منوچهر ستوده، ایرانشناس
منوچهر ستوده، ایرانشناس، جغرافیدان و استاد پیشین تاریخ در دانشگاه تهران، در ۱۰۳ سالگی درگذشت.
او در روزهای آغازین سال ۱۳۹۵، به دلیل مشکلات تنفسی در بیمارستان طالقانی چالوس بستری شده بود.
آقای ستوده بیش از نیم قرن در روستاها و نقاط دور افتاده ایران مشغول جمعآوری اطلاعات بود؛ از طریق کتیبهها، گورستانها، اسناد خانوادگی و صحبت با افراد کهنسال.
منوچهر ستوده در مصاحبهای گفته که گاهی روستاییان او را با کسانی که به دنبال گنج میگردند، اشتباه میگرفتند.
+ منوچهر ستوده، نویسنده 'از آستارا تا استارباد' درگذشتتحصیل و تدریس
منوچهر ستوده در ۲۸ تیر ۱۲۹۲ در محله سرچشمه تهران متولد شد، اما اصالتا اهل روستای یاسل، از توابع شهر نور در استان مازندران بود. غلامحسین صدیقی، استاد دانشگاه تهران و از وزرای کابینه محمد مصدق، که او نیز در سرچشمه تهران به دنیا آمد، "نوه عموی" منوچهر ستوده بود: "پس از آنکه در دوره رضاشاه ثبت احوال تأسیس شد و مردم صاحب نام خانوادگی شدند، پدر من در هنگام گرفتن شناسنامه اسم خانوادگی صدیقی را عوض کردند و ستوده گذاشتند."
ستوده در هفت سالگی به مدرسه ابتدایی آمریکایی رفت و دوره شش ساله ابتدایی را در این مدرسه گذراند: "در زمانی که آمریکاییها پایشان به ایران باز و مدرسه ابتدایی آمریکایی در تهران تاسیس شد، پدرم ریاست این مدرسه را به عهده گرفت."
پس از اتمام دوره ابتدایی در سال ۱۳۰۷، برای ادامه تحصیل به دبیرستان شرف و سپس به کالج آمریکایی (دبیرستان البرز) رفت: "مسئولان کالج امریکایی توجهی به دروسی که برای گرفتن دیپلم ادبی لازم بود نداشتند. یادم است که دکتر رضا زاده شفق را آورده بودند و ایشان کتاب تاریخ ادبیات ادوارد براون را از روی متن انگلیسی به ما درس میدادند و متوجه نبودند که این کتاب به کار ما نمیآید."
ستوده زمانی که در دبیرستان البرز تحصیل میکرد، کتابدار این دبیرستان شده بود.
او در سال ۱۳۱۳ دیپلم آمریکایی و دیپلم شش ساله متوسطه را از وزارت معارف (آموزش و پرورش) گرفت و در دانشسرای عالی (تربیت معلم) که به تازگی تاسیس شده بود، ثبت نام کرد: "آقای [بدیعالزمان] فروزانفر که حالا مشهور آفاق هستند در کلاس اول عالی معلم ادبیات ما بودند. من دوره سه ساله زبان و ادبیات فارسی را زیر دست ایشان به پایان رساندم و لیسانس گرفتم پس از آن به خدمت نظام رفتم و چون لیسانس داشتم وارد دانشکده افسری و با درجه ستوان سومی افسر هنگ سوار حمله در مهرآباد شدم."
منوچهر ستوده پس از دوران خدمت نظام، در یک شرکت ساخت راهآهن استخدام شد، اما بعد تغییر شغل داد و یک لوازمالتحریر فروشی به نام "بیستون" در تهران باز کرد که از این شغل نیز انصراف داد. سپس او به استخدام وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش) درآمد: "چون پدرم معلم بود، پدر پدرم هم معلم بود، تصمیم گرفتم خودم هم معلم شوم."
پس از دو سال تدریس در دبیرستانهای لاهیجان و بندر انزلی، همزمان در دوره دکترای ادبیات فارسی دانشگاه تهران ثبت نام کرد و این دوره را در سالهای ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۴ گذراند، اما از رساله دکترای خود در سال ۱۳۲۹ دفاع کرد: "موضوع رساله دکتری من 'قلاع اسماعیلیه در رشته کوههای البرز' بود که بعدا خود دانشگاه آن را چاپ کرد. آقای فروزانفر استاد راهنمای من بودند. ایشان درباره اسماعیلیه کار میکرد و از آنجا که اطلاع داشت من قلاع اسماعیلیه را دیده بودم و از قلعه الموت، لمبَسَر و غیره عکسبرداری کرده بودم پیشنهاد داد که همین موضوع را رساله کنم و این موضوع رساله دکتری من شد."
پیشتر ستوده، در دوران دانشجویی، در سال ۱۳۱۵، نخستین مقاله خود را با عنوان "مطالعات تاریخی و جغرافیایی - مسافرت به قلعه الموت " نوشته بود.
ستوده در سال ۱۳۳۵، با تلاش محمد مشکات (مشکوة) استاد دانشگاه تهران و نسخهشناس، از وزارت معارف خارج و در دانشگاه تهران، با حکمی از رئیس این دانشگاه، مسئول سامان دادن به کتب وقفی شد. او سپس در سال ۱۳۳۷ به دعوت بدیعالزمان فروزانفر در دانشکده الهیات و معارف اسلامی، تدریس "جغرافیای تاریخی اسلامی" را آغاز کرد: "با استفاده از یادداشتهای خود که در سال ۱۳۱۲ در کتابخانه مجلس از کتب جغرافیای تاریخی تهیه کرده بودم، شروع به درس دادن کردم. پس از مدتی کتاب 'حدود العالم من المشرق الی المغرب' را چاپ کردم و به عنوان کتاب درسی قرار دادم."
ستوده پس از پانزده سال تدریس در دانشکده الهیات، به دعوت سید حسین نصر که در آن زمان ریاست دانشکده ادبیات دانشگاه تهران را بر عهده داشت، به این دانشکده رفت و به تدریس سلسلههای محلی مازندران پرداخت: "تا اول انقلاب با درجه استادی در دانشکده ادبیات تدریس کردم و دو سه ماه مانده به انقلاب بازنشسته شدم."
سفرهای خارجی
منوچهر ستوده پیش و پس از انقلاب، برای تحقیقات خود به کشورهای مختلف سفر کرد. "نخستین سفر خارج از ایران من، در سال ۱۳۳۰ به دعوت دولت انگلیس برای سمینار شش ماهه در لندن بود که در این مدت در مراکز علمی و کتابخانههای آنجا به تحقیق مشغول بودم و پس از آن به ایران بازگشتم."
چندی بعد دولت آمریکا از دویست نفر از معلمان ایران و کشورهای همسایه برای دیدن اوضاع اجتماعی آمریکا دعوت کرد تا به این کشور بروند. ستوده هم جزو این معلمان بود: "در آنجا به سخنرانی در مراکز و کلیساها میپرداختیم و برای دولت و ملت ایران یقه چاک میکردیم تا بالاخره رفتیم به 'اونستون' و یک دوره سه ماهه طرز تعلیم و تربیت متوسطه را به ما تدریس کردند و در نهایت به ایران بازگشتیم."
ستوده در سال ۱۳۶۷ نیز برای دیدار با تاجیکان چین، به این کشور رفت و سفرهایی هم به سمرقند و بخارا داشت. "یک سفری هم با افشار ترکیه، ایتالیا و بیشتر کشورهای اروپایی را دیدیم و پانزده هزار کیلومتر را در اروپا درنوردیدیم."
مقالات و کتابها
منوچهر ستوده علاوه بر سفر به کشورهای مختلف و شرکت و سخنرانی در کنگرههای ایرانشناسی، همچون کنگره بینالمللی تاریخ و هنر و باستانشناسی ایران در دانشگاه آکسفورد، کنگره بینالمللی ابوریحان در پاکستان، بیش از ۲۸۰ مقاله و پنجاه جلد کتاب نوشت.
نخستین کتاب ستوده با عنوان "فرهنگ گیلکی" در انتشارات انجمن ایرانشناسی در سال ۱۳۳۲ به چاپ رسید: "پایه این کتاب در خود لاهیجان گذاشته شد. زمانی که وارد لاهیجان شدم دیدم وقتی دو نفر با هم حرف میزنند من هیچ نمیفهمم. این برای من مسئله شده بود. آرام آرام شروع کردم به جمعآوری واژهها تا اینکه دیدم یک فرهنگی با هفت هشت هزار لغت جمعآوری شد."
همچنین ستوده با حمایت انجمن آثار ملی، مجموعهای ده جلدی با نام "از آستارا تا استارباد" درباره آثار و بناهای تاریخی گیلان نوشت که گردآوری مطالب این کتاب، از جمله عکسبرداری و نقشهکشی و خواندن کتیبهها و سنگهای قبور قدیمی، بیش از ۲۰ سال زمان برده است: "از آستارا رفتم تا خلیج حسینقلی و دره و ماهور و همه جاها را دیدم. البته آن وقتها ماشینی نبود پیاده و یا با قاطر از محلی به محل دیگر میرفتم با دو دوربین عکاسی و سایر وسایل به کول!"
ستوده همچنین با پرویز ناتل خانلری که او هم اهل مازندران بود و ریاست بنیاد فرهنگ ایران را بر عهده داشت، در زمینه تاریخ مازندران همکاری کرد: "شروع کردیم به پیدا کردن نسخههای خطی و چاپ کردن آنها که کتابهای تاریخ گیلان و دیلمستان، تاریخ رویان، تاریخ گیلان، تاریخ خانی و تاریخ خاندان مرعشی مازندران به این طریق در تشکیلات آقای خانلری به چاپ رسید."
"فرهنگ کرمانی"، "فرهنگ بهدینان"، "جغرافیای اصفهان"، " فرهنگ سمنانی"، "فرهنگ نائینی"، "تاریخ بدخشان"، "تاریخ بنادر و جزایر خلیج فارس"، "سفرنامه گیلان ناصرالدین شاه قاجار" و "جغرافیای تاریخی شمیران" از دیگر کتابهای منوچهر ستوده است.
دوستی با دانشپژوه و افشار
منوچهر ستوده در دوران دبیرستان با محمدتقی دانشپژوه، نسخهپژوه و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی، آشنا بود، اما پس از اخذ دیپلم ارتباط این دو قطع شد. در سال ۱۳۲۷ که ستوده به تدریس و تحقیق مشغول بود، آقای دانشپژوه را به همراه ایرج افشار در کتابخانه دانشکده حقوق دانشگاه تهران ملاقات کرد: "دوستی بنده با دانشپژوه نزدیکتر شد و آمد و رفت خانوادگی نیز پیدا کردیم... روزی به عنوان مزاح و شوخی کتابهایی را که نوشته بودند روی هم گذاشتیم و ایشان را هم کنار کتابها قرار دادم، درست به اندازه قد و بالای خود نسخ خطی را فهرست کرده بود."
همچنین ستوده بیش از شصت سال با ایرج افشار، ایرانشناس، دوستی و همکاری داشت: "در سال دو بار با آقای افشار بدون هیچ نقشه و برنامهای به ایرانگردی میپرداختیم و خودمان را وسط ایلات و عشایر میانداختیم. افشار یادداشت این سفرها را با نام 'گلگشت وطن' به چاپ رساند."
منوچهر ستوده همچنین باغ محل زندگی خود در کلارآباد در نزدیکی چالوس، واقع در استان مازندران، را در زمان حیات ایرج افشار وقف بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، پدر ایرج کرد.
مصطفی محقق داماد، عضو فرهنگستان علوم ایران، پیش از درگذشت منوچهر ستوده درباره این باغ گفت: "ایشان ده سال پیش در نامهای به من اطلاع داد که میخواهد این باغ را که در سلمان شهر چالوس است وقف بنیاد موقوفات محمود افشار کند. دو سال پیش دوباره به من یادآوری کرد که دیگر توان اداره آنجا را ندارد. ما هم تا زمانی که ایشان در قید حیات است دو پرستار را برای مراقبت شبانهروزی از او در همان مکان استخدام کردهایم."
بزرگداشتها
در فروردین ۱۳۹۲، به مناسبت صدسالگی منوچهر ستوده، برنامه دوچرخهسواری در مسیر آستارا تا استرآباد، از سوی انجمن صنفی راهنمایان گردشگری استان تهران برگزار و صد اصله درخت نیز در این مسیر، از جمله در شهرهای ماسال و فومن، کاشته شد.
همچنین در همین سال، کتاب "سرو کهنسال"، درباره زندگی و آثار منوچهر ستوده از سوی انتشارات بلور انتشار یافت. همزمان، طی مراسم بزرگداشتی از سوی انجمن راهنمایان گردشگری استان تهران از سردیس برنز منوچهر ستوده در باغ نگارستان رونمایی شد.
مجله بخارا نیز که در سال ۱۳۹۰ شبی را به بزرگداشت منوچهر ستوده اختصاص داد، در خرداد و تیر ۱۳۹۲ ویژهنامهای برای این ایرانشناس منتشر کرد.
همچنین فیلم مستندی از زندگی منوچهر ستوده به کارگردانی جواد میرهاشمی با عنوان "خون است دلم برای ایران" ساخته شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر