روایت تازه از ١٨ تیر
ـ «چالش امنیتی بود و خود شورای عالی امنیت ملی اجازه برخورد را داد»؛ این قسمتی از روایت سرلشکر «حسن فیروزآبادی»، رئیس پیشین ستاد کل نیروهای مسلح است درباره وقایع ١٨ تیر ١٣٧٨. او در سالهای ریاستش به عنوان رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، عضو شورای عالی امنیت ملی نیز بوده است. «فیروزآبادی» به «فارس» گفت: «من اینجا به عنوان عضو شورای امنیت ملی عرض میکنم که مقابله نیروهای مسلح با شورشهای خیابانی در جریان ١٨ تیر سال ٧٨ با مجوز شورای عالی امنیت ملی و شخص رئیس شورای عالی امنیت ملی که خود آقای خاتمی بود، صورت گرفت». مجموعه وقایع رخداده در کوی دانشگاه تهران و خیابانهای اطرافش، که بین روزهای ١٨ تا ٢٣ تیر ١٣٧٨ رخ داد، در ادبیات سیاسی ایران به وقایع «کوی دانشگاه» و «وقایع ١٨ تیر» معروف است.
رئیس پیشین ستاد کل نیروهای مسلح ادامه داد: «وقتی چالش، تبدیل به قضیه امنیت ملی میشود، نمیتوان نیروهای نظامی را محکوم کرد که چرا درگیر شدید؟ خب چالش امنیت ملی بوده. ولی حالا خود رئیسجمهوری (خاتمی) که دستور داده و آن را تصویب کرده، یا سکوت کرده یا بیانیه میدهد بعد مردم خیال میکنند که سپاه تنها بوده است».
فیروزآبادی افزود: «خودشان تصویب کردند، خود شورای عالی امنیت ملی اجازه برخورد را داد و بعد دبیر شورای عالی امنیت ملی بیانیه داد و آن را محکوم کرد و تصور میشد که سپاه یا نیروهای مسلح مسئول آن بوده، درصورتیکه اینطور نبود، این تصمیم شورای عالی امنیت ملی و تأیید رئیسجمهور بود. آن زمان جلوی خود بنده آقای روحانی با آقای خاتمی تماس گرفتند و گفتند وضع اینگونه و جمعبندی این است و ایشان گفتند دیگر هر تصمیمی که گرفتید انجام دهید، از این به بعد هم همینطور خواهد بود».
این درحالی است که خبرگزاری «فارس»، در گزارشی که تیر ماه امسال به مناسبت سالگرد وقایع کوی دانشگاه منتشر کرد، نوشت: «گفته میشود در جلسات پیشین شورای امنیت ملی به دلیل حضورنیافتن روحانی، خاتمی این جلسات را اداره میکرده و با ورود سپاه به ماجرای تأمین امنیت تهران مخالفت میکرده؛ اما روحانی پس از بازگشت از سفر فرانسه در جلسهای که تشکیل میدهد با اعطای مجوز به سپاه و بسیج موافقت میکند».
روایت فرمانده وقت سپاه
اما به غیر از روایت «فیروزآبادی» که آن را بیان کرده، دیگر افراد در جریان نیز اتفاقات آن روزها را روایت کردهاند. سردار «یحیی رحیمصفوی»، فرمانده کل وقت سپاه، از جمله افرادی است که آن روزها را روایت میکند. او در مصاحبهای که دی ١٣٨٨ با مجله «پنجره» داشته و خبرگزاری «فارس» آن را بازنشر داده، گفته «برای بنده به عنوان فرمانده كل سپاه براساس اطلاعاتی كه داشتیم، برخی از مسئولان دولتی در آن زمان حامی اغتشاش بودند». او در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه «شما به عنوان فرمانده كل سپاه پیغام دادید كه آنها از یك خطی دیگر پایین نیایند، یعنی نشاندهنده این است كه آنها فتنه آن زمان را خودشان راه انداخته بودند»، میگوید: «بله همینطور است. پایینتر از خطی كه ما تعیین كرده بودیم نیامدند و تقریبا پنج یا شش روز بود كه از فتنه ١٨ تیر میگذشت و ما در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی كه دكتر حسن روحانی دبیری آن را برعهده داشت اظهار کردیم كه نیروی انتظامی دیگر خسته شده و نمیتواند ادامه دهد، چون پنج، شش روز است كه آنها تهران را به آتش كشیدهاند و باید دیگر سپاه پاسداران و بسیج وارد عرصه شوند كه وزیر كشور وقت مخالفت میكرد». او از گفتوگویی تند با وزیر کشور وقت، یعنی «عبدالواحد موسویلاری» در جلسه شورای عالی امنیت ملی صحبت میکند و میگوید: «این در صورتی بود كه امنیت تهران برعهده سپاه پاسداران است و حتی گفتوگوی تندی هم بین اینجانب و وزیر كشور صورت گرفت كه در نهایت با مصوبه حضرت آقا سپاه و بسیج وارد عرصه شد و بدون تیراندازی و تلفات انسانی ظرف چند ساعت ماجرا را تمام كرد».
او در مصاحبهای دیگر با خبرگزاری «فارس» که سال ١٣٩٠ انجام شده، گفته بود: «در روزهای نخست فتنه ٧٨ وزیر کشور اجازه نمیداد که سپاه و بسیج وارد عمل شده و آشوبی که تهران را به آتش کشیده بود را آرام کنند. میگفت فقط نیروی انتظامی و این در حالی بود که نیروی انتظامی میگفت ما دیگر نمیتوانیم ادامه بدهیم... آقای روحانی (دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی) به نفع سپاه رأی داد و گفت: «سپاه باید بیاید؛ برای دفع فتنه تهران». بعد اینکه موضوع گزارش شد و حضرت آقا هم اجازه دادند، با ورود بسیج و سپاه، ظرف چند ساعت این فتنه تمام شد. میتوانم بگویم عناصری که ما آن زمان دستگیر کردیم آنها گفتند که از سوی مسئولان برخی وزارتخانهها حمایت میشدند. بعد از اینکه سپاه و بسیج وارد عمل شدند و ظرف دو ساعت کار را تمام کردند. بعد از آن هم حضرت آقا سخنرانی کردند. مردم ایران هم در ٢٣ تیرماه با حضورشان در خیابانها جواب آنها را دادند».
روایت ناطق نوری
حجتالاسلام «اکبر ناطقنوری» رئیس وقت مجلس شورای اسلامی هم روایت خود را از ١٨ تیر ١٣٧٨ در بخشی از جلد دوم کتاب خاطراتش اینگونه منتشر کرده است: «با اینکه در این زمینه مسئولیتی نداشتم دائم به جاهای مختلف از دفتر خودم در مجلس تلفن میزدم. حراست خود را هم به صحنه تظاهرات فرستاده بودم تا به من خبر دهند. چون گفته بودند اغتشاشگران به سمت بهارستان هم آمدند. مسئول حراست، آخرین وضعیت را به من گزارش میداد که مثلا الان اغتشاشگران در کجا هستند و چه کار میکنند». او در این خاطرات که خبرگزاری «ایرنا» آن را بازنشر کرده، از تماسش با «علی لاریجانی» رئیس وقت صداوسیما خبر میدهد و میگوید: «زمانی که نزدیک ایستگاه رادیو بودند، با آقای لاریجانی تماس میگرفتم که شما آنجا چقدر نیرو دارید؟ و بعد معلوم شد تدابیری اندیشیده شده بود. من با آقای ذوالقدر و آقای رحیمصفوی، فرمانده محترم سپاه، نیز پیدرپی تماس میگرفتم و آنها هم میگفتند هنوز به ما دستور داده نشده و علت دارد که دستور داده نشده، حتما شما در جریان هستید». «ناطقنوری» ادامه میدهد: «بالاخره در مقطعی، دستور صادر شد که سپاه وارد عمل بشود و در دو ساعت اغتشاشی که از «میدان بخارایی» تا «شهر ری» کشیده شده بود، پایان یافت. در همین زمان، جلسهای در حضور مقام معظم رهبری از سران سه قوه، فرماندهان نظامی سپاه، وزیر اطلاعات، وزیر کشور و تا آنجا که من یادم است، دبیر شورایعالی امنیت ملی تشکیل شد. مقام معظم رهبری از وزیر کشور سؤال کردند (نزدیک غروب بود) «اوضاع چه خبر است؟» گفت که «حاجآقا تظاهرات و ناآرامیها را جمع کردند و بر همه چیز مسلط هستیم»؛ من چون خودم از بعدازظهر قضایا را تعقیب میکردم، خیلی عصبانی بودم، بین حرف پریدم و با تندی گفتم: «آقا ایشان گزارش بیربطی میدهند. اینطوری نیست. همین الان در میدان بخارایی، سپاه درگیری دارد، اینها را آقای صفوی بفرمایند»؛ آقای رحیمصفوی گفت: «درست است»؛ جالبتر از همه اینکه خود آقا فرمودند: «تنها در میدان بخارایی نیست، شهر ری الان آشوب است»؛ یعنی خود آقا از همه ما بیشتر، خبر داشتند».
او میگوید: «من همانجا گفتم که «آقا، بنده اعتقاد دارم نهضت آزادی و این نیروها در پشت پرده این جریان هستند و اگر ما بخواهیم این آشوب و شورش را بخوابانیم، به نظر من باید سران اینها را دستگیر کرده، عدهای را که در صحنه آشوب کردند هم به سرعت محاکمه کنیم. حتی اگر لازم باشد -دیدیم که اینها بههرحال بحران ایجاد کردهاند و قصد براندازی دارند- آنها را به سینه دیوار بگذاریم. اگر قصد براندازی نظام را دارند و با اسلام محارب هستند، با آنها برخورد بشود»؛ بعضی از مسئولان خیلی جا خوردند و گفتند: این نوع حرفزدن جلوی آقا؟! اما من ریشه اغتشاش را در نهضت آزادی میدانم، اینها دنبال براندازی هستند و در کشور بحران ایجاد میکنند و بالاخره باید با آنها برخورد کرد، حکومت تعارف ندارد. من در ماجرای ١٨ تیر ٧٨، قائل بودم که باید سران نهضت آزادی دستگیر، محاکمه و با آنها برخورد قاطع شود؛ اما رئیس دولت اصلاحات این اعتقاد را نداشت».
روایت فرمانده وقت لشکر ١٠ سیدالشهدا
سردار «اسدالله ناصح»، فرمانده وقت لشکر ١٠ سیدالشهدای تهران، نیز روایتی مشابه روایات گفتهشده دارد؛ البته با جزئیات بیشتر. او به «فارس» گفته «آن زمان آقای خاتمی بهعنوان رئیسجمهوری در آن جمع مطرح نبود که علیه او شعار دهند؛ بنابراین تا آن زمان به آقا و آقای خاتمی توهین نمیکردند، جریان از آنجا (مقابل وزارت کشور) راه افتاد و به خیابان فلسطین رسیدند و از آنجا به بعد جریان دیگری سوار کار شد که دیگر از خود آقای خاتمی هم عبور کرد؛ آنها پایینتر که آمدند، دیگر به آقا هم توهین میکردند».
او با بیان اینکه همان زمان جلسه شورای امنیت بود و مطرح کردند که حالا که آنها درخواست کردهاند که آقای خاتمی در مجلس یا دولت برای آنها صحبت کند، مشکلی وجود ندارد، گفت: «بنابراین آقای خاتمی گفت من حرفی ندارم و میروم صحبت میکنم، به محض اینکه این اتفاق میافتد، آقای رحیمصفوی آنجا موضع میگیرد و میگوید هرکسی هرجا میخواهد برود صحبت کند، برود؛ اما خط قرمز ما مشخص است و اجازه نمیدهیم یک نفر از خیابان جمهوری عبور کند. از آن طرف سریع به ما دستور دادند که نیروها را در خیابان جمهوری آرایش دهید و هیچکس حق ندارد به سمت پایین برود».
سردار ناصح میگوید: «خیلیها حساسیتها نسبت به مسائل امنیتی را متوجه نمیشوند. نمیدانند اگر در جریانی یک عده جمع شدند، آن جمع دیگر کنترلکردنی نیست که بگوییم فرض کنید تا پشت سیمخاردار یا پشت نرده آمده و ما برویم با آنها صحبت کنیم. یک جمع هیجانی دیوار را هم خراب میکند و رد میشود و اگر دیوار را خراب کردند، شما دیگر نمیتوانید کاری کنید و اصلا نمیتوان آن موقع کنترل کرد». فرمانده وقت لشکر ١٠ سیدالشهدای تهران تأکید کرد: «به محض اینکه دستور آقای رحیمصفوی صادر شد، در جلسه شورای امنیت مطرح شد و یکدفعه جمعیتی که از خیابان فلسطین به سمت مجلس در حرکت بود، وسط راه همه برمیگردند. چه کسی به آنها اطلاع داد؟ بعد رئیس دفتر آقای خاتمی، آقای ابطحی، میخواست به آن سمت برود که مسئول سپاه حفاظت میگوید به من گفتهاند که تا خیابان جمهوری خط قرمز است و احدی حق ندارد جلو بیاید. آقای ابطحی با آن فرمانده سپاه حفاظت جروبحث میکند که او میگوید بحث نکن، اگر اینجا بایستی تو را هم میزنم و درگیری لفظی پیدا میکنند».
«صفرعلی براتلو»، فرمانده وقت ناحیه مقاومت جنوب تهران و ری هم درباره وقایع ١٨ تیر ١٣٧٨ به «فارس» گفته: «من در آن مقطع فرمانده ناحیه جنوب تهران و ری بودم؛ آن موقع دیگر از غرب تهران رفته بودیم. آقای گرجیزاده هم فرمانده تهران بزرگ بود. ما احساس میکردیم که عملا مأموریتی در تهران نداریم؛ اما ایشان تماس گرفتند و از ما کمک خواستند. ما آمدیم، وارد شدیم و دو، سه تا از گردانهایمان را از شهر ری هماهنگ کردیم و در اطراف دانشگاه مستقر شدیم».
روایت عضو کمیسیون بررسی کوی دانشگاه
تیرماه امسال نیز «حمیدرضا ترقی»، نماینده وقت مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون تحقیق و بررسی مجلس درباره رسیدگی به ماجرای کوی دانشگاه به «فارس» گفت: «سپاه و بسیج برای ختم غائله وارد این عرصه شدند؛ تماس سردار صفوی با رئیسجمهوری وقت و نامه فرماندهان سپاه به رئیس دولت اصلاحات ازجمله این اقدامات بود که مرور برخی از این وقایع مانند حرکت به سمت بیت رهبری نشان از ناپختگی این اقدامات دارد و مبیّن این واقعیت است که حرکت از دستشان خارج شده است؛ بنابراین سپاه احساس کرد که حرکت از سوی ضد انقلاب پیگیری میشود و دانشجویی نیست و هدف براندازی است که با دستگیری عوامل از سوی سپاه ماهیت فعالان آن به طور شفاف مشخص شد».
موضع دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی
نهایتا «حسن روحانی» که دبیر شورای عالی امنیت بود و به تازگی از سفر بازگشته بود، سخنران مراسم ٢٣ تیر ماه ١٣٧٨ شد. او در بخش پایانی این مراسم که در دانشگاه تهران برگزار شد، گفت: «شورایعالی امنیت ملی به مردم قهرمان و دانشجویان عزیز اطمینان میدهد كه: ١- مسئله كوی دانشگاه را ریشهیابی، بررسی خواهد كرد و این بررسی را تا نتیجه نهایی ادامه خواهد داد و نتیجه آن را به اطلاع مردم خواهد رساند. ٢- به شهروندان عزیز و قهرمان تهرانی و به همه مردم ایران قول میدهیم نیروهای امنیتی ما و قوه قضائیه با سرعت با عناصر مخرب و مفسد برخورد قاطع خواهند كرد. ٣- به مردم اعتماد و اطمینان میدهیم كه دولت و نیروهای امنیتی ما كاملا بر اوضاع مسلط هستند و هیچگونه نگرانی در این زمینه وجود ندارد. لازم میدانم از نیروی انتظامی به خاطر تلاشهای شبانهروزیاش در این چند روز، از نیروی عزیز و قهرمان بسیج و همچنین پرسنل بیدار وزارت اطلاعات تشكر، سپاسگزاری و قدردانی نمایم كه تلاش و فعالیت فوقالعادهای در این چند روز داشتهاند. از دانشجویان عزیزمان تشكر میكنم كه با دقت و سرعت، حساب خودشان را از این عناصر مفسد جدا كردند و بهخوبی هوشیاری و آگاهی خود را در این مقطع حساس نشان دادند». روحانی بعدها در کارزار انتخابات ١٣٩٢ درباره آن روزها اینگونه صحبت کرد: «در وقایع ١٨ تیر، بسیار مهم بود بین کار دانشجویان و کار آشوبگران تفکیک صورت گیرد. همه تلاش ما این بود به مردم بگوییم اینها که در خیابان اتوبوس آتش میزنند و چادر زن چادری را از سرش میکشند یا به مغازهها حمله میکنند، دانشجو نیستند. عدهای از حرکت و انتقادات دانشجویی سوءاستفاده کردند. ضمن اینکه ما خواستیم ناامنی که در تهران آغازشده بود، سریعتر جمع شود. من فکر میکنم کار بسیار بزرگی انجام شد. در سخنرانی ٢٣ تیر هم گفتم آمدهایم دامن دانشگاه و دانشجو را تنزیه کنیم. به مردم بگوییم این اقدامات تخریبی ربطی به دانشجویان ندارد. دانشجویان ممکن است انتقاداتی داشته باشند که حق آنهاست».
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
٣ بار استعفا دادم
سرلشکر «سیدحسن فیروزآبادی»، رئیس پیشین ستاد کل نیروهای مسلح، گفتوگویی مفصل با خبرگزاری «فارس» انجام داده است. دیگر محورهای این مصاحبه که «محمدمهدی یزدی» و «هاجر تذری»، خبرنگاران «فارس» انجام دادهاند، به شرح زیر است.
سه بار در سالیان گذشته از مقام معظم رهبری تقاضا کردم ریاست ستاد کل را به فرد دیگری بسپارد.
ستاد کل تهدیدات را چه به صورت بازدارندگی و چه تهاجمی دفع میکند.
سیاستگذاری نیروهای مسلح بر عهده ستاد کل است.
قرارگاه خاتمالانبیا بخشی از ستاد کل نیست.
فرماندهان نیروهای مسلح برای عملیات
تحتامر قرارگاه خاتم(ص) هستند.
استراتژی ترکیب نیروها برای مقابله با تهدیدات به وسیله قرارگاه خاتم(ص).
دولت دوم خرداد گمان میکرد اگر تعامل سیاسی قوی شود، امنیت برقرار میشود و دیگر تهدیدی وجود ندارد.
سیاست خارجی در صورتی میتواند فعال و مؤثر واقع شود که نیروی مسلح آماده باشد.
بنیان استراتژی سیاست خارجی دوم خرداد خراب بود.
نیروهای مسلح قوی و پای کار است که سیاست خارجی را میسازد.
ایجاد اینترنت یا WTO برای اهداف کلان استعماری است.
اظهارات آقای هاشمی را در زمان حیات امام(ره)، زمان جنگ و زمان ریاست جمهوریاش با سخنان امروز مقایسه کنید!
تلقی این بود که با فتح فاو جنگ را تمام کنیم.
متن قطعنامه ٥٩٨ بسیار سیاسانه نوشته شده بود.
تلخی جام زهر امام را فقط رزمندگان و خانواده شهدا میتوانستند بفهمند.
اشکال هاشمی این است که در جامعه ولایی به تشخیص خود عمل میکند.
وقتی آقا، نظری را تأیید نکردند دیگر آن فرد حق ادامهدادن آن را ندارد.
فردی به امام گفت انقلاب مگر بُغچه حمام است که صادرش میکنیم؟!
جمهوری اسلامی بنا ندارد که با کشورهای دیگر بجنگد یا در امور و مصالح ملتها دخالت کند.
به درخواست خود دولت عراق به کمکشان رفتیم. به دولت عراق تجهیزات میفروشیم.
در یمن مستشار نظامی نداریم.
دفاع از مردم بحرین دخالت محسوب نمیشود.
به فلسطین و غزه مستشار فرستادیم.
جریانات سیاسی تجدیدنظرطلب مخالف پاسداری نیروهای مسلح از انقلاب بودند.
چالش نیروهای مسلح با سیاسیون تجدیدنظرطلب تمام نمیشود.
سیاسیونِ ایجادکننده تهدید با نیروهای مسلح اصطکاک پیدا میکنند.
سیاسیون تجدیدنظرطلب در این دولت هم در صحنه هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر