نامه اسکار وایلد از زندان؛ مشهورترین نامهای که فرستاده نشد
با زندگی قبلی او در محافل فرهنگی و ممتازان جامعه پس از شهرتش بعنوان خالق آثاری مثل "تصویر دوریان گری" (۱۸۹۰) و "اهمیت ارنست بودن" (۱۹۸۵) تفاوت وحشتناکی داشت. او در همین زندان و در ماههای قبل از آزادی در سال ۱۸۹۷ خطاب به معشوق خیانتکارش لرد آلفرد داگلاس ملقب به "بوزی" نامه ای نوشت که یکی از مهمترین نامه ها به زبان انگلیسی تلقی می شوند.
۱۶۲ سال پس از تولد اسکار وایلد روز ۱۶ اکتبر امسال کولم تویبین، داستان نویس ایرلندی در همان سلولی که او دو سال حبس بود نامه اسکار وایلد را دکلمه کرد.
اسکار وایلد در این نامه با عنوان "از اعماق" از تخت چوبی و محقر، غذای نفرت انگیز، سکوت، تنهایی و شرمی را که در زندان تحمل می کرد گفته و نوشته "تک تک و تمامی این چیزها را باید به یک تجربه معنوی بدل کنم."
خواندن بین سطور
کولم تویبین در مورد اولین برداشت خود از سلول اسکار وایلد به بی بی سی می گوید: "به نظرم خود این ساختمان بخوبی ابعاد مصیبت را نشان می دهد. یک سرکوب و فشار سازمانیافته بوده است." بخش زیادی از آثار داستانی و پژوهشی کولم تویبین به نوعی انعکاس زندگی و آثار اسکار وایلد هستند ولی می گوید این نامه را بعد از تمامی آثار دیگر او از جمله "نالههای زندان ردینگ" چاپ ۱۸۹۸ خوانده است.کولم تویبین می گوید :"مدت ها بعد این نامه را خواندم و شرایطی که در آن نوشته شده، شیوه نگارش و لحن آن را درک کردم. به نظرم به دلیل تاریخچه عجیب چاپ این نامه و شیوه تلفیقی نگارش آن به اندازه بقیه آثار اسکار وایلد شناخته شده نبود."
"این نامه را به خاطر شیوه نگارش، استفاده مکرر از کلمات و شکل ساختن جمله ها تحسین می کنم. به نظرم بهترین اثر نثر اوست. و چون از اعماق احساسات و در مورد عشقی ممنوعه نوشته شده به ارزش آن می افزاید."
شرایطی که این نامه در آن نوشته شده بدون شک خارق العاده است. اسکار وایلد به خاطر شرایط سخت زندان و انزوای کامل بشدت تحت فشار بود. مدیر جدید زندان، سرگرد نلسون، برخورد نرم تری داشت و به خاطر "ضرورت های پزشکی" کاغذ و قلم در اختیار اسکار وایلد قرار داد.
کولم تویبین در مقاله ای که برای روزنامه گاردین نوشته، توضیح می دهد زندانیان حق نداشتند نمایشنامه، داستان و یا مقاله بنویسند ولی حق نوشتن نامه را داشتند.
"بر اساس مقررات قبلی زندان اسکار وایلد برای وکلای خود، وزارت کشور و یا دوستانش نامه هایی نوشته بود ولی نامه ها بازرسی می شدند و با تمام شدن نگارش قلم و کاغذ را از او می گرفتند. اما مقررات زندان طول نامه را مشخص نمی کرد و اگر نامه ای تمام نشده بود قاعدتا زندانی هنگام آزاد شدن می توانست آن را با خود ببرد."
اسکار وایلد در سه ماه اول سال ۱۸۹۷ با بی قراری می نوشت. در ابتدای نامه دل شکستگی و حملاتی تلخ به معشوقش موج می زد (در یکی از سطور نوشت "البته که باید از شر تو خلاص می شدم") ولی به مرور در کمال تعجب نامه لحن معنوی و متفاوتی می گیرد.
چون نامه نیمه تمام بود صبح روز بعد آنرا برای ادامه نگارش به او برمی گرداندند. در زمان آزادی این نامه طولانی را که ۲۰ صفحه و شامل ۵۵ هزار کلمه بود به او تحویل دادند.
نگارشی مسدود
اسکار وایلد که پس از آزادی درهم شکسته بود نامه را به جای "بوزی" به دوست و معشوق قبلی اش روزنامه نگاری به نام رابرت راس داد.البته "بوزی" بعدها ادعا کرد نسخه ای از نامه را که متعلق به او بوده بدون اینکه بخواند سوزانده است. رابرت راس این نامه را در سال ۱۹۰۵ (پنج سال پس از مرگ اسکار وایلد در سن ۴۶ سالگی) و با عنوان "از اعماق" منتشر کرد.
نسخه اولی که منتشر شد بشدت خلاصه بود و تمامی اشارات به "بوزی" و خانواده او حذف شده بودند. اما در چاپ های بعدی بخش های مفصل تری از نامه منتشر شد. یکی از این موارد تلاش پسر اسکار وایلد برای چاپ کامل نامه در سال ۱۹۴۹ بود.
در نهایت رابرت راس نسخه دستنویس نامه را به کتابخانه بریتانیا سپرد و متن کامل آن بالاخره در سال ۱۹۶۲ حدود دو دهه پس از مرگ "بوزی" منتشر شد.
طی دهه های گذشته این نامه به اشکال گوناگون توصیف شده است: از نامه عاشقانه انقلابی گرفته تا خود زندگینامه نویسی و حتی موعظه. اما نمی توان آنرا در هیچ ژانر و طبقه بندی قرار داد و شاید به همین خاطر برداشت ها و واکنش های گوناگونی را برانگیخته است.
کولم تویبین معتقد است برجسته ترین پیام اسکار وایلد این بود که "بزرگترین جرم سطحی بودن است."
" لحن این نامه اعجاب آمیز است چون در جستجوی لحنی است که مملو از جدیت باشد ولی در عین حال به دام تشریفات و آداب موقرانه نمی افتد."
"او اهمیت خودش را می دانست. او نام خود را بر یک دوره و نوعی احساس و درک حک کرده بود. اما در آخرین سالهای زندگی و پس از آزاد شدن از زندان خیلی زجر کشید، شاید بیشتر از آنچه میراث او بود."
اما این میراث امروزه بیش از هر زمان دیگری چند لایه به نظر می رسد. نامه ای که اسکار وایلد هیچگاه آن را نفرستاد هنوز هم نکات ظریف و غیرقابل پیش بینی را برملا می کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر