پژواک ایران : این متن در مورد زد و بندهای پشت پرده ای است که در اواسط دهه شصت، یعنی در بحبوحه جنگ میان ایران و عراق، میان عواملی از سپاه پاسداران در جمهوری اسلامی تحت نظر روح الله خمینی و هاشمی رفسنجانی با دولتهای اسرائیل و امریکا انجام گرفته بود. جزئیات این روابط، که در پی اسارت و اعترافات یک افسر آمریکائی در نیکاراگوئه و سپس توسط عوامل اطلاعاتی از طریق یک روزنامه لبنانی فاش گردید، منجر به یک افتضاح سیاسی در ابعاد تاریخی در امریکا گردید که به نام «ایران کنترا» مشهور و موجبات سقوط شدید جمهوری خواهان در افکار عمومی جهان و امریکا را فراهم کرد.
آنگونه که از اسناد محرمانه مختلف ، از جمله دو سندی که در زیر خواهید دید، محرز میگردد، این اسرائیل بود که ابتدائا و با قصد جلوگیری از سقوط احتمالی دولت جمهوری اسلامی که در جنگ با عراق به شدت تضعیف و متشنج شده بود (در سندی دیگر که اینجا نیاورده ام علاوه بر جنگ، از مبارزات درونی سپاه پاسداران بر سر قدرت و همچنین عدم سلامت جسمی و روانی خمینی نیز به عنوان عوامل مهم و نگران کننده برای دولت اسرائیل نام برده شده است) برنامه فروش تسلیحات به خمینی را آغاز کرد، و پس از مدتی امریکا نیز با استدلالات اسرائیل در مورد روشی برای رها کردن گروگانهای اسرائیلی و نیز مقابله با نفوذ شوروی قانع شد تا به این برنامه بپیوندد.
جهت یادآوری دوستانی که سنشان کمتر است، سالهای دهه سیاه شصت همان سالهای دردناکی هستند که رژیم اسلامی از یک سو مشغول به انجام گسترده ترین قتل عامها نسبت به جوانان و نخبگان ایران در زندانها و در شهرهای مختلف بود، و از سوی دیگر با بهانهٔ «برافراشتن پرچم الله و اکبر بر فراز کاخ سفید» و با شعارهای واهی همچون «راه قدس از کربلا میگذرد» نوجوانان بسیاری را تحت عنوان مبارزه با امریکا و اسرائیل و دفاع از حکومت اسلام به قتلگاه فرستاد.
در رابطه با روابط فوق، تعدادی اسناد محرمانه دولت ایالات متحده را پیدا و ترجمه کرده ام که دوتای آنها را اینجا در اختیارتان قرار میدهم. اینها از سندهای محرمانه ای هستند که توسط هیئت حقیقت یاب «تاور» که پس از کشف روابط پنهانی دولت ریگان با خمینی بر پا شده بود به اجبار از طبقه بندی خارج شده اند. محتوای این اسناد گویا تر از آنند که نیازی به شرح و توصیف داشته باشند، پس اجازه بدهید بدون اطناب آنها را خدمت شما عرضه کنم.
سند اول (تصویر فوق)، گزارش محرمانه به ریاست جمهور وقت ایالات متحده (رونالد ریگان)، تنظیم شده توسط «جان ام. پویندکستر - John M. Poindexter»، مشاور امنیت ملی ریاست جمهوری ایالات متحده به تاریخ ۱۷ ژانویه ۱۹۸۶ است. جزئیات این سند به شرح زیر است:
کاخ سفید واشنگتن ۱۷ ژانویه ۱۹۸۶ [معادل با ۲۷ دیماه ۱۳۶۴] گزارش برای رئیس جمهور از جانب: جان م. پویندکستر (امضا) موضوع: یافته های عملیات محرمانه در مورد ایران |
نخست وزیر اسرائیل «[شیمون] پرز» اخیرا مشاور مخصوص خود در زمینه تروریسم را با دستورالعملی برای یک برنامه پیشنهادی فرستاده است که از طریق آن اسرائیل، با کمی کمک از سوی ایالات متحده، میتواند موقعیتی ایجاد کند که منجر به وجود دولتی معتدل تر در ایران گردد. اسرائیلی ها بسیار نگرانند که ادامه تضعیف دولت ایران در جریان جنگ با عراق، رادیکالیزه تر شدن آن کشور، و نفوذ بیشتر شوروی در خلیج [فارس] خطرات قابل توجهی برای امنیت اسرائیل ایجاد خواهد کرد. آنها معتقدند این اهمیت حیاتی دارد که وارد عمل شوند و [با کمک نظامی به دولت ایران] نوعی تعادل قدرت را به منطقه بازگردانند.
نقشه اسرائیلی ها بر این برنامه استوار است که عناصر معتدل تر در ایران، اگر توان مناسبی برای دفاع از ایران در مقابل عراق داشته باشند و اگر امکان پیشگیری از حرکات شوروی را از خود نشان بدهند، بتوانند به قدرت برسند. برای رسیدن به این هدف استراتژیک، اسرائیلی ها در صددند تا خود آغاز به فروش تسلیحات به عوامل با گرایش به غرب درون دولت ایران کنند. آنها بر این باور هستند که با این کار میتوانند نفوذ بی سابقه ای در تشکیلات دولتی ایران به دست بیاورند. اسرائیلی ها اطمینان دارند که ایرانی ها آنچنان نیازمند تسلیحات و قطعات نظامی، تخصص و کمک اطلاعاتی هستند که فراهم کردن این اقلام به تغییرات دراز مدت در جهت منافع ما در کادر و موضع گیری درون دولت ایران منجر خواهد گشت.
به علاوه، با ادامه این معاملات یک وابستگی به این کمکها در ایران ایجاد خواهد شد که به فراهم کننده(ها) [اسرائیل و امریکا] این امکان را خواهد داد که با قدرت تاثیر دلخواه خود بر روند وقایع جاری را ایجاد کنند. چنین نتیجه ای با اهداف سیاستهای کنونی ما همخوان است و میتواند برتری های قابل توجهی در جهت منافع ملی امریکا را تضمین کند.
طبق آنچه که فرستادهٔ نخست وزیر اسرائیل تشریح کرده است، تنها خواستی که اسرائیلی ها دارند این اطمینان است که بتوانند اقلامی که از انبارهای خود به ایران میدهند را از ایالات متحده دریافت و جایگزین کنند. ما جنبه های قانونی فروش سلاح های ساخت امریکا توسط اسرائیل به ایران را بررسی کرده ایم. با توجه به الزامات موجود در قوانین ایالات متحده در مورد فروش مجدد تسلیحات ساخت آمریکا توسط خریداران آن به کشورهای ثالث، من توصیه نمیکنم که شما با جزئیات طرح ارائه شده توسط اسرائیل موافقت کنید، اما راههای دیگری برای انجام این طرح وجود دارد... [گزارش در اینجا به بررسی جزئیات قانونی و ارائه روشهائی برای دور زدن قانون و مجلس سنا و فروش تسلیحات به ایران میپردازد، که در مدارک بعدی جزئیات عملی آن شرح داده شده]
سند دومی که اینجا خدمتتان ارائه میکنم گزارش دیگری است که حدود سه ماه بعد از گزارش فوق، یعنی در تاریخ چهارم آوریل ۱۹۸۶، توسط «الیور نورث - Oliver North» از مسئولان اصلی پروژه فوق محرمانه فروش تسلیحات امریکائی به سپاه پاسداران از طریق اسرائیل تهیه، و برای اطلاع و تایید رئیس جمهوری وقت (رونالد ریگان) ارسال شده است. متن ترجمه کامل جزئیات این سند به شرح زیر میباشد (تصویر زیر از صفحه اول این سند است، تصاویر دیگر صفحات را در پائین صفحه ببینید):
سند دومی که اینجا خدمتتان ارائه میکنم گزارش دیگری است که حدود سه ماه بعد از گزارش فوق، یعنی در تاریخ چهارم آوریل ۱۹۸۶، توسط «الیور نورث - Oliver North» از مسئولان اصلی پروژه فوق محرمانه فروش تسلیحات امریکائی به سپاه پاسداران از طریق اسرائیل تهیه، و برای اطلاع و تایید رئیس جمهوری وقت (رونالد ریگان) ارسال شده است. متن ترجمه کامل جزئیات این سند به شرح زیر میباشد (تصویر زیر از صفحه اول این سند است، تصاویر دیگر صفحات را در پائین صفحه ببینید):
خیلی محرمانه - حساس موضوع: آزادی گروگان های امریکائی در بیروت پس زمینه: در ژوئن ۱۹۸۳، افراد غیر دولتی امریکائی و اسرائیلی عملیاتی را آغاز کردند به قصد آزاد سازی گروگانهای امریکائی در بیروت در مقابل دادن تسلیحات امریکائی متعلق به اسرائیل به گروههائی در ایران. تا رسیدن سپتامبر (سه ماه بعد) مسئولان آمریکائی و اسرائیلی نیز در این تلاش وارد شده بودند تا این اطمینان حاصل شود که دولت ایالات متحده:
تلاشهای بعدی توسط هردو دولت [اسرائیل و امریکا] برای ادامه این روند به دلیل اجبار به مکالمه و شرح خواسته هایمان از طریق یک دلال اسلحه ایرانی الاصل ساکن اروپا با مشکل برخورد کرده اند. در ژانویه ۱۹۸۶، تحت پوشش یک عملیات محرمانه جدید، دولت ایالات متحده خواستار ملاقاتی با مسئولان رسمی دولت ایران شد. در بیستم فوریه ۱۹۸۶ [*** نام حذف شده؟*** ] مسئول دولتی ایالات متحده با [ *** یک سطر حاوی اسامی و توضیحات حذف شده اند***] ملاقات کرد، که اولین ملاقات مستقیم ایران و ایالات متحده در بیش از پنج سال بود. در این جلسه طرف امریکائی تلاش کرد تا توجه ایرانی ها را بر تهدید موجود از جانب شوروی، و نیاز به ایجاد روابط دراز مدت بین دو کشورمان فرا تر از معاملات اسلحه متمرکز کند. این نکته مورد تاکید قرار گرفت که موضوع گروگانها یک «مانع» است که برای رسیدن به چنین روابطی بایستی پشت سر گذاشته شود. در طی آن ملاقات، همچنین واضح شد که مطالبات و خواستهای ما در گذشته از طریق واسطه به طور روشن به دولت ایران منعکس نشده بوده است، و دو موافقت شد که:
] پایان صفحه اول ] در اوایل ماه مارس واسطه ایرانی ساکن خارج ادعا کرد که شرایط ایران برای آزاد کردن گروگانها علاوه بر سه هزار موشک «تاو» که پس از آزادی گروگانها تحویل داده خواهد شد اکنون شامل فروش پیشاپیش [قبل از آزادی گروگانها] ۲۰۰ موشک «فونیکس» و تعداد نامعینی موشکهای «هارپون» است. در هشتم مارس جلسه دیگری با واسطه در پاریس برقرار شد و طی آن این موضوع شرح داده شد که شرط تحویل پیشاپیش ناقض موافقتهائی است که در بیستم فوریه در فرانکفورت انجام گرفته بود، و بنابر این عملی نیستند. همچنین اشاره شد که موشک اندازهای زمینی و هوائی ایران برای این گونه موشک ها در چنان وضعی بودند که حتی در صورتی که این موشکها به آنها داده شود قادر به استفاده از آنها نخواهند بود. از ۹ مارس تا ۳۰ مارس هیچ تلاش دیگری از سوی ما برای تماس با دولت ایران یا واسطه انجام نگرفت. در ۲۶ مارس [***مقام مسئول ایرانی، نام حذف شده***] از طریق شماره تلفن اختصاصی در ماریلند که برای همین منظور برقرار شده بود با ما تماس گرفت. [***مقام مسئول ایرانی، نام حذف شده***] پرسید که چرا ما مدتی است با آنان تماسی نگرفته ایم، و اصرار کرد که ما باید هرچه سریعتر دست به کار بشویم چون وضعیت در بیروت به سرعت در حال خراب شدن است. از طریق مترجم فارسی زبانمان به وی گفته شد که که شرایطی که ایران برای تحویل موشکهائی افزون بر ۳۰۰۰ «تاو» مطالبه کرده است قابل قبول ما نیست، و اینکه در هر صورت هم ما پیش از آزاد شدن گروگانها هیچ چیز دیگری در اختیار آنان قرار نخواهیم داد. [*** مقام مسئول ایرانی، نام حذف شده***] همچنین موافقت کرد که حق با ما بود که آنها در هر حال قادر به استفاده از موشکهای «فونیکس» و «هارپون» نیستند و اینکه فوری ترین نیاز ایران این بود که موشکهای «هاوک» موجود در انبارهای خود را را به وضعیت قابل استفاده ای در آورند. در یک تماس تلفنی دیگر، ما موافقت کردیم که با وی در مورد این موضوع وارد مکالمه شویم و قرار شد که او فهرستی از قطعات لازم برای عملیاتی کردن سیستم های «هاک» ایران را در اختیار ما بگذارد. این لیست قطعات در ۲۸ مارس به دست ما رسید و توسط CIA بررسی و تایید شد. وضعیت فعلی: در روز سوم آوریل، «آری قربانی فر» واسطه ایرانی، به واشنگتن دی سی آمد، با دستوراتی از سوی [*** نام حذف شده***] برای کامل کردن برنامه آزاد ساختن گروگانها. به «قربانی فر» [از سوی جمهوری اسلامی] این اختیار داده شده بود که در مورد نوع، تعداد و چگونگی تحویل اقلامی که امریکا قرار بود از طریق اسرائیل در اختیار ایران قرار بدهد تصمیم بگیرد. ملاقات تقریبا تمام شب از سوم تا چهارم آوریل طول کشید، و در طی آن تلفنهای بسیار زیادی به ایران انجام شد. [***حدود سه سطر در این نقطه حذف شده است که ظاهرا شامل نام افراد و جزئیات قابل شناسائی دیگر است***] یک افسر اطلاعاتی سیا [CIA] که فارسی صحبت میکند در جلسه حاضر بود و قادر بود صحت و محتوای تلفنهائی که به تهران انجام شد را تایید کند. به شرط تایید ریاست جمهوری [رونالد ریگان]، تصمیم گرفته شد تا به شرح زیر به پیش برویم:
[پایان صفحه دوم]
برنامه روز یکشنبه بیستم آوریل به شرح ذیل خواهد بود:
بحث: نکات زیر در رابطه با معاملات مذکور، جلسه ملاقات در ایران، و برقراری روابط گسترده تر بین ایران و ایالات متحده موضوعیت دارند:
[پایان صفحه سوم]
[پایان صفحه چهارم / پایان سند] |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر