نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۱ بهمن ۹, دوشنبه

تازه های قلم

٢٢ ژانویه ٢۰١٣   
به یاد کسی که از یاد نمی رود

علی اصغر حاج سید جوادی


« ای کاش می شد بدانیم
ناگه غروب کدامین ستاره
ژرفای شب را چنین بیش کرده است»
«م-امید» اخوان ثالث

صحبت از محمود عنایت است؛ کسی که در ادبیات و فرهنگ سیاسی اجتماعی و هنری دوران ما و مخصوصا پس از کودتای ١٣٣٢ (٢۸ مرداد) نامش و قلمش ماندگار است.
عنایت که سایه قلم و اندیشه اش همواره در صفحات تاریخِ تلاش یک نسل برای گریز از خفقانِ سانسورِ سیاسی و فرهنگی و اجتماعی دورانِ استبدادِ سلطنت و استبدادِ ولایت گسترده خواهد ماند.
پاکی و طراوت و سرزندگی اندیشه اش همزادِ پاکی و طراوت و سرزندگیِ قلمش بود. فکر او پاکیزه و بی غل و غش و نثرش به زیبایی و طنازیِ اندیشه اش بود. او در گریز از تار و پودِ سانسور و خفقان سیاسی و فرهنگی، رندی طرار بود؛ همچنان که حافظ، پیرِ رندان و تمامیِ ستیزه ورزانِ جهانیِ جهل و ظلمات.
اگر در ایران به مفهوم واقعی کلمه چپ و چپی وجود داشت؛ عنایت در این مفهوم از همگامان و از اندیشه ورزان نامدار آن بود. در این مفهوم، او روشنفکری مستقل و در چارچوب استقلالِ اندیشه و صراحت بیانِ آن، ناوابسته و بی باک بود. اگر در این جا عمق اندیشه عنایت را آن گونه که به همگامی ما درمجله نگین منعکس می شد نگوییم، حق مطلب را درباره او ادا نکرده ایم.
در حقیقت، عنایت چهره واقعی جهان پس از جنگ دوم را به درستی نگریسته بود؛ آن جایی که جهان، پس از پیروزی آمریکا و انگلیس و فرانسه و روسیه و چین، عملا به سه قسمت تقسیم شده بود و این تقسیم بندی رسما در شورای امنیت سازمان ملل متحد با انحصارِ حق وتو برای پنج کشور فاتح به ثبت و ضبط رسیده و قلاده آن به گردن جهان سوم افتاده بود.
عنایت در شمارِ کسانی بود که در خفقان رابطه بین آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی، بین جهان سرمایه داری غرب به رهبری آمریکا و جهان کمونیستی شرق به رهبری روسیه شوروی تفاوتی نمی دید؛ از نظرِ عنایت و همفکران او، تفاوت این دو جهان تفاوت فقط در ویترین و بساطی بود که در ظاهرِ دکان خود برای بلعیدن هرچه بیشتر دنیای عقب مانده سوم و جذب و جلب هرچه بیشترِ اذهان ساده ی این سوی جهان می گستراندند و برای طرفداران و مریدان خود دراین جهان، خوراک های رنگارنگ تبلیغاتی می پختند و وِردِ تسخیرِ احمق می خواندند.
شیرازه جهان بینی و جهان شناختی مجله نگین و صاحب امتیاز آن، عنایت، بر این اساس استوار بود؛ نثر درخشان و پاکیزه عنایت در «راپرت ها» و حسب الحال های او، لبریز از نکته ها و نغزها و طعنه ها و کنایه هایی بدیع بود؛ بداعت در ذاتِ وجود او بود از آن جا که در رشته ی دندانپزشکی تحصیل کرده اما قلم را برگزید و هنگامی که دنباله ی «کند و کاو» روزنامه ها را از جلال آل احمد در روزنامه شاهد، وابسته به حزب زحمتکشانِ ملت ایران پی گرفت؛ ثابت کرد که در قلمزنی بر پشتوانه های پرمایه از گنجینه ی فرهنگ تاریخیِ بزرگان ادب و تاریخ ایران برخودار است.
شخصیتِ بارزِ روشنفکریِ عنایت در این جا نمود پیدا می کند که او با استقلال فکر و وابستگی به آزادی اندیشه و وابستگی به مردمِ وطن خود در تاریکی های پرخشونت اوضاعِ پس از سرکوبِ جنبش آزادی خواهیِ مردم ایران در نهضت ملی شدن صنعت نفت، نشریه ای ناوابسته و مستقل را با آگاهی از تمامی دشمنی های دولت پس از کودتای ٢۸ مرداد ١٣٣٢، منتشر می کند، زیرا عنایت در وابستگی به چپِ «عملا ناموجود»، بر عکسِ چپ ورشکسته ی «واقعا موجود»، از جامعه به خاطرِ واقعیتِ ناهنجارِ حاکم بر جامعه قهر نکرده بود؛ او بر خلافِ شیفتگانِ ماورای طبیعت و یا ایدئولوژیک، به خلقت انسان و موجودیت او در یک روز یا یک هفته و یا به تحول جامعه در یک جهش و انقلاب، به مهندسیِ «بیگ بانگِ» اجتماعی یا فرمانِ «کن فیکونِ» سیاسی عقیده نداشت.
تفکرِ عنایت در تحول و تکامل جامعه، تکاملِ «داروینیِ» انواع بود. چپِ مارکسی در غرب بر همین اساس و در زهدان تکامل در بستر مبارزه عقلانی ایجاد شده بود آن جا که کشتیِ انقلابِ اکتبر، پس از ٧٤ سال سلطه ی الگوی کمونیستی به گِل نشست، محصول همان جهش های انقلابی عاری از بسترِ مراحلِ طی شده ی تکامل تاریخی بود، زیرا انقلاب چیزی جز انهدامِ وضعِ موجود به امید احیایِ بالقوه وضعِ موعود نیست.
اعتبارِ اندیشه و جهان بینیِ عنایت یا ژرف بینی و دورنگری او همراه با طنازی و هنرمندیِ قلم او در نگین و سایر آثار مستقل و ترجمه های معتبرِ او بر همین پایه استوار است؛ او در صحنه ادبیات، صاحب سبک و در عرصه مسایل اجتماعی، نویسنده ای متفکر و به معنای واقعی بشردوست و در دنیای سیاست، روشنفکری شجاع و اندیشه ورزی صریح اللهجه بود.
روحش شاد و یادش ماندگار باد.

هیچ نظری موجود نیست: