چکیده :پسرم ده سال پیش به شما تذکر داد که اگر حکم سرپرستی آقای رفیق دوست را در بحبوحه رسیدگی به پرونده اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی تمدید نمی کردید، این امر به عنوان حمایت از او و چراغ سبز به این امور تفسیر نمی شد. آیا ما شهید داده ایم که از گل نازکتر گفتن به شما، موجب محکومیت حداکثری و مکرر فرزندان مان شود؟...
مادر قاسم شعله سعدی، زندانی سیاسی، حقوقدان، استاد دانشگاه و نماینده پیشین مجلس، در نامه ای خطاب به آیت الله خامنه ای، مقام رهبری، از وضعیت این روزهای فرزند دربندش می گوید.
او که مادر شهید اصغر شعله سعدی است و خواسته است نامه اش با همین عنوان منتشر شود، در نامه اش تاکید می کند که هیچ تقاضایی برای آزادی فرزندش ندارد و تنها می خواهد از بالاترین مقام کشور بپرسد که جرم فرزندش چیست.
دکتر قاسم شعله سعدی اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری می شود و شرایط جسمانی بسیار نامناسبی دارد؛ تا جایی که پزشکان زندان هم تشخیص داده اند که بدن وی بیش از این تحمل زندان را ندارد.
مادر این زندانی سیاسی در بخشی از نامه اش با تاکید بر اینکه پسرش اهل هیچ زد و بند مالی و اقتصادی نبوده و حتی در ۲ دوره نمایندگی مجلس، حقوق ماهانه خود را هم نگرفته است؛ درباره او خطاب به رهبری می نویسد: کسی که در نامه ده سال پیش خود به شما تذکر داد که اگر حکم سرپرستی آقای رفیق دوست را در حالی که هنوز مدت ماموریت وی تمام نشده بود و در بحبوحه رسیدگی به پرونده اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی تمدید نمی کردید، این امر به عنوان حمایت از او و چراغ سبز به این امور تفسیر نمی شد.
وی همچنین در بخش دیگری از این نامه آورده است: «اگر دستگاه های مملکتی شما دچار فساد شده اند علت آن را در قوه قضاییه خود جست و جو کنید که قانون در آن بی ارزش شده و تابع مقامات امنیتی شما شده است که به جای انجام وظیفه قانونی مبنی بر دفاع از حقوق و آزادی افراد، به دستگاه سرکوب آزادی تبدیل شده است، دستگاهی برای سرکوب آزادی خواهان.»
متن این نامه که برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته، در ادامه می آید:
حضرت آیت الله خامنه ای
در آغاز نامه ام به جناب عالی اطمینان می دهم که هیچ تقاضایی از شما برای آزادی فرزندم دکتر قاسم شعله سعدی ندارم. او صاحب نظری صاحب نام و اندیشمندی شناخته شده است که زندگی خود و خانواده اش را در راه دفاع از حقوق ملت ایران در کف گرفته است و کار او هم تازگی ندارد. او مدتها در دادگاه های بین المللی از حقوق ملت دفاع کرده، قریب سه دهه به عنوان استاد دانشگاه به تربیت سیاستمداران و حقوقدانان پرداخته و به مملکت خود خدمت کرده و گاهی با ارائه تحلیل های دقیق سیاسی، از وقوع فاجعه در کشور جلوگیری کرده و در راستای ایفای مسئولیت ملی تا مرز ترور شدن توسط عوامل خودسر پیش رفته؛ همان محافلی که روشنفکران کشور را در پروژه قتل های زنجیره ای به خاک و خون کشیدند. اما او با علم و اطلاع کامل از عواقب اقدامات خود، راه خویش را انتخاب کرده و من به انتخاب او احترام می گذارم. همان طور که به انتخاب فرزند دیگرم شهید اصغر شعله سعدی که داوطلبانه به جبهه رفت و شهید شد، احترام گذاشته و می گذارم. اما به عنوان کسی که یک شهید و دو استاد دانشگاه، سه حقوقدان و دو دبیر آمورش و پروش به این کشور تقدیم کرده ام و به عنوان کسی که با داشتن سه فرزند حقوقدان و عروس حقوقدان و نوه های حقوقدان با مسائل حقوقی اندکی آشنایی یافته ام و بدون تقاضایی نه تنها در مورد پایان یافتن غیر قانونی فرزندم بلکه بدون تقاضایی در مورد مرخصی درمانی وی که وخامت وضع سلامتی وی بنا به نظر پزشک متخصص زندان و پزشکی قانونی تایید شده است، تا آنجا که آنها نظر به عدم تحمل کیفر برای او داده اند، فقط می خواهم بدانم جرم فرزندم چیست؟ این حق یک مادر نیست که جرم فرزندش را بداند؟
من ۸۶ سال عمر دارم و تاکنون تخلفی از وی ندیده ام و می خواهم بدانم وی اکنون به چه جرمی به اسارت شما درآمده است. تا آنجا که من می دانم، پسرم اهل هیچ زد و بند مالی و اقتصادی نبوده و حتی در ۲ دوره نمایندگی مجلس حقوق ماهانه خود را هم نگرفته است. کسی که در نامه ده سال پیش شما خود به شما تذکر داد که اگر حکم سرپرستی آقای رفیق دوست را در حالی که هنوز مدت ماموریت وی تمام نشده بود و در بحبوحه رسیدگی به پرونده اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی تمدید نمی کردید، این امر به عنوان حمایت از او و چراغ سبز به این امور تفسیر نمی شد. راستی اگر به جای زندانی کردن پسرم به این هشدارها توجه کرده بودید، امروز شاهد رسوایی و فساد مالی بزرگ سه میلیارد تومانی بودید که بعضی از مقامات کلیدی را در مظان اتهام قرار داده است؟ که البته مسلما این تنها رسوایی نبوده و نیست.
تا آنجا که من می دانم پسرم عضو هیچ حزب و گروه سیاسی هم نیست تا بتوان او را به تبانی و اجتماع متهم کرد. او سیاستمداری مستقل و حقوقدانی سرشناس است و هیچ جریان سیاسی از تیغ نقدهای بی طرفانه او مصون نبوده است و این محکم ترین دلیل استقلال اوست.
دکتر شعله سعدی طی نامه مورخ آذر ماه ۸۱ نسبت به سرنوشت صدام حسین به شما هشدار داد و گفت نه تنها صدام خود را در معرض تعقیب بی المللی و مشکلات پیچیده قرار داد بلکه کشور و ملت خود را در معرض جنگهای ویرانگر قرار داده است و چهار ماه بعد از آن هنوز صدام بر سر قدرت بود و شما دیدید که هشدار دکتر شعله سعدی و پیش بینی او تحقق یافت، ولی به جای تقدیر از وی، او را زندانی و شکنجه کردند.
او در مورد روسیه هم به شما هشدار داد و گفت روسیه متحد مورد اطمینانی نیست و شما دیدید بعد از سالها اعطاء امتیازات به آنها، حتی احمدی نژاد نتوانست ناخشنودی خود را از سیاستهای روسیه کتمان کند. ولی فرزند من به خاطر این هشدارها زندانی و شکنجه شد.
حضرت آیت الله
من شهید نداده ام که مقامات قضایی و امنیتی خودسرانه و آشکارا قانون را نقض کنند. همانطور که گفتم، مادر خانواده ای هستم که حقوقدانان متعددی را پرورده است و با قانون اندکی آشنایی دارم، حکم محکومیت دکتر شعله سعدی که به جرم نوشتن نامه در ده سال قبل به شما محکوم شد هم مشمول مرور زمان است و هم توسط رییس وقت قوه قضاییه شما خلاف بین شرع تشخیص داده شده است و دستور توقف اجرای آن را داده است. ولی این حکم منقوض و مشمول مرور زمان که مطلقا قابلیت اجرا ندارد، اکنون توسط دستگاه قضایی شما به طور کاملا غیر قانونی در حال اجرا است.
حضرت آیت الله
دکتر شعله سعدی صرفا به جرم اظهار نظر در حوزه تخصصی خود و ارایه نظرات علمی بی طرفانه مجددا توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب محاکمه و نه تنها به زندان محکوم شد، بلکه به تهدیدهای مقامات امنیتی که شرط ادامه شغل معلمی دانشگاه تهران و وکالت دادگستری را قطع مصاحبه های او اعلام کرده بودند و به دلیل غیر قانونی بودن، این شرط مورد اجابت او واقع نشد اما قاضی ماذون شما به موجب این حکم، او را به ده سال محرومیت از تدریس در دانشگاه و ده سال محرومیت از وکالت نیز محکوم کرد.
حضرت آیت الله
نه تنها دکتر شعله سعدی صرفا به خاطر مصاحبه هایش توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب محکوم شد، بلکه مجددا و صرفا به خاطر همان مصاحبه ها که یک بار مورد محاکمه قرار گرفت، تحت تعقیب واقع شده و پرونده دیگری به همان بهانه علیه وی گشودند و وقتی که بازپرس مساله را مشمول امر مختومه دانست و نظر به عدم تعقیب مجدد داد، پرونده را از بازپرس گرفته اند و به دادیار داده اند که منجر به محکومیت حداکثری مجدد وی شد؛ آن هم به اتهام توهین به شما.
حضرت آیت الله
شما از یک طرف دعوت به ارزیابی بی طرفانه توسط صاحبنظران می کنید و حتی ادعا می کنید که باید انتقادهای گزنده را هم تحمل کرد و برای تشکیل کرسی های آزاد اندیشی و ایجاد گفتمان آزاد فراخوان می دهید و از طرف دیگر عوامل شما از گل نازکتر [گفتن] به شما را تحمل نمی کنند و نه تنها به بهانه اظهار نظر اندیشمندان را بازداشت و محکوم می کنند، بلکه به یک بار محکومیت آنها هم رضایت نمی دهند و اکتفا نمی کنند و برای یک اظهار نظر، محکومیت های متعدد می دهند. این دوگانگی را چگونه می توان درک کرد؟
آیا ما شهید داده ایم که از گل نازکتر گفتن به شما، موجب محکومیت حداکثری و مکرر فرزندان مان شود؛ آن هم علی رغم شایعات مبنی بر منع محکومیت افراد به اتهام توهین به شما؟
حضرت آیت الله
اگر دستگاه های مملکتی شما دچار فساد شده اند، علت آن را در قوه قضاییه خود جست و جو کنید که قانون در آن بی ارزش شده و تابع مقامات امنیتی شما شده است که به جای انجام وظیفه قانونی مبنی بر دفاع از حقوق و آزادی افراد، به دستگاه سرکوب آزادی تبدیل شده است، دستگاهی برای سرکوب آزادی خواهان.
حضرت آیت الله! من ۸۶ سال دارم و خیلی چیزها دیده ام. روزی شاه هم گفت صدای انقلاب ملت را شنیده، ولی دیر شده بود. امروز دوست شما، بشار اسد، هرچه عفو عمومی اعلام می کند و وعده اصلاحات می دهد، مؤثر نمی افتد و هرچه سرکوب می کند نیز موثر نمی افتد، زیرا زمان را از دست داده و دیر شده است.
حضرت آیت الله! شما هم دارید زمان را از دست می دهید. فردا دیر است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر