بر دریاچه شهر ساعت ها قایق می رانند
و من به راستی به دیده خشم به این کار می نگرم
قایق راندن زمانی که انسان، سراپا وامدار است
در چنین دستگاه حکومتی، که از بن، ناخواسته است
.
در آنجا سیگار می کشم و بی خیال چشم می گردانم،
و با خویش می اندیشم . می اندیشم : فقط بدین گونه تماشاگر باش
در این سرزمین مطربی می کنند
مطربی می کنند و این ملک فرو می رود
در ننگ سیاه
.
به سردی می اندیشم : همین گونه مطربی کنید, و فقط این گونه قایق برانید
من بر این اعمال , تف می اندازم , آری . اما بیش از این مرا چه کار؟
من از سال ها پیش، این چنین تماشاگر بی خیال بوده ام
مردم "ارکنی" آن طور که در "از قطب به قطب" روایت شده
زندگی شان به شستن رخت هایشان می گذشت. آری،
تنها به همین گونه تماشاگر باش، تنها به همین گونه چند سالی بگذران.
آشوری ها و بابلی ها هم
قایق ها راندند.
و من به راستی به دیده خشم به این کار می نگرم
قایق راندن زمانی که انسان، سراپا وامدار است
در چنین دستگاه حکومتی، که از بن، ناخواسته است
.
در آنجا سیگار می کشم و بی خیال چشم می گردانم،
و با خویش می اندیشم . می اندیشم : فقط بدین گونه تماشاگر باش
در این سرزمین مطربی می کنند
مطربی می کنند و این ملک فرو می رود
در ننگ سیاه
.
به سردی می اندیشم : همین گونه مطربی کنید, و فقط این گونه قایق برانید
من بر این اعمال , تف می اندازم , آری . اما بیش از این مرا چه کار؟
من از سال ها پیش، این چنین تماشاگر بی خیال بوده ام
مردم "ارکنی" آن طور که در "از قطب به قطب" روایت شده
زندگی شان به شستن رخت هایشان می گذشت. آری،
تنها به همین گونه تماشاگر باش، تنها به همین گونه چند سالی بگذران.
آشوری ها و بابلی ها هم
قایق ها راندند.
« برتولت برشت»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر