نامردها بدونِ دادگاه شازده را اِعدام کردند
تصاویری تاریخی از شازده اَرشَدالدوله در هنگام صاحب منسبی و آن زمان که ناجوانمردانه ایشان را بدونِ دادگاه اعدام کردند.
درآخرین نبردهای ارشدالدوله در روز سهشنبه یازدهم رمضان سال ۱۳۲۹ در نبرد سختی که دراین روز در نزدیکی تهران و برای فتح پایتخت اتفاق افتاد سرانجام آتش سنگین توپخانهٔ نیروهای مشروطه طلب یک باره ترکمانان سپاه ارشدالدوله رادچار وحشت و شکست کرد.
دراین نبرد، فقط ترکمانان ۷۰ کشته، ۴۰۰ زخمی و ۲۰۰ اسیر برجای گذاشتند، به علاوه در زمان تعقیب آنان گروهی هم در حین فرار به قتل رسیدند. در پایان، ارشدالدوله هم دستگیر و به تهران انتقال داده شد. او را بیدرنگ در ملأ عام (توسط یپرم خان ارمنی) تيرباران کردند.
این آخرین نامه شازده به دخترش اخترالدوله است:
چهارشنبه ۱۶ شهر رمضان ۱۳۲۹
خانم عزيز من؛ الآن که نفس آخر من است و بعد از نوشتن اين نامه تيرباران خواهم شد از دور با اين حالت که با کمال استقامت و قوت قلب بجز تو ياد ديگري نيستم ميميرم، در صورتي که تو در نظر مني.
اين کاغذ مرا صَفوت السلطنه به شما ميرساند و يادگار آخر من است که پيش تو ميماند. نگوئي مرا فراموش کرده. زنجيري که تو در «وينه» به من يادگار داده بودي به گردن من است که زنجير را خواهش کردم کسي از گردن من بيرون نيآورد. افسوس ميخورم که ديدار تو را که بهترين آرزوي من بود در امامزاده جعفر ورامين در نفس آخر به گور بردم. از خدا سلامت تو را ميخواهم و تو را به خدا ميسپارم.
نعش مرا اگر به قولي که به من دادهاند به شهر آوردند هر کجا که خودت ميل داري بده دفن کنند. اين بدن سوراخ سوراخ من با يک گرمي مفرطي تو را وداع ميکند «دُرّي» [درهّ الدوله] و ساير را از طرف من سلام برسان.
چهل و هشت هزار تومان اسکناس، چهارده هزار مناط روسي در جيب دارم نميدانم به تو خواهند داد يا خواهند برد.
درآخرین نبردهای ارشدالدوله در روز سهشنبه یازدهم رمضان سال ۱۳۲۹ در نبرد سختی که دراین روز در نزدیکی تهران و برای فتح پایتخت اتفاق افتاد سرانجام آتش سنگین توپخانهٔ نیروهای مشروطه طلب یک باره ترکمانان سپاه ارشدالدوله رادچار وحشت و شکست کرد.
دراین نبرد، فقط ترکمانان ۷۰ کشته، ۴۰۰ زخمی و ۲۰۰ اسیر برجای گذاشتند، به علاوه در زمان تعقیب آنان گروهی هم در حین فرار به قتل رسیدند. در پایان، ارشدالدوله هم دستگیر و به تهران انتقال داده شد. او را بیدرنگ در ملأ عام (توسط یپرم خان ارمنی) تيرباران کردند.
این آخرین نامه شازده به دخترش اخترالدوله است:
چهارشنبه ۱۶ شهر رمضان ۱۳۲۹
خانم عزيز من؛ الآن که نفس آخر من است و بعد از نوشتن اين نامه تيرباران خواهم شد از دور با اين حالت که با کمال استقامت و قوت قلب بجز تو ياد ديگري نيستم ميميرم، در صورتي که تو در نظر مني.
اين کاغذ مرا صَفوت السلطنه به شما ميرساند و يادگار آخر من است که پيش تو ميماند. نگوئي مرا فراموش کرده. زنجيري که تو در «وينه» به من يادگار داده بودي به گردن من است که زنجير را خواهش کردم کسي از گردن من بيرون نيآورد. افسوس ميخورم که ديدار تو را که بهترين آرزوي من بود در امامزاده جعفر ورامين در نفس آخر به گور بردم. از خدا سلامت تو را ميخواهم و تو را به خدا ميسپارم.
نعش مرا اگر به قولي که به من دادهاند به شهر آوردند هر کجا که خودت ميل داري بده دفن کنند. اين بدن سوراخ سوراخ من با يک گرمي مفرطي تو را وداع ميکند «دُرّي» [درهّ الدوله] و ساير را از طرف من سلام برسان.
چهل و هشت هزار تومان اسکناس، چهارده هزار مناط روسي در جيب دارم نميدانم به تو خواهند داد يا خواهند برد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر