هبر، نشانی نوکر"اصلح" را اعلام کرد .
بهروز ستوده
بهروز ستوده
کسی بدرستی نمیداند که در پشت پرده های ضخیم بیت فاسد و
توطئه گرخامنه ای چه میگذرد ، تونل چند جداره ای که "آقامجتبی" و سران
امنیتی – نظامی ، برای تحت کنترل قرار دادن رهبر فرتوت که این روزها بیماری
مالیخولیا نیز بر امراض دیگرش افزوده گردیده است ایجادکرده اند ، رهبرعلیل
را به این خوش خیالی رسانده است که گویا کشور و مردم در امن و امان هستند و
در حال پیشرفت ! با وجود این هرزمان که سران امنیتی و نظامی ، رهبر را
برای ایراد نطق و حطابه ای از دژ امنیتی و نظامی اش بیرون میاورند تا با
نصایح خود ! صفوف متلاشی ولایت مداران را سر و سامان داده وشور و شوق شرارت
را در دل ذوب شدگان در ولایت زنده کنند ، ازلابلای نطق و خطابه اش نیز
میتوان حدس زد که درذهن او و در بیت رهبری اش چه میگذرد .
تجربه تلخی که سید علی خامنه ای از به قدرت رساندن باند احمدی
نژاد بدست آورده است ، این بار او را برای انتخاب نوکر بعدی با عنوان
"رئیس جمهور" بسیار محتاط کرده است و برخلاف انتخابات های قبلی که کاندیدای
مورد نظرخود را علناً و با نام ونشان مشخص میساخت ، این بار با رمز و
کنایه ، فقط آدرس آن شخص را اعلام میکند تا ذوب شدگان در ولایت فقیه بدانند
که در انتخابات آینده ، رأی خود را باید بنام چه کسی به صندوق های تقلب
بیندازند ، همچنین تجربه تلخ انتخاب احمدی نژاد ، خامنه ای را به این نتیجه
رسانده است که برای جلوگیری ازنافرمانی احتمالی رئیس جمهوری آینده ، این
باربهتراست کاندیدای خود را از درون بیت رهبری و نیروی امنیتی وفادار به
خویش ، به مقام ریاست جمهوری برگزیند وبدین ترتیب ضریب نافرمانی احتمالی را
به حد اقل برساند .
روز چهارشنبه گذشته درحالی که سعید جلیلی دبیر شورای امنیت
ملی ایران (بخوانید امنیت رژیم جمهوری اسلامی) و رئیس تیم مذاکره کننده
ایران در مورد مناقشه انرژی هسته ای ، مذاکره ی بی نتیجه دیگری را با خانم
کاترین اشتون ، نماینده اتحادیه اروپا در سیاست خارجی و امنیتی اروپا در
استانبول بپایان میرسانید و بلندگوهای بیت رهبری ازمقاومت و پافشاری قاطع
آقای سعید جلیلی بر روی مواضع جمهوری اسلامی در آن مذاکرات خبر میدادند ،
درست درهمان زمان رهبر حکومت اسلامی نیز در تهران مشغول ایراد سخنرانی در
مورد اهمیت انتخاباتی که در پیش است و دقت در"انتخاب اصلح" بود . سید علی
خامنه ای در آخرین سخنرانی خود به مردم ایران وعده داد که با نزدیک شدن
زمان انتخابات در خصوص مشخصات کاندیدای اصلح (بخوانید کاندیدای بیت رهبری)
برای ریاست جمهوری بیشتر سخن خواهد گفت اما فعلاً همین قدر میگوید که : «
باید کسی سر کار بیاید که اهل استقامت و ایستادگی باشد و با زره پولادین
وارد میدان شود».
و حتماً بیاد دارید که درآخرین ساعات ثبث نام برای نامزدی
ریاست جمهوری ، درحالی که کاسه لیسان بیت رهبری از قبیل 2+1 و ائتلاف
پنجگانه و سایر ذوب شدگان و کاسه لیسان دربار خامنه ای ، مشغول مسابقه
نوکری و اثبات سر سپردگی بیشتر خود نسبت به بیت رهبری بودند ، آقای سعید
جلیلی آرام و بی سر وصدا وارد وزارت کشور شد و نام خود را برای ورود به
صحنه "انتخابات" به ثبت رسانید و سایر کاسه لیسان بیت رهبری را شگفت زده
کرد بطوریکه علی اکبر ولایتی یکی از کسانی که خود را برای جانشینی احمدی
نژاد آماده میسازد اظهار داشت که : «ما از تصمیم آقای جلیلی و اینکه ایشان
هم میخواهند وارد مبارزه انتخاباتی شوند اطلاعی نداشتیم» و اگرگفته ولایتی
را مبنی بر بی اطلاعی ایشان و سایر نزدیکان خامنه ای ازتصمیم سعید جلیلی
باور کنیم ، نشان میدهد که این روزها باندهای مافیائی درون بیت رهبری با
چه مکانیسم مخوف و پیچیده ای عمل مینمایند !
سعید جلیلی در مقام دبیر شورای امنیت جمهوری اسلامی ، بنظر
میرسد که در طی سالهای خدمت خویش در بیت رهبری ، توانسته است اعتماد رهبر
را نسبت بخود جلب نماید . او در کنفرانس ها و مذاکرات خود با نمایندگان
کشورهای 5+ 1 و اتحادیه اروپا ، خود را نماینده رهبر ایران معرفی میکند نه
نماینده دولت ایران ! حسن غفوی فرد یکی از چهرهای سیاسی جمهوری اسلامی که
به دارودسته موتلفه اسلامی تعلق دارد اخیراً در وصف سعید جلیلی چنین گفته
است : « آقای جلیلی پیش از مذاکرات استانبول به دلیل اهمیت این نشست جلسه
ای طولانی با رهبری داشته و سناریوی نوشته شده در دیدار با رهبر را در
استانبول پیاده کرد ، آقای جلیلی معتقد است که هرگاه مقام معظم رهبری به
شخصه به بحثی ورود کنند، می توان به سرانجام مثبت و موفقیت آمیز کار خوش
بین بود »
آیت الله علم الهدا امام جمعه مشهد ، آخوندی که با سخنان
شریرانه خود هر از گاهی ، گرد وخاکی بپا میکند و "امت حزب الله" را بوجد در
میآورد ، زمانی که سعید جلیلی از طرف رهبر به سمت دبیرشورای امنیت رژیم
جمهوری اسلامی انتخاب میشود در مورد سعید جلیلی و سابقه اش چنین گفته است :
« در سال ۱۳۶۲ که به صورت یک آقا پسر دیپلمگرفته، از یک خانواده متعبد،
متدین و سادهزیست مشهدی جدا شد و در کنکور دانشگاه پذیرفته شد، تا الان ۲۴
سال است که بنده با این فرد مربوطم. دوره لیسانس، فوق لیسانس و دکتری خودش
را در رشته علوم سیاسی در دانشگاه امام صادق (ع) گذراند. به عنوان شاگرد
اول این رشته در دانشگاه، در حالی که مشغول تحصیل بود و در تحصیلش پیشرفت
کرده بود وارد جبهههای جنگ میشد، در عملیاتهای دفاع مقدس شرکت میکرد.
از نظر فرماندهان ارشد لشگر ۵ نصر خراسان دکتر جلیلی یک چهره رزمنده شناخته
شده است. در یک عملیات پایش قطع شد و جانباز حدود ۶۰ درصد است. در همین
حین تحصیلش را هم ادامه داد. روزی که فوق لیسانس علوم سیاسیاش را گرفت جذب
وزارت خارجه شد. در دولت آقای هاشمی رفسنجانی و وزارت آقای دکتر ولایتی
ایشان رئیس بازرسی وزارت خارجه بود. در دولت آقای خاتمی ایشان رئیس میز
آمریکا در کارشناسی وزارت خارجه بود. در دولت آقای دکتر احمدینژاد معاون
وزیر امور خارجه بوده است. در حین اشتغال، در آزمون دکتری علوم سیاسی شرکت
کرد و پذیرفته شد.ایشان رساله دکتری را درباره «اندیشه سیاسی اسلام در
قرآن» نوشت. برای نوشتن این رساله ده بار قرآن را ختم کرد. در این رساله
حدود سه هزار استشهاد قرآنی برای اندیشه سیاسی اسلام ارائه داده است. یک
آدمی که از نظر تخصّص در این سطح بالا -دکتری علوم سیاسی- است، از نظر
معارف اسلامی یک مفسر تمام عیار است، از نظر تجربه کاری در بیشتر
تصمیمگیریهای سیاست خارجی و روابط بین الملل ما در سه دولت یا کارشناس آن
تصمیم گیری بوده است یا در تصمیمگیری شرکت داشته است، یک چنین کسی شده
است دبیر شورای عالی امنیت ملی ، سعید جلیلی وقتی دبیر شورای عالی امنیت
ملی میشود یعنی یک آرمان انقلابی مردم ما. این اوج اقتدار و عزت در نظام
ماست که از بچه جبههای سنگرنشین با پای بریده، امروز یک کارشناس عظیم
سیاسی درست میکند و به دهان اروپا و آمریکا میاندازد. ما باید در برابر
این نعمت خدا را شکر کنیم. ما باید به این افتخار ببالیم»
سعید جلیلی آخوند مکلا و نسبتاً جوانی که چهار سال پیش از این
آخوند معمم علم الهدا امام جمعه مشهد ، خدا را بخاطر ارزانی داشتن چنین
نعمتی شکر میکند و به چنین "نعمتی" افتخار مینماید اینک به اشاره رهبر و
فصل الخطاب جمهوری اسلامی ، خود را نامزد ریاست جمهوری نموده است تا به
مصاف کسی رود که ابتدای تأسیس حکومت خون و جنون اسلامی ، ناخدا و ناجی این
کشتی شکسته بوده است ، ناجی و ناخدائی که رهبر آشفته حال ، دیگر به او که
در حقیقت همه چیز و حتی ولایت فقیهی خود را به او مدیون است اعتماد و علاقه
ای ندارد و مایل نیست که هدایت کشتی سرگردان و طوفان زده حود را به او
بسپارد ، کسی چه میداند ، جامعه و مردم جان برلب رسیده ایران که در جستجوی
روزنه ای برای تنفس آزاد به هر خس و خاشاکی چنگ میزنند ، حالا که گزینه
خوب در مقابل شان نیست ، شاید در کارزار انتخاب بین بد و بدتر ، یکبار دیگر
اراده کنند که بد را انتخاب نمایند ، در این صورت آیا هیچ تضمینی وجود
دارد که وقایع سال 88 تکرار نگردد و خامنه ای و کاندیدای بیت رهبری ، آرای
مردم را دوباره ندزدند و صد باره با آن "پُز" ندهند ؟!
19 اردیبهشت 1392 خورشیدی
29 می 2013 میلادی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر