صدیقه خلیلی، یکی از دروایش گنابادی که در روزهای ۱۷ و ۱۸ اسفند ماه در تجمع اعتراضی گسترده دروایش در جلوی دادگستری تهران که به دستگیری آنها ختم شد، شرکت کرده بود به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که آنها قبل از دستگیری به شدت از ماموران امنیتی و پلیس کتک خورده و فحاشی شنیدند. خانم خلیلی که به گفته خودش آنقدر لگد خورده که به سختی می تواند راه برود به کمپین گفت: «حدود ۳۰۰ مرد و ۲۶ زن درویش توسط ماموران طی این دو روز دستگیر شدند که البته همگی آنها ساعت ۲ صبح دوشنبه ۱۹ اسفند ماه آزاد شدند.»
به گفته خانم خلیلی مسولان دادسرای اوین قبل از آزادی به آنها
قول داده اند تا به خواسته دروایش معترض ظرف یک هفته رسیدگی شود. سردار
ساجدی نیا، رییس پلیس تهران پیش از این، روز شنبه در اولین روز تجمع دروایش
به آنها قول رسیدگی به خواسته هایشان را داده بود که یک روز پس از آن به
ضرب و شتم و دستگیری شان منجر شد.
اعتراضات گسترده دروایش ایران از عدم رسیدگی پزشکی به سه
زندانی درویش (مصطفی دانشجو، حمیدرضا مرادی و افشین کرم پور) و انتقال غیر
قانونی دو درویش زندانی(رضا انتصاری و فرشید یداللهی) از زندان اوین به
زندان رجایی شهر آغاز شد. وب سایت مجذوبان نور که اخبار دروایش را پوشش می
دهد، خبر داد بیش از دو هزار درویش در ایران در روز شنبه ۱۷ اسفند ماه
اعلام کرده اند که در حمایت از حقوق دروایش دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
همچنین جمعی از خانواده های دروایش زندانی نیز اعلام کردند که روز ۱۷
اسفندماه در برابر دادگستری تهران در اعتراض “به بی توجهی مقام های قضایی
به سلامت و درمان زندانیان” تجمع خواهند کرد.
تجمع خانواده های دروایش در مقابل ساختمان دادگستری تهران که
در روز ۱۷ اسفند ماه آغاز شد و در روز ۱۸ اسفند نیز ادامه پیدا کرد با
همراهی بسیاری از خانواده های زندانیان سیاسی و مردم عادی بود. در این دو
روز نیروهای پلیس و لباس شخصی، صدها درویش و خانواده زندانی سیاسی را مورد
ضرب و شتم و توهین و بازداشت قرار دادند. طبق گزارش ها حدود ۳۰۰ درویش و
معترض مرد و حدود ۲۶ زن از زنان دروایش دستگیر شده که همگی صبح دوشنبه ۱۹
اسفند ماه آزاد شدند.
روز اول تجمع دروایش زندانی – ۱۷ اسفند ماه
صدیقه خلیلی، همسر حمیدرضا مرادی، وکیل درویش زندانی است که
به همراه دختر نوجوان و برادر همسرش در اعتراضات شرکت کرد. در خصوص اولین
روز تجمع گفت: « صبح شنبه دروایش زیادی جلوی دادسرای انقلاب تهران جمع
شدند. ما خواستار دیدار با دادستان تهران بودیم تا از او بخواهیم سه زندانی
درویش را به بیمارستان بفرستد و دو زندانی دیگر را که غیر قانونی به زندان
رجایی شهر فرستادند به زندان اوین برگردانند. اما ماموران به یکباره با
اسپری فلفل و گاز اشک آور به تجمع کنندگان حمله کردند. ما فقط یا علی یا
علی می گفتیم و آنها مردها را با باتوم می زدند اما به زن ها کاری
نداشتند.»
همسر حمیدرضا مرادی گفت: «خیلی از خانواده های زندانیان سیاسی
یا زندانیان سابق هم در این تجمع بودند مانند خانم نسرین ستوده، همسر
عبدالفتاح سلطانی و مادر ستار بهشتی.»
خانم خلیلی گفت: «پس از این حملات و دستگیری تعدادی از دروایش
مرد، آقای ساجدی نیا، رییس پلیس تهران از ما خواست که به خانه هایمان
برگردیم و قول شرف داد تا ساعت ۹ صبح فردا به خواسته هایمان رسیدگی می شود.
ما هم گفتیم اگر تا ساعت ۹ صبح این اتفاق نیفتاد، فردا مجددا این جا جمع
خواهیم شد. »
روز دوم تجمع- ۱۸ اسفند ماه
خانم خلیلی گفت: « روز بکشنبه ساعت ۱۱ صبح دوباره جلوی
دادگستری جمع شدیم. همه جا پر از پلیس و لباس شخصی بود. لباس شخصی ها تا
اطراف بازار تهران بودند. دور تا دور ما را با ماشین های آتش نشانی،
آمبولانس و ون های پلیس گرفتند تا از نگاه مردم عادی و کسانیکه به بازار
تهران می آمدند دور باشیم. ما ساکت فقط جلوی دادگستری تجمع کرده بودیم.
ماموران از ما فیلم و عکس می گرفتند. نیم ساعت بعد چند نفر از مردهای
درویش فریاد زدند که آنها می خواهند دادستان تهران را ببینند و خواسته
هایشان را مطرح کنند که یکباره ماموران پلیس، لباس شخصی ها و گارد ویژه به
ما حمله کردند. آن روز ماموران پلیس زن نیز بودند. خانم ها را روی زمین می
کشیدند، موهایشان را می کشیدند و روسری هایشان از سرشان می افتاد. با
پوتین هایشان به ما لگد می زدند و فحاشی می کردند. به سر و گردن مردها
باتوم می زدند. دهانشان را می گرفتند و فشار می دادند. با دست گلویشان را
فشار می دادند. خیلی بد بود. من همه این صحنه ها ر ا دیدم. داد می زدند
سمت مردم عادی که ما یک مشت کیف قاپ و دزد هستیم و می خواهیم از شلوغی
بازار استفاده کنیم. آنقدر هرج و مرج شد که فکر کنم مردم عادی هم کتک
خوردند و دستگیر شدند.»
خانم صدیقه خلیلی گفت: «ماموران مثلا مسلمان بودند و محرم و
نامحرم برایشان مهم بود اما ماموران مرد هم زنان را کتک می زدند و به آنها
فحاشی می کردند. دخترم را که می خواست جلوی دستگیری عمویش را بگیرد با
باتوم به سر و دست و پایش کوبیدند و موهایش را کشیدند و روسریش از سرش
افتاد. همه را زدند. مادر درویش زندانی به نام رضا انتصاری را که زنی ۶۰
ساله است را روی زمین می کشیدند و کتک می زدند.»
همسر حمیدرضا مرادی گفت: «من جلوی در ون نشسته بودم و داد می
زدم که سوار ون نمی شوم تا دخترم را به من بدهند. یکی از ماموران با
پوتینش به من لگد می زد و در ون را به روی پایم فشار می داد تا مجبور شوم
سوارون شوم. آنقدر همان طور نشسته کتک خوردم تا دخترم را آوردند و بعد با
هم سوار ون شدیم.»
خانم خلیلی با اظهار اینکه ماموران آنها را پس از ضرب و شتم
بازداشت و به ساختمان وزرا منتقل کردند، گفت: «اول ما را بردند ساختمان
وزار که نمی دانم به چه علت آنجا ما را قبول نکردند و بعد به زندان اوین
برده شدیم. آن روز هوا خیلی سرد بود اما همه مردها را در حیاط نگه داشتند و
زنها را به نمازخانه زندان اوین بردند. در بین ما چند بچه هم بود. یک
نوزاد سه ماه و چند بچه ۲ تا ۳ ساله. ساعت ها در نمازخانه بودیم بدون اینکه
به بچه ها آب و غذای داده شود و آنها گریه می کردند.»
خانم خلیلی با بیان اینکه در دادسرای اوین مشخصات همه آنها با
عکس ثبت شد به کمپین گفت: « در دادسرای اوین مشخصات همه ما گرفته شد.
برایمان پرونده درست شد و بعد ما ۳۰ زن را ساعت ۲ صبح دوشنبه آزاد کردند و
بعد متوجه شدیم که مردها هم آزاد شدند. مسولان که با ما صحبت کردند به ما
قول دادند که ظرف یک هفته به خواسته هایمان رسیدگی می شود.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر