مهستی شاهرخی: گورخوابی های رهبر
گورستان های بسیاری را افتتاح و پُر کرده بود
ده ها نفر را راهی گور کرده بود
صدها نفر به فرمانِ او گور به گور شده بودند
هزاران نفر را امضای او در گور خوابانده بود
سرانجام روزی قلبش از کار ایستاد
قلبی که سالها پیش مرده بود او را راهی گورستان کرد.
گورستان های بسیاری را افتتاح و پُر کرده بود.
سالهای بسیاری در رأس یا در کنار و یا در سایه قدرت مانده بود.
سیاستِ با پنبه سر بریدن و بی سر وصدا اعدام کردن یا در خفا سنگسار کردن از ایده های او بود
سیاستِ کنسرت های ایرانی در کشورهای همسایه و ایجاد تلویزیون های ایرانی در خارج از کشور به همچنین.
هنر صدور اجزاء بدن و فروش کودکان و زنان به شیخان خلیج و فروش هر چه فروختنی بود!
هنر معاملاتی برای سر کیسه کردن ملت از یک سو و از سوی دیگر شیره مالیدن به سرِ مردم با شهرزادهای سریالی.
در دورانِ او، قیمت دلار هشت تومانی چندصد بار بیشتر شد و بر اثر تورم به چهار هزار تومان رسید
در پایان عصرِ او، گرچه ایشان از ثروتمندترین مردان کشور شده بود اما صندوق بازنشستگی خالی، حقوق معلمان و کارمندان دولت و کارگران ماه ها عقب افتاده بود
و مردم از شدتِ فقر به گورخوابی رسیده بودند
آن وقت ایشان مصلحتِ وقت چه دیدند؟ که صدایش را در نیاورند؟ یا چیزی از این قبیل؟
آیا در همان گورستانی دفن شد که به همتِ خودش گسترده و پهناور شده بود؟
بله شخصیت مهمی بود، شخصی مانند امام، پس برای مرگش سه روز عزای عمومی اعلام شد
در عصر او، زندانی و اعدامی لزوماً گوری نداشت تا به خانواده اش تحویل بدهند.
اسیرانِ بسیاری بی نام و نشان از این دنیا رفتند
در دوران او، نسلی قلع و قمع شد. در آن فضای فاسد و آلوده، جوانان کشور مثل درخت اره شدند.
جوانانِ برومندی که یا در جبهه شهید شدند و یا بر اثر اعتیاد پیکر تنومند و جوانشان پُکید.
اما حالا وقت این حرفها نیست
مرگ همه را به یک چشم نگاه می کند
علیرغم تفاوت های طبقاتی و هرمی و مقامی همه بلاخره یک زمانی می میرند
آری، باور کنید بی تردید آخرش همه به گور می روند، چه شاه باشد و چه رهبر
مثالِ فرعون را به یاد دارید؟
مهستی شاهرخی
سه شنبه ده ژانویه 2017
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر