این تصور درباره تاریخ که غربیها با حضور در یک کشور یا منطقه مردم آن را متمدن میکردند، کاملاً اشتباه است. شواهد مختلف نشان میدهد اتفاقاً بردههایی که این کشورها از میان سیاهپوستان آفریقا میگرفتند، کشورهایی مانند انگلیس را متمدن کردهاند. مردم لندن تا پیش از بردهداری، نه تنها بیسواد بودند، بلکه کاری که با فضولات انسانی میکردند، مشمئزکننده بود و هر سال تبدیل به پدیدهای به نام «تعفن بزرگ» میشد. بانکهای انگلیسی و حتی بانک مرکزی این کشور با سودی تأسیس شد که از بردهداری به دست آمده بود. انقلاب صنعتی در این کشور بدون وجود بردهها شاید هیچگاه اتفاق نمیافتاد. پیشرفتهای پزشکی انگلیسیها نتیجه آزمایش آنها روی بردههایی بود که در مسیر انتقال به کشورهای غربی، جان خود را از دست میدادند. الغای بردهداری در این کشور هم صرفاً به خاطر سودی محقق شد که به بردهداران میرسید، نه از روی انسانیت. همه اینها یعنی بردههای آفریقایی بودند که نه تنها امپراتوری انگلیس را ساختند، بلکه مردم این کشور را متمدن کردند.
شاید خواندن رمانهایی مانند «رابینسون کروزوئه» این عقیده را در ذهن ما بپروراند که غربیها با کشف و اشغال هر منطقه و جزیرهای، ساکنان بومی آن را پس از به بردگی گرفتن، «متمدن» کردهاند، اما واقعیت غیر از این است. البته مسلماً تعریف ما از «تمدن» هم در اینباره تعیینکننده است. اگر تمدن را به معنای سواد خواندن و نوشتن یا پیشرفت صنعتی توصیف کنیم، قطعاً غربیها موجب پیشرفت بومیان در این نوع «تمدن» شدهاند. اما اگر جنبههای دیگری از تمدن را در نظر بگیریم، متوجه خواهیم شد که اتفاق دقیقاً عکس این مطلب صحت دارد: غربیها به وسیله بومیانی متمدن شدهاند که زمانی برده آنها بودند
در این گزارش، به توضیح این مسئله خواهیم پرداخت که چگونه انگلیسیها[1]موجودیت کشورشان را نه تنها مدیون بومیان، بلکه مدیون بردگان آفریقایی خود هستند. سبک زندگی اقتصادی انگلیس با بردهداری ساخته شد، حول محور بردهداری میچرخید، به بردهداری وابسته بود. سال 1562 همزمان با حکومت ملکه الیزابت اول، کاپیتان «جان هاوکینز» عازم اولین سفر ثبت شده در تاریخ برای انتقال برده از آفریقا به نفع انگلیسیها شد.
وی طی شش سال، سه سفر انجام داد و بیش از 1200 آفریقایی را اسیر کرد و به عنوان «کالا» در مستعمرههای اسپانیا فروخت. تعداد دقیق کل سفرهای انگلیسیها برای آوردن برده از آفریقا[2] شاید هرگز مشخص نشود، اما طی 245 سال فاصله اولین سفر هاوکینز تا الغای بردهداری، انگلیسیها[3] حدود 10 هزار سفر برای این کار یعنی «تجارت برده[4]» انجام دادند.
لندن: از شهری قرون وسطایی و مشمئزکننده تا ثروتمندترین شهر دنیا
در لندن، مدتی از سال را «تعفن بزرگ» نامگذاری کرده بودند: زمانی که به خاطر گرمای هوا، بوی تعفن فاضلاب حاشیه رودخانه، مردم را آزار میداد.«پدران» انگلیس با ساخت کشتیهای انتقال برده و یا اداره مزارع بزرگ در کارائیب، به شدت ثروتمند شدند. هنگامی که آنها فوت کردند، فرزندانشان این ثروت را به ارث بردند و با آن، بانکهایی را ساختند که تا همین امروز هم فعال هستند، مانند بانک «بارکلیز[5]». بعدها با همین ثروت، کارخانهها و ریلهای راهآهن ساخته و اوراق بهادار دولتی خریده شد. و وقتی زمان اقتضا کرد، همین پولها خرج ساخت کتابخانه، موزه و دانشگاه شد. این یعنی، بردهداری نه تنها انگلیس را ساخت، بلکه انگلیسیها را متمدن کرد.
بخشی از برخورد غربیهای «متمدن» با بردههای سیاهپوست؛
تیراندازی بردهها در «المپیک وحشیها»؛ سنتلوئیسِ آمریکا
تیراندازی بردهها در «المپیک وحشیها»؛ سنتلوئیسِ آمریکا
در حالی که اروپا یک دوره طولانی از عقبماندگی فکری، اقتصادی و فرهنگی موسوم به «عصر تاریکی» را تجربه میکرد، عصر روشنایی در تقریباً تمام نقاط قاره آفریقا سپری میشد. تمدنهای پیشرو در این عصر طلایی آفریقا، امپراتوری «بنین[10]»، پادشاهی «غنا[11]» و امپراتوری «مالی[12]» بودند. طی دوره اوایل قرن 16 تا اوایل قرن 19، میلیونها برده از غنا، مالی و سراسر غرب آفریقا ربوده شدند.آمارها نشان میدهد بین سالهای 1348 تا 1665، شیوع طاعون 16 بار در لندن (بیش از 30 بار در انگلیس[8]) رخ داد و گاهاً حدود یک چهارم از جمعیت این شهر را کشت[9]. اکثر خانهها از چوب، گل و کود ساخته شده بودند. و نکته مهم اینکه همه اینها همزمان با استقرار امپراتوریهای بزرگ جهان در کشورهای سیاهپوست آفریقا بود، زمانی که مراکز آموزشی و فرهنگی جهان، عمدتاً آفریقایی بودند.
اواسط قرن 18، انگلیس به بزرگترین کشور بردهدار در دنیا تبدیل شده و بنادر بزرگ، شهرها و حتی آبراههای این کشور همگی با سرمایهای ساخته شده بود که از راه بردهداری به دست آمده بود. شکی نیست که تجارت برده عاملی شد تا لندن از یک شهر قرون وسطاییِ بیخبر از تمدن، به ثروتمندترین و مرفهترین شهر جهان تبدیل شود. بردهداری برای اقتصاد انگلیس حیاتی بود، از اقتصاد خاندان سلطنتی و حتی کلیسای انگلستان گرفته تا اقتصاد خرد میان مردم. به همین دلیل، اسقف اعظم کانتربری در مقابل خدا و سیاستمداران انگلیسی مقابل پارلمان، از بردهداران انگلیسی دفاع میکردند.
انگلیس حیات و تمدن خود را مدیون بردههای آفریقایی است
«اریک ویلیامز[13]» محقق اهل «ترینیداد و توباگو» در کتاب معروف خود «سرمایهداری و بردهداری» (1944)، به خوبی نشان میدهد که چگونه سود بردهداری موجب «بارور» شدن شاخههای زیادی از اقتصاد لندن و نهایتاً وقوع انقلاب صنعتی در انگلیس شد. از تولید محصولاتی مانند تنباکو، شکر و پنبه گرفته تا رونق اسکلهها، انبارها، کارخانهها، تجارتخانهها و بانکهای انگلیس، بردهها در گسترش اقتصادی انگلیس نقش اساسی را داشتهاند.
اقتصاد انگلیس رونق خود را مدیون پدیده زشت بردهداری است
«رابرت بلکبرن» تاریخدان انگلیسی معتقد است ارزش اقتصاد انگلیس در سال 1770 معادل 4 میلیون پوند (500 میلیون پوند به پول امروز) بوده است. جالب اینکه در همین دوران، سود تجارت بردهداری در انگلیس معادل 3.8 میلیون پوند (450 میلیون پوند امروزی) برآورد شده است.
به همه دلایلی که ذکر شد و چندین و چند دلیل دیگر، جهان غرب که اکنون «متمدن» شده، اصل موجودیت خود را مدیون کاری دقیقاً ضدتمدن است: تجارت بردهداری. به طور خاص، بردهها با پیش بردن انقلاب صنعتی و تحرک بخشیدن به اقتصاد و تجارت امپراتوری انگلیس، پایههای تمدن مدرن انگلیس را بنا نهادند.بانکداری در حال حاضر بزرگترین صنعت انگلیس است، اما میدانیم که جدای از «برادران بارکلیز» که خود تاجر برده بودند، شماری از بانکدارهای دیگر انگلیس نیز از طریق بردهداری صاحب سرمایه شدهاند. سابقه «بارینگز» و «اچاسبیسی» به خانه بانکی «توماس لیلاند» میرسد که بردهدار بود. حتی تأسیس بانک مرکزی انگلیس هم گرهای کور به سرمایههای حاصل از بردهداری خورده است. «سِر ریچارد نیو» که نیم قرن رئیس این بانک بود، از قضا، رئیس گروهی از غارتگران تحت عنوان «انجمن بازرگانان هند غربی[14]» هم بود، انجمنی که به شدت مقابل تصویب قوانین الغای بردهداری مقاومت میکرد.
افتخار انگلیسیها به قرنها بردهداری
بناهای یادبود هر شهر، عمدتاً نشاندهنده بخشهایی از تاریخ است که مردم آن شهر به آن افتخار و تمدن خود را با آن توصیف میکنند. در لندن هم مجسمهها و بناهای یادبود بزرگی را میبینید که دخالت عمیق انگلیس در تجارت برده را «گرامی میدارند.» بسیاری از نقاط دیدنی لندن هم با بردهداری ارتباط نزدیکی دارد. به عنوان مثال، «سِر هانس اسلون» که مجسمهاش در میدان «اسلون» گذاشته شده، سهامدار اصلی یکی دیگر از سازمانهای غارتگر انگلیس به نام «کمپانی سلطنتی آفریقا» بوده است. اسلون همچنین رئیس انجمن سلطنتی و بنیانگذار «موزه انگلیس» بود.
مجسمه «هانس اسلون» یکی از نمادهای بردهداری،
در میدانی به همین نام در لندن
مورخان معتقدند انگلیسیها دموکراسی خود را هم مدیون بردههایشان هستند.صحبت از موزه انگلیس شد: موزهها هم نمادهایی عالی از تمدن مدرن هستند. اما سابقه موزههای انگلیس هم جالب است: قبل از دوران بردهداری، موزهها معمولاً کوچک و مخصوص قشر اشراف بودند. اما این وضعیت در دوران اوج بردهداری در قرن 19 در انگلیس تغییر کرد و موزههای مدرنی که امروز میشناسیم، شکل گرفتند. موزههای مدرن همزمان با هجوم اموال و سوغاتیهای غارت شده از نقاط مختلف دنیا به درون قلمروی امپراتوری انگلیس، متولد شدند. به عنوان مثال، «موزه انگلیس» در اصل به عنوان انباری برای نگهداری مصنوعاتی تأسیس شد که بین قرنهای 17 تا 19 از آفریقا غارت شده بودند.
بردهها یک خاصیت دیگر هم برای انگلیسیها داشتند. کشتیهای انتقال بردگان، دلیل اصلی انفجار علم پزشکی در انگلیس بودند. این کشتی ها اساساً حکم یک آزمایشگاه شناور را داشتند و به محققان پزشکی فرصت میدادند تا دوره ابتلای بیماریها را در آزمایشگاههای «کنترلشده و قرنطینه» مطالعه کنند.
پزشکان و محققان انگلیسی، اطلاعات بینهایت ارزشمندی را درباره طیف وسیعی از بیماریها، از جمله مالاریا، آبله، وبا، تب زرد، اسهال، و حصبه، از جسدها یا بدنهای در حال مرگ بردگان استخراج کردند. شرایط موجود در کشتیهای انتقال برده آنقدر بد بود که «ویلیام ویلبرفورس[15]» (از رهبران جنبش الغای بردهداری) سال 1789 طی سخنرانی خود در پارلمان انگلیس درباره تجارت برده، برآورد کرد که حدود نیمی از بردگان، یعنی شش میلیون نفر، هنگام انتقال از آفریقا و قبل از رسیدن به مقصد، جان خود را از دست دادهاند.
جای تعیینشده برای بردهها در نقشه یکی از کشتیهای انتقال برده
سود هنگفت انگلیسیها از الغای بردهداری
سال 1833، دولت انگلیس معادل 17 میلیارد پوند (تقریباً 40 درصد از بودجه دولتی) را به عنوان «غرامت» به بردهداران پرداخت کرد. اتفاقاً «سِر جیمز داف[16]» که ارتباط خانوادگی نسبتاً نزدیکی هم با «دیوید کامرون» نخستوزیر انگلیس دارد[17]، یکی از همین صاحبان برده بود که سهمی از این مبلغ هنگفت به جیب زد. چرا؟ به این دلیل که توانسته بود از بردگان آفریقایی کار بکشد و از آنها سودجویی کند. نکته عجیب اینکه خود این بردگان مبلغی به عنوان غرامت دریافت نکردند.آنگونه که پروفسور «اریک ویلیامز» توضیح میدهد، انگلیسیها نهایتاً بردهداری را الغا کردند، اما نه به دلایل اخلاقی، بلکه صرفاً به این دلیل که الغای بردهداری، سودآورتر از ادامه آن بود. خاک کشتزارهای شکر به خاطر یک قرن کشت شکر، دیگر توان کافی برای رشد محصول را نداشت و بنابراین دیگر سودی هم از آنها به دست نمیآمد. اینبار، سود صاحبان برده در فروش بردههایشان به دولت بود، نه ادامه استفاده از آنها برای کار در مزارع.
گروه سازمان «کاریکام» متشکل از 15 کشور حوزه کارائیب و وابستههای آنها، اخیراً به دیوید کامرون فشار آورد تا انگلیس رسماً به خاطر تاریخ طولانی بردهداری خود عذرخواهی و به قربانیان، غرامت پرداخت کند. با این حال، کامرون وقتی در پارلمان جامائیکا با این مسئله مواجه شد، نه تنها حاضر به عذرخواهی نشد، بلکه به مردم این کشور گفت از این مسئله «عبور کنند.»
اما چرا کامرون از یک عذرخواهی خشک و خالی دریغ میکند؟ چون بعد از عذرخواهی موضوع غرامت مطرح خواهد شد و مجله «هارپرز» تخمین زده که بردهها بین سالهای 1619 تا 1865 (زمانی که بردهداری الغا شد)، 222،505،049 ساعت کار اجباری انجام دادهاند. این تعداد ساعت با احتساب بهره مرکب و محاسبه طبق پول امروز، به معنای بدهکاری 100 تریلیارد دلاری بردهداران به مردم و دولتهای آفریقایی است[18]. آمار و ارقام نشان میدهد ثروتی که انگلیسیها تنها از بردهداری در جامائیکا به جیب زدهاند، از سود حاصل از 13 مستعمره این کشور در آمریکا که آخرین ایالتهای استقلالیافته بودند، بیشتر بود.
الیزابت اول، هزینه یکی از اولین سفرهای انتقال برده برای
انگلیس را تأمین کرد
هر سال نمایندگان وزارت دارایی آلمان با نمایندگان بازماندگان هولوکاست در اروپا دیدار و در مورد پرداخت غرامت صحبت میکنند. تا کنون، آلمان 89 میلیارد دلار غرامت به قربانیان یهودی جنایات نازیها پرداخت کرده است. اگر ادعای یهودیها برای دریافت غرامت بجاست، قطعاً مردم کارائیب هم همین حق را دارند. مشخص نیست چرا کسی از کامرون نمیخواهد تا به یهودیها هم بگوید به جای دریافت غرامت، از مسئله هولوکاست «عبور کنند.»
این تبعیض نژادی دولت انگلیس نشان میدهد هنوز هم خوی بردهداری را فراموش نکرده است؛ وگرنه چگونه ممکن است یهودیان اروپا حق دریافت میلیاردها دلار غرامت را داشته باشند، اما آفریقاییها حق نداشته باشند حتی یک عذرخواهی تحویل بگیرند. آن هم بعد از اینکه «تمدن» انگلیس را ساختند.
کشورها را نباید صرفاً با آنچه که از تاریخ خود در ذهنشان نگه میدارند شناخت، بلکه باید آنها را از روی بخشهایی از تاریخشان شناخت که آگاهانه تلاش میکنند فراموششان کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر