عبدالحسین نوشین؛ پیشرو در تئاتر ایران
تئاتر فردوسی محل
اجرای نمایشنامه های عبدالحسین نوشین، از پایهگذاران تئاتر نوین ایران
امسال می توانست محل برگزاری جشن یکصد و دهمین سال تولد او باشد.
تعزیه
و نقالی سال های دراز از محبوب ترین شیوه های نمایشی در ایران بود. در عهد
ناصری یک بار دیگر شاهد تغییر و تحولی مثل دیگر وسائل ارتباطی در مورد
تئاتر هم می شویم. پس از تکیه دولت که محل نمایش های تعزیه ای بود، مکانی
در دارالفنون به اجرای نمایش های فرنگی و مدرن اختصاص داده می شود. میرزا
فتحعلی خان آخوندزاده و میرزا آقا خان تبریزی از نخستین کسانی بودند که دست
از سر واقعه کربلا برداشتند و به سبک و سیاقی نوین نمایشنامه نوشتند. با
این همه آنگونه که باید و شاید این گونه نمایشنامه ها در میان مردم رواج
چندانی پیدا نکرد. نمایشنامه هایی از مولیر و شکسپیر نیز به فارسی برگردانده شده بود اما هنوز راه درازی تا رسیدن به تئاتر مدرن باقی مانده بود.
نوشین که گویا نیازهای جامعه را دریافته بود پس از بازگشت از فرنگ در سال ۱۳۱۱ با تسلط به زبان فرانسه، نمایشنامه های انتقادی، اجتماعی را به فارسی برگرداند و به صحنه آورد. او پس از اجرای نمایشنامه هایی در تئاتر فرهنگ با یاری تاجری و از علاقمندان این هنر نمایشی تئاتر فردوسی را گشود و از آن پس همه نمایشنامه های خود را در این تماشاخانه به اجرامی گذارد. توپاز، پرنده آبی، مستنطق و...نوشین که تحصیلات تئاتری خود را در شهر تولوز فرانسه به پایان رسانده بود عده ای را گرد هم آورد و با آموزش آنان تئاتر نوین ایران را پایه گذاری کرد.
با سمفونی سرنوشت بتهوون پرده تئاتر را بالا می برد و با همان سمفونی نیز پرده فرو می افتاد. طرز بیان بازیگران شیوه ای متفاوت پیدا کرد، در سالن تئاتر در همان ساعت اعلان شده باز می شد و زمان شروع بازی نیز بلافاصله بسته می شد. هیچ عذری از هیچ بازیگری برای اشتباه در اجرا پذیرفته نمی شد.
تئاتر در بوته نقد
نمایشنامه های غربی بود که پشت سر هم ترجمه می شد و به صحنه می رفت. دوستی نوشین با بسیاری از فرهیختگان آن دوران مثل صادق هدایت، سعید نفیسی، بزرگ علوی، و...یاری دیگری برای به کمال رساندن کار اوست.نوشین آخرین شب تمرین هر نمایش از همه این فرهیختگان دعوت می کرد که نمایش را ببینند و نظر خود را به او بگویند. برای نخستین بار در تاریخ ادبیات نمایشی کسی تئاتر را پیش از اجرا به بوته نقد می گذاشت. تا همین چندی پیش که بعضی از شاگردانش مثل عزیز الله بهادری هنوز در قید حیات بودند می دیدیم که همان شیوه گفتاری و رفتاری نوشین را همچنان رعایت می کنند. نوشین همچنان مراد بود و آن ها مرید.
پرسش ها در مورد نوشین بسیار است. برای پاسخگویی دو تن از پر سابقه ترین هنرمندان تئاتر ایران، ابراهیم مکی نمایشنامهنویس و بازیگر و کارگردان و اردوان مفید، مسئول پیشین تئاتر در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و بازیگر و کارگردان را برگزیدیم.
با چنین اوصافی آیا می توان تئاتر ایران را به پیش و پس از نوشین تقسیم کرد؟
ابراهیم مکی: "از نظر اجرایی بله. از نظرادبیات دراماتیک نه. نوشین در هزاره فردوسی و همچنین نمایش توپاز توانایی اش را نشان داد. بعد از شهریور بیست که جوان ها و دانشجویان به او می پیوندند با اطلاعاتی که در باره اجرای نمایشنامه دارد سعی می کند اجراهایش با آخرین تکنیک های آن روز مطابقت داشته باشد. پایه های علمی روز را گذاشت. از جمله تجزیه و تحلیل نمایشنامه ها که قبلا به آن صورت نبود. از همه مهم تر احترامی که برای انضباط تئاتر قائل بود که قبل از نوشین وجود نداشت."
اردوان مفید نقل قولی از نوشین در مورد تغییر نمایشنامه در آخرین تمرین دارد: "نوشین معتقد بود که فقط در تمرین نمایش قبل از اجرا نمی توان به کارها سرو سامان داد به قول او غذای نپخته ای می شود که نمکش کم است و بوی آشپزخانه می دهد."
تئاتر ژستی
در اجراهای قدیم رسم بر این بود که یکی از هنرمندان در محفظه ای نزدیک به صحنه جا می گرفت و با داشتن متنی در دست هنگامی که زمان اجرا، بازیگری متن را فراموش می کرد او جملات را برایش بازمی گفت. محمد عاصمی آنگونه که خود می گفت مدتی در نمایشنامه های نوشین نقش سوفلور را ایفا می کرده است. ابراهیم مکی انگشت بر روی همین نکته می گذارد.مکی:"از زمان نوشین است که دیگر از سوفلور استفاده نمی شود. نوشین تنها به دلیل ذوق و علاقه به تئاتربازیگرانش را انتخاب نمی کرد. نوشین هر کسی را روی صحنه نمی برد."
اجراهای متفاوت نمایشنامه های نوشین از کجا و چه کسی الهام گرفته شده بود؟
اردوان مفید می گوید: "نوشین برای نخستین بار به استانیسلاوسکی اشاره می کند. نوع بیان، دکلاماسیون و حرکات اغراق آمیز بازیگران او به شدت زیر تاثیر تئاتر فرانسه به ویژه لوئی ژووه بود. اغلب اساتید هنرستان هنرپیشگی هم متاثر از این نوع تئاتر بودند. حتی آن نوع بیان مطنطن و حرکات و ژست در کار نوشین هم تاثیر گذاشته بود."
ابراهیم مکی از ژست در تئاتر نوشین نام می برد: "زمانی بوده که حرکت ها بر اساس ژست بوده. یعنی این حرکت به این معنی ست. از عکس ها می توانیم ببینیم."
در گذشته های دورتر صحنه های تئاتری امکانات اجرائی بسیار اندکی داشتند. اما با آمدن نوشین به تئاتر فردوسی صحنه هم دگرگون می شود. اردوان مفید ضمن تایید این نکته، اشاره به نوآوری های او دارد:
"نوشین برای اجرای نمایشنامه هایش از امکانات بسیار برخوردار بود. او بنیانگذار یک تئاتر شسته و رفته بود که در زمینه میزانسن، دکور، نور و...نوآوری هائی داشت ولی تئاتر نوشین همان تئاتر تصنعی قدیمی فرانسوی بود و از تئاتر احساسی و الهامی بر مبنای استانیسلاوسکی در آن اجراها خبری نبود."
ورود زنان به صحنه
نوشین در صحنه تئاتر با لرتا بازیگر توانا آشنا شد. آشنایی که به عشق انجامید و سپس ازدواج. عشقی که لرتا را از رفتن به شوروی باز داشت. پاپازیان شکسپیرین معروف روسی میگوید لرتا عشق را به تئاتر ترجیح داد. اما این تنها لرتا نیست که با نوشین در بسیاری نمایش ها همبازی بود. بسیاری از زنان نامدار تئاتر ایران از زمان نوشین به صحنه میآیند. ابراهیم مکی اشاره ای به شرایط آن زمان دارد:مکی: "به خانم ها امکان داد. خانم توران مهرزاد، خانم اسکویی، ایرن عاصمی و... در دوره رضا شاه خانم ها می آیند روی صحنه. هم روی صحنه می آیند و هم کارگردانی می کنند."
نوشین از اعضای حزب توده بود. او پس از فرار از زندان و زندگی در چند مخفیگاه که بخشی از آن هم در خانه عزت الله انتظامی سپری شد، به اتحاد جماهیر شوروی گریخت. آیا می توان موفقیت نوشین را تا حدی مدیون گرویدن او به حزب توده دانست؟
ابراهیم مکی: "دوره نوشین شرایط ایجاب می کرد که مسائل اجتماعی گفته شود. شعر را می شود گفت و گذاشت در یک قفسه، تئاتر اما این اجازه را نمی دهد.حزب توده او را بُل گرفت. اول باید عضو حزب بشوی.حزب توده از خیلی ها استفاده کرد مثل فریدون کشاورز که خودش می گوید من نمی دانستم اصلا سیاست چیست. البته همه گروه ها همین کار را می کنند. همه استفاده می کنند. حزب هم به او امکانات بسیار داد.
اگر بعد از تیراندازی فرار نمی کرد هیچ اتفاقی برایش نمی افتاد. از سال ۲۷ دیگر کاری نمی کرده. نوشین کاره ای نبود که فراری بشود."
سیاست و تب و لرز
محمد عاصمی می گفت که شهرت نوشین همه جا پیچیده بود حتی در دربار. به همین دلیل روزی برای نوشین از دربار پیام فرستادند که در فلان تاریخ برای اجرا به حضور اعلیحضرت برود. روز موعود فرا رسید و نوشین درست در همان لحظه دچار آنچنان تب و لرزی شد که عذرش برای نرفتن به دربار پذیرفته شد.اردوان مفید نیز افسوس می خورد که نوشین و اطرافیانش قربانی سیاست شدند که ربطی به هنر تئاتر نداشت.
اما نوشین در غربت هیچگاه نتوانست به کار خود بازگردد. سرش را با تحقیق بر روی شاهنامه گرم میکرد که یک بار سه تابلو از آن را همراه با لرتا در کنگره فردوسی در ایران به نمایش درآورده بود.
محمد عاصمی و یکی دو نفر دیگری که موفق شده بودند او را مخفیانه در اتحاد جماهیر شوروی ببینند از او می پرسند که چرا کارش را ادامه نداده است. نوشین از ندانستن زبان تئاتری کشور میزبان میگوید. زبانی که با زبان محاوره تفاوت بسیار دارد.دوستان او می گویند که با وجود سرطانی که همه بدنش را گرفته بود ودرد آن به سختی آزارش میداد، همچنان گردن فراز خود را نگاه میداشت و آه و نالهای هم نمی کرد.
نوشین در آغاز سال ۱۳۵۰ خورشیدی دور از وطن و همسر و فرزند و مهمتر از همه دور از صحنه درگذشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر