، خرده شیشه، سنگ و کلوخ داشتند. مدت زیادی نگذشت که مردم خشم و غضبشان را با شورش و تظاهرات و در نهایت حمله به مجلس شورای ملی نشان دادند و با شعار" ما نان میخواهیم" اعتراضشان را به نام بلوای نان در تاریخ معاصر ایران به ثبت رساندند.
سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۲ شمسی یکی از پیچیدهترین مقاطع تاریخ معاصر ایران است. سالهایی که سقوط حکومت رضاشاه کنش و واکنشهای گوناگونی را به دنبال آورد و فضای کشور را در مدت زمان کوتاهی به کلی دگرگون کرد. متفقین درسوم شهریور ۱۳۲۰ به ایران تجاوز کردند و بدون هیچ مقدمه، اخطار یا اعلان قبلی خاک ایران را به اشغال درآوردند. ایران درمواجهه با مشکل قحطی و کمبود نان قرارگرفت.
روز ۱۷ آذر سال ۱۳۲۱ دانشآموزان مدارس تهران طبق قرار قبلی مدارس را تعطیل کرده و به طرف مجلس رهسپار شوند. آنان با شعار "ما نان میخواهیم" به راه افتادند و در جلوی در اصلی مجلس در میدان بهارستان تجمع کردند. ظرف مدت اندکی عده زیادی به این جمعیت پیوستند و به مغازهها و ساختمانهای مجلس هجوم آوردند و به غارت مغازهها و شکستن و تخریب اماکن عمومی پرداختند. شماری از مردم نیز عازم خانه قوام شدند و آنجا را غارت کردند. در ساعتهای اولیه نیروهای انتظامی برای متفرق کردن جمعیت تلاشی نکردند ولی با وخامت اوضاع در ساعتهای پایانی روز وارد عمل شدند و به تیراندازی هوایی دست زدند. شورش سه روز به طول انجامید و هر روز شدیدتر میشد. مردم با شعارهایی چون "نان و پنیر و پونه، قوام گشنمونه"، "قوام فراری شده، سوار گاری شده" در خیابانها حرکت میکردند. با گسترش اعتراضات به تدریج شهر از دست قوای نظامی خارج میشد.
در جریان این غائله شاه از قوام خواسته بود استعفا دهد، اما قوام نپذیرفت و گفته بود من اعادۀ نظم خواهم کرد و تا مجلس به من رای عدم اعتماد ندهد، استعفا نخواهم کرد. هرچند دولت قوام در آن مقطع سقوط نکرد اما بالاخره فعالیتهای شاه و دربار و دیگر مخالفان موثر افتاد و قوامالسلطنه در ۲۴ بهمن ۱۳۲۱ شمسی ناچار به استعفا شد. برخی دست دربار را در آنچه بلوای نان خوانده شد پررنگ میدانند." و بلوای نان را نمایش نبرد قدرت شاه و قوام دانسته اند.(6)
***
منابع:
1- ﺗﺄﺛﻴﺮﺑﻠﻮاﻫﺎي ﻧﺎن ﺑﺮرواﺑﻂ ﺣﻜﻮﻣﺖ و ﻣﺮدم درﻋﺼﺮ ﻧﺎﺻری، دارﻳﻮش رﺣﻤﺎﻧﻴﺎن و ﻣﻬﺪي ﻣﻴﺮﻛﻴﺎیی، تحقیقات ﺗﺎرﻳﺦ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، پژوﻫﺸﮕﺎه ﻋﻠﻮم اﻧﺴﺎﻧﻲ و ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت فرهگی سال ﺳﻮم، ﺷﻤﺎره دوم،
زﻣﺴﺘﺎن، پائیز1392 صص97 - 65
http://www.ensani.ir/storage/Files/20140423104746-9733-28.pdf
2- سایت فرارو، تاریخ ایرانی : فهیمه السادات آقامیری-بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
3- نوشین احمدی خراسانی، نشریه بایا
4- ابراهیم، تیموری، تحریم تنباکو، اولین مقاومت منفی در ایران، تهران، کتابخانه سقراط، 1328، ص ۲۳
- فریدون آدمیت، شورش بر امتیازنامه رژی، تحلیل سیاسی، تهران 1360، ص 13
- دلریش بشری، زن دردوره قاجار، چاپ اول، تهران، ۱۳۷5، صص 161-158
- زهرا میرزائی پری، زینب پاشا، پیشتاز بیداری زنان مشروطه خواه در تبریز، گنجینه اسناد، تابستان 1385، شماره 62، ص 99
- کریم، طاهرزاده بهزاد، قیام آذربایجان درانقلاب مشروطیت ایران، 1363،ص 8
- مهرداد خوشكارمقدم، زنان تاریخ ساز، زینب پاشا، اسطوره مقاومت زن ایرانی، "تارنمای مگ ایران" 6/2/1385
- زینب پاشا، پیشتاز بیداری زن درعصر بیدادی قاجار - نوشته دكتر سیروس برادران شكوهی ، محقق و استاد سابق گروه تاریخ دانشگاه تبریز
- زینب پاشا، زن اسطوره ای آذربایجان، نوشته علی كریمی/ شیرزنی به نام زینب پاشا، نوشته علیرضا مددیان
5- حسین کوهی کرمانی، غوغای جمهوری، تهران، بی تا، ص 79
- حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، جلد دوم و سوم ، مؤسسه امیرکبیر، 1357
6- حسین مکی ، تاریخ بیست ساله ایران/ یرواند آبراهامیان، ایران بین دوانقلاب / و منبع شماره 2
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر