برگرفته از کتاب خاطرات دکتر منوچهر کی مرام از فعالیتهای حزب توده ، تحت عنوان " رفقای بالا "
داستان از این قرار است که سران حزب توده ی ایران برای تربیت مُبَلغ جهت یارگیری ، تصمیم به آموزش فرزندان اعضای حزب می گیرند . دکتر عبدالحسین نوشین (بازیگر تئاتر) عهده دار آموزش فن بیان و دکتر احسان طبری(تئوریسین حزب توده) نیز مسئول آموزش فلسفه گردید . منوچهر کی مرام که فرزند یک توده ای بود در این کلاسها حضور داشت.
روزی احسان طبری ( که فرد بسیار باسوادی بود و مورد قبول تمامی چپگراهای ایران بود) که از روی کتاب فیلسوفی فرانسوی تدریس می کرد به طور ناگهانی تعطیلی کلاس درسش را برای مدت زمان نامعلومی اعلام کرد .طبری علت این کار خویش را محکومیت کتاب مورد نظر به دلیل وجود انحرافات عقیدتی دانست و گفت که خودش از چگونگی این انحرافات بی اطلاع است . یکی از شاگردان به وی گفت شما که نمی دانید انحراف عقیدتی این کتاب چیست چرا آن را محکوم می کنید . جواب طبری جالب بود . او پاسخ داد که این کتاب در یکی از نشریات حزب کمونیست شوروی محکوم شده است !
مقایسه ی این ماجرا با این ویدئو خالی از لطف نیست که وجه اشتراک آنها تعطیل نمودن عقل در برابر ایدئولوژی است .
حزب توده در مهرماه 1320 پس از اشغال نظامی ایران توسط قوای متفقین به منظور برآوردن منافع استعماری شوروی در ایران تأسیس شد. در مجلس چهاردهم(اولین مجلس دوران محمدرضا شاه) حزب توده صاحب هشت کرسی نمایندگی گردید. در همین حین هیأتی آمریکایی وارد ایران شد و خواهان امتیاز استخراج برخی از حوزه های نفتی دریای شمال گردید . دولت ایران این تقاضا را رد می کند و حزب توده نیز با براه انداختن جنجال در مجلس و نشریات خواهان این می شود که دولت از دادن هرگونه امتیاز نفتی به دول خارجی اجتناب کند که البته این موضع حزب توده کاملاً منطقی بود . اما پرسش اینجاست که آیا حزب توده همین جبهه گیری را در مقابل رفقای بالا(شوروی) نیز دارد؟
در مهرماه 1323 هیئتی از شوروی وارد ایران شد که خواهان امتیاز تمامی حوزه های نفتی شمال ایران بودند . رضا روستا (پدر هما روستا – بازیگر فقید سینما و تئاتر) که از سران ارشد حزب توده بود و از قبل در جریان درخواست شوروی قرار داشت و دستورات لازم را نیز اخذ کرده بود ، بلافاصله کادرهای سندیکاهای کارگری را برای متقاعد کردن آنها گرد هم جمع کرد و خطاب به آنها گفت (به نقل از کتاب رفقای بالا) :
" هر نوع عملکرد درست به منظور تثبیت قدرت پرولتاریای شوروی در زمینه های سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی ایران موجبات پیروزی سریع طبقه ی کارگری ایران را فراهم می سازد ... هدف ما امروز باید تحت فشار قرار دادن دولت [ایران] برای قبول پیشنهاد رفقای بالا(شوروی) باشد. "
درحالیکه نخست وزیر وقت ایران(ساعد مراغه ای) با قاطعیت تمام این پیشنهاد شوروی را رد کرده بود ، اما ارگان حزب توده با به راه انداختن جنجال فراوان در نشریات وابسته و تظاهرات ، دولت را برای قبول درخواست شوروی مبنی در در اختیار گرفتن امتیاز استحصال نفت شمال تحت فشار قرار می داد !
روزی احسان طبری ( که فرد بسیار باسوادی بود و مورد قبول تمامی چپگراهای ایران بود) که از روی کتاب فیلسوفی فرانسوی تدریس می کرد به طور ناگهانی تعطیلی کلاس درسش را برای مدت زمان نامعلومی اعلام کرد .طبری علت این کار خویش را محکومیت کتاب مورد نظر به دلیل وجود انحرافات عقیدتی دانست و گفت که خودش از چگونگی این انحرافات بی اطلاع است . یکی از شاگردان به وی گفت شما که نمی دانید انحراف عقیدتی این کتاب چیست چرا آن را محکوم می کنید . جواب طبری جالب بود . او پاسخ داد که این کتاب در یکی از نشریات حزب کمونیست شوروی محکوم شده است !
مقایسه ی این ماجرا با این ویدئو خالی از لطف نیست که وجه اشتراک آنها تعطیل نمودن عقل در برابر ایدئولوژی است .
حزب توده در مهرماه 1320 پس از اشغال نظامی ایران توسط قوای متفقین به منظور برآوردن منافع استعماری شوروی در ایران تأسیس شد. در مجلس چهاردهم(اولین مجلس دوران محمدرضا شاه) حزب توده صاحب هشت کرسی نمایندگی گردید. در همین حین هیأتی آمریکایی وارد ایران شد و خواهان امتیاز استخراج برخی از حوزه های نفتی دریای شمال گردید . دولت ایران این تقاضا را رد می کند و حزب توده نیز با براه انداختن جنجال در مجلس و نشریات خواهان این می شود که دولت از دادن هرگونه امتیاز نفتی به دول خارجی اجتناب کند که البته این موضع حزب توده کاملاً منطقی بود . اما پرسش اینجاست که آیا حزب توده همین جبهه گیری را در مقابل رفقای بالا(شوروی) نیز دارد؟
در مهرماه 1323 هیئتی از شوروی وارد ایران شد که خواهان امتیاز تمامی حوزه های نفتی شمال ایران بودند . رضا روستا (پدر هما روستا – بازیگر فقید سینما و تئاتر) که از سران ارشد حزب توده بود و از قبل در جریان درخواست شوروی قرار داشت و دستورات لازم را نیز اخذ کرده بود ، بلافاصله کادرهای سندیکاهای کارگری را برای متقاعد کردن آنها گرد هم جمع کرد و خطاب به آنها گفت (به نقل از کتاب رفقای بالا) :
" هر نوع عملکرد درست به منظور تثبیت قدرت پرولتاریای شوروی در زمینه های سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی ایران موجبات پیروزی سریع طبقه ی کارگری ایران را فراهم می سازد ... هدف ما امروز باید تحت فشار قرار دادن دولت [ایران] برای قبول پیشنهاد رفقای بالا(شوروی) باشد. "
درحالیکه نخست وزیر وقت ایران(ساعد مراغه ای) با قاطعیت تمام این پیشنهاد شوروی را رد کرده بود ، اما ارگان حزب توده با به راه انداختن جنجال فراوان در نشریات وابسته و تظاهرات ، دولت را برای قبول درخواست شوروی مبنی در در اختیار گرفتن امتیاز استحصال نفت شمال تحت فشار قرار می داد !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر