هنرِ زن بودن
یک:همین یکشنبه ای که گذشت، با دکتر ملکی رفتیم بهشت زهرا بر سر مزار ریحانه جباری. دختری که در نوزده سالگی به جرم قتل فردی به اسم “سربندی” زندانی می شود و سال گذشته بعد از تحمل شش هفت سال زندان اعدامش می کنند. من نمی خواهم پرونده ی بسته شده ی این دختر نازنین را، و پس و پشتِ حرفه ای سربندی را واگشایی کنم. ریحانه به دار آویخته شد اما به برکتِ جوهرِ جوانی اش، و به بزرگیِ بی گناهی اش، بساط بسیاری را بهم ریخت و خیمه گاه خیلی ها را فرو نشاند. یکشنبه در بهشت زهرا و در مراسم سالگرد اعدام ریحانه، پنج بانو نیک درخشیدند. یکی مادر بزرگ ریحانه بود که دست به گلوی دکل دزدان برده بود و رهایشان نمی کرد. دیگری مادر ریحانه بود که همچون خطیبی نیک سخن، با هر کلام آتشین و حماسی و پر صلابتش، دست ما را می گرفت و به هزار توی خردمندی می بُردمان.
خانم شهین مهین فر را با صدای گرم و نافذش می شناسیم. او سالها گوینده ی رادیو بود در برنامه هایی چون راه شب. پسرش ” امیرارشد تاجمیر” از کشته های روز عاشورای سال 88 است. وی بر سر مزار ریحانه گفت: من سالها در برنامه های رادیویی تلاش داشتم که مردم را بخواب ببرم. و حال آنکه باید بیدارشان می کردم. مادر ستار بهشتی و مادر سعید زینالی نیز مختصری سخن گفتند و هنر زن بودن را معنا بخشودند. که این دو، اگر سکوت می کردند، خون فرزندان بی گناه شان تباه شده بود حتماً. این دو بانو، با پیگیری ها و سخنانِ هماره و نفس گیرشان، راه نفس سپاه و اطلاعات و بیت رهبری و دستگاه قضایی را بند آورده اند. نیمه ی نخستِ فیلمی که تقدیمتان کرده ام، به این پنج بانو اختصاص دارد. گرچه دکتر ملکی و آقای غفاری – وکیل ریحانه – نیز سخن گفتند اما طعم سخنان این پنج بانو را سپاه و اطلاعات و بیت رهبری چشیده اند و بهتر از ما و شما به جنسِ نفوذ پذیری اش واقفند.
دو: بانوی بعدی، مادرِ امین انواری است که در میعادگاه “دِنا” تا توانست فریاد برآورد و دل ها را لرزاند و زن بودن را معنا کرد. شما به این هنر، هنرِ مادر بودن را نیز بیفزایید تا به وسعت و برکت و حیثیتِ این هنر نزدیک تر شوید. پنج شش سال پیش فیلمی ساختم در بندرعباس با نام ” سرزمین جنوبیِ من”. در آنجا، مادری که جلوی چشمش دخترش را ” می برند” تا برده باشند، خود را در آب دریا می میراند و پیش از آن این بر لب می آورد که: مادران یک بار به دنیا می آیند و هزار بار می میرند.
سه: فیلمی که از مراسم سالگرد اعدام ریحانه جباری و تجمع اعتراض آمیز مقابل دفتر لاستیک سازی دنا تقدیمتان کرده ام، شاید کمی طولانی به نظر بیاید اما داستان غمبار مادرانی است که هر یک فرزندی از کف داده اند. بهتر بگویم: هر کدام فرزندی دلبند را برای بیداری ما به مسلخ فرستاده اند. این فیلم را تماشا کنید و تا هرکجا که مقدورتان است در انتشارش نهضتِ بیدارگریِ مردم ایران را یاوری فرمایید.
محمد نوری زاد
پنجم آبان نود و چهار – تهران
پنجم آبان نود و چهار – تهران
کانال تلگرام: telegram.me/MohammadNoorizad
سایت نوری زاد: http://www.nurizad.info
سایت نوری زاد: http://www.nurizad.info
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر