نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۴ اسفند ۱۲, چهارشنبه

ترجمه بهروز عارفی: چرا«انتفاضه چاقو» ادامه دارد؟


این ترجمه به پوران بازرگان و تراب حق‌شناس، یاران وفادارمقاومت فلسطین، بمناسبت نهمین سالگرددرگذشت پوران بازرگان (ششم مارس)تقدیم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود
چرا«انتفاضه چاقو» ادامه دارد؟
«کودکان تباه‌شده‌ی نسل اسلو»
سیلوَنسیپل،24 فوریه 2016، مجله اینترنتی اوریانبیستو یک
ترجمه بهروزعارفی

حمله جوانان فلسطینی با سلاح سرد به اسرائیلی ها که از اکتبر2015آغاز شده،همچنان ادامه دارد. این حملات را اغلب «انتفاضه چاقو»می‌نامند.تا زمانی که این کودکان تباه‌شده مصمم اندکه نومیدی‌شان را در برابر افق بسته نشان داده و به صورتی واکنش نشان دهند، این حملات ادامه خواهدیافت. در همین حال، بنیامین نتانیاهوآینده درخشانی برای اسرائیلی‌هانویدمیدهد: دُورِ «ویلای آن ها در جنگل» روزی دیواری کامل کشیده خواهد شد.
در دسامبر  وژانویه گذشته گمان می‌رفت که «انتفاضه چاقو‌»، نامی که برای حملات جوانان فلسطینی بااشیاء بُرنده به سربازان، کولون ها و گاهی غیرنظامیان اسرائیلی که حتی در داخل اسرائیل نیز صورت می‌گیرد، گذاشته‌اند، خاموش ‌گردد. این حمله ها، اول اکتبر 2015 با قتل یک زوج از ساکنان شهرک‌های استعماری مذهبی در نِریا شروع شد.امروز مشاهده میکنیم که این پیش‌بینی درست نبود. جمعه نوزدهم فوریه، در دروازه دمشق، یکی از ورودی‌های اصلی بخش قدیمی بیت‌المقدس،  در اثر حمله یک فلسطینی بیست‌ویک ساله از روستای کفرعقب واقع در محدوده شهر،  دو سربازاسرائیلی جراحت مختصری برداشتند.مانندبیشتراین حمله‌ها، نیروهای اسرائیلی فورا او را کشتند. روز یکشنبه 21 فوریه، آژانس فلسطینی معاMNAگزارش داد که ارتش اسرائیل دو جوان، یکپسر 14 ساله اهل روستائینزدیکالخلیل (هبرون) و دختر 17 ساله‌ای از اهالی نابلس را به ظن تدارک حمله باچاقو به سربازاناسرائیلیدستگیرکرده‌اند. چندساعت بعد، جوان پانزدهساله‌ایکه قصد حمله به یکسربازاسرائیلی داشت، نزدیک نابلس کشته‌شد.اوج اینحمله‌ها، روز  14فوریهبا هشت حمله، در نقاط مختلف کرانهغربی و بیت‌المقدس‌شرقی در مدت دوازده ساعت بود. سه حمله با اسلحه سرد، سه حمله با سلاح گرمو دو حمله بابمبدست‌سازصورت گرفت که مثل غالب این حملات هیچ‌کدام قربانی نداشت. از حمله‌کنندگان فلسطینی، پنج نفر کشته شدند (باز هم مثل معمول) و یک نفر به‌شدت زخمی‌شد. پیروگفته مقامات اسرائیلی در روز 19 فوریه، در طول چهارماه‌ونیم، در اثر این حملات 31اسرائیلی ونیز 174 فلسطینی کشته شدند (و بیش از چهل نفر دستگیرشدند). اینرقم‌ها در مقایسه بارقم‌های انتفاضه دوم «محدود»ترهستند. ولی مسئول امور امنیتی در روزنامه هآرتص، آموسهارِل چهارماه‌ونیمِ نخست انتفاضه دوم را بااین حمله‌هامقایسه کرده و به نتیجه‌ای قطعی می‌رسد: «اسرائیل در انتفاضه کامل به‌سرمی برد». (1) زیرا، 15 سال پیش در همان فاصله زمانی، گرچه تعداد قربانیان فقط دو برابر بیشتر بود. (58 اسرائیلی و 320فلسطینی کشته‌شده‌بودند).
حمله‌های غیرقابل پیشبینی
مهاجمان کیستند؟ شین بت، سرویس امنیت داخلی اسرائیل در روز 15 فوریه باتکیه به آمار اعلام کرد: نیمی از 228 حمله «باچاقوی»  فلسطینی‌ها از اول اکتبر 2015 کارجوانانکمتر از بیست سال بود، که ده درصدشانکمتر از 16 سال داشتند. نزدیک به 90 درصدکمتر از 25 سال داشتندو یازدهدرصدمهاجمان زن بودند.برخلاف عقیده رایج، بیشترشان نه از حوزه بیت‌المقدس، بلکه اهل خلیلیارام‌الله و اطراف آن دو شهر بزرگ واقع در پشت دیوارحایلکرانهباختریبودند. وانگهی، به خاطر مشکلاتی که برای گذر از دیوار وجود دارد، سه‌چهارمحمله‌ها در خود کرانه‌باختری رخ داده و در درجه نخست، نظامیان یاکولون‌ها را هدف قرار داده‌است.
حتی اگرنتانیاهو تلاش دارد این ایده را القاء کندکه رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین مسئول این «تشدیدخشونت» است، ویااینکه به حدکافی باآن مبارزه نکرده و یاتشویقش می‌کند، ادعایش حتی در اسرائیلنقش برآب‌ شد. زیرا هم شین بت و هم سرویس‌های اطلاعاتی ارتش در مقابل ماهیت این حمله‌ها کارائی ندارند. یک ماه پس از «انتفاضه چاقوها»، یک مسئول عالی‌مقام شین‌بت ناگزیرشد بپذیرد که سازمان اوهیچ اطلاعاتی در مورد هیچ‌کدام از عاملان این حملات دریافت نکرده بود. او افزود که این حملات از سوی سازمان‌های فلسطینی شناخته‌شده، خواه لائیک (نظیر الفتح، و حتی جبهه خلق برای آزادی فلسطین FPLP)، و خواه مذهبی (حماس و جهاد اسلامی) انجام نشده‌بود. این وضعیت تغییری پیدانکرده‌است.در ماه ژانویه، رئیس ستاد ارتش ، ژنرال گادی ایزنکوت تایید کرد که اطلاعات نظامی کوچکترین هشداری پیش از وقوع 101 حمله‌ی نخست دریافت نکرده بود. هارِل نیز اضافه می‌کند «از آن زمان، دوازده حمله جدید صورت گرفته، اما پیشاپیش هیچ اعلام خطری دریافت نکردیم. (...) نیروهای امنیتی هنوز دنبال راه‌حلی می‌گردد.»
در زمینه سیاسی، چند وزیر دولت پیشنهاد کرده اند که با اتخاذ تصمیمات شدید از جمله بستن سرزمین‌های فلسطینی به اسرائیلی‌ها اطمینان‌خاطر داده‌شود. اما، گذشته از این که اِجرای منع رفت‌وآمد در سراسر شهرها و روستاهای فلسطینی در درازمدت کار دشواری‌ست، محاصره ساده‌ی کرانه‌باختری اثر چندانی نخواهدداشت. همان طور که دیدیم، بیشتر حملات به نظامیان و کولون‌ها در درون کرانه‌باختری صورت‌گرفته است. ازسوی دیگر، ارتش و شین بت با تشدیدسرکوب مخالف‌اند، زیرا معتقدند که در شرایط کنونی و به احتمال قریب به‌یقین، این کار جوانان فلسطینی را بیشتر برخواهد انگیخت و اثر بازدارنده نداشته و بر تعداد حمله‌ها خواهد افزود.
«من به هیچ‌کس تعلق ندارم»
باتوجه به رفتار نیروهای نظامی اسرائیل که اغلب به محض کوچکترین ظنی، پیش از این‌که مهاجم وقت حمله داشته‌باشد، برای پیش‌گیری شلیک می‌کنند، جوانانی که دست به این عملیات می زنند، به‌روشنی می‌دانند که بخت زیادی برای زنده‌ماندن پس از حمله را ندارند. امیره‌هِس، خبرنگار روزنامه اسرائیلی هآرتص در سرزمین‌های اشغالی فلسطین،  در مصاحبه‌ای با نویسنده در روز 21 فوریه گفت «این جوانان کودکان تباه‌شده نسل اُسلو» هستند. هس می‌افزاید «آن‌هائی که با چاقو یا پیچ‌گوشی دردست حمله می‌کنند، به جز برخی چندان فقیر نیستند، و تقریبا در کلیه این موارد، آن ها از نظر سیاسی،سازماندهی نشده‌اند. یکی از مهاجمان که کمی کمتر از سی سال داشت، پیش از کشته شدن به‌دست نیروهای اسرائیل پیامی از خود به‌جا گذاشته‌بود. او در این پیام می‌نویسد عضوهیچ سازمان فلسطینی نیست و از آن‌ها می‌خواهد که او را به عنوان شهید «از آنِ خود ندانند». گوئی خواسته بگوید: من متعلق به هیچ‌کس نیستم. باتوجه به منابع هماهنگ، روشن است کهخشم اصلی این جوانان متوجه کولون‌ها، تکبر و مصونیت آنان از مجازات است. این احساس، نقش آینه‌ای را دارد که ناتوانی آن‌ها را بازتاب می دهد، گرچه، آن‌ها در محدوده‌ی کرانه باختری  به سربازان اسرائیلی نیز حمله می‌کنند.
شیوع این حمله فقط نیروهای انتظامی اسرائیل را با نبود خط مشی روشن روبرو نکرده است. بلکه رهبران فلسطینی نیز پاسخی برای این موج که کنترلش را از داده‌اند، ندارند. واضح‌است که آنان قصد دارند به آن پایان دهند، هر چند نمی‌توانند علنا از آن ها انتقاد کنند. امیره هس تعریف می‌کرد که چگونه  دراواخر ژانویه، وزیر آموزش تشکیلات خودمختار فلسطین از شهردار (وابسته به الفتح) قباطیه خواسته بود که جلو این حملات را بگیرد. در این آبادی فلسطینی با جمعیت 31هزارنفر، ده جوان که شش نفرشان در یک آموزشگاه تحصیل می‌کردند، دست به حمله باچاقو زده بودند، بدون این که کسی هشداری دهد. در میان آن ها یک دانشجوی رشته مهندسی پزشکی 23 ساله به‌نام محمد سبعانه قرارداشت که دانشجوی درخشان دانشگاه عربی-آمریکائی جنین بود. او در سحرگاهی با پسرعموی جوانش به دو سرباز اسرائیلی در مقابل یک چِک‌پوینت [پاسگاه نظامی] حمله کرده بود. خبرنگار می‌نویسد: «گرچه اعضای الفتح آشکارا اعتراف نمی‌کنند،ولی می‌دانند که درحال ازدست دادن حمایت نسل جوان هستند» (2)
نومیدی فعال
این جوانان فلسطینی با این احساس زندگی می کنند که افق کاملا برای‌شان بسته‌است و امکان ندارد که از این محبس خارج شوند. امیره هس می‌گوید که انزوای آن ها به اندازه انزوای غزه نیست، اما، «دیوار به آن‌ها می‌فهماند که آینده شان یکسان است». تحصیل دشوار شده است، کار عملا غیرممکن، رفت‌و‌آمد گذشتن از هفت‌خوان رستم و سفر بسان یک رویاست. احساس ناتوانی افزایش می‌یابد: از زمان شکست انتفاضه دوم، اسرائیلی‌ها به مستعمره‌سازی شتاب بیشتری داده‌اند و ویران‌کردن خانه‌های فلسطینی‌ها به بهانه‌های «امنیتی» یا به‌طور ساده «اداری»،که مطلقا از مصونیت مجازات بین‌المللی برخوردارست، فزونی یافته‌است (سازمان‌های غیردولتی اخیرا مشاهده کرده اند که بسیاری از ساختمان‌هائی که با اعتبار مالی اتحادیه اروپا ساخته شده بود، ویران گشته اند).
باید وزنه فقدان رهبری فلسطینی، با الفتحی که رو به پیری می‌رود و بی‌اعتبارشده و ناتوان از بسیج توده‌ای است و حماسی منزوی که هیچ بدیلی واقعی عرضه نمی‌کند، را براین اوضاع افزود. به یقین، تعدد حملات با سلاح سفید که با احتمال مرگ خشن نیز همراه‌است، پدیده‌ی همچشمی را در بین جوانان رواج می دهد. اما، به‌ویژه آن‌طور که امیره هس می‌نامد، نشانه ی «نومیدی فعال» بر زمینه‌‌ی تفرقه و ناتوانی همگانی جامعه فلسطینی‌ شکست‌خورده است: در تظاهرات  همبستگی با «شهیدان» جدید،  در مقایسه با گردهم‌آئی‌های مشابه در آغاز انتفاضه دوم، جمعیت بسیار کمتری شرکت می‌کنند. در «جهان بدون چشم‌انداز» که هس ترسیم می‌کند، بین ادامه این زندگی بسته‌ی تحمیلی و عدم امکان یا ناتوانی پایان‌بخشیدن دسته‌جمعی به آن، راهی که برای جوانان می‌ماند، دست‌کم واکنشی‌است برای زیربار نرفتن.
بازگشت «ویلائی در جنگل»
در چنین اوضاعی، بنیامین نتان‌یاهو آینده‌ای درخشان به هم‌میهنانش نوید می‌دهد. روز 9 فوریه 2016،او برنامه‌ی چندساله برای ادامه و تحکیم دیوارها، حصارها، خندق‌ها و غیره ارائه‌کرد. «دولت اسرائیل، آن‌طور که من می‌بینم، کاملا محصور خواهدشد. حتما به‌من خواهندگفت: شما می خواهید از ویلا محافظت کنید؟ پاسخ آری ست.درمنطقه‌ای که زندگی می کنیم، ما باید در برابر حیوانات وحشی از خود دفاع کنیم.» (3) تصویر مشهور اسرائیل به‌مثابه تنها دولت متمدن در محاصره‌ی حیوانات وحشی، پیش از این نیز طرح شده بود. پس از شکست گفتگوهای کمپ دیوید در تابستان 2000، نخست وزیر وقت، اهود باراک از حزب کارگر اسرائیل آن را بر زبان آورده بود.
پاورقی‌ها:
1-AmosHarel, «  Eight attacks in 12 hours leaves no doubt : Israel is in the midst of an intifada  », Haaretz,16 février 2016.
عنوان اصلی مقاله:
Pourquoi « l’intifada des couteaux » continue, « Les enfants perdus de la génération d’Oslo » ; par SylvvainCypel,http://orientxxi.info/magazine/pourquoi-l-intifada-des-couteaux-continue,1216


هیچ نظری موجود نیست: