دوشنبه 29 شهريور 1395
آیا مردمی با فرهنگِ مشابه یک حکومت، توانائی ساقط کردن آن را دارند؟ منیژه حبشی
دنیای مجازی به بخشی از زندگی همه ما بدل شده است. چه ما که بار تبعید یا مهاجرت را بر دوش می کشیم و چه هموطنان ما در زندان بزرگی بنام ایران.در وجه مثبت گردش اطلاعات و آگاهی بخشی این دنیای مجازی تردیدی نیست و جز مستبدین حاکم بر ایران و سایر دیکتاتورهای جهان کسی در ثمر بخش بودن آن شک نمی کند. اما تبادل نظرهای فیسبوکی یا کامنتهای زیر مقالاتِ ما ایرانی ها در سایتهای مختلف ، گاه بس دردناک و گویای یکی دیگر از دلایل متعدد ماندگاری این رژیم تبهکار ایران برباد ده است.
در شباهت های بسیار در روشها و منشهای سازمانهای سیاسیِ اپوزیسیون با رژیم حاکم، بخشی از قربانیان صادق این گروه ها گفته و نوشته اند و واقعیتی تلخ است که از نظر من و تجربه زندگیم ، بی تردید درست است. وقایع ۳۷-۳۸ سال گذشته گواه است که این سازمانهای اپوزیسیون، هیچ مخالفتی را برنمی تابند و هر انتقادی را دشمنی می خوانند و امیدی بر انتقاد از خودِ آنان در هیچ زمینه جدی و راهگشائی نمی توان داشت.
اما متاسفانه این تشابه فرهنگی عظیم فقط به گروههای اپوزیسیون منحصر نمیشود و بخشی از مردم عادی جامعه ما نیز کاملا غرق در فرهنگ این حاکمان بی اخلاق و فاسد شده اند. آنها نیز در نظراتشان در مورد وقایع و افراد، با دیدگاه های رژیم حاکم فاصله ای ندارند، هرچند اکثزشان خود را مخالف حکومت هم می دانند.
با تاسف بسیار این امر درمیان مردان ایرانی بس بیشتر محسوس است.
استفاده از الفاظ رکیک و فحاشیهای جنسی در کامنت ها حیرت آور است.
شاید واقعا نیاز به آوردن مثال نباشد و هریک از ما با قدری تامل تجربه های مشابه را بیاد خواهیم آورد، ولی برای درک بیشتر آنچه گفتم ، به عنوان نمونه به کامنتی توجه کنید که فردی درمورد خانم شیرین عبادی نوشته است. من به شخصه جزو منتقدین این خانم هستم و عملکرد ایشان را علیرغم داشتن مصونیت سیاسی قوی ناشی از دریافت همان جایزه صلح، بسیار بسیار محافظه کارانه و نزدیک به رژیم میدانم.
از نظر من دفاعیات خانم عبادی از اسلام «عزیز» بیشتر به سخره گرفتن رنج و درد مردم در این چهار دهه است تا بیان یک باور!
او نقش خود را با آیت الله های نماز جمعه ها در دفاع از اسلام آنهم در تریبونهای جهانی به اشتباه گرفته است! شاید هم هدف او از این بیانات بیجا و بی معنی، امتیاز گیری هائی باشد که من و امثال من از آن ناآگاهیم.
بهرحال هدف او هرچه باشد، طبعا من و مایِ مخالفِ این نظر، حق انتقاد از او را داریم. اما برخی از انتقاد ها که متاسفانه اندک هم نیست به لیچارگوئی بدل می شود.
دوست نادیده ای، در فیسبوک خود از اعلام نظر او که «اسلام واقعی این نیست» مطلبی گذاشت. من درآنجا هم در کامنتی، مخالفت خود را با نظرات اسلام خواهانه او نوشتم و حتی گفتم که عملکرد او از نظر من نشانگر آنست که شایستگی این جایزه ای که گرفته و می توانسته به بهترین وجه هم در جهت منافع مردم از آن استفاده کند را ندارد. اما اندکی بعد کامنت دیگری دیدم که در اینجا بعنوان نمونه میآورم. هرچند پیشاپیش از انتشار کپی کامنت این هموطن که از نظر من دقیقا در فرهنگ آخوندها غرق است، از شما خواننده گرامی پوزش میخواهم. نوشته او و پاسخی را که من با او دادم در زیر میخوانید:
... Hamdel
براستی اسلامیکه این ج... ازش دفاع کنه باید ر.. توش.
Like • Reply • Yesterday at ۳:۵۷am
Manijeh Habashi
در بیان روزانه تان هم از همین الفاظ رکیک استفاده میکنید؟ آخوندها درمورد فرهنگ امثال شما بنظر میرسد موفق بوده اند!
البته این فرد آن کلمات رکیک را کامل نوشت و من با چند نقطه آوردم!
نه او را میشناسم و نه حتی می دانم که اسمش واقعیست یا مستعار، ولی در اصل مطلب هیچ تفاوتی نمی کند. فردی که به خود اجازه می دهد یک خانم وکیل را که درحد خود تلاش در دفاع از مردم داشته است، حتی اگرما با نظراتش مخالف باشیم، با این عنوان رکیک خطاب کند ، دارای همان فرهنگِ ضد زن و نگرش جنسیتی آخوندی است که تا بن استخوانش نفوذ کرده است.
وقتی آزارهای دختران و زنان را در خیابانها بصورت امری مستمر و گسترده می بینیم، وقتی دختر مورد آزار قرارگرفته بعد از تلاش برای گریز از آزارها سرانجام به مقاومت که دست می زند، با جملاتی از قبیل «خفه شو ج...» مواجه می شود، وقتی کلمات مستهجن مانند یک وسیله تخلیه روانی مورد استفاده است ، وقتی در مخالفت با یک فرد، با توهین و فحاشی های رکیک جنسی نسبت به مادر و خواهر و همسر و یا خود وی اعلام «نظر» می کنند، آیا امیدی به مبارزه با فرهنگ حاکم میتوان داشت؟
فرهنگ ضد زن حاکمان در اندیشه و عمل بسیاری از مردان جامعه (و به یقین بخشی از زنان) نفوذی بس عمیق داشته است. اینرا در عدم حمایت از زنان در برابر تهاجمات حکومت و تنها گذاشتن آنان و نظاره گر شدن مردان از ابتدای حکومت این جنایتکاران نیز می شود دید.
برخی دیگر نیز گوئی در نفی دیگران به اثبات خود میرسند!
در کامنتی زیر ویدئوی بسیار زیبای سراومد زمستون خانم شقایق کمالی،فردی میگوید:
«واقعا صدای بدی داره این خانم کمالی ... صداش هیچ ظرافتی نداره ... متاسفانه بعضی خواننده ها فکر میکنند اگر فقط با صدای زیر جیغ بزنند میشه به اونها لقب سوپرانو داد ... »!
بلاشک ممکن است کسی صدای اپرائی و یا شیوه اپرائی خواندن را دوست نداشته باشد. اما برای تحقیر این صدای اپرائی، آنرا جیغ جیغی خواندن ، تلاشی مبتذل در جهت اثبات خود است.
تخلیه فردی با فحاشی و توهین، حتی به سایتهای فارسی زبان و ایرانی ها هم ختم نمی شود و ورزشکاران و هنرمندان جهان نیز از این فرهنگ مبتذل مصون نمانده اند!
به لیونل مسی بعد از هم گروه شدن با آرژانتین در رقابتهای جام قهرمانی فوتبال ، بیش از ۳۰ هزار کامنت توهینآمیز به زبان فارسی فرستاده می شود!
حتی دی کاپریو که در دفاع از محیط زیستِ در خطر نابودی ایران، عکسی از دریاچه ارومیه در صفحه خود میگذارد ضمن دریافت تشکر عده ای از ایرانیها، از توهین ها نیز بی نصیب نمی ماند.
برخی ازبرخوردهای با کی روش و سایر چهره های ورزشی نیز از رواج همین فرهنگ مبتذل حکایت دارد.
از نژادپرستی که دیگر طوفانی بپاست! آنچنان از عرب و افغان و … با تحقیر نام برده و خود را نژادی بافرهنگ کورش می نامیم که گوئی اینها که قریب ۴۰ سال است ایران را به ویرانی کشانده و از هیچ جنایت و غارتی فروگذار نکرده اند از کره مریخ وارد ایران شده اند!
دراعتراض به در قفس انداختن پناهنده های بی پناه افغان فردی مینویسد:
Yashar ...
اونموقعی که اقغانها در ایران وارد شدن(۲۵سال پیش)اگر یادتون بیاد متوجه میشین که شاید مستحق اینبرخورد باشن...
افغانها کم جنایت نکردن..تجاوز...قتل...سرقت...قاچاق مواد مخدر
همشون نه ولی اکثر قریب به اتفاقشون این کار رو کردن......See More
Like • Reply • September ۱۰ at ۱:۴۳pm
Manijeh Habashi
از اینهمه نژاد پرستی شما، من شرمنده ام!
Like • Reply • ۲ • September ۱۰ at ۲:۱۶pm
Yashar ...
من اصلا نژاد پرستانه حرف نزدم...گفتم هرکسی هرجایی قانون رو زیر پا بگذاره...مستحقه هرچی که قانون بگه هست
Like • Reply • September ۱۰ at ۲:۲۳pm
Manijeh Habashi
در قفس انداختن انسانها در قانونی نوشته شده؟! که اگر میشد هم میبایست با این خوار کردن انسانها مبارزه میشد!
جالب اینجاست که این فرد حتی قبول ندارد که آنچه می گوید نژادپرستی است !
ایرانی دیگری در فرانسه برای ما بعنوان شاهکارش تعریف کرد :« به اداره پناهندگان که رفتیم بهش گفتم که آقا ما رو با این عربها و ترکها و … یکی نگیری ها! ما باهم خیلی فرق داریم! مامور مربوطه به او پاسخ داده بود که آیا شما متوجهید که این حرفتان نژادپرستانه است؟ و او پاسخ داده که نه، چه نژادپرستانه ای؟ من واقعیت را گفتم!»
صدالبته روی دیگر این سکه ئ ابراز وجودهای همراه با هتک حرمت دیگری، مبالغه افراطی در تعریف از دیگری است . متاسفانه تعارف های تو خالی و قربان همدیگر شدن بی مایه بسیاری از ما ایرانی ها هم که معرف حضور همه است، باز هم در همین فرهنگ می گنجد.
نمیدانم که آیا با وجود این فرهنگ، حتی اگر براثر خیانتها و فسادِ افسارگسخته این رژیم، شاهد سقوط آنهم بشویم، این هیولای موجود در اعماق وجود ما مجالی برای گشایشی اساسی خواهد داد؟
بهتر است بعنوان مبارزه با این حکومت، با این فرهنگ در درون خود به مبارزه برخیزیم.
منیژه حبشی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر