چیستی مفهوم توهم سیاسی، سببشناسی، فرایند پدید آمدنِ و پیامدهای سیاسی و اجتماعی آن، یکی ازمهم ترین موضوع های عرصه روانشناسی اجتماعی، روانشناسی سیاسی و جامعه شناسی شده اند، موضوع های پراهمیتی که در جامعه ما مورد توجه و عنایت ضرور قرار نگرفته اند.
توهم درحوزه روانشناسی و روانپزشکی نشانه ی برخی از اختلال ها و بیماری های روانی ست. توهم حس و درک موضوع، روند و پدیده ای ست که واقعیت بیرونی و عینی نداشته باشد اما فرد متوهم حس و درک خود را واقعی بپندارد و در واقعی بودن این حس و درک تردید نکند. مفهوم توهم اما در حوزه های مختلف علوم انسانی و اجتماعی به قصد و هدف دیگری به کار برده شده است که نشانه اختلال یا بیماری روانی نیست. در عالم سیاست و ادبیات سیاسی فرد یا افراد دارای "توهم سیاسی" در اکثر موارد مبتلا به بیماری روانی یا اختلال روانی نیستند، حس و درک غیرواقعی، ندیدن واقعیت و یا تحریف و تغییر آن در این دست افراد ایدئولوژیک، نظری و سیاسی ست، که می تواند عمدی و آگاهانه و یا سهوی و ناآگاهانه باشد. برخی از روانشناسان و روانپزشکان نوعی توهم "غیرکاذب" را نیز مطرح کرده اند که در این نوع توهم برخورد متوهمانه با واقعیت بیرونی و عینی دلائل روانشناسانه و جامعه شناسانه دارد، و بربنای منافع مالی و معنوی و تصورها و تفسیرهای فردی، گروهی و طبقاتی استوار است. توهم سیاسی یا وَهم سیاسی و تصور باطلِ سیاسی، تصوری اوبژکتیو (عینی و واقعی) ست اما در باره تصورات باطل سوبژکتیو (ذهنی) نیز بحث هائی مطرح شده است. شاید درست تر این باشد که به جای "توهم سیاسی" از مفهوم اختلال های حسی و ادراکی استفاده شود، و این حالتی ست که فرد واقعیت را به گونه ای تغییر شکل یافته و تحریف شده می بیند و یا می نمایاند. مفهوم هذیان های سیاسی نیز تا حدودی به مفهوم توهم سیاسی نزدیک می شود. در این پدیده ی نشانه شناسانه فرد باورهای سیاسی خود را که خلاف واقعیت اند واقعی می پندارد و تردیدی در صحت این باورها ندارد. توهم و هذیان سیاسی می توانند همراه با بزرگنمائی و یا خوارداشت و کوچک نمائی موضوع، روند و پدیده ای خاص همراه باشد. مفاهیمی همچون توهم رئالیستی و تخیل خلاق نیز مطرح شده است. تخیل خلاق در پیوند و تعامل با واقعیت، بر روندهای سیاسی و اجتماعی تاثیرگذار بوده است.
توهم های سیاسی بر زمینه ها و بسترهای عینی و ذهنی خاصی شکل می گیرند و منشآ اثر می شوند: بحران های سیاسی و اجتماعی، جامعه و مردمی زیر سیطره سرکوب های گونه گون و روانشناسی اضطراب و نگرانی و ترس، وجودِ حس ناتوانی و ضعف در حل مشکلات در مخاطب و مردم، ساختار سیاسی و ویژگی های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی در زمره ی این زمینه ها و بسترها هستند. توهم آفرینان سیاسی، که غالبا" آشنا با "روانشناسی تبلیغات" اند در زمره سیاست بازان و سیاستمداران اند، اینان دارای توانائی و مهارت توهم آفرینی سیاسی و طرح و پراکندن آن درمیان مخاطبان و مردم هستند. این گونه افراد یا جمع ها که با واقعیت بیگانه اند تصورخود از واقعیت و امور واقع را به جای واقعیت می نشانند و رفتار و تصمیم های خود را برمبنای تصورات خود تعیین می کنند. خود شیفتگی و ایگوی قوی از ویژگی این دست از متوهمان است. بر بستر و زمینه های مناسب، مردم آسیب دیده و آسیب پذیر نیز تلقین پذیر و مجذوب توهم سیاسی می شوند و جاذبه های این نوع توهم آن ها را به دنبال خود می کشد و به دنباله روانِ توهم های سیاسی بَدَل می شود. توهم آفرینی سیاسی از سوئی می تواند تائیرات مخرب و ویرانگر در جامعه بر جای بگذارد و ویرانگری امید اجتماعی و آرزو اندیشی، و تخریب انگیزه برای زندگی ای بهتر را سبب شود، و از سوئی دیگر خودخواهی ها، خود محوری ها و فرقه گرائی های ایدئولوژیک، نظری و سیاسی توهم آفرینان را ارضا کند، بی آنکه واقعیت را به سوی خواست های انسانی تغییر دهد و چشم انداز یک زندگی بهتر فراهم آورد. رویکرد فردی روانشناختی و جامعه شناسانه توهم سیاسی با سازماندادن یا سازمان یافتنِ جمعی آن، قدرت تاثیر گذاری اش را افزایش می دهد.
توهم سیاسی گاه نقش "تبلیغ سیاسی" را بازی می کند و بر آگاهی سیاسی در جامعه و گسترش و تعمیق آن تاثیر می گذارد، به ویژه آنجا که توهم فردی و اجتماعی را سبب می شود. تجربه تاریخی در عین حال نشان داده است که آگاهی و دانش، به ویژه دانش دانشگاهی مانع از ابتلا به توهم سیاسی و پراکندنِ آن نمی شود. توهم آفرینی سیاسی راهکارها و راهبردهای متوهمانه به همراه دارد، و عاملی برای شناخت، گشایش و کشف راه های بهبود زندگی مردم نبوده است. القا و تزریق امیدهای کاذب و واهی مردم را به حاشیهی سیاست می راند و بر سیاست گریزی، نگرانی و هراس های سیاسی و اجتماعی شان می افزاید. کنش گری منفی و آفت توهم آفرینی سیاسی برانگیزاننده نومیدی و سرخوردگی، و سبب از خود بیگانگی می شود.
توهم آفرینی سیاسی همراه با طرح نابهنگام و ناکارآمد، و طرح خواست ها و برنامه های غیرعملی و غیرواقعی ست. این نوع توهم آفرینی ها امید فردی و اجتماعی در راستای دموکراتیزه، عادلانه و صلح جویانه کردن جامعه را به نومیدی و یآس بَدَل می کند. جامعه امروز ایران زیر بمبارانِ توهمات سیاسی ست که از سونی حکومت و از سوی دیگر بخشی از اپوزیسیون درون و برون حکومتی تولید و منتشر می کنند. به همین خاطر است که حکومتیان و بخش های از "اپوزیسیون های خودی و حکومتی" و اپوزیسیون برون حکومتی و بخش هائی از مردم به گفته محمد، پیامبر اسلام "عبدالاوهام هستند"، یعنی بنده و تابعِ اوهام خود هستند! حکومت اسلامی در مقاطع مختلف با بحرانهای متعددی مواجه شده که توهم پراکنی های سیاسی سبب دور زدن بحران و وصله پینه کردنِ از هم گسختگی های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از سوی حکومت و تداوم حیات اش شده است. کارکرد اساسی توهم سیاسی به عنوان یکی از عوامل بازتولید نیروی تقویت کننده و تداوم بخشِ حیاتِ حکومت اسلامی، به ویژه در شرایط تداوم و تحکیم خیزش های مدنی، آزادیخواهانه و عدالت طلبانه، کارکردی مخرب و ویرانگر است.
توهم درحوزه روانشناسی و روانپزشکی نشانه ی برخی از اختلال ها و بیماری های روانی ست. توهم حس و درک موضوع، روند و پدیده ای ست که واقعیت بیرونی و عینی نداشته باشد اما فرد متوهم حس و درک خود را واقعی بپندارد و در واقعی بودن این حس و درک تردید نکند. مفهوم توهم اما در حوزه های مختلف علوم انسانی و اجتماعی به قصد و هدف دیگری به کار برده شده است که نشانه اختلال یا بیماری روانی نیست. در عالم سیاست و ادبیات سیاسی فرد یا افراد دارای "توهم سیاسی" در اکثر موارد مبتلا به بیماری روانی یا اختلال روانی نیستند، حس و درک غیرواقعی، ندیدن واقعیت و یا تحریف و تغییر آن در این دست افراد ایدئولوژیک، نظری و سیاسی ست، که می تواند عمدی و آگاهانه و یا سهوی و ناآگاهانه باشد. برخی از روانشناسان و روانپزشکان نوعی توهم "غیرکاذب" را نیز مطرح کرده اند که در این نوع توهم برخورد متوهمانه با واقعیت بیرونی و عینی دلائل روانشناسانه و جامعه شناسانه دارد، و بربنای منافع مالی و معنوی و تصورها و تفسیرهای فردی، گروهی و طبقاتی استوار است. توهم سیاسی یا وَهم سیاسی و تصور باطلِ سیاسی، تصوری اوبژکتیو (عینی و واقعی) ست اما در باره تصورات باطل سوبژکتیو (ذهنی) نیز بحث هائی مطرح شده است. شاید درست تر این باشد که به جای "توهم سیاسی" از مفهوم اختلال های حسی و ادراکی استفاده شود، و این حالتی ست که فرد واقعیت را به گونه ای تغییر شکل یافته و تحریف شده می بیند و یا می نمایاند. مفهوم هذیان های سیاسی نیز تا حدودی به مفهوم توهم سیاسی نزدیک می شود. در این پدیده ی نشانه شناسانه فرد باورهای سیاسی خود را که خلاف واقعیت اند واقعی می پندارد و تردیدی در صحت این باورها ندارد. توهم و هذیان سیاسی می توانند همراه با بزرگنمائی و یا خوارداشت و کوچک نمائی موضوع، روند و پدیده ای خاص همراه باشد. مفاهیمی همچون توهم رئالیستی و تخیل خلاق نیز مطرح شده است. تخیل خلاق در پیوند و تعامل با واقعیت، بر روندهای سیاسی و اجتماعی تاثیرگذار بوده است.
توهم های سیاسی بر زمینه ها و بسترهای عینی و ذهنی خاصی شکل می گیرند و منشآ اثر می شوند: بحران های سیاسی و اجتماعی، جامعه و مردمی زیر سیطره سرکوب های گونه گون و روانشناسی اضطراب و نگرانی و ترس، وجودِ حس ناتوانی و ضعف در حل مشکلات در مخاطب و مردم، ساختار سیاسی و ویژگی های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی در زمره ی این زمینه ها و بسترها هستند. توهم آفرینان سیاسی، که غالبا" آشنا با "روانشناسی تبلیغات" اند در زمره سیاست بازان و سیاستمداران اند، اینان دارای توانائی و مهارت توهم آفرینی سیاسی و طرح و پراکندن آن درمیان مخاطبان و مردم هستند. این گونه افراد یا جمع ها که با واقعیت بیگانه اند تصورخود از واقعیت و امور واقع را به جای واقعیت می نشانند و رفتار و تصمیم های خود را برمبنای تصورات خود تعیین می کنند. خود شیفتگی و ایگوی قوی از ویژگی این دست از متوهمان است. بر بستر و زمینه های مناسب، مردم آسیب دیده و آسیب پذیر نیز تلقین پذیر و مجذوب توهم سیاسی می شوند و جاذبه های این نوع توهم آن ها را به دنبال خود می کشد و به دنباله روانِ توهم های سیاسی بَدَل می شود. توهم آفرینی سیاسی از سوئی می تواند تائیرات مخرب و ویرانگر در جامعه بر جای بگذارد و ویرانگری امید اجتماعی و آرزو اندیشی، و تخریب انگیزه برای زندگی ای بهتر را سبب شود، و از سوئی دیگر خودخواهی ها، خود محوری ها و فرقه گرائی های ایدئولوژیک، نظری و سیاسی توهم آفرینان را ارضا کند، بی آنکه واقعیت را به سوی خواست های انسانی تغییر دهد و چشم انداز یک زندگی بهتر فراهم آورد. رویکرد فردی روانشناختی و جامعه شناسانه توهم سیاسی با سازماندادن یا سازمان یافتنِ جمعی آن، قدرت تاثیر گذاری اش را افزایش می دهد.
توهم سیاسی گاه نقش "تبلیغ سیاسی" را بازی می کند و بر آگاهی سیاسی در جامعه و گسترش و تعمیق آن تاثیر می گذارد، به ویژه آنجا که توهم فردی و اجتماعی را سبب می شود. تجربه تاریخی در عین حال نشان داده است که آگاهی و دانش، به ویژه دانش دانشگاهی مانع از ابتلا به توهم سیاسی و پراکندنِ آن نمی شود. توهم آفرینی سیاسی راهکارها و راهبردهای متوهمانه به همراه دارد، و عاملی برای شناخت، گشایش و کشف راه های بهبود زندگی مردم نبوده است. القا و تزریق امیدهای کاذب و واهی مردم را به حاشیهی سیاست می راند و بر سیاست گریزی، نگرانی و هراس های سیاسی و اجتماعی شان می افزاید. کنش گری منفی و آفت توهم آفرینی سیاسی برانگیزاننده نومیدی و سرخوردگی، و سبب از خود بیگانگی می شود.
توهم آفرینی سیاسی همراه با طرح نابهنگام و ناکارآمد، و طرح خواست ها و برنامه های غیرعملی و غیرواقعی ست. این نوع توهم آفرینی ها امید فردی و اجتماعی در راستای دموکراتیزه، عادلانه و صلح جویانه کردن جامعه را به نومیدی و یآس بَدَل می کند. جامعه امروز ایران زیر بمبارانِ توهمات سیاسی ست که از سونی حکومت و از سوی دیگر بخشی از اپوزیسیون درون و برون حکومتی تولید و منتشر می کنند. به همین خاطر است که حکومتیان و بخش های از "اپوزیسیون های خودی و حکومتی" و اپوزیسیون برون حکومتی و بخش هائی از مردم به گفته محمد، پیامبر اسلام "عبدالاوهام هستند"، یعنی بنده و تابعِ اوهام خود هستند! حکومت اسلامی در مقاطع مختلف با بحرانهای متعددی مواجه شده که توهم پراکنی های سیاسی سبب دور زدن بحران و وصله پینه کردنِ از هم گسختگی های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از سوی حکومت و تداوم حیات اش شده است. کارکرد اساسی توهم سیاسی به عنوان یکی از عوامل بازتولید نیروی تقویت کننده و تداوم بخشِ حیاتِ حکومت اسلامی، به ویژه در شرایط تداوم و تحکیم خیزش های مدنی، آزادیخواهانه و عدالت طلبانه، کارکردی مخرب و ویرانگر است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر