تصمیم غلط وزیر نفت احمدی نژاد كه بدون یكروز سابقه وتخصص نفتی منصوب شده بود صدها میلیارد تومان ضرر مربوط به خسارت طرف خارجی عدم درامد وبی استفاده ماندن خط لوله وپالایشگاهها بهمراه آورد
خبرنوشت:
شركت كاسپین ریسورسز با ادعای متضرر شدن از توقف یكباره سوآپ نفت توسط ایران در دادگاه های بین المللی ادعای غرامت 97 میلیون دلاری كرده است.براین اساس این شركت در حال حاضر تمام دارایی های شركت ملی نفت و شركت نیكو در سراسر اروپا از جمله میادین گازی دریای شمال،ساختمان شركت كالای سابق در لندن،ساختمان اداری مركزی شركت نیكو در لوزان و حسابهای بانكی راشناسائی و به میزان 97 میلیون دلار را بلوكه كرده است.در عین حال این شركت از برخی از مدیران و اعضای هیات مدیره شركت نیكو نیز شكایت كرده است.
مراحل دعوی دردادگاه داوری بین المللی سوئیس در جریان است.براساس اطلاعات دریافتی وكلای حقوقی كه در اروپا مسوولیت پیگیری این دعوی را دارند در ازاء هر نفر ساعت كار بالغ بر 375 یورو دریافت می كنند و تا كنون بیش از 350 هزار دلار در مرحله اول بررسی یكی از پرونده ها در اتاق بازرگانی بین المللی پرداخت شده است.این درحالی است كه بررسی ها همچنان ادامه دارد و احتمال ادامه این بررسی ها تا دو سال آینده پیش بینی می شود.
البته تنها این شركت از توقف سوآپ نفت متحمل ضرر نشده است چرا كه شركت ویتول نیز از این تصمیم ناگهانی با مشكلات عدیده ای مواجه شد كه البته این شركت راه مذاكره را به جای شكایت انتخاب كرد.كه البته گفته می شود علت این تصمیم از سوی این شركت ارتباط تجاری طولانی با شركت ملی نفت و نیكو بوده است.
براین اساس گفته می شود سوآپ نفت با انتقال 5 تا 10 هزار بشكه در روز آغاز شده كه البته در حال حاضر شركت های طرف قرارداد برای انتقال این حجم نیز تقاضا كرده اند كه حق سوآپ را كاهش دهند.
چقدر زیان كردیم؟
براین اساس زیان توقف واردات نفت خام در قالب سوآپ با توجه به سود حدود 3 دلاری از نفت خام های وارداتی در قالب سوآپ و واردات متوسط 70 هزار بشكه در روز یعنی 210 هزار دلار در روز زیان كه در اینصورت طی یكسال توقف سوآپ معادل حدود 77 میلیون دلار سود از این طریق عاید كشور نشده است.
همچنین 170 میلیون دلار برای ساخت خط لوله نكا-ری هزینه شده كه بلا استفاده باقی مانده و هزینه نگهداری برای جلوگیری از فرسوده شدن آن رقم قابل توجهی است.
بیش از یك میلیارد دلار هزینه بهینه سازی پالایشگاه های تهران و تبریز شده تا بتوانند نفت خام های كشورهای حاشیه دریای خزر را كه دارای فراورده های سبك تر است تصفیه كند كه در حال حاضر این امكان وجود ندارد.
درعین حال برای تامین نفت خام پالایشگاه های مذكور می بایست فشار بیشتری به خط لوله جنوب -شمال به منظور انتقال نفت خام وارد كرد كه با توجه به طولانی بودن مسافت هزینه های بیشتری را نیز در بر دارد.ضمن آنكه امكان استفاده از خط لوله برای انتقال فراورده های نفتی به خصوص در فصل زمستان وجود نداشته است و برای این انتقال از دیگر وسایل حمل و نقل چون كامیون و قطار علاوه بر خطرات جاده ها هزینه های مازاد بوجود آورده است.
در عین حال بلا استفاده ماندن تاسیسات نكا، خط لوله نكا-ری،هزینه انتقال نفت خام از جنوب به پالایشگاه های تهران و تبریز,عدم حصول فراورده های بیشتر با ارزش بالاتر از نفت خام های وارداتی و همچنین بیكار شدن تعداد قابل توجهی از كاركنان فعال در این منطقه و سرمایه گذاری انجام شده در پالایشگاه تبریز و تهران از جمله زیان هایی است كه توقف این طرح به منافع كشور وارد كرده است.
سوالی كه باید احمدی نژاد پاسخ دهد
زمانیكه میركاظمی به دلیل یك گزارش غلط دستور توقف یكباره سوآپ نفت را صادر كرد شاید كمتر كسی پیش بینی می كرد كه زیان های این دستور نادرست تا چه اندازه عمق خواهد داشت.زیان هایی كه شاید بتوان از منظر اقتصادی آن را بررسی كرد اما در زیان هایی كه این تصمیم نادرست در بخش سیاسی بر بدنه كشور وارد كرده است غیرقابل تخمین است.
تصمیمی كه باعث شد قدرتی كه پس از 10 سال تلاش مستمر در منطقه تصمیم ایران شده بود یكباره و كمتر از 24 ساعت از بین برود.در زمان شوروی سابق و استقلال كشورهای حاشیه دریای خزر موقعیت مناسبی برای فعالیت سیاسی و اقتصادی در منطقه برای كشورهای دیگر از جمله ایران، بوجود آمد.یكی از مهمترین كارهای انجام شده در آنزمان توافق روسای جمهور وقت ایران و قزاقستان بود. براساس این توافق عملیات سوآپ نفت از طذیق ایران و بحث در مورد ایجاد خط ترانزیت از شمال به جنوب ایران برای انتقال نفت خام تولیدی منطقه به خلیج فارس و دریای عمان كلید خورد.
كشورهای دیگری نیز چون چین،روسیه ،امارات و شركت های ژاپنی و اروپایی و حتی مالزی با سرمایه گذاری در منطقه نفوذ خود را افزایش دادند.
همزمان چهار خط لوله از طریق آمریكائی ها،چینی ها، روسها و ایران جهت انتقال نفت و گاز از منطقه دریای خزر و كشورهای آسیای میانه تعریف و طراحی شد. در این مدت خط لوله به شرق مربوط به چینی ها،خط لوله غرب مربوط به كنسرسیومی متشكل از آمریكا و شركاء، خط لوله شمال مربوط به روسها به بهره برداری رسیدند ولی متاسفانه خط لوله نكا چابهار متعلق به ایران كه كوتاهترین فاصله بود و قراربود منابع نفتی منطقه آسیای میانه را به خلیج فارس و آبهای آزاد جهان برساند همچنان بصورت طرح باقی مانده و كار جدی تا كنون صورت نگرفته است.
این در حالی است كه در شرایطی فعلی قطع سوآپ نفت باعث كمرنگ شدن حضور ایران در منطقه و جایگزینی دیگر رقبا شده است.درعین حال گفته می شود علاوه بر ضررهای اقتصادی، قطع سوآپ باعث از دست رفتن اعتبار بین المللی شركت ملی نفت و شركت نیكو شده است.حال این سوال ایجاد می شودكه چه كسی قراراست هزینه این ضرر سیاسی و اقتصادی ایران را به دلیل یك تصمیم اشتباه بپردازد؟
مراحل دعوی دردادگاه داوری بین المللی سوئیس در جریان است.براساس اطلاعات دریافتی وكلای حقوقی كه در اروپا مسوولیت پیگیری این دعوی را دارند در ازاء هر نفر ساعت كار بالغ بر 375 یورو دریافت می كنند و تا كنون بیش از 350 هزار دلار در مرحله اول بررسی یكی از پرونده ها در اتاق بازرگانی بین المللی پرداخت شده است.این درحالی است كه بررسی ها همچنان ادامه دارد و احتمال ادامه این بررسی ها تا دو سال آینده پیش بینی می شود.
البته تنها این شركت از توقف سوآپ نفت متحمل ضرر نشده است چرا كه شركت ویتول نیز از این تصمیم ناگهانی با مشكلات عدیده ای مواجه شد كه البته این شركت راه مذاكره را به جای شكایت انتخاب كرد.كه البته گفته می شود علت این تصمیم از سوی این شركت ارتباط تجاری طولانی با شركت ملی نفت و نیكو بوده است.
براین اساس گفته می شود سوآپ نفت با انتقال 5 تا 10 هزار بشكه در روز آغاز شده كه البته در حال حاضر شركت های طرف قرارداد برای انتقال این حجم نیز تقاضا كرده اند كه حق سوآپ را كاهش دهند.
چقدر زیان كردیم؟
براین اساس زیان توقف واردات نفت خام در قالب سوآپ با توجه به سود حدود 3 دلاری از نفت خام های وارداتی در قالب سوآپ و واردات متوسط 70 هزار بشكه در روز یعنی 210 هزار دلار در روز زیان كه در اینصورت طی یكسال توقف سوآپ معادل حدود 77 میلیون دلار سود از این طریق عاید كشور نشده است.
همچنین 170 میلیون دلار برای ساخت خط لوله نكا-ری هزینه شده كه بلا استفاده باقی مانده و هزینه نگهداری برای جلوگیری از فرسوده شدن آن رقم قابل توجهی است.
بیش از یك میلیارد دلار هزینه بهینه سازی پالایشگاه های تهران و تبریز شده تا بتوانند نفت خام های كشورهای حاشیه دریای خزر را كه دارای فراورده های سبك تر است تصفیه كند كه در حال حاضر این امكان وجود ندارد.
درعین حال برای تامین نفت خام پالایشگاه های مذكور می بایست فشار بیشتری به خط لوله جنوب -شمال به منظور انتقال نفت خام وارد كرد كه با توجه به طولانی بودن مسافت هزینه های بیشتری را نیز در بر دارد.ضمن آنكه امكان استفاده از خط لوله برای انتقال فراورده های نفتی به خصوص در فصل زمستان وجود نداشته است و برای این انتقال از دیگر وسایل حمل و نقل چون كامیون و قطار علاوه بر خطرات جاده ها هزینه های مازاد بوجود آورده است.
در عین حال بلا استفاده ماندن تاسیسات نكا، خط لوله نكا-ری،هزینه انتقال نفت خام از جنوب به پالایشگاه های تهران و تبریز,عدم حصول فراورده های بیشتر با ارزش بالاتر از نفت خام های وارداتی و همچنین بیكار شدن تعداد قابل توجهی از كاركنان فعال در این منطقه و سرمایه گذاری انجام شده در پالایشگاه تبریز و تهران از جمله زیان هایی است كه توقف این طرح به منافع كشور وارد كرده است.
سوالی كه باید احمدی نژاد پاسخ دهد
زمانیكه میركاظمی به دلیل یك گزارش غلط دستور توقف یكباره سوآپ نفت را صادر كرد شاید كمتر كسی پیش بینی می كرد كه زیان های این دستور نادرست تا چه اندازه عمق خواهد داشت.زیان هایی كه شاید بتوان از منظر اقتصادی آن را بررسی كرد اما در زیان هایی كه این تصمیم نادرست در بخش سیاسی بر بدنه كشور وارد كرده است غیرقابل تخمین است.
تصمیمی كه باعث شد قدرتی كه پس از 10 سال تلاش مستمر در منطقه تصمیم ایران شده بود یكباره و كمتر از 24 ساعت از بین برود.در زمان شوروی سابق و استقلال كشورهای حاشیه دریای خزر موقعیت مناسبی برای فعالیت سیاسی و اقتصادی در منطقه برای كشورهای دیگر از جمله ایران، بوجود آمد.یكی از مهمترین كارهای انجام شده در آنزمان توافق روسای جمهور وقت ایران و قزاقستان بود. براساس این توافق عملیات سوآپ نفت از طذیق ایران و بحث در مورد ایجاد خط ترانزیت از شمال به جنوب ایران برای انتقال نفت خام تولیدی منطقه به خلیج فارس و دریای عمان كلید خورد.
كشورهای دیگری نیز چون چین،روسیه ،امارات و شركت های ژاپنی و اروپایی و حتی مالزی با سرمایه گذاری در منطقه نفوذ خود را افزایش دادند.
همزمان چهار خط لوله از طریق آمریكائی ها،چینی ها، روسها و ایران جهت انتقال نفت و گاز از منطقه دریای خزر و كشورهای آسیای میانه تعریف و طراحی شد. در این مدت خط لوله به شرق مربوط به چینی ها،خط لوله غرب مربوط به كنسرسیومی متشكل از آمریكا و شركاء، خط لوله شمال مربوط به روسها به بهره برداری رسیدند ولی متاسفانه خط لوله نكا چابهار متعلق به ایران كه كوتاهترین فاصله بود و قراربود منابع نفتی منطقه آسیای میانه را به خلیج فارس و آبهای آزاد جهان برساند همچنان بصورت طرح باقی مانده و كار جدی تا كنون صورت نگرفته است.
این در حالی است كه در شرایطی فعلی قطع سوآپ نفت باعث كمرنگ شدن حضور ایران در منطقه و جایگزینی دیگر رقبا شده است.درعین حال گفته می شود علاوه بر ضررهای اقتصادی، قطع سوآپ باعث از دست رفتن اعتبار بین المللی شركت ملی نفت و شركت نیكو شده است.حال این سوال ایجاد می شودكه چه كسی قراراست هزینه این ضرر سیاسی و اقتصادی ایران را به دلیل یك تصمیم اشتباه بپردازد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر