آذر :دکتر ملکی: در سه دهه اخير هزار هزار دانشجو با سربلندی و افتخار در صف مقدم مقاومت و مبارزه عليه استبداد قرار داشتند
دانشجو نيوز: دکتر محمد ملکي، اولين رييس دانشگاه تهران پس از انقلاب، در مصاحبه با "دانشجونيوز" به مناسبت روز دانشجو، از هزينه های زياد دانشجويان برای ايستادگی در برابر "فاشيسم دينی" در سه دهه اخير گفته است. آقای ملکی در قسمتی از اين مصاحبه می گويد: "از ياد نبريم دانشجويان و دانشگاهيان از همان روزهای تغيير نظام مورد اذيت و آزار حاکميت قرار گرفتند و آقای خمينی صفت غرب زده و عامل استکبار جهانی را در مورد دانشگاهيان بکار می برد و عوامل حکومت بارها به دانشگاهها حمله کردند تا بالاخره با حمله ی سبعانه ی روزهای اول ارديبهشت سال 59 کشتار و دستگيری و شکنجه دانشجويان به مرحله جديدی وارد شد و اگر امروز شکنجه، احکام طولانی مدت حبس، محروميت از تحصيل و اخراج از دانشگاه و ستاره دار شدن و .... دانشجويان عزيز ما را رنج می دهد، اين برخوردهای خشونت آميز با دانشجويان و دانشگاهيان متاسفانه در نظام ولايی امری هميشگی بوده واين نظام هيچگاه دانشجو را تحمل نکرده است و با آنها هميشه سر ستيز داشته است."
متن کامل اين مصاحبه در ادامه آمده است:
- جناب آقای دکتر ملکی باز هم 16 آذر ديگری از راه رسيد. از سال 1332 که سه آذر اهورايی در دانشگاه تهران جاودانه شدند تا به امروز که دانشجويان زيادی به دست عوامل حاکميت در جمهوری اسلامی به شهادت رسيده اند، دانشگاه همواره در صف مقدم ايستادگی و مبارزه عليه استبداد قرار داشته است. به نظر شما، جنبش دانشجويی در ايران دارای چه ويژگی هايی است که توانسته در تمام اين سال ها در برابر همه فشارها مقاومت کرده و هم چنان فرياد آزادی خواهی سر دهد.
با گرامی داشت آن روز به يادماندنی (16آذر 1332) و با الهام گيری از خون پاک آن سه شهيد بزرگوار و از آنجا که امسال ايام عاشورای حسينی مصادف با 16 آذر شده با درس آموزی از مکتب حسينی که به ما آموخت راه مبارزه با ظلم و ظالمين را، و اسوه ای شد برای همه ی آزادگان جهان با هر انديشه و تفکری و اينکه در هر زمان و مکانی بايد با يزيدهای زمان جنگيد و بگفته شما دوستان عزيز در برابر همه فشارها مقاومت کرد و همچنان فرياد آزادی خواهی سرداد و طبيعی است دانشجويان مبارز و مقاوم ما چنين باشند و چنين کنند.
اما دليل اينکه چرا پس از گذشت 58 سال از 16 آذر 32 هنوز دانشجويان ما به راه آن شهيدان راه آزادی ادامه می دهند و در سه دهه اخير هزار هزار دانشجو با سربلندی و افتخار در صف مقدم مقاومت و مبارزه عليه استبداد قرار داشتند اين است که دانشجويان آزاديخواه نه در کشور ما که در همه جهان به دليل آگاهی که کسب کرده و مقتضای سن و عدم وابستگی به زر و زور، آزاديخواه و آزاد انديش هستند و با استبداديان که حقوق انسانی مردم را پايمال می کنند مبارزه ميکنند. دانشجويان ما هم از اين قاعده مستثنی نيستند و جنبش دانشجوئی ما همان جنبشی است که بايد باشد. اگر دانشگاهها در صف مقدم مبارزه و مقاومت قرار نگرفته باشند بنظر من ديگر جنبش دانشجويی وجود نخواهد داشت.
- در طول سال های اخير دانشجويان هزينه های زيادی برای ايستادگی در برابر استبداد حاکم پرداخته اند و هم اکنون حاکميت با هرگونه حرکتی در درون دانشگاه ها به شدت برخورد می کند و هزينه فعاليت های دانشجويی به شدت افزايش يافته است. احکام طولانی مدت حبس، محروميت از تحصيل و اخراج از دانشگاه، دانشجويان ستاره دار و ... به بخشی از زندگی عادی دانشجويان در ايران تبديل شده است. آيا در زمان رژيم شاه نيز چنين برخوردهايی به صورت مداوم با دانشجويان و اساتيد صورت می گرفت؟ در چنين شرايطی بهترين راه برای مبارزه عليه وضع موجود چيست.
من معتقدم به جای کاربرد جمله "در طول سالهای اخير" بايد گفت و نوشت "در طول سه دهه اخير" دانشجويان هزينه های زيادی برای ايستادگی در برابر فاشيسم دينی پرداخته اند. از ياد نبريم دانشجويان و دانشگاهيان از همان روزهای تغيير نظام مورد اذيت و آزار حاکميت قرار گرفتند و آقای خمينی صفت غرب زده و عامل استکبار جهانی را در مورد دانشگاهيان بکار می برد و عوامل حکومت بارها به دانشگاهها حمله کردند تا بالاخره با حمله ی سبعانه ی روزهای اول ارديبهشت سال 59 کشتار و دستگيری و شکنجه دانشجويان به مرحله جديدی وارد شد و اگر امروز شکنجه، احکام طولانی مدت حبس، محروميت از تحصيل و اخراج از دانشگاه و ستاره دار شدن و .... دانشجويان عزيز ما را رنج می دهد، اين برخوردهای خشونت آميز با دانشجويان و دانشگاهيان متاسفانه در نظام ولايی امری هميشگی بوده واين نظام هيچگاه دانشجو را تحمل نکرده است و با آنها هميشه سر ستيز داشته است.
اما پاسخ به اين سئوالتان که "آيا در زمان شاه نيز چنين برخوردهايی به صورت مداوم با دانشجويان و اساتيد صورت می گرفت"، بايد بگويم بله نظام شاهی هم جنبش دانشجويی را تحمل نمی کرد که نمونه آن واقعه 16 آذر 32 بود، اما تفاوت است بين رفتار يک حکومت "استبدادی" با يک نظام "فاشيستی" آنهم از نوع مذهبی آن. در نظام شاهی يک استبداد قانونمند حاکم بود، ولی در نظام ولايی هيچ قانونی حاکم نيست. قانون چيزی نيست جز تفکرات و برداشتهای حاکم شرع و ولی فقيه که چگونگی رفتار با متهمين را تعيين می کند. مقامات امنيتی دستور می دهند و حاکم شرع اجرا می کند و اين همان چيزی است که ما امروز شاهد آن هستيم و می بينيم بهترين فرزندان وطن تنها به جرم حق گويی و حق خواهی با چنين احکامی مواجه می شوند.
و اما اينکه بهترين راه برای مبارزه در چنين شرايطی چيست، بنظر من شناخت صحيح شرايط، همبستگی و ايستادگی. بايد با تشکيل شبکه های مقاومت، دانشجويان خود راه آينده را تعيين کنند. ديگر تعيين خط مشی از سوی ديگران کافی است، دانشجويان به آن حد از آگاهی رسيده اند که راه را بشناسند و نقش خود را بار ديگر در تحولات اجتماعی بازی کنند و دشمن اصلی و ريشه مشکلات را بهتر بشناسند.
- امروز جمهوری اسلامی در يکی از بحرانی ترين شرايط پس از پيروزی انقلاب به سر می برد. حاکميت نه تنها با مخالفان سنتی خود به شدت برخورد کرده است، که با بخش زيادی از نيروهای اصلاح طلب نيز مرزبندی های مشخصی کرده و خطوط قرمز خود را به شدت محدود کرده است.آقايان موسوی و کروبی نيز در حصر به سر می برند. از سويی ديگر تحريم های اقتصادی ايران به مرحله بسيار تعيين کننده ای رسيده و حتی تهديد به حمله نظامی و آوای جنگ نيز به گوش می رسد. با اين وجود همچنان گوشه ای از عقلانيت در رفتارهای حاکميت نه با ملت ايران و نه با جامعه جهانی ديده نمی شود. ارزيابی شما از وضعيت موجود و شرايط آينده ايران چيست.
آنچه در ترسيم وضع موجود نوشته ايد واقعيت هايی است که همگان بر آن واقف هستند. بله نظام در بحرانی ترين شرايط به سر می برد و نه به "غيرخودی" که به "خودی" های ديروز هم رحم نمی کند. کار را به جايی رسانده اند تا بتواند شرايط را برای يک حمله نظامی که به عقيده من خواست نظام است، آماده کنند و در اين شرايط شما سخن از عقلانيت حاکميت در رفتار با مردم و جامعه جهانی می زنيد!! در جواب سوال قبلی گفتم ما با يک نظام فاشيستی مذهبی سروکار داريم، مگر در چنين نظامی می توان عقلانيت جستجو کرد. کافی است به حوادث روزهای اخير از جمله اشغال سفارت انگليس توجه کنيم. کدام عقل سليم در شرايط کنونی جهانی و بلبشوی داخل نظام به چنين اعمالی فتوا می دهد؟ اما برای دانستن شرايط آينده ايران، نگاهی به اطراف خودمان بياندازيم و سرنوشت استبداديان تونس و مصر و ليبی و يمن و سوريه و .... را بنگريم تا پاسخ را دريافت کنيم. شرايط آينده ی مردم ايران را بايد خود مردم از جمله دانشجويان با آگاهی و ايستادگی و مبارزه رقم بزنند.
- آقای دکتر شما چندی پيش در مقاله ای ضمن اشاره به اولين انتخابات برگزار شده در جمهوری اسلامي، رفراندوم، معتقد بوديد که از آغازين روزهای اين انقلاب در انتخابات تقلب صورت گرفته و به آرای مردم احترام گذاشته نشده است. همانگونه که در انتخابات رياست جمهوری سال 88 نيز شاهد اين ماجرا بوديم. انتخابات مجلس ايران نيز در اسفند ماه برگزار خواهد شد. اصولگرايان دچار اختلافات درونی هستند و اکثر اصلاح طلبان نيز از عدم شرکت در انتخابات سخن می گويند. ارزيابی شما از آرايش نيروهای سياسی و مهندسی حاکميت برای اين انتخابات چيست.
من در نامه ای که اخيرا منتشر شد ، با اسناد و مدارک غير قابل انکار اعلام کردم از زمانيکه قدرت به دست آقای خمينی و ياران معمم و مکلای ايشان افتاد هرگز با مردم صادقانه برخورد نشد. در اين نوشته که بنام "اخلاق، سياست و انتخابات" منتشر شد نوشتم آقای خمينی تمام وعده و وعيدهای خود با مردم را زير پا گذاشت و بقول خودش "خدعه" کرد تا نيات و نظرات خود را برای پياده کردن اسلام فقاهتی عملی سازد. اسناد و مدارک افشا شده همه نشانگر اين واقعيت است که در نظام ولايی برخلاف آنچه مردم می پنداشتند، اخلاق و صداقت جايگاهی نداشته و نه تنها در مسئله انتخاب ها بلکه در تمام امور حاکمان به مردم دروغ گفتند و عهد و ميثاق خود را با مردم شکستند. وقتی آقای خمينی می فرمايند اصل، حفظ نظام اسلامی است و برای حفظ نظام می توان نماز را هم تعطيل کرد، طبيعی است که دروغ و چپاول و دزدی و دادن آمار غلط و تقلب در انتخابات و ... اگر در جهت حفظ نظام صورت گيرد، نه تنها حرام نيست بلکه مباح و حتی واجب است. بنابراين نبايد از کودتای انتخاباتی سال 88 تعجب کرد و نبايد انتظار معجزه از انتخابات مجلس در اسفندماه داشته باشيم، چون برای اين انتخابات هم مانند همه انتخاب ها آراء ساختگی و اعلام نتيجه دلخواه حاکميت در دستور کار خواهد بود. من بارها گفته ام و باز هم می گويم که با ساختار مطلقه حاکم بر اين قانون اساسي، نميتوان انتظار صداقت و پاکی و راستی از سوی حکومت کنندگان داشت.
- آقای دکتر با سپاس از وقتی که در اختيار دانشجونيوز قرار داديد. لطفا چنانچه سخنی با مخاطبان و دانشجويان داريد، بفرمائيد.
اما سخن آخر من با مخاطبان و دانشجويان؛ حال که بقول شما اصولگرايان دچار اختلاف درونی هستند و اکثر اصلاح طلبان از عدم شرکت در انتخابات سخن می گويند، بايد عدم شرکت در انتخابات را به يک عدم شرکت فعال و هدفمند تبديل کرد تا مانع اجرای نمايش ديگر انتخاباتی از سوی حکومت شد. در اين مورد من پيشنهادهايی را شنيدم که بعضی از جوانان و دانشجويان طرح ميکنند از جمله اينکه از ماههای قبل برای يک تجمع مسالمت آميز در روز انتخابات با شعار "انتخابات آزاد" فکر و برنامه ريزی شود. در هر صورت برای عملی کردن يک تحريم هدفمند حتما راههايی وجود دارد که هموطنان در داخل و خارج کشور می توانند مطرح کنند تا از ميان پيشنهادها بهترين آنها انتخاب گردد.
16 آذر 1390
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر