25اسفند :
:در حاليکه کمتر از يک هفته به فرا رسيدن سال نو باقی مانده است اما پيگيری های خانواده های زندانيان سياسی برای مرخصی و مرخصی استعلاجی و درمانی بی نتيجه مانده است. فريدون صيدی راد از اعضای فعال ستاد انتخاباتی مهدی کروبی که از روز دهم اسفند ماه سال گذشته در زندان بسر می برد يکی از اين زندانيان سياسی محروم از حق مرخصی و ملاقات حضوری است. احمد صيدی راد پدر فريدون صيدی راد با اعلام بی نتيجه ماندن پيگيری های خود برای مرخصی و ملاقات حضوری به ”جرس“ می گويد: ”برای مرخصی فريدون اقدام کرده بودم و امروز قرار بود که پاسخ دهند اما بعد از اينکه به دادستانی مراجعه کرديم هيچ جوابی نگرفتيم! فقط گفتند نامه از بند آمده و برای آقای دولت آبادی گذاشته اند و همين! اين در حالی است که چند روز ديگر عيد است و زمانی نمانده تا تعيين وثيقه و کارهای آن�الان مدتی است از شهرستان به تهران آمده ام و پيگير هستم اما خب چکار می توانيم انجام دهيم؟ هر هفته هم با خانواده از اراک تا تهران می آييم تا فريدون را ملاقات کنيم. دلمان طاقت نمی آورد و سختی راه را تحمل می کنيم. البته خيلی از خانواده های ديگر از گرگان، آبادان، مشهد و شهرهای دور می آيند و باز اراک فاصله اش کمتر است و خانواده های ديگر مشکلاتشان بيشتر است.“
وی به شرايط دشوار خانواده های زندانيان سياسی اشاره کرده و ادامه می دهد: ”وقتی وضعيت دشوار خانواده های ديگر را می بينيم درد خودمان از يادمان می رود. درست است که دل تنگ فريدون هستيم و برای ملاقات حضوری و مرخصی او تلاش می کنيم و می خواهيم عيد پيش ما باشد اما خيلی از خانواده ها مثل خانواده های داشاب و جمالی و خرم که بچه های خردسال و کوچک دارند و تحمل اين شرايط برای آنها سخت تر است و بيشتر از خدا می خواهيم شرايط جوری شود و اين بچه های معصوم اينقدر رنج نبرند. هر وقت که اين بچه های کوچک را در سالن ملاقات می بينم خيلی سختم می شود. نمی دانيد چه صحنه هايی می بينم که دلم به درد می آيد. مثلا اين هفته در را باز کردند تا بچه آقای داشاب برود آن طرف شيشه و کمی در بغل پدرش آرام بگيرد، هفته پيش فرزند آقای جمالی رفت آنطرف شيشه پيش پدرش و�.بچه ها خيلی حساس هستند، افسرده و عصبی شده اند ( آقای صيدی راد در حاليکه از يادآوری اين صحنه های ملاقات و شرايط خانواده ها منقلب شده بود با بغض و آه صحبتهايش را ادامه داد)
او خاطر نشان می کند: ”خدا شاهد است من و همسرم وقتی بچه ها را می بينيم که چقدر ناراحت هستند، حالمان بد می شود. همسرم احساساتی می شود و فريدون را از ياد می برد و می خواهد پدران اين بچه ها به مرخصی بيايند. ما بر احساسات خودمان پا می گذاريم و از مسئولين می خواهم به اين زندانيان مرخصی دهند تا فرزندانشان در کنار آنها سال نو را تحويل کنند. تنها مشکلات اين بچه های کوچک نيست بلکه امروز در دادستانی خيلی از خانواده ها پيگير وضعيت نامناسب جسمانی عزيزانشان بودند و برای درمان و معالجه آنها دوندگی می کردند، خلاصه شرايط خيلی سختی است. شرايط طوری شده که وقتی به يک زندانی مرخصی می دهند اصلا خوشحال نيست که به مرخصی می آيد بخاطر اينکه بقيه زندانيان در زندان می مانند و دلش پيش آنهاست�“
فريدون صيدی راد بعد از بازداشت مدت چهل و دو روز در بند دو الف سپاه در سلول انفرادی و تحت بازجويی قرار داشت. چندين بار برگزاری دادگاه وی به تعويق افتاد و نهايتا در مردادماه سال نود در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به رياست قاضی مقيسه در مجموع به سه سال حبس تعزيري، يکسال به اتهام تبليغ عليه نظام و دو سال به اتهام شرکت در تشييع جنازه آيت الله منتظری و تجمع اعتراضی عاشورا در اراک محکوم شد.
پدر اين زندانی سياسی می افزايد: ”حدود شش هفت ماه هم است که ملاقات حضوری ما قطع شده است، بعضی از زندانی ها ملاقات حضوری دارند اما مال ما و تعدادی ديگر از زندانيان قطع شده است، نامه هم داديم اما بی نتيجه بوده است. خودشان که می گويند علت آن بخاطر موضعگيری آنها در رابطه با انتخابات است.“
فريدون صيدی راد صاحب وبلاگ ”انقلاب سبز اراک“ است که در آن اخبار سايت های سبز و اعتراضات دانشجويی و کارگری را پوشش می داد.
آقای صيدی راد به تطبيق جايگاه و حرمت زندانيان سياسی قبل از انقلاب و بعد از انقلاب پرداخته و تصريح می کند: ”ما در کتاب های خاطرات زندانيان سياسی زمان شاه خوانديم که در آن زمان هنگام سال نو که می شد به خانواده های زندانيان سياسی امتيازات خاصی می دادند از جمله ملاقات حضوری. اما الان هيچ خبری نيست و ملاقات حضوری و تلفن هم نداريم. خود آقای خامنه ای از زندانيان سياسی زمان شاه بودند و بهتر شرايط خانواده ها را درک می کنند اما نمی دانم چرا الان وضعيت اينگونه است؟“
25 اسفند 1390
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر