ولی همه اینها به زودی از بین خواهد رفت. یک مدلسازی ریاضی نشان میدهد که در سال ۱۴۰۲ جریان ورودی آب از دریا به خلیج قطع می شود. در خوشبینانهترین سناریو این اتفاق در سال ۱۴۱۰ میافتد. پس از آن خلیج به سرعت خشک میشود چون تقریبا هیچ رودی به آن نمیریزد و عمق آب بسیار کم است. پس آب به سرعت تبخیر میشود و یک دشت نمکی به جای میماند.
فقط ماهیگیری در خلیج گرگان از بین نمیرود. ماهیهای بخش جنوب شرقی دریای خزر هم مهد کودک استثنایی خود را از دست دادهاند و جمعیت آنها به شدت کم میشود. بندر ترکمن کاملا غیرقابل استفاده میشود. بندر درست در محل اتصال خلیج و دریاست و الان هم فقط قایقهای و کشتیهای کوچک میتوانند از آن استفاده کنند. گیاهان میانکاله نمیتوانند حجم نمکی که از خلیج خشک شده به روی آنها میآید تحمل کنند و میانکاله هم به طور طبیعی مضمحل خواهد شد.
ترکمنهای ساحل خزر همیشه بهترین وضعیت اقتصادی و اجتماعی را در بین تمامی ترکمنها داشتهاند.
آنها صاحب ماهیها و مرکز تجارت دریایی با آستراخان و باکو و گیلان بودند. یموتهای جعفربای در طول تاریخ برای حفظ ساحل با چنگ و دندان جنگیدهاند و این مایه مباهات تاریخی آنهاست. به طنز میگویند که جعفربایها آتابایها را یموت حساب نمیکنند و گوگلانها را اصلا ترکمن نمیدانند.
حالا سالهاست که میبینند سرچشمه زندگیشان چطور خشک میشود. دریا قهر کرده و هر سال از آنها فاصله میگیرد و دورتر میشود. آنها نظارهگرند و کاری از دستشان بر نمیآید.
برای جلوگیری از خشک شدن خلیج گرگان یک راه مشخص وجود دارد که معلوم نیست چقدر ولی بهرحال تاثیرگذار خواهد بود. با لایروبی بستر دریا شنها را به سواحل یا نقاط دیگر دریا منتقل کرد. ولی هزینههای عظیم این پروژه باعث میشود کسی به آن فکر نکند. کاهش برداشت آب از گرگانرود و اترک هم شاید موثر باشد که چنین کاری هم قابل تصور نیست.
دولت در حال ساخت سد بر روی اترک است و نمایندگان منطقه هم در تلاش برای تکمیل شدن سریعتر سدها.
شاید امید برخی به روسیه باشد که آب ولگا را افزایش دهد و دریای خزر دوباره پیشروی کند. اما روسیه اگر میتوانست این کار را کرده بود. روسها خودشان از کاهش آب دریای خزر بیشتر آسیب میبینند. آنها قبلا رودهایی که به اقیانوس منجمد شمالی میریخت را به ولگا تغییر جهت داده و مسیر آب کانال ولگا-دن هم به سوی ولگاست.
فقط ماهیگیری در خلیج گرگان از بین نمیرود. ماهیهای بخش جنوب شرقی دریای خزر هم مهد کودک استثنایی خود را از دست دادهاند و جمعیت آنها به شدت کم میشود. بندر ترکمن کاملا غیرقابل استفاده میشود. بندر درست در محل اتصال خلیج و دریاست و الان هم فقط قایقهای و کشتیهای کوچک میتوانند از آن استفاده کنند. گیاهان میانکاله نمیتوانند حجم نمکی که از خلیج خشک شده به روی آنها میآید تحمل کنند و میانکاله هم به طور طبیعی مضمحل خواهد شد.
ترکمنهای ساحل خزر همیشه بهترین وضعیت اقتصادی و اجتماعی را در بین تمامی ترکمنها داشتهاند.
آنها صاحب ماهیها و مرکز تجارت دریایی با آستراخان و باکو و گیلان بودند. یموتهای جعفربای در طول تاریخ برای حفظ ساحل با چنگ و دندان جنگیدهاند و این مایه مباهات تاریخی آنهاست. به طنز میگویند که جعفربایها آتابایها را یموت حساب نمیکنند و گوگلانها را اصلا ترکمن نمیدانند.
حالا سالهاست که میبینند سرچشمه زندگیشان چطور خشک میشود. دریا قهر کرده و هر سال از آنها فاصله میگیرد و دورتر میشود. آنها نظارهگرند و کاری از دستشان بر نمیآید.
برای جلوگیری از خشک شدن خلیج گرگان یک راه مشخص وجود دارد که معلوم نیست چقدر ولی بهرحال تاثیرگذار خواهد بود. با لایروبی بستر دریا شنها را به سواحل یا نقاط دیگر دریا منتقل کرد. ولی هزینههای عظیم این پروژه باعث میشود کسی به آن فکر نکند. کاهش برداشت آب از گرگانرود و اترک هم شاید موثر باشد که چنین کاری هم قابل تصور نیست.
دولت در حال ساخت سد بر روی اترک است و نمایندگان منطقه هم در تلاش برای تکمیل شدن سریعتر سدها.
شاید امید برخی به روسیه باشد که آب ولگا را افزایش دهد و دریای خزر دوباره پیشروی کند. اما روسیه اگر میتوانست این کار را کرده بود. روسها خودشان از کاهش آب دریای خزر بیشتر آسیب میبینند. آنها قبلا رودهایی که به اقیانوس منجمد شمالی میریخت را به ولگا تغییر جهت داده و مسیر آب کانال ولگا-دن هم به سوی ولگاست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر