مهاجرت میلیونها ایرانی در راه است
مهدی دهقان – بحران کمآبی در ایران از وضعیت قرمز و نقطه جوش هم بالاتر رفته است.
اگر همین وضعیت ادامه پیدا کند، مهاجرت میلیونها ایرانی به یکی از «راه حلها» تبدیل خواهد شد، ضمن اینکه پدیده فروش نفت به جای آب یا لولهکشی اکثر استان های ایران با آب دریای کاسپین و عمان نیز از دیگر راه حلها خواهد بود. امروزه خطر کم آبی، فقر و جنگ، ایران را تهدید میکند اما خطر جنگ آب و پدید آمدن بیابانی به وسعت ایران به اصلیترین دغدغه تبدیل شده است. رژیم حاکم بر ایران از این جهت نگران این موضوع است که جدیتر شدن این معضل، بحرانهای خطرناک برای آن به وجود آورد. اخیراً یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز نسبت به امنیتی شدن بحران آب هشدار داده است.
موضوع «تهدید مهاجرت ۵۰ میلیون ایرانی به دلیل کمآبی» برای نخستین بار از سوی عیسی کلانتری وزیر کشاورزی دولت هاشمی رفسنجانی مطرح شد. فاجعهای که هر چقدر زمان میگذرد به واقعیت نزدیکتر میشود و اکنون جمهوری اسلامی ایران نگران جنگ آب در کشور است. ضمن اینکه علیمراد اکبری معاون وزیر جهاد کشاورزی عامل اصلی جنگ در سوریه را بحران آب و ناتوانی در مدیریت آن میداند که بخشی از صحبتهای وی در خبرگزاری ایرنا منتشر شده است.
غلامرضا حیدری از اعضای کمیسیون برنامه و بودجه مجلس اخیراً برای چندمین بار هشدار داد: «زنگ خطر برای جنگی مخوفتر به گوش میرسد و آن، «جنگ آب» است. جدی نگرفتن این مهم، در آیندهای نزدیک ما را با بحرانی سخت مواجه خواهد کرد.»
این همه در حالیست که قرار بود بخشی از اعتبارات صندوق توسعه ملی صرف مهار آبهای مرزی، مدیریت آبهای زیرزمینی و سطحی و همچنین ساماندهی سیستم فشل کشاورزی شود اما پول این صندوق در عراق، سوریه، لبنان و بحرین خرج شد، بلایی که سر پولهای بلوکه شده ایران، که سرانجام آزاد شد، نیز آمد.
در وضعیت کنونی سهم منابع آب زیرزمینی در تامین آب کشور در بخش های کشاورزی، آشامیدنی و صنعت حدود ۹۰ درصد است اما مسئولان وزارت نیرو این رقم را ۵۵ درصد نسبت به کل منابع آب میدانند.
آب هم مانند نفت غارت میشود
تا کنون کارشناسان زیادی نسبت به غارت شدن منابع آبی کشور هشدار دادهاند اما نهادهای قدرت و ثروت با تفنگ و بی تفنگ، سرداران، نمایندگان مجلس، وزرا و مجموعه رهبری،و به طور کلی هر کسی که امکان رانت و اختلاس را داشته، آب را مانند نفت غارت کرده و تنها چیزی که هیچگاه اهمیت نداشته، طرح آمایش سرزمین و اجرای برنامههای توسعه و به طور کلی حفظ زیست بوم و اکوسیستم طبیعی ایران بوده است.
اکنون این پرسش مطرح است چرا باید مجوز حفر چاه به عمق بیش از ۴۰۰ متر در استانهایی کمآب مانند کرمان، شیراز، سمنان، قم و… صادر شود؟ به طوری که امروز این استانها برای نجات از مرگ حتمی تشنه آب دریا و انتقال آب از دیگر استانها هستند. درآمد میلیاردی از پسته و یا محصولات دیگر کشاورزی و صنعتی به چه قیمتی؟
چرا باید در استانهایی کمآب مانند بندرعباس و اصفهان کارخانههایی مجوز احداث بگیرند که بند ناف فعالیتشان به چاههای عمیق آب وصل است؟ آب در این استانها حکم طلا دارد. البته اگر از معافیت مالیاتی، استفاده از انرژیها در حد مفت و امتیازهای ویژه این رانتبگیران فاکتور بگیریم، نتیجه چنین سیاستی تبدیل شدن ایران به یک بیابان بزرگ بوده است.
متاسفانه رانتبگیران سردار و آقازاده و حاج آقا در هر استانی که زاییده شدهاند، قصد داشتهاند، کسب و کار خود را به هر قیمتی با استفاده از ارتباطات و پارتیهای خود در همان استان خویش رونق دهند. البته با محدود شدن منابع طبیعی، امروزه همین افراد واردکننده جنس های بنجل چینی به کشور هستند.
نگاهی به حال و روز زمین ایران
عمق چاههای آب در ایران به حدی زیاد شده که گویا مسئولان قصد برداشت نفت را دارند نه آب. حفر چاه عمیق از سوی نهادهای قدرت و ثروت برای اهداف خاص به بیش از ۵۰۰ تا ۶۰۰ متر در استانهای مختلف رسیده است که سبب شده امروز نشست زمین به عمق بیش از ۳ متر در استانهای مختلف برسد.
بر اساس گفتههای طهمورث یوسفی، رییس مرکز مطالعات زمینشناسی جنوب کشور، وضعیت نشست زمین در برخی استانها بحرانی است که نتیجه برداشت بی رویه و حفر چاه به عمق ۶۰۰ متر است.
از دیگر پیامدهای مدیریت غلط و سیاستهای ناکارآمد و همچنین چپاولگرانه، متروکه شدن اکثر روستاها از جمله در استانهای مرزی بوده است. امروز استانهایی مانند ایلام، سیستان و بلوچستان، یزد و کرمان در صدر جدول متروکهترین استانهای ایران قرار دارند.
متروکه شدن ۳۳ هزار روستا و آبرسانی با تانکر به ۷ هزار روستا
طبق گفته جانباز، مدیرعامل شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور و همچنین اسماعیل نجار، رئیس سازمان مدیریت بحران کشور، حدود ۷ هزار و ۵۰۰ روستا با تانکر آبرسانی میشود و این رقم بجز آمار ۳۳ هزار روستای متروکه شده است که سال ۹۴ از سوی رضوی، معاون توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری، اعلام شد.
همچنین از ۶۰۹ دشت موجود در ایران بیش از نیمی از آنها کاملاً خشک شده است. طبق گفته مسئولان از ۷۷۰ هزار حلقه چاه حدود نیمی از آن غیرمجاز هستند و حفر چاه در سالهای اخیر به بیش از ۲۰ برابر افزایش یافته است.
همچنین بر پایه بررسیهای انجام شده توسط سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور و سازمان نقشهبرداری تا کنون در ۳۰۰ دشت پدیدهی نشست زمین گزارش شده که دشتهای کاشمر، تهران، مشهد، کاشان و رفسنجان جزو بدترینها هستند. البته نشست دشت تهران رکورد بیشترین نرخ در جهان را به خود اختصاص داده است. طبق آمارهای اعلام شده نرخ متوسط نشست در دشت تهران سالانه بیش از نیم متر است.
نشست زمین به خاطر پسته!
نرخ نشست زمین در دشتهای رفسنجان و کاشمر نیز بسیار بالاست که حاصل برداشت بی رویه آب از دشتهای ممنوعه از سوی پستهکاران رفسنجان بوده است.
محسن جلال پور به عنوان رئیس انجمن پسته ایران در گفتگویی قبل از توقف چاپ روزنامه «تهران امروز» گفته بود: «کرمان پایتخت پسته جهان شد اما تاوان این موفقیت حفر چاههای عمیق، در کنار استفاده از دشتهای ممنوعه بود که این دشتها از زمان شاه ممنوع شده بودند اما در دهههای ۶۰ تا ۸۰ آب باغات پسته را تامین کردند و امروز شاهد خشک شدن آنها هستیم.»
متاسفانه توهم خودکفا شدن در صنعت کشاورزی و همچنین سیاستهای نادرست مسئولان سبب شده تا بخشی از آبهای زیرزمینی ایران در قالب محصولات پر آب کشاورزی از جمله هندوانه به کشورهای مختلف از جمله قطر صادرات شود.
خاموش کردن آتش جنگ با آب دریا
انتقال آب دریای کاسپین (دریاچه مازندران/ خزر) و عمان به استانهایی مانند سمنان، کرمان و شیراز در دستور کار است اما چنین اقداماتی هزینهبر است و از سوی دیگر پیامدهای زیست محیطی مخرب دارد، به عنوان مثال انتقال آب دریاچه کاسپین به استانهای مورد نظر سبب تهنشین شدن میلیونها تن نمک در مسیر انتقال خواهد شد که خود پدیدآورنده خشکی است. بنابراین باید همواره برای انتقال آب هزینه سنگین کرد. اما وضعیت آب در ایران از مرحله بحران هم عبور کرده و به گفته کارشناسان اکثر استانها باید با آب دریا لولهکشی شوند.
البته امروزه شاهد انتقال آب بین استانهای مختلف هستیم که یکی از گرانترین طرحها انتقال آب شیرین، از سرشاخههای دز به شهر قم بود. این در حالیست که در مسیر خط انتقال آب بسیاری از شهرستان و روستاها بی آب هستند و حتی برخی مناطق با تانکر سیار آبرسانی میشوند.
مردم اهواز معتقدند که با انتقال آب کارون، فاضلاب برای آنها باقی خواهد ماند و با طرح بهشت آباد یا همان انتقال آب از چهارمحال و بختیاری به اصفهان مخالف هستند زیرا خود این استان و روستاهای آن هنوز آب آشامیدنی سالم ندارد و نتیجهی طرح بهشت آباد، همانا جهنم شدن آبادیها خواهد بود.
امروز استانهای مختلف از جمله اصفهان، خوزستان، یزد، کرمان، شیراز، چهارمحال و بختیاری درگیر بحث انتقال آب هستند که طی سالهای گذشته درگیریهایی نیز بین اهالی استانها رخ داده است.
و اما پرتقالفروش ماجرا
چیت چیان وزیر نیرو نیز همانند دیگر وزیران دولت روحانی فقط تهدید به استیضاح شده اما تا کنون استیضاح نشده است. آخرین بار وزیر نیرو با ۳۱ علت از سوی نمایندگان تهدید به استیضاح شد اما ناگهان موضوع منتفی شد. این موضوع یک مفهوم بیشتر ندارد و آن هم این است که وزیر نیرو هم با باجبگیران همسو یا در برابر آنها سکوت کرده است که شاید از ترس «دولت با تفنگ» باشد.
در پایان باید گفت، عیسی کلانتری وزیر کشاورزی دولت هاشمی رفسنجانی به خوبی از عمق فاجعه آگاه است که موضوع مهاجرت ۵۰ میلیون ایرانی را عنوان کرده است. کلانتری حدود ۲ سال پیش، نتیجه سیاست افزایش جمعیت ایران به ۱۵۰ میلیون نفر را که از سوی علی خامنهای عنوان شد، پرورش یک مشت گدا و گشنه دانسته وگفته بود: «حیوانات به دلیل کمآبی در حال مرگ هستند، همچنین در سفرم به یزد، ملت دنبال آب میدویدند، با ادامه روند کنونی، ایران تا ۱۰ سال دیگر دوام نخواهد داشت.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر