نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۱ دی ۱۵, جمعه



 


در رسای آیت الله حاج آقا رضا زنجانی که دیگر پاک گوهری ازتبار راستان بود، زاده شده به سال1282 در زنجان و درگذشت در14دیماه 1362، که در پی عمُری با سِرشت نشانه های جوانمردی و باورمندی به ارزشهای والای «ملی مردمی» گذرانیدن وآنچه برجای ماند اندوه آن عزیزگشت بر دل همانندان او و دیگر دوستداران ِراه مصدق !؟
نمی توان ازحسین فاطمی جان باخته ی راهِ مصدق و ارزشهای «ملی مردمی» سخن گفت، بی آنکه درلابه لای بیانگری زندگی نامه ی آن جان باخته که سرنوشت می گیرد درپی ِکودتاگران 28 مرداد، و شاه به دستور انگلیس به آن جنایت روی می آورد، پس ازچاقو زنی به او و زندان و سرانجام به رگبار بستنش، اما از فداکاریها ی زنده یاد «زنجانی» نامی نبرد که به درستی سنگ تمام می گذارد. با تماس و نامه نگاری با «حسین فاطمی» که در زندان بسر میبرد و تلاش و کوششهایی برای تهیه وکیل و رهنمود دادن و گرفتن زنده یاد و نام «زنجانی»، ونه تنها در این مورد، که درمورد تهیه ی تدوین پرونده ی دفاعیِ «مصدق» رهبر نهضت ملی ایران هم!؟ آیت الله زنجانی ارزشمند انسانی بود با ثبات و استوار، که همواره از رهروان «مصدق» و نهضت ملی ایرانیان بود، و سخت به این ارزشها و تا پایان عُمر پای بندی ازخود نشان میدهد!
بنا بر داده های بازه تاریخی پیش و پس ازکودتای 28 مرداد «انگلیسی آمریکایی» تا پایان عُمر، آن زنده یاد و نام و از نزدیک دیدن و شنیدن سخنانی ازآن عزیز مرد، در روزهای خیزش مردم برای واژگونی سامانه ی دست و پختِ آمریکا و انگلیس، با رقص شتری شوروی و وابستگان این قدرتهای جهانخوار، او سیاستمداری ورزیده و اتکا به نفس بود، و بی اندکی تردید به خود راه دهی، در پیوند به آنچه باورمندی اش بود درسویه ی ارزشهای یاد شده ی بالا، روی آورد و خطر میکرد، که نمونه اش رهبری «نهضت مقاومت ملی» را برعهده گرفتن و رویارویی اش در زندان لشکر 2در برابر تیمور بختیار درسال 1333 به جهت نوشته و پخش بیانیه ای با امضأ او، به مناسبت سی تیرواعلام تعطیل عمومی ! درپی پرسش بختیار، به اومی گوید «فضولی موقوف»، اما به گردن میگیرد بی هراس مسئولیت آن بیانیه را و درپی بازداشت شدن و با کنجکاوی خردمندانه ای، پی می برد که در سلول پهلوی او زنده یاد حسین فاطمی می باشد و سپس کوشش میدارد با او تماس گیرد، با به خود جلب کردن کارکنان آن زندان ! تا زمانِ دادگاه آن گُرد جان باخته، نامه رد و بدل کردن میان آن دو بزرگوار جریان میگیرد و زنده یاد زنجانی آن نامه ها راهوشیارانه به بیرون می فرستد. در این نامه ها و تکیه به این داده های تاریخی، بسیار آموخته سخن هایی است، از چند و چونِ داستان زندگی مثبت ومنفی کسانی، درحرف و عمل!؟
آیت الله زنجانی، مردی از تبارپاکان و از جمله کسانی است که «از صدهزارران»، یکی به مانندان او، به هنگام خطر پای می فشرد و پس نمی نشیند، چنانکه در گذر زمان از او بسیارایستادن و خردورزی به کاربردن را می توان نمونه آورد. چنانکه درسال 1335و مورد «پیمان بغداد» و یا مخالفت با انتخابات دوره ی نوزدهم، که هم پا با دیگر گُرد جان باخته داریوش فروهر دستگیر و زندانی می شوند و یا درپی اختلافات و رکود جبهه ملی دوم، در زمره ی کوشندگانی بود که به برپایی «جبهه ملی سوم» روی آور شدند، و تلاش و همسو با دیدگاه مصدق مبنی براینکه «جبهه مرکز احزاب و اجتماعات و دسته جاتی که برای خود تشکیلاتی دارند و مرامی جز استقلال وآزادی ایران» ندارند، آنچه درنامه آن بزرگمرد درنامه28 فروردین برای کمیته دانشجویان جبهه ملی ایران آمده است و بنابر چنین دیدگاهی بود که «هدف جبهه ملی، حکومت ملی» از آن پس خوانده شد.
زنده یاد ونام زنجانی، اگر چه آیت الله بود وسخت پای بند به باورمندی اسلام، اما نه به مانندانی که پیشانی با مُهرنماز ریاکارانه سیاه کرده اند و بی گسست ورد خداخدا می گویند برای گمراه کردن مردم و کاری جز فردم فریبی درپیش نداشته و ندارند!؟ در اینمورد به جا خواهد بود که با آوردن موردی، اینگونه سِرشت نشانه ی مردمی زنده یاد زنجانی، نشان داده شود!
«وارطان سخن نگفت» سروده ایست از «احمد شاملو» در پایداری یکی از وابستگان حزب توده به نام «وارطان سالاخانیان» که درپی کودتای 28 مرداد، زیر شکنجه کشته می شود، بی آنکه شکنجه گران بتوانند از زبان او چیزی بیرون کشند. درپی این ماجرای ضد مردمی، زنده نام زنجانی باخبر می شود که زن و بچه ی این جان باخته به سختیِ زندگی گرفتار آمده اند . زنده یاد بنابر دید گاه و باور مردمی که داشت و حرمت گذاری به هرمبارزی، به خانواده او، ماهیانه مبلغی بی گسست می پردازد که برای امرار معاش آن خانوده ی داغدیده و درتنگنای زندگی افتاده کافی می بود. این یاری رسانی به مدت 29 سال طول می کشد تا در گذشتِ آن عزیز و با خبر شدن آن خانواده .به هنگام برگزاری بزرگداشت زنده یاد زنجانی در «مسجد ارک تهران» فرزندان وارطان با برگردن داشتن صلیب، برای احترام و ارج نهی به آن مسجد میروند و سپس نیز دکتر مهدی حائری می پذیرد تا همسر وارطان را بی سروصدا و باسر کردن چادر به مزار آن زنده یاد در «حرم معصومه» برند. چنین می کنند و مدت زمانی همسر وارطان بر روی خاک آن پاک گوهر زاری کردن و به ادای احترام روی آوردن!؟
داستان یاد شده به خوبی نشانگری دارد به رسایی هِمت و چون و چنانی زنده یاد زنجانی که پس از کودتای 28 مرداد، برعهده داشت رهبری «نهضت مقاومت ملی» را، و بزرگانی چون «دهخدا، معظمی، صدیقی، صالح، فروهر، بازرگان، سحابی، سنجابی و...» با او یا درون و یا بیرون از کمیته های گوناگون آن نهضت، همکاری داشتند.!
هنگام درگذشت مصدق،بر مزار آن همیشه بیدار، «آیت الله زنجانی» نماز میگذارد و در بازه ی تاریخی خیزشهای پیش از 22بهمن به مناسبتی به دیدار این عزیز امکان یافتم و در میان گفت و شنودهای میان او و دیگران، زنده یاد با هوشیاری بسیار، نمایانید به آن جمع که «آیت الله خمینی» ازسرشت ونهادِ کینه توزی و سنگدلی و خود خواهی برخوردار است و دیگر ضد ارزشهایی را بی آنکه برشمرد و یا به زبان آورد، فهمانید. او به هنگام انتخابا ت ریاست جمهوری، بنا برشنیده های خود، برای گزین ابوالحسن بنی صدر کوشندگی داشته است، و مخالف ولایت فقیه و حضور روحانیون درحکومت بود!.
آیت الله زنجانی مسئول مالیِ «آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی» بنیاد گذار حوزه علمیه قم، بود و به هنگام درگذشتِ آیت الله، در حضور سه تن از آیات اعظام به نامهای «سید صدرالدین صدر، سید محمد کمره ای ومحمد تقی خوانساری» وصیت نامه آیت لله حائری را میخواند و مبلغ 150هزار تومان باقی مانده از وجوه شرعی را، به آن مراجع میدهد!
مدعی گر نکند فهم، گو سَر و خِشت

احمد رناسی- 15 دی 1391

هیچ نظری موجود نیست: