غبار فراموشی بر سرنوشت کودکان نشکاش
گزارشی از “بیمسوولیتی و بیتفاوتی” در قبال ۷ کودک قربانی مین در روستای نشکاش مریوان
عیسی بازیار: روز جمعه ۲۶ مهرماه ۱۳۹۲، روز سیاهی برای ۷ کودک «نشکاش» بود. «آلا»، «خبات»، «گشین» و بچههای دیگر در زیر درختان روستای دور افتاده «نشکاش» در مریوان مشغول بازی بودند که توپ بچهها به مین برخورد و موجب انفجار مینی شد که از پایگاه متروکه بالای تپه روستا باقی مانده بود و به پایین غلتیده بود؛ مینی که سالیان دراز در خاک منتظر قربانیان خود بود آن روز پای «گشین» و چشم «آلا» را گرفت و ۵ کودک دیگر را نیز زخمی کرد. این کودکان قربانی مین همچنان در روستای نشکاش مریوان، در آتش بیمسوولیتی و بیتفاوتی میسوزند و غبار فراموشی بر سرنوشت آنها سایه افکنده است. نوشتار پیش رو گزارشی از وضعیت دردناک این قربانیان مین است.
علت وجود مین در روستایی که ۴۵ کیلومتر با مرز فاصله دارد
روستای «نشکاش» از توابع بخش «سرو آباد مریوان» است و بیش از ۴۵ کیلومتر با نقطه صفر مرزی فاصله دارد. در سالیان نه چندان دور این روستا پایگاهی برای مقابله با “گروههای مسلح ضد نظام” شد و ساختمانی برای استقرار نظامیان حکومت در تپهای مشرف به این روستا در آنجا ساخته شد. پس از اینکه تشخیص داده شد این پایگاه کاربری لازم را ندارد، آن را تخلیه کردند؛ ولی مینهایی که در اطراف آن بود رها شد و دو سه سال پس از تخلیه روستا چند راس دام بر اثر انفجار مین تلف شدند.
«ماموستا امینی» دهیار روستای «نشکاش» در گفتگویی با نگارنده (عیسی بازیار) که آن زمان برای بررسی وضعیت کودکان به این روستا سفر کرده بود گفت: “سالهاست این محل آلوده به مین است و ما از کودکان و از بقیه اهالی روستا میخواهیم که به این محل رفتوآمد نکنند.”
«ماموستا امینی» افزود: “یگانهای پاکسازی هر بار به روستا میآیند و چند عدد مین را از زمین درمیآورند و بعد میروند که این به هیچوجه خطر را برای اهالی کاهش نداده است و محل این پایگاه آلوده و امکان تکرار فاجعه بسیار زیاد است.”
آخرین وضعیت کودکان مصدوم نشکاش
آخرین وضعیت این کودکان از صفحه فیسبوک خانم «پروین ذبیحی» فعال حوزه زنان و مصدومین مین برگرفته شده است. این بانوی گرانقدر با کمترین امکانات مالی و با دست خالی و دلی آکنده از مهر و محبت، به کار اطلاعرسانی از خطرات مین در روستاهای آلوده به مین در شهرهای مینزده استان کردستان مسافرت نموده و بدون هیچ بودجه دولتی یا حمایت نهاد حقوق بشری این کار را ادامه میدهد و در مورد این کودکان نیز با کمترین امکانات به یاری آنها رفته و تمام تلاش خودشان را انجام میدهند.
پس از حادثه انفجار مین، پای «گشین» به علت شدت جراحت متاسفانه از ناحیه پایینتر از قوزک پا قطع شد و پس از مدتی به علت عفونت، مجددا تحت عمل جراحی قرار گرفت و دیگربار از چند سانتیمتر پایینتر قطع شد که بیمارستان مبلغ زیادی را از خانواده این کودک طلب کرد که پس از اعتراض خانم «ذبیحی» و تماس با نماینده مریوان این مبلغ پرداخت نشد.
این کودکان همگی از خانوادههای بسیار تهیدست منطقه محروم کردستان هستند و برای پیشبرد وضعیت پرونده که در «بنیاد جانبازان» بوده، مجبور به گرفتن وکیل شدند که حتی هزینه رفتن به دفتر وکیل در سنندج را هم خانم «ذبیحی» از محل کمکهای ناچیز مردمی تامین کردند.
پس از طی شدن حدود یکسال و نُه ماه از این حادثه، «بنیاد جانبازان» و «کمیسیون ماده دو استانداری» با وجود اعلام درصد ۳۵ درصد برای «آلا» و ۴۵ درصد برای «گشین»، هیچ مستمری و حقوقی برای آنها تعیین نکرده است.
و تنها برای ایشان دفترچه و بیمه طلایی صادر شده که فقط در بیمارستانهای طرف قرارداد دولت معتبر است که این بیمارستانها نیز از کیفیت درمانی خوبی برخوردار نیستند.
تلاش خانم «ذبیحی» برای جذب کمکهای خیرین و نیکوکاران جهت احداث یک باب مدرسه روستا که قبل از آن هیچ امکانی برای درس خواندن بچهها وجود نداشت و محل مدرسه بسیار خراب بود و خیرین و نیکوکاران قبول زحمت نموده و برای تجهیز و مقاومسازی مدرسه و احداث چند کلاس قول همکاری دادهاند.
«گشین» و «آلا» به علت مصدومیت، یک سال از تحصیل عقب ماندند و خانم «ذبیحی» با کمک نیکوکاران، معلم سرخانه برای آنها گرفته تا این یک سال را جبران کنند. آموزش و پرورش استان تنها نفری سیصد هزار تومان به این کودکان در همان ابتدای امر پرداخت نموده و تاکنون هیچ کمکی به آنها نرسیده است.
مدت دو ماه پیش «گشین» برای تعویض «پروتز» (پای مصنوعی) قبلی که به علت رشد استخوان قوزک پا اکنون قابل استفاده نیست، به «بنیاد جانبازان» و «بهزیستی» مراجعه نموده که تنها آنها به تعمیر «پروتز» قبلی پرداختند و پدر «گشین» حتی هزینه رفتوآمد به مرکز استان را نداشته که این هزینه توسط یک خبرنگار نیکوکار تامین شده است.
«آلا» یکی دیگر از کودکان که در عصر غمانگیز جمعه به خانه اقوام خود در «نشکاش» آمده بود و دچار حادثه شد، ساکن روستای «زویران» در «مریوان» است و به علت کمتوجهی مسوولین، در خطر نابینایی کامل قرار دارد. او در زمان حادثه، یک چشمش را از دست داده و هماکنون نیز با خطر نابینایی کامل روبرو است. روستای «زویران» نیز مدرسهاش بسیار نامناسب بود و با اطلاعرسانی سرکار خانم «ذبیحی» خیرین مدرسهساز اقدام به بازسازی مدرسه کردهاند.
حال در پایان با توجه به کمکاری نهادهای حکومتی از قبیل «بهزیستی» و «بنیاد جانبازان» که براساس مصوبه «کمیسیون ماده دو استانداری» وظیفه رسیدگی به مصدومین مین را برعهده دارند و عملا هیچ کاری برای بهبود وضعیت همه مصدومان مین و مخصوصا این کودکان نکردهاند.
درخواست اینجانب و خانم «ذبیحی» از همه نهادهای حقوق بشری و افراد این است که به کمک این کودکان بشتابند و همچنین از گزارشگر ویژه حقوق بشر ایران جناب دکتر «احمد شهید» خواستاریم که مراتب اعتراض خود را به وضعیت مصدومان مین در ایران را به جامعه جهانی برساند.
با آرزوی جهانی بدون مین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر