یک قهرمان در آغوش مرگ
پدرام قائمی- شهروند خبرنگار
«سارا عبدالملکی» را میتوان یکی از نابغه های ورزش ایران دانست. او عضو تیم ملی راگبی و مربی، بازیکن و داور هندبال است که این روزها در بیمارستان «آسیا» بستری شده است. وضعیتش مناسب نیست و اگر بگوییم در تمامروزهای اخیر یک قدم با از دست دادن او فاصله داشتهایم، زیادهروی نکردهایم.
اما پیش ازآنکه بدانیم چرا این روزها سارا در بیمارستان بستریشده است، میتوان آخرین اظهارنظرهای «لاله افتخاری»، عضو فراکسیون فرهنگی مجلس شورای اسامی را مرور کرد. او روز یازدهم دیماه به پایگاه اطلاعرسانی مجلس(ملت) گفت: «حجاب زن مسلمان نه تنها برای وی محدودیت به همراه ندارد و مانع پیشرفت نمیشود بلکه زن مسلمان با حفظ حریم شخصی و پوشش کامل و با حفظ عفاف و پاکدامنی خود، باصلابت نه تنها در زمینههای سیاسی، اجتماعی، علمی و پژوهشی بلکه در میادین ورزشی الگوی نمونه کامل یک زن موفق را برای همگان ترسیم و تصویرمی کند.»
حالا یکی از همین دخترانی که باید باحجاب اسلامی در رشتههای راگبی و هندبال از ماهیت اسلامی ورزش ایران دفاع میکرد، در بخش مراقبت های ویژه (ICU) به سر میبرد.
مادرش، «مریم ابوترابیان» به «خبرآنلاین» گفته است که سارا ۲۹ دیماه از کرمانشاه به تهران برمیگشت که تصادف کرد.
خانوادهاش برای پیدا کردن او رنج بسیار کشیدند. سارا عبدالملکی دانشجوی رشته تربیتبدنی بود و روز سیام دی ماه باید در امتحانات آخر ترم شرکت میکرد. در راه تهران بود که خودرو او وسط راه واژگون میشود. سارا را در بخش مراقبت های ویژه بستری میکنند و به خانوادهاش خبر میدهند که دخترشان فوت کرده است.
نکته حیرتانگیز این است که وقتی خودرو سارا در جاده چپ میکند، خودروهای عبوری بهجای کمک به او، تلفن همراهش را میدزدند! مادر سارا میگوید: «گوشیاش را موقع تصادف دزدیدهاند و ما هیچ شمارهای نداشتیم که به کسی خبر بدهیم. شماره آقای میرزاحسنآقابیک، رییس انجمن راگبی را داشتم که به او زنگ زدم. یکی را فرستاد بیمارستان که پرونده پزشکی دخترم را ببیند. آمد و دید ولی دیگر خبری نشد.»
اولین خبری که به گوش مادر رسیده، خبر فوت دخترش بوده: «دور از جانش، گفتند مرده و برایش فوتی زده بودند ولی دیدند زنده است و با شوک، سارا را به زندگی برگرداندند.»
پدر سارا کارگر است. او طی سالهای اخیر هزینههای زندگی شخصی و حتی بخشی از معیشت خانواده را خودش تأمین میکرده است. مدیران بیمارستان برای معالجه دختر ورزشکار ایرانی هزینه پایه ۵۰ میلیون تومانی را پیش روی خانوادهاش قرارمی دهند اما خیلی زود این هزینه رشدی نجومی می کند. پدر سارا فقط توانسته بود ۳۲ میلیون تومان از هزینههای درمانی او را پرداخت کند.
در این تصادف مهرههای چهار و پنج کمر سارا شکسته و شکستگی به داخل نخاعش رفته است. او با خطر قطع نخاع روبه رو است و احتمال زنده ماندنش به دلیل ضربه مغزی، شکسته شدن جمجمه و پاره شدن ریهاش بسیار کم بود. مادرش میگوید ریهاش عفونت کرده و هنوز نتوانستهاند هزینههای کامل درمان او را بپردازند. از سوی دیگر، «رباب شهریان»، معاون امور بانوان وزارت ورزش و جوانان مدعی شده است:«حمایتهای مالی لازم را از خانواده عبدالملکی و برای درمان وی تا زمان بهبودی کامل خواهیم داشت.»
اما این واژه «خواهیم داشت» طی روزهای اخیر باز هم معنی و مفهوم فراموشی به مدتی نامعلوم را گرفته است.
به دادم برس!
«محمود گودرزی» به عنوان وزیر ورزش و «نصرالله سجادی» در نقش معاون اول وزیر این روزها تمام همت خود را روی برکناری رییس فدراسیون فوتبال گذاشتهاند. پس زمان کافی برای رسیدگی به حیات و ممات یک دختر نابغه ورزشی ندارند. برای همین بود که «شقایق دهقان»، بازیگر طنز سریالهای ایرانی آستین بالا زد و برای کمک به سارا، همراه با همسرش «مهراب قاسمخانی» سراغ نزدیکان سارا رفت.
قاسم خانی در صفحه اینستاگرام خود شماره کارت مادر سارا را نوشت و از مردم خواست تا به او کمک کنند که بخشی از هزینههای درمانی دخترش را تأمین کند. «زهرا» از همبازیهای سارا عبدالملکی به «ایرانوایر» میگوید: «کسی فکرش را نمیکرد اینقدر زود بخشی از هزینهها تأمین شود. هنوز هم بهحساب مادر سارا پول واریز میشود. اما هنوز میتوانم بگویم وضعیت مالی برای درمان سارا اصلاً مناسب نیست.»
شقایق دهقان همچنان پیگیر کمکهای مردمی برای نابغه ورزش ایران است و مادر سارا به خبرآنلاین میگوید: «از همه مردم، از همه آن هایی که چه با ۱۰ هزار تومانها و 20هزاری تومانهایشان به سارا کمک کردهاند، چه از آن هایی که با کمکهای بیش ترشان به فریادمان رسیدند و چه آن هایی که با دعاهای خیرشان به یادمان بودند، ممنونم.»
اما این فقط یک نوع تعارف از سوی مادری است که هنوز بالغبر ۶۵ میلیون تومان برای تأمین هزینههای جراحی دخترش کم دارد. وعدههای مسوولان بسیار است و عملها ناچیز.
دو تا پنجره بیش تر راه نیست!
«اثر مورفینها که میرود، چشمهایش را باز میکند و از مادرش میخواهد که کارش را تمام کنند! ضجه زده که از پرستارها بخواهند او را بکشند. میگوید نمیتوانم فلج باشم، نمیتوانم راه نروم. میگوید کارم را تمام کنید.»
این ها درد و دلهای زهرا است در گفتوگو با «ایران وایر». میگوید که مادر سارا پای تخت او هرروز ضجه می زند و از پرستارها میخواهد که به او مورفین بزنند. بیهوش که باشد، لااقل طلب مرگ نمیکند.
مریم ابوترابیان، مادر سارا به خبرآنلاین گفته است: «آقای علیپور، رییس فدراسیون انجمنهای ورزشی تماس گرفت و گفت که خیری گفته هزینههای بیمارستان را پرداخت میکند.»
اما هنوز هیچ خبری از کمک وزارت ورزش، انجمن ورزشی، شخص خیر و یا هیچ مقام دولتی دیگری نیست.
مقامات وزارت ورزش این روزها درگیریهای مهمتری دارند و آنهم حضور در رسانهها برای برکنار کردن علی کفاشیان و نشستن «نصرالله سجادی» در اتاق ریاست فدراسیون فوتبال است. سارا باید فعلاً میان مرگ و زندگی و فقر و وعدهها دستوپنجه نرم کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر